مفهوم روایت انا مدینه العلم و علی بابها
پيامبر اکرم(ص) در حديث مي فرمايند «انا مدينه العلم و علي بابها.» مي توان از اين حديث اين را فهمید که پس از عبور از باب علم ديگر به آن نياز نيست و يا حد اقل مي توان از در سبقت گرفت و به پيامبر اکرم(ص) نزديک تر از خود حضرت علي(ع) شد؟
نخست لازم است جهت آشنايي و اطلاع بيشتر با حديث شريفي که پرسش در رابطه با آن مطرح شده است، به شرايط و موقعيت و کيفيت و چگونگي صدور آن، اشاره نمايم تا زمينه فهم صحيح و درست از حديث فراهم شده و حقيقت روشن گردد:
در روزهاي آخر عمر رسول خدا آن حضرت در حالي که مريضي او شدت يافته بود فرمود: برادر و ياور مرا بخوانيد، عايشه ابوبکر را خواند وقتي رسول خدا چشم باز نمود و به او نگاه کرد صورت خود را از او برگرداند فلذا او خارج شد، و رسول خدا همان کلام سابق را دوباره تکرار کرد، آن گاه حفصه دستور داد عمر را بخوانند، وقتي حضرت او را ديد از او هم روي گرداند، او نيز بيرون رفت، سپس رسول خدا(ص) باز فرمود: برادر و ياور مرا بخوانيد، ام سلمه گفت: علي را بخوانيد، وقتي علي(ع) آمد، حضرت به او اشاره کرد که نزديک من بيا، امير مومنان نزديک رفت و خود را به حضرت نزديک کرد، و رسول خدا(ص) مدتي با علي(ع) راز گفت، آن وقت امير مومنان برخاست و در گوشه اي نشست تا رسول خدا(ص) به خواب رفت و علي(ع) از اتاق بيرون شد، مردم گفتند: اي ابوالحسن بگو چه رازي پيغمبر با شما در ميان گذاشت؟ حضرت فرمود به من تعليم فرمود هزار باب از علم که از هر بابي هزار باب علم گشوده شد، و وصيت فرمود به من به کارهايي که من انشاء الله آن ها را انجام خواهم داد.[۱]
از کیفیت طرح پرسش اين طور استفاده مي شود که باب ، باب مادي تصور شده که عابر بعد از عبور از آن ديگر نيازي به آن ندارد، و يا لااقل کسي دزدانه مي تواند در دخول از علي سبقت گرفته و زودتر خود را به پيامبر رسانده و از وي به پيامبر نزديک تر گردد، چنان که ملاحظه کرديد که دو تن از زنان پيامبر اکرم(ص) بر اساس همين انديشه انحرافي تلاش کردند که برخی از صحابه را پیشتر از علی(ع) از در عبور داده و به پيامبر از علي نزديک تر کنند، ولي رسول اکرم(ص) با روگرداندن از آنان اين مطلب را به آنان و همه کساني که آن فهم و انديشه را در سر مي پروراندند تفهيم نمود که هيچ کسي جز علي شايستگي و لياقت باب علم بودن او را ندارد، و هيچ کسي را ياراي آن نباشد که از اين در سبقت گرفته و از علي به او نزديک تر شود، زيرا اگر گذشتن و يا سبقت گرفتن از باب علم پيامبر(ص) ميسور و ممکن بود، افراد دیگر از علي(ع) سبقت گرفته و خود را به پيامبر(ص) نزديک تر کرده و از علي بي نياز مي شدند.
