حکومت‌های دینی موفق در تاریخ

از ویکی پاسخ
سؤال

حکومت دینی موفق چه حکومتی است؟ آیا حاکمان حکومت‌های دینی باید منصوب از طرف خدا باشند؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


درگاه‌ها
حکومت دینی.png


در موضوع حکومت دینی، دو نوع تعریف وجود دارد:

  • نوع اول، حکومت دینی ایده‌آل است که در آن تمامی قوانین و مقررات بر اساس احکام دینی است و مجریان آن به‌طور مستقیم از سوی خدا منصوب شده‌اند. این نوع حکومت به دلیل پشتوانه الهی و تطابق با اراده تشریعی خدا، به عنوان کمال مطلوب شناخته می‌شود. در این حالت، دولت و نهادهای آن خود را متعهد به آموزه‌های دینی می‌دانند و سعی می‌کنند در تمامی جنبه‌های حکومتی، از تعالیم دینی الهام بگیرند.
  • نوع دوم، حکومتی است که در آن احکام دینی رعایت می‌شود، اما لزوماً حاکم به‌طور مستقیم منصوب خدا نیست. این نوع حکومت می‌تواند در شرایطی که برپایی حکومت دینی ایده‌آل ممکن نیست، جایگزین شود. در تاریخ، نمونه‌هایی از هر دو نوع حکومت وجود داشته است. حکومت‌های مختلفی مانند حکومت طبرستان و صفویه تلاش‌هایی برای برپایی حکومت دینی انجام دادند، اما هیچ‌کدام به‌طور کامل موفق به تحقق حکومت دینی ایده‌آل نشدند.

نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان نمونه‌ای از حکومت دینی در عصر غیبت شناخته می‌شود که بر اساس اصول اسلامی شکل گرفته و نتیجه تلاش‌های قرن‌ها برای تحقق حکومت دینی است.

اقسام حکومت دینی

  • قسم اول از حکومت دینی، حکومتی است که نه تنها همه قوانین و مقررات اجرایی آن برگرفته از احکام دینی است، بلکه مجریان آن نیز مستقیماً از طرف خدا منصوب‌اند یا به اذن خاص یا عام امامان معصوم(ع) منصوب شده‌اند، چنین حکومتی، حکومت دینی ایده‌آل و کمال مطلوب است، زیرا حکومتی با این خصوصیات از پشتوانه حکم الهی برخوردار است و بر اساس اراده تشریعی خدا شکل گرفته است.[۱]حکومتی است که مرجعیت همه‌جانبه دین خاص را در عرصه سیاست و اداره جامعه پذیرفته است یعنی دولت و نهادهای مختلف آن خود را در برابر آموزه‌ها و تعالیم دین و مذهب خاصی متعهد می‌دانند و سعی می‌کنند در تدابیر و تصمیمات و وضع قوانین و شیوه سلوک با مردم و نوع معیشت و تنظیم روابط اجتماعی، دغدغه دین داشته باشند و در همه شئون حکومتی از تعالیم دینی الهام بگیرند و آن‌ها را با دین، موزون و هماهنگ کنند و نظام سیاسی و ساختار قدرت در چنین حکومتی برگرفته از آموزه‌های دینی است. در حقیقت در این معنا، دینی بودن حکومت، با قرار گرفتن حاکم معصوم یا مأذون او در مرکز قدرت سیاسی، تضمین می‌شود و عامل تضمین کننده جوهره دینی حکومت در گرو دینی بودن علت فاعلی (متولیان حکومت) و علت غایی (هدف حکومت) آن است.[۲]
  • قسم دوم از حکومت دینی گفته می‌شود که در آن احکام دینی رعایت شود و لازم نیست شخص حاکم، منصوب مستقیم یا غیر مستقیم خدا باشد. در این صورت مجری این حکومت پشتوانه الهی ندارد و دینی بودن حکومت فقط به این معناست که قوانین دینی در این حکومت رعایت می‌شود. این شکل حکومت در مرتبه بعد از ر ایده‌آل و در واقع بدل اضطراری آن است و در شرایطی که برپایی حکومت دینی ایده‌آل امکان‌پذیر نباشد، می‌تواند جایگزین آن گردد.[۳] به عبارت دیگر پذیرش مرجعیت تمام عیار دین و غفلت نکردن از همه آموزه‌های آن در ساختار حکومت، سطح عالی ترکیب دین و دولت را به دنبال دارد و اگر مرجعیت دین تنها در مرحله حفظ ارزش‌ها و اصول دین باشد مرتبه نازلتری از حکومت دینی را در اختیار می‌نهد و جامعه ای که آموزه‌های دین در زمینه ساختار قدرت سیاسی و شرایط رهبری را نادیده می‌گیرد اما بر اجرا و حفظ قوانین شریعت، اصرار می‌ورزد دارای مرتبه‌ای از حکومت دینی است.[۴]

