محکم و متشابه

سؤال

آیا در قرآن آیات متشابه وجود دارد؟

محکم به معنای استوار و مانع هرگونه اخلال و تباهی است. در مقابل متشابه به معنای همانند است، به گونه‌ای که این همانندی موجب ایجاد اشتباه میان حق و باطل شود. وجود آیات محکم و متشابه به تصریح در قرآن آمده است و آیات محکم «ام الکتاب» نامیده شده‌اند. متشابهات در یک تقسیم‌بندی کلی به تشابه اصلی و عرضی تقسیم می‌شوند. تشابه اصلی، آیاتی است که در مورد افعال و ذات خداوند از عبارات دارای مجاز، کنایه و استعاره، استفاده شده و نیازمند به تأویل و تفسیر می‌باشد مانند آیات دست و صورت داشتن خدا. تشابه عرضی، آیاتی است که در ابتدا مفهوم آن مشخص بوده است اما با گسترش مسائل و فرقه‌های کلامی، شبهات در مورد این آیات ایجاد شده است و این آیات نیز نیازمند توجیه و تفسیر شده‌اند.

برای وجود آیات متشابه در قرآن دلائلی نظیر نارسایی الفاظ در رساندن معانی بلند، نارسایی افکار انسان در رابطه با ماوراء الطبیعه و جهان دیگر، دعوت از صاحبان عقل و اندیشه برای تأمل و تفکر در قرآن و ارجاع مردم به راسخان در علم که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) هستند، ذکر شده است.

معنای لغوی و اصطلاحی

محکمات

«محکم» به معنای استوار و خلل ناپذیر، از ریشه‏ «حَکَمَ حَکْماً» به معنای «مَنَعَ مَنعاً» است و معنای بازداشتن و جلوگیری از هرگونه اخلال‌گری و تباهی را می‌رساند. راغب اصفهانی می‌گوید: حَکَم در اصل به معنای منع نمودن و جلوگیری به کار رفته است، البته جلوگیری از افساد.

بنابراین، به هر گفتاری که رسا و شبهه ناپذیر باشد و مورد کج فهمی قرار نگیرد، و مستحکم و خلل ناپذیرباشد، محکم می‌گویند.[۱]

متشابهات

متشابه از ریشه «شُبْه» (اسم مصدر)، به معنای «مثل و همانند» یا «شَبَه» (مصدر)، به معنای «همانند بودن» است، به گونه‌ای که در این همانندی، حقیقت پنهان گردیده و حق و باطل به هم آمیخته، و مایه اشتباه شود.

راغب اصفهانی درباره آیات متشابه در قرآن می‌فرماید: متشابهات قرآن آن است که تفسیرش مشکل می‌باشد، زیرا نمودِ آنچه هست را ندارد و به چیز دیگری شبیه است.[۲] پس کلام حق (قرآن کریم) هرگاه نمودی جز حق داشته باشد و به باطل شباهت داشته باشد، آن را متشابه گویند.[۳]

محکمات در قرآن

آیات محکم، آیاتی است که مفهوم آن به قدری روشن باشد که جای گفت و گو و بحث در معنای آن وجود نداشته باشد؛ مثل آیه ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ بگو: خداوند، یکتا و یگانه است(اخلاص:۱). این آیات در قرآن به «ام الکتاب»[۴] نامیده شده است. ام الکتاب یعنی ریشه، مرجع و مفسّر آیات متشابه.[۵]

متشابهات در قرآن

طبق آیه ﴿هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ…؛ او کسی است که این کتاب [آسمانی‏] را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن‏، آیات (محکم‏) [= صریح و روشن‏] است‏؛ که اساس این کتاب می‌باشد؛ [و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف می‌گردد.] و قسمتی از آن‏، (متشابه‏) است …(آل عمراه:۷) وجود متشابهات در قرآن در مقابل محکمات تصریح شده است. تشابه در قرآن در دو قسم تشابه اصلی و عرضی تقسیم‌بندی شده است.

تشابه اصلی

تشابه اصلی آن است که به جهت کوتاهی لفظ و بلندی معنا به وجود آمده است. برای نمونه آیاتی که در مورد خداوند و افعال او به صورت مجاز، کنایه یا استعاره به کار رفته است. برای نمونه آیه‏ ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَی وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ این شما نبودید که آنها را کشتید؛ بلکه خداوند آنها را کشت‏! و این تو نبودی [ای پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها] انداختی‏؛ بلکه خدا انداخت‏! و خدا می‌خواست مؤمنان را به این وسیله امتحان خوبی کند؛ خداوند شنوا و داناست‏(انفال:۱۷)

این آیه در واقع، اشاره به قدرت ناچیز انسان و فاعلیت نهایی خداوند در تمامی اعمال انسان است، که با اذن و اراده خداوند است که انسان می‌تواند افعالی انجام دهد.

