دلایل حرمت سفر زیارتی در وهابیت

نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۵ توسط Rafiei (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آیا وهابی‌ها به جز حدیث لا تشدالرحال دلیلی دیگری هم برای حرمت سفر به سوی زیارت قبور اقامه کرده است؟


وهابی‌ها به جز حدیث «لاتشدالرحال» سه دلیل دیگر را نیز بر حرمت و بدعت بودن سفر به سوی زیارت قبور انبیا و اولیا اقامه کرده‌اند. این ادله شامل اجماع، رفتار مالک بن انس و دلیل عقلی می‌شود. البته هیچ‌کدام از این دلایل بر حرمت سفر به سوی زیارت دلالت ندارند.

ادعای اجماع

وهابی‌ها بر حرمت سفر ادعا کرده‌اند که مسلمانان بر این امر اتفاق و اجماع دارند. آنان می‌گویند سخن علما نیز ظهور بیشتر بر این دارد که هیچ‌کسی نباید برای زیارت قبری از قبور سفر کند.[۱] وهابی‌ها به این باوراند که هیچ‌یکی از ائمه مذاهب در این حکم اختلاف ندارد. صحابه نیز از حدیث «لاتشدالرحال» منع سفر را فهمیده‌اند. از این رو شخصی به نام قزعة هنگامی که رفتن به «طور» را برای نماز قصد نموده بود عبدالله بن عمر او را از این سفر منع کرده و به او گفت که سفر برای نماز فقط به سوی مساجد سه‌گانه انجام می‌شود. آنان مدعی هستند حتی سفر به سوی مسجد قبا به اتفاق ائمه چهارگانه جایز نیست. وهابی‌ها ادعا کرده‌اند که جمهور علماء سفر به سوی غیر مساجد سه‌گانه را جایز نمی‌دانند و برخی از متأخرین را مانند سبکی، ابو حامد غزالی، ابو محمد مقدسی و دیگران که آن را جایز دانسته و موجب تقرب به خدا می‌دانند از بدعت گذاران شمرده و این حکم آنان را مخالفت با احادیث و خرق اجماع تلقی نموده‌اند.[۲]

دیدگاه مذاهب اربعه درباره حدیث لاتشدالرحال

حدیث لاتشدالرحال در متون اهل سنت آمده است که پیامبر اسلام(ص) فرموده است: «لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ إلا إلى ثَلَاثَه مَسَاجِدَ مَسْجِدِي هذا وَ مَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ الْأَقْصَى؛ بار سفر بسته نمی‌شود مگر به سوی سه مسجد، مسجد من (مسجد النبی)، و مسجد الحرام و مسجد الاقصی».[۳]

هیچ عالمی از علمای مذاهب اربعه اهل سنت از حدیث لاتشدالرحال حرمت سفر به سوی زیارت و حتی به سوی مسجدی غیر از این مساجد سه‌گانه را نتیجه نگرفته است. از بیان عقاید عالمان مذاهب چهارگانه اهل سنت در پاسخ به حدیث لاتشدالرحال مبنی بر جواز سفر به زیارت قبور انبیا و اولیا و نفی دلالت «حدیث لا تشد الرحال» بر حرمت و بدعت زیارت قبور، بلکه حتی بر نفی حرمت سفر به سوی مسجدی غیر از مساجد سه‌گانه، بطلان و بی اساس بودن دلیل اجماع وهابیت بر حرمت سفر به سوی زیارت آشکار می‌گردد،[۴] بنابراین وهابی‌ها فقط ادعای اجماع کرده و حتی نتوانسته نظر چند عالم غیر وهابی را بر حرمت سفر به سوی زیارت قبور را مطرح کنند. افزون براینها، ادعای آنان مبنی بر اتفاق مسلمانان بر حرمت سفر برای زیارت، با واقعیت تطابق ندارد؛ بلکه زیارت قبور انبیا و اولیا و حتی زیارت قبور مسلمانان، سنت مستمره در بین آنان بوده و از این رو تا زمان ابن تیمیه هیچ‌کسی نه از حدیث شدالرحال و نه از جایی دیگری تحریم سفر برای زیارت را نه فهمیده و تا قرن هشتم هیچ‌کسی بر این سیره مسلمین اعتراضی نکرده و بعد از ابن‌تیمیه هم این سنت حسنه همچنان در میان غیر وهابیان ادامه داشته است.[۵]

