هدف و ضرورت معاد

نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۴ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال
هدف و ضرورت معاد چیست؟
کاشی کاری نام الله.jpg

معاد و آخرت تحقق عدالت و حکمت خداوند است. خداوند هیچگاه ستم‌کار را با ستم‌دیده یکسان نمی‌داند و به هر کس همانطور که مستحق است جزا و پاداش می‌دهد. آفرینش انسان بدون آنکه آخرتی در پیش باشد، لغو و بیهوده است و انسان‌ها سزای اعمال خودشان را نمی‌بینند.

پاداش و مجازات در قیامت، فارغ از کیفر بودنشان، تجسم اعمال انسان در دنیا است. هرکس نتیجه اعمال و کردار خود را خوب یا بد در آن دنیا خواهد دید. هدف از آخرت، این است که هر انسانی تجسم اعمال خود را مشاهده کند و مهم‌تر آنکه بداند در این دنیا آزاد نیست که به هر ظلم و جنایتی دست بزند و گمان برد مجازاتی در کار نخواهد بود.

اثبات ضرورت معاد

  1. برهان حکمت: خدا حکیم است و حکیم کار بیهوده انجام نمی‌دهد. آفرینش انسان و جهان و بعد نابودی آن بدون رسیدگی به حساب بندگان خوب و بد، موجب لغو و بیهوده بودن خلقت اوست؛ خدا کار بیهوده نمی‌کند، پس معادی در پیش است.[۱] قرآن برپا نشدن قیامت را پنداری ناروا دانسته است: ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لا تُرْجَعُونَ؛ آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده‌‏ايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمی‌شويد؟(مومنون:۱۱۵)
  2. برهان عدالت: خدا عادل است، عادل، ظالم را بر مظلوم مقدم نمی‌دارد و مسلط نمی‌کند، بلکه از ظالم انتقام می‌گیرد. پس خدا نیز ظالم و مظلوم را یکسان نمی‌داند و ظالم را بر مظلوم مقدم و مسلط نمی‌کند؛ و اگر معاد برای انسان نباشد، لازمه‌اش یکسانی ظالم و مظلوم بلکه مقدم داشتن ظالم بر مظلوم است نزد خدا. ولی خدا منزه از آن است که ظالم و مظلوم در برابرش یکسان باشد. پس معاد لازم و ضروری است تا هر چه که مستحق است، جزا بیند.[۲] و خدا می‌فرمایید: ﴿أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ؛ آيا فرمانبرداران را مانند گناهكاران (يكسان) میگردانيم؟(قلم:۳۵)

هدف از کیفر و مجازات اخروی مجرمان

استاد مطهری کیفر و مجازات را به جهت ارتباطش با جرم سه نوع می‌داند:

مجازات قراردادی (تنبیه و عبرت)

رابطه بین جرم و جریمه، در این نوع کاملا قراردادی است که بوسیله قانون‌گذاری الهی یا غیر الهی وضع گردیده است؛ فایده این نوع مجازات یکی این است که خود مجرم تنبیه می‌شود که دیگر دست به چنان جرمی نزند و دیگران نیز از مجازات او عبرت می‌گیرند، تا دست به جرم نیالایند؛ فائده دیگرش این است که در مواردی که ظلمی برکسی وارد شده، با مجازات ظالم، تشفّی خاطر پیدا می‌کند. این نوع از مجازات‌ها در جهان آخرت معقول نیست، زیرا در آنجا جلوگیری از جرم مطرح نیست، تا مجازات مجرم تنبیهی برای او باشد تا دوباره مرتکب جرم نشود، یا اینکه عبرتی باشد برای دیگران تا اینکه مبادا مانند او مرتکب جرم شوند؛ و نیز، خدا ـمعاد الله ـ حس انتقام‌جویی ندارد تا برای تشفّی و خالی کردن عقده دل انتقام بگیرد؛ و از طرفی همه گناهان مربوط به حقوق مردم نیست، تا گفته شود، عذاب برای تشفی خاطر ستم دیده‌ها است. به علاوه اینکه خیر و رحمت برای خود مظلومان نیز درآن روز سخت بیشتر از انتقام و تشخص خاطر دارد.[۳]

