لؤلؤ و مرجان
درباره کتاب لؤلؤ و مرجان و نویسندهاش توضیح دهید؟
حسین نوری طبرسی معروف به محدث نوری از علمای قرن چهاردهم قمری در روستای «یالو»، از روستاهای شهر «نور» مازندران(طبرستان) به دنیا آمد. وی نویسنده کتاب لؤلؤ و مرجان است. كتاب لؤلؤ و مرجان در يك مقدمه و در دو فصل تنظيم شده است: فصل اول: اخلاص در عبادت و روضهخوانى و پرهيز از ريا. فصل دوم: ارزش صدق و راستگويى.
لؤلؤ و مرجان | |
---|---|
اطلاعات کتاب | |
نویسنده | محدث نوری |
تاریخ نگارش | قرن چهاردهم قمری |
موضوع | آداب منبر و رد خرافات درباره حماسه عاشورا |
زبان | فارسی |
نویسنده
حسین نوری معروف به محدث نوری در هجدهم شوال ۱۲۵۴، در «یالو»، از روستاهای شهر «نور» مازندران (طبرستان) به دنیا آمد. او که در هشت سالگی پدرش را از دست داد، با ملّا محمّد علی محلّاتی آشنا شد. سپس به تهران مهاجرت کرد و با شیخ عبد الرحیم بروجردی(پدر همسرش) آشنا شد. همراه او در سال ۱۲۷۳ق، به عراق هجرت نمود و پس از نزدیک چهار سال اقامت در نجف و بازگشت به تهران، دوباره به عراق سفر کرد و چندی ملازم آیة اللَّه شیخ عبد الحسین تهرانی مشهور به «شیخ العراقین» بود. پس از مراجعت به وطن و سفر به حج، به نجف بازگشت و در درس میرزای شیرازی، شرکت کرد و در سال ۱۲۹۲ق، همراه وی به سامرّا مهاجرت نمود. وی دو سال بعد از وفات استادش عازم نجف گردید تا در آن جا بماند؛ امّا پس از چند روز تحمّل بیماری، در سال ۱۳۲۰ ق، درگذشت.[۱]
معرفی و جایگاه
محدث نورى از نفوذ تحريف و خرافه به حوزه عزادارى و مرثيهخوانى، در نگرانى شديد به سر مىبرد و براى پيراستن اين مراسم مقدس و معنوى از پيرايهها و دروغها، دست به قلم برد و كتاب پرارج لؤلؤ و مرجان را نوشت.
انگيزه اصلى تأليف اين كتاب، رواج خرافه و دروغ در حوزه تبليغ، بويژه در مراسم و مجالس عاشورا بوده است. موضوعى كه افزون بر بدعتگسترى و دروغپراكنى درباره سيد شهيدان، چهره شيعه را در جهان بد جلوهگر مىسازد و مردم را از گرايش به مكتب اهلبيت باز مىدارد. آنچه به تلاش علمى و افشاگريهاى بهنگام و بايسته محدث نورى در اينباره شتاب داد، شکایت طلبهاى به نام مولوى سيدمرتضى جانپورى، از طلاب هند بود. وى از محدث نورى خواست در اينباره رواج خرافه و دروغپردارى در مجالس وعظ و روضه شيعيان هند، به واعظان هشدار دهد.
محتوا
كتاب لؤلؤ و مرجان در يك مقدمه و در دو فصل تنظيم شده است:
فصل اول: اخلاص در عبادت و روضهخوانى و پرهيز از ريا.
فصل دوم: ارزش صدق و راستگويى.
مؤلف درباره اقسام دروغ، توريه، دروغ مصلحتآميز، دروغهاى رايج در ميان روضهخوانان، بويژه درباره وقايع عاشورا و تعزيه و زيارت ائمه بحث کرده است. پس از آن وظايف عالمان در برخورد با دروغپردازان و خرافهگستران را برشمرده است و با عنايت به آيه كريمه: ﴿وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ؛ و از سخن باطل بپرهيزيد.﴾(حج:۳۰) و آيات ديگر، به طلاب و واعظان هشدار داده از نقل و شنيدن چنين ياوههايى بايد دورى گزيد.[۲]