اما فهم صحابه از حدیث نیز هیچ دلالتی بر حرمت سفر برای زیارت قبور ندارد؛ زیرا طبق روایت نقل شده مربوط به قزعه که برای نماز خواندن می‌خواست به «طور» سفر کند و ابن عمر او را از سفر برای این قصد منع کرد، علتش این بوده که نماز خواندن در طور نسبت به جاهای دیگر از فضیلتی برخوردار نیست و مجرد سفر به «طور» هیچ منع عقلی و شرعی ندارد.

عملکرد انس بن مالک

وهابی‌ها عمل‌کرد انس بن مالک در کنار قبر پیامبر خدا را دلیل دیگر بر منع شدالرحال به سوی قبر پیامبر خدا گرفته‌اند. آنان می‌گویند او بعد از سلام دادن به نبی(ص) پشت به دیوار قبر تکیه زد و سپس دعا خواند اگر سفر به سوی قبر رسول خدا جایز بود نباید هنگام دعا کردن پشت به قبر می‌ایستاد.[۶]

این دلیل وهابی‌ها کاملاً با ادعای آنان نامربوط است؛ زیرا نحوه ایستادن مالک در کنار قبر نبی(ص) اولاً هیچ دلالتی بر منع سفر ندارد؛ بلکه این عمل مالک به نوعی، خود دلیل بر مشروعیت زیارت و صحت آن از نظر صحابه تلقی می‌شود.

ثانیاً ایستادن مالک پشت به دیوار قبر در فیض القدیر مردود شمرده شده بلکه ابو حنیفه رئیس مذهب حنفیه در مسند خود از ابن عمر نقل کرده که سنت این است که از سوی قبله رو به قبر نبی(ص) رفته شود در حالی که پشت زائر به سمت قبله قرار گرفته و رو به قبر بایستد و سپس بگوید: «السلام علیک أیها النبی ورحمه الله وبرکاته»؛ زیرا رسول‌الله(ص) با پهلوی راست رو به قبله در قبر شریف قرار دارد بلکه به‌طور مطلق زیارت قبور از پیش روی متوفی بهتر است.[۷]

دلیل عقلی

وهابی‌ها بر حرمت سفر برای زیارت، دلیل عقلی هم اقامه کرده‌اند. آنان می‌گویند دین مبنی بر دو اصل است یکی اینکه عبادت نشود مگر خدای یگانه‌ای که شریک ندارد و دوم اینکه این خدا هم عبادت نشود مگر با آنچه که تشریع شده است و نباید با بدعت عبادت شود[۸] چنان‌که خداوند متعال فرموده است: ﴿فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادَه رَبِّهِ أَحَدا؛ پس هر که امید دارد که به پیشگاه پروردگار خویش رود باید عمل شایسته کند و هیچ‌کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.[۹]

توضیح این دلیل ابن تیمیه این است که عبادت غیر خدا عقلاً جایز نیست و همچنین عقل، عبادت خدا را با امر غیر مشروع هم جایز نمی‌داند. و از نظر او سفر به قصد زیارت قبر انبیا و اولیا یا عبادت غیر خداست یا عبادت خدا به وسیله چیزی است که از طرف خدا تشریع نشده است؛ بنابراین هردو فرض از نظر عقل ممنوع است.