مکافات دنیوی

رابطه بین جرم و جریمه در این نوع مجازات‌ها رابطه علی و معلولی است، یعنی جرم علت است برای کیفر و کیفر نتیجه طبیعی و اثر ذاتی گناه است و قراردادی نیست. مانند اینکه مرگ اثر و نتیجه و معلول طبیعی نوشیدن سم، پرتاب شدن از کوه و… می‌باشد. این نوع کیفرها را مکافات عمل یا اثر وضعی گناه می‌نامند.[۴]

عذاب اخروی

مجازات‌های جهان دیگر رابطه قوی‌تری با گناهان دارند؛ رابطه عمل و جزاء در آخرت نه مانند نوع اول، قراردادی است و نه مانند نوع دوم، از نوع رابطه علی و معلول است. بلکه از آن هم یک درجه بالاتر است؛ رابطه عینیت و اتحاد حکم فرما است؛ یعنی آنچه که در آخرت به عنوان پاداش کیفر به نیکوکاران و بدکاران داده می‌شود، تجسم خود عمل آنهاست[۵] به تعبیر شیخ بهایی: در اعمال صالح و اعتقادات حق به شکلی نورانی و زیبا ظاهر می‌شوند که موجب کمال شادی صاحبش می‌گردند، و اعمال بد و اعتقادات باطل به شکلی ظلمانی و زشت که موجب نهایت اندوه و آزار (صاحبش) می‌شوند››[۶] به عبارت دیگر: پاداش‌ها و کیفرها عین خود اعمال است، با چهره باطن و ملکوتی پس جای دارد، تا سؤال شود که هدف از مجازات‌های اخروی چیست؟

ادله اثبات تجسم اعمال

عدالت الهی

قرآن کریم می‌فرماید؛ ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْیَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ اى كسانى كه كافر شده‌ايد، امروز عذر نياوريد، در واقع به آنچه می‌كرديد كيفر می‌يابيد.(تحریم:۷) علامه طباطبائی با استفاده از قسمت اول آیه «یا ایها الذین … تعلمون» بر تجسم اعمال می‌فرماید: این مطلب (تجسم اعمال) را مرحله بعد یعنی «و ما یظلم ربک احداً» تأیید می‌کند، زیرا انتفاء ظلم بنابر تجسم اعمال واضح تر است؛ چیزی به عنوان جزاء به کفار داده می‌شود. همان عمل آنان است، که به آنها برگشت و ملحق می‌شود. در حالیکه هیچ‌کس دخالتی در آن نداشته است.[۷]

آیات قرآن

بسیاری از آیات دلالت می‌کنند بر این که جزاء در روز قیامت با خود اعمال است.»[۸] مثلا قرآن می‌فرماید: ﴿یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا؛ روزی که هر کس آنچه را از کار نیک‌انجام داده حاضر می‌بیند، و آرزو می‌کند میان او، و آنچه از اعمال بد داده، فاصله زمانی زیاد می‌باشد(آل‌عمران:۳۰) وجه دلالت آیه بر تجسم اعمال بدین صورت است که: «کلمه «تجد» از وجدان (یافتن) ضد فقدان و نابودی است و دو کلمه «خیر» و «سوء» به لفظ نکره آورده شده، که مفید عموم است. یعنی انسان در روز رستاخیز تمام اعمال نیک و زشت خود را گرچه کم باشد، پیش خود می‌یابد.[۹] در آیه دیگر هدف از قیامت و برانگیخته شدن مردم، دیدن اعمال معرفی شده است: ﴿یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ؛ در آن روز مردم، پراكنده (از گورها) باز می‏‌گردند تا كردارهاي‌شان را به آنان بنمايانند.(زلزال:۶) و بعد مطلب را تأکید می‌کند ﴿فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّه خَیْرًا یَرَهُ وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّه شَرًّا یَرَهُ؛ پس هر كس همسنگ ذره‏‌اى نيكى ورزد، آن را خواهد ديد، و هر كس همسنگ ذره‌‏اى بدى كند، آن را خواهد ديد.(زلزال:۷و۸)

