ولیامر یا اولیالامر بودن ولیفقیه
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
سؤال: آیا اطلاق ولیّ امر بر ولی فقیه درست است؟
خداوند در آیه ۵۹ سوره نساء، اطاعت از الله، پیامبر و أُولِی الْأَمر را لازم دانسته است. اولی الامر در این آیه را امام معصوم دانستهاند. علت این اختصاص را چنین دانستهاند که اطاعت از اولی الامر به صورت مطلق واجب شمرده شده و اطاعت مطلق، تنها از معصوم(ع) جایز است. غیر معصوم که در معرض خطا و اشتباه است، حکم به اطاعت مطلق از او جایز نیست.
همه مفسران شیعه، اتفاق نظر دارند که منظور از «اولوا الامر»، امامان معصوم هستند و غیر آنها را شامل نمیشود.[۱] و روایات فراوانی نیز مصداق اولوالامر را ائمه اطهار(ع) برشمرده اند.[۲]
البته در
«وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَإِلَیٰ أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ»
همچنین واژه «اولی الامر» در آیه ۸۳ سوره نساء[۳] به فراتر از امام معصوم(ع) تفسیر شده است این دیدگاه معتقد است که با توجه به محور آیه شریفه، منظور از اولی الامر در این آیه خصوص معصومین «ع» نیستند بلکه همه کسانی که قدرت تشخیص نسبت به مسائل مختلف دارند را در بر میگیرد. به عنوان نمونه حضرت آیت الله مکارم شیرازی میفرمایند:
«منظور از اولی الامر در اینجا کسانی هستند که قدرت تشخیص و احاطه کافی به مسائل مختلف دارند و میتوانند حقایق را از شایعات بی اساس و مطالب راستین را از نادرست برای مردم روشن سازند، که در درجه اول پیغمبر «ص)) و ائمه اهل بیت ((ع» جانشینان او و در درجه بعد دانشمندانی هستند که در این گونه مسائل صاحب نظرند.»[۴] و آیت الله جوادی آملی نیز معتقدند «درباره مصداق (اُولِی الاَمرِ) در این آیه باید توجه داشت که چون محور آیه مورد بحث، روشنگری در موضوعات خارجی و حوادث جزئی و مقطعی است و در اینگونه حوادث روزانه، کارشناس هوشمند، یعنی ولی امر که محور تصمیم سازی و ارائه دهنده راه حل است، باید حاضر باشد تا مسلمانان با گزارش و ارجاع امور به او، از او تکلیف را جویا شوند، بنابراین، در زمان حضور و ظهور معصومان(ع) آن ذوات قدسی نخستین مرجعاند ـ و بدین لحاظ مصداق قطعی و روشن نه مصداق منحصر «اُولِی الاَمرِ» در این آیه امامان معصوم(علیهمالسلام) هستند و در زمان غیبت طبق فرمان خود معصومان(علیهمالسلام) عهدهدار این مسئولیت، نائب عادل و کارشناس فنی و مدیر و مدبّر، یعنی فقیه جامعالشرایطی است که در متن حکومت بوده و توان تحلیل اخبار جنگ و رفتارهای دشمن و تصمیمسازی سیاسی ـ اجتماعی و صدور فرمان نظامی برای رویارویی درست با دشمن و دفاع از دین، آبرو، جان و مال مسلمانان را داراست.»[۵]
دیدگاه علامه طباطبایی (ره) در مورد یکی بودن مصداق اولی الامر در دو آیه.
اطلاق ولیامر
اما انحصار مصداق اولوالامر در آیه شریفه به معصومین(ع) و شامل نشدن غیر معصوم به معنای عدم اطلاق ولی امر در جایگاه رهبری حکومت اسلامی بر اساس مبانی دینی نیست. از این جهت نباید میان این دو مسئله خلط کرد. اطلاق ولیامر به معنای رهبر و کسی که ولایت و سرپرستی جامعه اسلامی را بر عهده دارد، بر ولیفقیه که بر اساس ادله عقلی و نقلی دارای این مسئولیت بوده و به عنوان نائب عام معصوم در عصر غیبت از سوی ایشان منصوب شده است، صحیح است.
هم «عقل حکم میکند که اجرای احکام دین باید استمرار داشته باشد و مختص به زمان حضرت پیامبر(ص) و حضرت امیر المؤمنین(ع) نبوده و اگر چه «اولی الامر» در آیه کریمه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» ظاهر در معصومین(ع) است و آنان اولی الامر بالاصاله هستند ولی در عصر غیبت، معصوم(ع) طبق رهنمود عقل و نیز به تبع دستور خود معصومین(ع)، نائبان ایشان و اولی الامر هستند، اما «اولی الامر بالتبع» و نه «اولی الامر بالاصاله» و همان گونه که در عصر حضور و ظهور معصوم، نائبان خاص، بسیاری از کارها را به عهده داشتند و مباشرت خود معصوم شرط نبود، در عصر غیبت نیز نائبان عام، اداره امور را به دست دارند.[۶]»
بنابر این، مصداق اولوا الامر در آیه شریفه اطاعت، تنها معصومین(ع) هستند و بر اساس مبانی دینی نیز مصداق اتم و اکمل اولی الامر، امامان معصوم(ع) میباشند، اما این به معنای جایز نبودن اطلاق ولیّ امر در جایگاه رهبری حکومت اسلامی بر ولی فقیه نبوده و به حکم عقل و نقل فقیه جامع شرایط مسئولیت و منصب ولایت و رهبری جامعه اسلامی در عصر غیبت را به نیابت از امام معصوم(ع) را دارا هستند.
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۷۴، ج۳، ص۴۳۶
- ↑ ر. ک.. حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم: اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۰۸–۴۹۷
- ↑ «وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلی أُولِی الْأَمْر»
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، پیشین، ج۴، ص۳۱
- ↑ جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ج۱۹، ص۶۴۳
- ↑ جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ص۳۷۰