حرمت غنا و موسیقی در آیات و روایات
آیا آیات و روایات منصوص و معتبر در حرمت غنا و موسیقی وجود دارد؟
غنا براساس روایات، حرام دانسته شده است. در قرآن نیز کلماتی وجود دارد که برخی مفسران، آنرا به غنا تفسیر کردهاند؛ تعبیر «قول الزور» در آیه ۳۰ سوره حج را به غنا معنا کرداند که دستور به دوری از آن شده است. همچنین برخی مصادیق تعبیر «لهوالحدیث» در آیه ۶ سوره لقمان را غنا دانستهاند.
غنا آهنگهای طَرَبانگیز را میگویند که مناسب مجالس «لهو و لعب» و «فسق و فجور» باشد که قوه شهوانی را در انسان تحریک میکند.
تعریف و مفاسد غنای حرام
غنا را آهنگهای طَرَبانگیز و لهوِ باطل معنا کردهاند. غنا مناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد است که قوای شهوانی را در انسان تحریک میکند.
برای غنا، مفاسدی ذکر شده است:
- تشویق به فساد اخلاق: مجالس غنا بهطور معمول همراه را انواع فسادها است.
- غافل شدن از یاد خدا: تعبیر به «لهو» که در تفسیر «غنا» در برخی از روایات اسلامی آمده، اشاره به این حقیقت است که
- غنا انسان را چنان مست شهوات میکند که از یاد خدا غافل میسازد.
- آثار زیانبار بر اعصاب و روان: غنا و موسیقی در حقیقت یکی از عوامل مهم تخدیر اعصاب و روان است و آثار زیانبار غنا و موسیقی بر اعصاب تا سر حد تولید جنون و تحریکات نامطلوب، پیش میرود.[۱]
حرمت غنا در آیات و روایات
گرچه در قرآن کریم، تنها کلیات مسائل آمده و تبیین جزئیات و تعیین مصداقهای آن، به پیامبر و امامان(ع) واگذار شده است و مراجع عظام تقلید با توجه به آیات و روایات موجود، احکام را از آنها استنباط میکنند، ولی در خصوص «غنا» و موسیقی، قرآن کریم، در برخی آیات به آن پرداخته و مخالفت خود را با غنا و موسیقی اعلام فرموده است از جمله:
آیه اول: ﴿فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ؛ از پلیدی بتها و از گفتار باطل اجتناب ورزید.﴾(حج:۳۰) ابن بصیر میگوید از امام صادق(ع) از آیه «… فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور» سؤال کردم. امام(ع) فرمود: منظور «غنا» است.[۲] زید شَحّام نیز میگوید: از امام صادق(ع) درباره تفسیر قول زور پرسیدم، آن حضرت فرمود: منظور از قول زور، غنا است.[۳]
آیه دوم: ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ﴾(لقمان:۶) بعضی از مردم، سخنان باطل و بیهوده میخرند تا مردم را از روی جهل و نادانی گمراه سازند و آیات الهی را به استهزاء گیرند، پس برای آنها عذابی خوارکننده است.[۴]
امام صادق(ع) میفرماید: «غنا» از مسائلی است که خداوند تبارک و تعالی وعده عذاب بر آن داده است و سپس آیه ۶، سوره لقمان را تلاوت فرمود.[۵]
«لهوالحدیث» دارای معنای گستردهای است که هرگونه سخن یا آهنگهای سرگرمکننده و غفلتزا را شامل میشود که موجب گمراهی و بیهودگی انسان میگردد، خواه از قبیل «غنا» و لحنها و آهنگهای شهوتانگیز و هوسآلود باشد یا سخنانی باشد که نه از طریق آهنگ، بلکه از طریق محتوا، انسان را به فساد و تباهی بکشاند.[۶]
امام صادق(ع) میفرماید: «مجلس «غنا» و خوانندگی لهو و باطل، مجلسی است که خدا به اهل آن نمینگرد و این مصداق قول خداوند متعال است که میفرماید: «بعضی از مردم هستند که سخنان بیهوده خریداری میکنند تا مردم را از راه خدا گمراه سازند.»[۷]
امام صادق(ع) میفرماید: «غنا» نفاق را به ارث میگذارد.[۸] و در حدیث دیگری میفرماید: «خانهای که در آن غنا باشد، ایمن از مرگ و مصیبت دردناک نیست و دعا در آن به اجابت نمیرسد و فرشتگان وارد آن نمیشوند.»[۹]
در حدیثی از جابربن عبدالله از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «شیطان اولین کسی بود که غنا خواند.»[۱۰] ابن مسعود از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند که فرمود: «غناء روح نفاق را در قلب پرورش میدهد همان گونه که آب، گیاهان را پرورش میدهد.»[۱۱]
- البته آهنگها و آوازهایی که از نظر محتوا (مضمون اشعار) دارای معنایی باشکوه و زیباست و از طرفی خوب و زیبا اجرا میشود و در عین حال تناسب و شباهتی با ساز و آوازهای مجالس لهو، عیش، عشرت و فساد ندارد، گوش دادن به این نوع آهنگها اشکال ندارد. سازها و آوازهایی که نسبت به آنها شک داریم و نمیدانیم از نوع «غنا» (موسیقی مبتذل) است یا جز موسیقیهای مجاز است، احتیاط آن است که به اینگونه آهنگها نیز گوش داده نشود.[۱۲]
مطالعه بیشتر
۱. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، (مؤسسه اعلمی بیروت)، ج۱۶، ص۲۰۹، ۲۱۲.
۲. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و دیگران، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج۱۴، ص۹۱، و ج۱۶، ص۱۱۴؛ ج۱۷، ص۱۵، ۲۷.
۳. نظری به موسیقی از طریق کتاب و سنّت، مصطفی شریعت موسوی، انتشارات اسماعیلیان، قم.
۴. غنا، موسیقی؛ ج۳، رضا مختاری و محسن صادقی.
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ج۱۷، ص۲۲.
- ↑ الحسینی البحرانی، سیّد هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه البعثه، ج۳، ص۸۸
- ↑ الحسینی البحرانی، سیّد هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه البعثه، ج۳، ص۸۸۱–۸۸
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، قم: منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، ج۱۵–۱۶، ص۳۰۹.
- ↑ الحسینی البحرانی، سید هاشم، همان.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ج۱۷، ص۱۵.
- ↑ الکلینی، محمّدبن یعقوب، الکافی، بیروت، مؤسسه الوفا، ج۶، ص۴۴۴.
- ↑ محمّدی ریشهری، محمّد، میزان الحکمه، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، ج۷، ص۳۰۶.
- ↑ حر عاملی، محمّد، وسائل الشیعه، قم: آل البیت، ج۱۷، ص۳۶۴، ۳۲۷.
- ↑ وسائل الشیعه، همان.
- ↑ محمدی ریشهری، محمّد، میزان الحکمه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ج۷، ص۳۰۶.
- ↑ فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، (استفتائات)، قم، مطبوعاتی امیر، چاپ دوم، ص۲۵۲.