تشابه عَرَضی

تشابه عَرَضی در آن دسته از آیات است که در آغاز متشابه نبوده است؛ ولی پس از به وجود آمدن مسائل کلامی و رایج شدن برخی مطالب فلسفی، بسیاری از آیات نیازمند به تفسیر و تأویل شدند.

به عنوان مثال، در آیه‏ ﴿یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَی السُّجُودِ فَلا یَسْتَطِیعُونَ؛ روزی که آن واقعه عظیم پدیدار شود و آنها را به سجود فرا خوانند، ولی نتوانند(قلم:۴۲) که کلمه‏ «سَاقٍ» در آن به کار رفته است و استعمال لفظ «سَاقٍ» در متعارف عرب، کنایه از شدت و وخامت امر است. «کشف ساق» کنایه از آمادگی کامل برای انجام کار است، یعنی دامن به کمر زدن. زیرا لازمه آن، کشف ساق پا است. این آیه طبق استعمال متعارف عرب، دلالت بر آن دارد که روز قیامت اوضاع شدت یافته، رو به وخامت می‌گذارد و کفار در سختی قرار می‌گیرند.[۶]

اشاعره و اهل تجسم این آیه را به ظاهر لفظ معنی کرده‌اند و گفته‌اند: «مقصود، ساق پای خدا است که در آن روز برهنه شود و کفار مأمور به سجود گردند و نتوانند.»[۷]

فلسفه وجود آیات متشابه در قرآن کریم

دلایلی که برای وجود آیات متشابه در قرآن ذکر شده است در ذیل اشاره می‌گردد:

  • الفاظ و عباراتی که در گفت و گوهای انسان‌ها به کار می‌رود، تنها برای نیازمندی‌های روزمره به وجود آمده و این قصور الفاظ و نارسایی در رساندن معانی ماوراء الطبیعه موجب می‌شود که قسمت قابل توجهی از متشابهات قرآن پدید بیاید و آن کلمه نیازمند تفسیر و تأویل باشد.[۸]
  • بسیاری از حقایق قرآن، مربوط به جهان دیگر است که از افق افکار انسان دور می‌باشد و انسان قادر به درک عمق آن‌ها نیست. این نارسایی افکار و بلند بودن افق آن معانی، سبب دیگری برای تشابه قسمتی از آیات است؛ مانند بعضی از آیات مربوط به قیامت و امثال آن.[۹] علامه طباطبایی‏ می‌فرماید: «سراسر قرآن محکم است، ولی چون در نزول به نشئه فکر بشر می‌رسد، تشابه صورت می‌گیرد. همان‌گونه که باران پیش از فرود آمدن بر زمین، کف ندارد، ولی پس از فرود و حرکت بر زمین در آن کف ایجاد می‌شود؛ از آسمان معرفت نیز کفِ متشابه نازل نشده است بلکه با بارش آن بر درک ناقص بشری تشابه ایجاد شده است».[۱۰]
  • صاحبان عقل و علما، اندیشه‌های خود را به کار گرفته و با دقت و تعقل به مقصود حقیقی خداوند پی برند و بدین وسیله مراتب فضل و برتری آنان، بر سایر مردم روشن شود و به مراتب عالی برسند.[۱۱]
  • دلیل دیگر ارجاع مردم به سمت اهل بیت(ع) و پیامبر(ص) است که روایات نیز آن را تأیید کرده است. بنابر این وجود این گونه آیات در قرآن، نیاز شدید مردم را به پیشوایان الهی (راسخان در علم) و پیامبر(ص) و اوصیای او روشن می‌سازد و سبب می‌شود که مردم، به جهت نیاز علمی به سراغ آنان بروند.[۱۲]


مطالعه بیشتر

  1. آشنایی با علوم قرآنی، محمد رادمنش.
  2. درآمدی برتاریخ و علوم قرآنی، علی حجتی کرمانی.
  3. درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته.

منابع

  1. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص۲۷۱.
  2. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالصامیه، اول، ۱۴۱۶ ه‍. ق، ص۴۴۳.
  3. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص۲۷۳.
  4. سوره آل عمران، آیه ۷.
  5. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۲.
  6. اکتشاف، ج۴، ص۵۹۲.
  7. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص۲۸۵.
  8. تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۲۳.
  9. همان.
  10. جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص۴۱۶.
  11. طوسی، التبیان، ج۲، ص۹؛ نهاوندی، نغمات الرحمن، ج۱، ص۲۰.
  12. تفسیر نمونه، ج۲ ص۳۲۴؛ جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص۴۱۸.