علت دستور به ابراهیم(ع) برای ذبح فرزند

سؤال

از منظر قرآن چرا حضرت ابراهیم(ع) مأمور به ذبح فرزندش شد؟

قرآن کریم داستان ذبح حضرت اسماعیل(ع) را توسط حضرت ابراهیم(ع) را این‌گونه بیان می‌کند: ﴿ما او (ابراهیم) را به نوجوانی بردبار و پراستقامت بشارت دادیم؛ هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید گفت: فرزندم! من در خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم! بنگر نظر تو چیست؟ گفت: ای پدر هرچه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت! هنگامی که هر دو تسلیم و آماده شدند و (حضرت) ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد، او را ندا دادیم که ای ابراهیم! آنچه را در خواب مأموریت یافتی انجام دادی. ما این‌گونه نیکوکاران را جزا می‌دهیم، این به طور مسلم امتحان مهم و آشکاری است، ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم و نام نیک او را در امت‌های بعد باقی گذاردیم. سلام ما بر ابراهیم باد، این‌گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم.(صافات:۱۰۱تا۱۱۰)

تابلوی آزمون بزرگ اثر محمود فرشچیان

تفسیر ماجرای ذبح اسماعیل

امری که از طرف خداوند متعال به حضرت ابراهیم(ع) شد یک امر امتحانی و آزمایشی بود و در اوامر امتحانی اراده جدی به اصل عمل تعلق نگرفته است؛ بلکه هدف آن است که روشن شود شخص مورد آزمایش تا چه اندازه آمادگی اطاعت دستور را دارد و این در جایی است که شخص مورد آزمایش از اسرار پشت پرده آگاه نیست، و حضرت ابراهیم(ع) به خوبی از عهده این امتحان برآمد و آمادگی روحی خود را در این زمینه از هر جهت به ثبوت رسانید و از عهده این آزمایش به خوبی برآمد.[۱]

خداوند متعال نخست امتحان‌های به ظاهر سخت و دشوار و در واقع آسان را برای نیکوکاران پیش می‌آورد تا وقتی که از امتحان سرافراز شدند، بهترین پاداش را هم در دنیا و هم در آخرت به آنها می‌دهد و در داستان حضرت ابراهیم(ع) گرچه صرف امتحان بود؛ ولی همان ظاهر نیز بسیار سخت و ناگوار بود.[۲]

فرمان ذبح اسماعیل، یک امر امتحانی بود و خداوند نمی‌خواست که فرزند ابراهیم(ع) قربانی شود. مصلحتی نیز در قربانی کردن فرزند نبود. چون امر امتحانی بود، مقصود این بود که میزان آمادگی از ناحیه ابراهیم(ع) در برابر فرمان الهی سنجیده شود،‌ نه اینکه مقصود کشتن فرزند باشد. تا کجا ابراهیم(ع) حاضر است تسلیم فرمان الهی باشد؟ این فرمان آمد تا با این آزمون و امتحان، تسلیم بودن ابراهیم(ع) و میزان اسلامش مشخص شود.[۳]


مطالعه بیشتر

۱. موسوی همدانی، سیدمحمدباقر و…، تاریخ انبیاء، (تهران، نشر صدوق)، ص۷۷–۷۹.

۲. علامه مجلسی (ره)، تاریخ پیامبران، (قم، انتشارات اسوه)، ج۱، ص۴۰۲–۴۱۲.

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱۹، ص۱۰۹–۱۲۷.
  2. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی التفسیر القرآن، قم، انتشارات اسلامی، ج۱۸–۱۷، ص۱۵۱–۱۵۳.
  3. محمد سروش محلاتی، سخنرانی، https://iqna.ir/fa/news/3913902/%D9%81%D9%87%D9%85-%D8%B0%D8%A8%D8%AD-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%D9%82%D9%87-%D8%B9%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%B1%D9%81%D8%B9-%D8%A7%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA [۱]