روایات

امام علی(ع) می‌فرماید: «کردار بندگان در دنیا، در آخرت جلو چشمان‌شان است.»[۱۰] امام صادق(ع) می‌فرماید: «جبرئیل به خدمت پیامبر آمد و گفت: ای محمد آنچه خواهی زندگی کن که خواهی مرد و آنچه را خواهی دوست دار که از آن جدا خواهی شد و آنچه خواهی انجام ده که آنرا خواهی دید.»[۱۱]

عدم امکان مجازات همه مجرمان در دنیا

برخی‌ها مجازات اخروی مجرمان را تنبیهی و در دنیا ممکن دانسته‌اند ولی این ادعا درست نیست؛ اولاً: مجازات اخروی چون قراردادی نیست، تنبیهی نمی‌باشد. ثانیاً: بر فرض تنبیهی بودن امکان تحقق آن در دنیا نیست زیرا:

  1. مجازات در دنیا موقعی که مصالح جامعه اقتضا نمی‌کند، موجب می‌شود تا اطرافیان مجرم نیز بر اثر آن آزار ببیند و این ظلم به آنها است.
  2. ستلزم خوب شدن اجباری (برای ترس از عقوبت فوری) افراد می‌شود که بی‌ارزش است.
  3. دنیا محدود است و نمی‌شود هر جرمی در آن کیفر داده شود. مثلا کسی را که هزاران نفر را کشته، چگونه در دنیا می‌توان کیفر داد؟ چون یکبار کشتن فقط مجازات کشتن یک نفر می‌شود نه بیشتر.
  4. مجازات فوری و دنیوی مجرمان موجب به هم خوردن نظام زندگی می‌گردد، و اصلاً در آن نسل صورت بشر در همان آغاز با مجازات از بین می‌رفت.
  5. کیفر در دنیا کم لطفی است، چون ممکن است مجرم، در صورت مهلت داشتن بعدها توبه کند.
  6. گاهی کیفر فوری در دنیا به جهت اینکه آثار و خسارات بعدی جرم به حساب نمی‌آیند، ناعادلانه می‌گردد.[۱۲]
  7. گاهی خود عمل خوب، مانند شهادت و عمل بد، مانند خودکشی موجب مرگ شخص می‌شود و دیگر نمی‌ماند تا پاداش یا جزاء ببیند.[۱۳]

مطالعه بیشتر

  • الالهیات و معارف اسلامی، جعفر سبحانی، ص۵۱۲–۵۱۶.
  • عدل الهی، مرتضی مطهری، صدرا.

منابع

  1. خرازی، محسن، بدایه المعارف الالهیه فی شرح عقائد الامامیه، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۶۹–۲۸۳.
  2. خرازی، محسن، بدایه المعارف الالهیه فی شرح عقائد الامامیه، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ص۲۷۴–۲۷۵.
  3. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار(عدل الهی)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۲۲۵.
  4. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار(عدل الهی)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۲۲۷.
  5. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار(عدل الهی)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، ۱۳۷۷، ج۱، ص۲۳۰.
  6. حسین، عاملی، الاربعین، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ص۴۰۲.
  7. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱، ج۱۳، ص۳۲۵.
  8. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱، ج۱، ص۹۲.
  9. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱، ج۳، ص۱۵۶، مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هجدهم، ۱۳۶۵، ج۲، ص۳۷۸.
  10. فیض الاسلام، علی نقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، تهران، فقیه، بی تا، حکمت۶، ص۱۰۹۱.
  11. کلینی، محمد بن یعقوب، فروع الکافی، تحقیق: محمد جواد فقیه، بیروت، دارا لاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ج۳، ص۲۵۲.
  12. قرائتی، محسن، معاد، قم، در راه حق، چاپ مکرر، ۱۳۷۳، ص۲۱. خرازی، محسن، بدایه المعارف الالهیه فی شرح عقائد الامامیه، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ص۲۷۶.
  13. خرازی، محسن، بدایه المعارف الالهیه فی شرح عقائد الامامیه، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ص۲۷۶.