سرایت بیماریها از نظر اسلام
از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمودهاند «لاعدوی فی الاسلام» به این معنا که سرایت در اسلام نداریم، با توجه به شیوع کرونا و حساسیت مردم به شیوع بیماری در جامعه، آیا این گفته برخلاف علم و عقل نیست؟
اسلام به واقعیتی با عنوان سرایت بیماری معتقد است، بلکه اصل را در بیماری، قابل سرایت بودن آن میداند، مگر آن که خلافش معلوم شود. عیادت از بیمار نیز تنها در صورت قابل سرایت نبودن توصیه شده است.
روایت «لا عَدْوَى؛ قابل سرایت نیستند» موجب برخی برداشتهای غلط گردیده است. سند این روایت بسیار ضعیف است. متاسفانه برخی افراطگرایان در حوزه طب سنتی با استناد به این روایت از بیماریهای واگیر، پرهیز ندارند و دیگران را هم تشویق به بیمبالاتی در این زمینه میکنند. این روایت برخلاف روایات متعددی است که از همنشینی با بیماران منع کردهاند.
با فرض قبول سند روایت روایت «لاعدوی؛ قابل سرایت نیستند»، میتوان روایت را به این معنا دانست که سرایت نفی نشده، بلکه حکم آن نفی گردیده است. به این معنا که در صورت سرایت بیماری هیچ حقی برای شخص مبتلا شده نسبت به فرد مبتلا کننده به وجود نمیآید که بخواهد از او طلب خسارت نماید.
سرایت بیماری در روایات
در منابع دینی به سرایت برخی بیماریها تصریح شده است و نمیتوان در اصل آن تشکیک نمود:
- در روایتی از پیامبر اسلام(ص) نقل شده که فرمودند: «فرد بیمار نزد شخص سالم نرود».[۱] به نظر میرسد این روایت با روایات متعدد در استحباب عیادت از بیمار در تعارض است. اما این روایت در صورت نامشخص بودن نوع بیماری از لحاظ سرایت است. مطابق این روایت، اصل در بیماریها سرایت است؛ و عمل مستحب عیادت تنها در صورتی مجاز است که از عدم سرایت بیماری اطمینان داشتیم.
- همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است: «از جذامی فرار کن چنانکه از شیر میگریزی».[۲] طبق روایتی دیگر، فردی جذامی نزد پیامبر(ص) آمد تا با آن حضرت بیعت کند، اما پیامبر(ص) بدون دست دادن بیعت او را پذیرفتند.[۳] از طرف دیگر در برخی گزارشها نقل شده که پیامبر(ص)[۴] و اهلبیت(ع)[۵] با جذامیان هم غذا شدهاند. اما میان روایات فرار از جذام و همغذا شدن با جذامی تعارضی نیست زیرا بیماری جذام دو گونه است؛ نوع خشک که مسری نیست؛ و نوع مسری هستند؛ لذا جذامیانی که بیماری مسری دارند از ورود به شهرها و میان مردم منع میشدند، اما به احتمال زیاد جذامیانی که با معصومان(ع) هم غذا شدهاند، بیماریشان مسری نبوده است.
- فردی از امام کاظم(ع) پرسید: «اگر طاعون در شهری آمد و من آنجا بودم، باید از آنجا خارج شوم؟ امام فرمودند: بله. پرسید اگر در روستایی بود؟ فرمودند: بله. - اگر در خانه بود؟ فرمودند: بله، خارج شوید. راوی: ما از رسولخدا(ص) اینگونه حدیث میکنیم که از طاعون فرار کردن مانند فرار کردن از جهاد است! امام(ع) فرمودند: پیامبر خدا(ص) این را برای کسانی فرمودند که در نقاط حساس و مرزهای مبارزه با دشمن بودند و وقتی آنجا طاعون آمد، سربازان از ترس فرار کرده و جبهه را خالی کردند و پیامبر(ص) این مطلب را به ایشان فرمودند».[۶]
- پیامبر(ص) فرمودند: «به افراد مبتلا به خوره زیاد نگاه نکنید و وقتی با آنان گفتوگو میکنید، به اندازه یک نیزه از آنان دور باشید».[۷] احتمال دارد توصیه به نگاه نکردن، جنبه بهداشت روانی برای دو طرف داشته باشد. اما فاصله یک نیزه که در روایت آمده، حدود دو متر است و این اندازه امروزه نیز برای جلوگیری از سرایت بیماری توسط متخصصان توصیه میشود.