بررسی حکومت‌های دینی

اگر منظور از حکومت دینی، حکومت دینی به معنای اول باشد، چنین حکومتی تنها در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) و پنج سال حکومت حضرت علی (ع) و مدت زمانی کوتاه از امامت امام حسن(ع) تحقق پیدا نمود و در زمان سایر امامان معصوم(ع) شرایط برقراری چنین حکومتی فراهم نشد و حکومتی که در رأس آن امامان معصوم(ع) قرار بگیرد تشکیل نشد. در طول دوران غیبت نظام جمهوری اسلامی تنها نمونه ای از چنین حکومت دینی است، که ولی فقیه که منصوب عام از سوی امامان معصوم(ع) است، در رأس حکومت دینی قرار دارد و قوانین و مقررات کشور بر اساس موازین اسلام تنظیم شده است؛ بنابراین حکومت دینی در شکل ایده‌آل آن در این چند نمونه خلاصه می‌شود.[۵]

و اگر منظور از حکومت دینی، حکومت دینی به معنای دوم باشد که داعیه اجرای احکام دین داشته باشد و به دنبال رعایت احکام دینی باشد هر چند در رأس حکومت، حاکم معصوم یا منصوب از سوی ایشان در رأس حکومت قرار نداشته باشد. نمونه‌های مختلفی در طول تاریخ داشته است، مانند: حکومت طبرستان، سربداران، آل بویه، صفویه، حکومت فاطمی مصر و…، در عین حال هر چند این حکومت‌ها در برپایی حکومت دینی و مبتنی بر آموزه‌های اسلامی تلاش زیادی را انجام دادند و کامیابی‌هایی را در این زمینه به دست آوردند امّا هیچ‌کدام از این نمونه‌ها را نمی‌توان نمونه‌های حکومت دینی موفق برشمرد. البته اصل تأثیر گذاری این حکومت‌ها در احیای مبانی دینی و ارزش‌های اسلامی را نمی‌توان نادیده انگاشت. در حقیقت این دولت‌ها و حکومت‌ها در حدّ امیدی بر دل‌های یأس گرفته بود و آغازگر حرکتی بودند که در جهت پیشبرد اهداف نظام مطلوب اسلامی تلاش می‌نمودند. راهی که سرانجام در مسیر تکامل خود به پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی بر پایه مبانی و اصول اسلامی، انجامید. از این رو نظام جمهوری اسلامی و برپایی چنین حکومت دینی، ثمره قرن‌ها تلاش و کوشش جان فرسا برای تحقق حکومت دینی است و امید است با موفقیتی که به دست می‌آورد نمونه و الگویی از حکومت دینی در عصر غیبت باشد.[۶]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

  1. مصباح یزدی، محمد تقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۴۵ تا ۵۳.
  2. واعظی، احمد، حکومت دینی، تأملی در اندیشه سیاسی اسلام، قم، مرصاد، ۱۳۷۸ش، ص۱۸ تا ۴۰.

جستارهای وابسته


منابع

  1. مصباح یزدی، محمد تقی. پرسش‌ها و پاسخ‌ها. ج. ۱. مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). ص. ۴۵.
  2. واعظی، احمد. حکومت اسلامی. قم: انتشارات سامیر. ص. ۳۰و۳۱.
  3. مصباح یزدی، محمد تقی. پرسش‌ها و پاسخ‌ها. ج. ۱. مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). ص. ۴۵و۴۶.
  4. واعظی، احمد (۱۳۸۷). حکومت دینی، تأملی در اندیشه سیاسی اسلام. قم: انتشارات مرصاد. ص. ۳۸.
  5. «حکومت دینی موفق». اندیشه قم. ۳۱ مرداد ۱۴۰۱. دریافت‌شده در ۶ آبان ۱۴۰۳.
  6. «حکومت دینی موفق». اندیشه قم. ۳۱ مرداد ۱۴۰۱. دریافت‌شده در ۶ آبان ۱۴۰۳.