تقدیرگرایی و رعایت بهداشت
اگر همه چیز مقدر شده، پس مرگ و زندگی من هم مقدر شده است. پس کرونا ترسی ندارد و نیازی به مراقبت و دلواپسی و رعایت نکات بهداشتی نیست. اگر اینها لازم است، پس میفهمیم که اصلاً چیزی مقدر نشده و نه خدایی هست و نه سرنوشت مقدر انسانها.
برای پاسخ به این شبهه، بهتر است ابتدا به توضیح دو تصویر صحیح و ناصحیح از سرنوشت و قضا و قدر الهی بپردازیم.
در تفسیر ناصحیح از سرنوشت انسان و قضای الهی، بر این نکته تأکید میشود که سرنوشت هرکسی از ابتدا مشخص شده و او هیچ نقشی در آن ندارد. همین که انسان متولد میشود، نقشی از پیش تعیین شده را بازی میکند و شبیه به عروسکی میشود که دیگری آن را به حرکت واداشته است. این سرنوشت قابل تغییر نیست و آدمی نقشی در آن ندارد. از این منظر، انسان موجودی فاقد اختیار و آزادی برای تغییر سرنوشت معرفی میشود و همه چیز به اراده الهی حواله داده میشود.
با عنایت به مفاهیم و متون دینی، مشخص است که این تصویر از سرنوشت انسان، کاملا خطا و نادرست است چرا که با مفاهیم دینی از قبیل تکلیف و باید و نبایدهای شرعی، لزوم سعی و کوشش برای تغییر سرنوشت خویش، لزوم پیروی از فرمان عقل و وجدان، تصحیح اشتباهات و توبه و بازگشت از مسیر غلط، اختیار در برگزیدن ایمان و کفر و غیره در تعارض است. همه این مفاهیم دینی که در متون دینی بارها و بارها منعکس شدهاند، بیانگر این مهم هستند که انسان خودش هویت و سرنوشت خویش را رقم میزند: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد. مگر خودشان آن را تغییر دهند».[۱]
البته این مطلب به معنای آن نیست که تمامی حوادث زندگی را خودمان انتخاب میکنیم و همه چیز تحت کنترل ما است. روشن است که بسیاری از حوادثی که برای ما رخ میدهد (مثلا مرگ عزیزان بر اثر ابتلا به کرونا یا تصادفی که خودمان نقشی در آن نداشتیم و غیره) خارج از کنترل ما است، اما با این حال، همچنان ما مختار و مؤثر در سرنوشت خویش هستیم؛ مثلا زمانی که تصادف میکنیم، اگر کمربندها را بسته باشیم، به احتمال بیشتر، از مرگ نجات مییابیم؛ یا اگر ماسک بزنیم و دستهای خود را بشوییم، به احتمال کمتر به کرونا مبتلا میشویم؛ یا اگر مراقبتهای پزشکی در درمان کرونا را رعایت کنیم، زودتر بهبود مییابیم؛ بنابراین، اینطور نیست که ما هیچ نقشی در سرنوشت خویش نداشته باشیم. شهید مطهری در این زمینه میفرمایند: «اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهی، انکار اسباب و مسببات و از آن جمله قوه و نیرو و اراده و اختیار بشر است، چنین قضا و قدر و سرنوشتی وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد».[۲]
در پایان خالی از لطف نیست به ماجرایی که بر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) گذشت، اشاره کنیم. روزی ایشان از کنار دیوار شکسته و کجی برخاست. از ایشان پرسیدند: از قضای الهی فرار میکنید؟ حضرت فرمودند: از قضای الهی به قدر او پناه میبرم.[۳] یعنی درست است که تا قانون علیت که منتهی به فرمان خداست، نباشد، دیوار شکسته سقوط نخواهد کرد، اما همان خداوند به من عقلی داده که آن خود یک حلقه از سلسله قانون علیت است و یک عامل بازدارنده در برابر اینگونه حوادث. البته دیوار عقل و شعور ندارد و بدون اعلام قبلی سقوط میکند، اما من میتوانم به قدر الهی پناه ببرم؛ یعنی با عقل خود چنان محل نشستن را اندازهگیری کنم که اگر دیوار سقوط کند روی من نیفتد.[۴]