- امام سجاد(ع) در نفرین به دشمنان اسلام میفرمایند: «آبهایشان را به وبا و غذاهایشان را با دردها (امراض) بیامیز».[۸] در این روایت امام(ع) ضمن معرفی بستر میکروب وبا که آب است، از خدا میخواهد که آب دشمنان را به این میکروب بیامیزد تا بدان مبتلا گردند، از این روایت به دست میآید که امام(ع) به سرایت معتقد است و وجود بیماری مسری از مسلمات اسلام است.
بررسی روایت «لا عدوی فی الإسلام»
روایت «لَا عَدْوَى فی الاسلام؛ در اسلام سرایت نیست» موجب برخی برداشتهای غلط گردیده است، این روایت که سند آن از طریق شیعه بسیار ضعیف است؛ در منابع اهلسنت به جهت نقل در صحاح مسلم و بخاری[۹] صحیح دانسته شده است، هرچند که در میان اهلسنت نیز موجب چالشهایی شده و بر تعارض آن با روایات دیگر جدالهایی رخ داده است.[۱۰]
این روایت در منابع شیعی چنین نقل شده است:
«نضر بن قرواش جمّال (شتردار) میگوید: از امام صادق(ع) درباره شتری که جرب (بیماری پوستی انگلی) دارد پرسیدم که آیا آن را از ترس سرایت جرب از دیگر شترانم جدا کنم؟ امام(ع) فرمود: یک بادیهنشین نزد رسول خدا(ع) آمد و عرض کرد: یا رسول الله! من به گوسفند و گاو و شتر ارزان قیمت برمیخورم که به «جرب» مبتلا هستند، دوست ندارم که آنها را بخرم، مبادا جربشان به شتر و گوسفندانم سرایت کند؛ پیامبر خدا(ع) به او فرمود: پس، چه کسی اولی را مبتلا کرد؟ سپس فرمود: سرایت (عدوی) و ... در اسلام نیست».[۱۱]
برخی از افراطگرایان در حوزه طب سنتی با استناد به ظهور این روایت از بیماریهای مسری پرهیز ندارند و دیگران را هم تشویق به بیمبالاتی در این زمینه میکنند. ایشان معتقدند مقصود روایت این است که مسلمان با در پیش گرفتن سبک زندگی اسلامی بیمار نخواهد شد و با اشاره به روایات هم غذا شدن معصومان(ع) با بیماران جذامی توکل به خدا را حل مشکل میدانند. این توجیه با روایات دوری از بیماریهای واگیردار تعارض دارد و تفاوت میان جزام واگیردار با غیر واگیردار نیز استدلال آنرا خدشهدار میکند.
پذیرش اصل سرایت و رد حکم آن
«عدوی» در روایت «لَا عَدْوَى فی الاسلام؛ در اسلام سرایت نیست» در کنار «طیره» (فال بد) آمده است. طیره یکی از موارد نهگانهای است که در حدیث رفع بیان شده است. مطابق نظر مشهور علما، موارد نهگانه حدیث رفع، حقیقتشان نفی نشده، بلکه آثار یا حکم آن موارد، توسط خداوند از مسلمانان برداشته شده است. سرایت نیز به مانند طیره و موارد دیگر تنها رفع حکم و نفی آثار حقوقی آن است و نه رفع اصل آن.
این معنا بوسیله فرمایش امام علی(ع) تأیید میشود که «و الطیره لیست بحق، والعدوی لیست بحق؛[۱۲] فال بد زدن حق نیست سرایت حق نیست» در این روایت حضرت نمیفرماید سرایت وجود ندارد، بلکه حکم آن را نفی میفرماید و شخصی که بیماری از او سرایت کرده، ضامن نیست و در صورت سرایت بیماری هیچ حقی برای شخص مبتلا شده نسبت به فرد مبتلا کننده به وجود نمیآید.
منابع
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۲.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۲، ص۱۳۱
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج۶۲، ص۸۳.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج۶۲، ص۸۲.
- ↑ کلینی، محمدبنیعقوب بن اسحق، الأصول، فروع، الروضه من الکافی، مصحح علیاکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ حرعاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آلالبیت(ع)، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۴۳۰.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۳.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای۲۷.
- ↑ بخاری، محمدبنإسماعیل، صحیح البخاری، محقق: محمد زهیربنناصر الناصر، بیروت: دارطوق النجاه، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۱۹، ۲۶، ۲۷ و ۳۱.
- ↑ نگاه کنید به أبوالحسن القشیری النیسابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی ۱۴۲۱ق، ج۷، ص۳۱و۳۲.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۵۵، ص۳۱۸.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت۴۰۰.