بايد توجه داشت که مقصود پيامبر اکرم(ص) از باب علم تبيين مقام علمي و مرجعيت ديني و خلافت الهي و شخصيت بي بديل و قرب معنوي وي به آن حضرت بوده است، گواه اين سخن حديث ثقلين است، زيرا رسول خاتم(ص) علي را در اين حديث، عدل غير قابل انفکاک از قرآن قرار داده و تمسک و اقتداء به آن دو را ضامن هدايت و نجات امت از گمراهي قرار داده فرمود:«از قرآن و عترت سبقت و پيشي نگيريد و در حق آنان کوتاهي نکنيد که هلاک مي شويد، و به عترت و اهل بيت (من) چيزي آموزش ندهيد، زيرا آن ها از شما داناترند، و آن گاه دست علي را گرفت و فرمود: هر که من مولا و سرپرست اويم، علي مولا و سرپرست او است، خدايا دوست دار کسي را که علي را دوست دارد و دشمن دار کسي را که علي را دشمن مي دارد.[۲]»
رسول اکرم(ص) در اين حديث و حديث «انا مدينه العلم...» و ده ها حديث ديگر، علي(ع) را به عنوان مرجع و ملجاء امت اسلامي در تمام ابعاد و شئون زندگي مادي و معنوي معرفي نموده و اعلام مي دارد که، بهره گيري از علوم قرآن و دانش پيامبر اکرم(ص) و سنت ناب نبوي و نجات از گمراهي، منوط به مراجعه و اطاعت از امير مومنان علي(ع) بوده و در پرتو هدايت و دانش او ميسر است، و تنها او است که در سايه دانش قرآن و پيامبر اکرم(ص) مي تواند کشتي طوفان زده امت را از غرقاب گمراهي به ساحل نجات رهنمون گردد.
در پرتو برخورداري از چنين مقام و دانش بود که مي فرمود:« از من سئوال کنيد قبل از آن که مرا از دست بدهيد، به خدا سوگند از هيچ چيزي تا روز قيامت از من سئوال نمي کنيد مگر اين که از آن شما را آگاه مي کنم، از کتاب خدا از من بپرسيد سوگند به خدا که هيچ آيه اي نيست مگر اين که من مي دانم در شب نازل شده يا در روز، در بيابان نازل شده يا در کوه.[۳]»
با اين وجود هيچ انسان عاقل و مسلمان که دانش اندوزي و علم آموزي و مبارزه و مقابله با جهل و ناداني در سر لوحه آموزه هاي ديني وي قرار دارد، به خود اين اجازه را نخواهد داد که از امير مومنان علي(ع) که آموزگار دين او است، سبقت گرفته و يا از دانش وي بي نياز باشد، زيرا به حکم حديث ثقلين هر کس از اهل بيت، پيشي و سبقت بگيرد هلاک و نابود مي شود، و هر کس از امامت و هدايت و دانش آنان دست برداشته و اظهار بي نيازي، نمايد گمراه مي گردد، زيرا علي بن ابي طالب(ع) به حکم آيه مباهله[۴] نفس پيامبر اکرم(ص) و به حکم حديث ثقلين خليفه و جانشين وي و به حکم حديث انا مدينه العلم... وارث علم پيامبر و باب حکمت او است.
بنابراين، هم چنان که در هيچ جهت سبقت گرفتن از پيامبر امکان پذير نيست، سبقت از علي نيز امکان ندارد، همان طور که بي نيازي از دانش پيامبر اکرم(ص) عين سفاهت و جهالت و ضلالت است، بي نيازي از دانش علي نيز همين حکم را دارد.
روي اين حساب سبقت گرفتن از علي(ع) مقدور نبوده و هيچ کس از دانش وي بي نياز نخواهد بود.
گواه روشن اين نياز، سخنان خليفه دوم، عمر است که گفت:« پناه مي برم به خدا از هر مشکلي که براي (حل آن) ابوالحسن علي نباشد.[۵]» و نيز بارها اين جمله را گفت: «اگر علي نبود عمر هلاک مي شد.[۶]» پس چه کسي مي تواند از دانش علي(ع) بي نياز باشد؟
حضرت علي(ع) مي فرمايد: اي مردم سخني را مي گويم که آن را قبل از من کسي نگفته است، و بعد از من هم کسي نخواهد گفت: مگر دروغ گو، من بنده خدا و برادر نبي او هستم.[۷]
منابع
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، تهران، منشورات الاعلمي، ۱۴۰۴ق، ص۳۳۵.
- ↑ طبراني، سليمان بن احمد، المعجم الکبير، بيروت، داراحياء التراث العربي، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۶۷.
- ↑ ابن عساکر، علي بن الحسن، تاريخ مدينه دمشق، بيروت، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزيع، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۳۳۵.
- ↑ آل عمران / ۶۱.
- ↑ زمخشري،جار الله،الفائق في غريب الحديث، بيروت، دارالکتب العلميه، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۷۵.
- ↑ ايجي، عضدالدين، مواقف، بيروت، دارالجيل، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۶۲۸.
- ↑ الکوفي، محمد بن سليمان، مناقب الامام امير المومنين، قم، مجمع احياء الثقافه الاسلاميه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۲۷.