دلیلی را که ابن تیمیه در توجیه حرمت سفر برای زیارت قبور، عبادت نشدن غیر خدا و نیز عبادت شدن خدا به وسیله امر غیر مشروع و بدعت آمیز را به میان کشیده، به هیچ وجه شامل زیارت قبور نمی‌شود. اگر مسئله عبادت خدا یا عبادت خدا با امر غیر مشروع در اینجا مطرح گردد، باید خود زیارت مورد توجه قرار گیرد نه سفر به زیارت؛ زیرا سفر برای زیارت قبور از اسمش پیدا است که عبادت نیست بلکه سفر است و این سفر برای مقاصد و اغراض مختلف انجام می‌شود؛ بنابراین سفر به خودی خود نه عبادت خدا است و نه عبادت غیر خدا. اما اگر سفر به قصد زیارت قبر رسول خدا(ص) یا سایر قبور انجام شود این سفر تبدیل به عبادت غیر خدا نمی‌شود. پس اگر خود زیارت، عبادت غیر خدا یا عبادت خدا با امر غیر مشروع نیست، سفری که به قصد آن انجام می‌شود با هیچ دلیلی نمی‌تواند عبادت غیر خدا یا عبادت خدا با امر غیر مشروع باشد. ولی وهابی‌ها سفر برای زیارت قبور را به دلیل اینکه عبادت غیر خدا یا عبادت خدا با امر غیر مشروع تحقق پیدا نکند آن را محکوم به بدعت و حرمت کرده‌اند. در حالی‌که بزرگان و مؤسسین وهابیت اصل زیارت قبور را جایز می‌دانند. ابن تیمیه می‌گوید زیارت قبور با زیارت شرعی برای کسی که با این زیارت به آن نزدیک می‌شود مانعی ندارد.[۱۰]

منابع

  1. ابن تیمیه الحرانی، أبو العباس أحمد عبد الحلیم، کتب ورسائل وفتاوی ابن تیمیه، مکتبه ابن تیمیه، چ ۲. بی‌تا، بی‌جا، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج۲۶ص۱۵۰.
  2. . سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب، شرح کتاب التوحید، ریاض، مکتبه الریاض الحدیثه، بی‌تا، ص۳۱۲.
  3. صحیح مسلم، تألیف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی ج۲ص۱۰۱۴.
  4. رک: عسقلانی أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، دارالمعرفه، بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج۳، ص۶۵و ۶۶؛ علی بن سلطان محمد قاری، مرقات المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، دار الکتب العلمیه، لبنان، بیروت، چ۱، ۱۴۲۲ق. ۲۰۰۱م، تحقیق: جمال عیتانی، ج۲، ص۳۷۱؛ ابن عابدین، محمد امین بن عمر، حاشیه رد المختار علی الدر المختار شرح تنویر الأبصار فقه أبو حنیفه، دار الفکر للطباعه والنشر، بیروت، ۱۴۲۱ ق - ۲۰۰۰م، ج۲، ص۶۲۷؛ زرقانی، محمد بن عبد الباقی بن یوسف، شرح الزرقانی علی موطأ الإمام مالک، دار الکتب العلمیه، بیروت، چ۱، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۲۰.
  5. ابن نجیم، زین الدین بن نجیم حنفی، البحر الرائق شرح کنز الدقائق، دار المعرفه، چ۲، بی تا، ج۲ص۲۱۰.
  6. سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب، تیسیر العزیز الحمید، ص۲۹۳، بیروت، چ۱، ۱۹۹۹م، محقق: محمد ایمن الشبراوی.
  7. سیواسی، کمال الدین محمد بن عبد الواحد، شرح فتح القدیر، ج۳ص۱۸۰، دار الفکر، بیروت، چ۲، بی‌تا. قاری، علی بن سلطان محمد، شرح مسند ابی حنیفه، ص۲۱۰–۲۰۲، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی‌تا.
  8. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، کتب و رسائل وفتاوی شیخ الإسلام، ج۲۶ص۱۵۱.
  9. کهف: ۱۱۰.
  10. کتب و رسائل وفتاوی شیخ الإسلام، ج۲۶، ص۱۵۰.