رسالت حضرت عیسی(ع)

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۸ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

آغاز رسالت حضرت مسیح(ع) از چه زمانی بوده؟ آیا فقط در بین بنی اسرائیل رسالت داشت؟

قرآن و روایات آغاز نبوت حضرت عیسی را از کودکی ایشان دانسته‌اند اما به اعتقاد برخی، رسالت ایشان از ۲۹ سالگی آغاز و تازمان عروجش به اسمان ادامه پیدا کرد. ظاهر آیات قرآن عیسی را پیامبری معرفی می‌کند که در بین بنی‌اسرائیل به دعوت مردم پرداخت، اما به اعتقاد مفسران دلایلی وجود دارد که دعوت حضرت عیسی جهانی بوده و مختص بنی اسرائیل نمی‌باشد.

نبوت و رسالت حضرت عیسی(ع)

آغاز نبوت

در قرآن، آغاز نبوت و رسالت حضرت عیسی(ع) را ابتدای تولدش بیان می‌کند. همان جا که به امر خداوند عیسی زبان گشود، خود را فرستاده خدا معرفی کرد و مادرش را از اتهاماتی که بنی‌اسرائیل نسبت داده بودند، مبرا ساخت: ﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا؛ (ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدایم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده؛ و مرا پیامبر قرار داده است!(مریم:۳۰)

از امام صادق(ع) نیز نقل شده است که نبوت حضرت عیسی از کودکی آغاز شده است،[۱] چنانچه قرآن نیز به صراحت از نبوت یحیی(س) درکودکی سخن گفته است:﴿يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا؛ اى يحيى، كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير، و از كودكى به او نبوّت داديم.(مریم:۱۲)

رسالت در بین بنی اسرائیل یا رسالت جهانی

حضرت عیسی بعد از تولد در شهر بیت لحم[۲] به همراه مادرش مریم به مصر و سپس ناصره از شهرهای فلسطین مهاجرت کرد. در این زمان یحیی پسرخاله حضرت عیسی در بین بنی اسرائیل رسالت داشت.[۳] سرانجام در حدود ۲۹ سالگی و زمانیکه در ناصره اقامت داشت از سوی خداوند مأمور شد تا مردم را به دین خود فرا خواند از این رو عیسی(ع) رسالتش را در این زمان به‌طور رسمی آغاز و به بنی اسرائیل اعلام نمود.[۴] انجیل آغاز رسالت عیسی را در ۳۰ سالگی می‌داند.[۵]

قرآن در آیات متعددی به رسالت عیسی در بنی اسراییل اشاره دارد:

  • ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُبِينٌ؛ و [یاد کن] هنگامی را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! به یقین من فرستاده خدا به سوی شمایم، تورات را که پیش از من بوده، تصدیق می کنم، و به پیامبری که بعد از من می آید و نامش «احمد» است، مژده می دهم. پس هنگامی که [احمد] دلایل روشن برای آنان آورد، گفتند: این جادویی است آشکار!(صف:۶)
  • ﴿وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ و به رسالت و پیامبری به سوی بنی اسرائیل می فرستد که [به آنان گوید:] من از سوی پروردگارتان برای شما نشانه ای [بر صدق رسالتم] آورده ام؛ من از گِل برای شما چیزی به شکل پرنده می سازم و در آن می دَمم که به اراده و مشیّت خدا پرنده ای [زنده و قادر به پرواز] می شود؛ و کور مادرزاد و مبتلای به پیسی را بهبود می بخشم؛ و مردگان را به اِذن خدا زنده می کنم؛ و شما را از آنچه می خورید و آنچه در خانه هایتان ذخیره می کنید خبر می دهم؛ مسلماً اگر مؤمن باشید این [معجزات] برای شما نشانه ای [بر صدق رسالت من] است؛(آل عمران:۴۹) بر اساس این آیات رسالت عیسی از میان قوم بنی اسرائیل آغاز شد.

مرحوم علامه طباطبایی درباره جهانی بودن رسالت عیسی در ذیل آیه: ﴿وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ می‌فرمایند: آنچه از ظاهر آیه استفاده می‌شود آن است که عیسی(ع) تنها مبعوث به بنی اسرائیل بوده… با اینکه در تفسیر آیه ۲۱۳ سوره بقره؛﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ؛ مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که (نیکوکاران را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند روشن شد که عیسی هم مانند موسی(ع) از پیغمبران اولوالعزم بوده و مبعوث به تمام مردم دنیا گردیده است.»[۶]

علاوه بر این دلایل دیگری از قرآن و آیات سوره «یس» آورده‌اند که دین حضرت عیسی جهانی بوده است نه مختص به بنی اسرائیل و تنها مبعوث شدنش از بین بنی اسرائیل بوده است. از آیات: «و مثال بزن برای آنان اهالی آن سرزمینی را که وقتی دو تن از فرستادگان (عیسی) به سوی آنها رفت و نفر سومی را به آنها اضافه کردیم…[۷]» «گفته‌اند که آنها فرستادگان حضرت عیسی به انطاکیه (روم) می‌باشند که برای دعوت به رسالت حضرت مسیح رفته بودند.[۸]» نتیجه می‌گیرند که رسالت حضرت عیسی جهانی بوده و روایات معتبری نیز بر این مدعا آورده و آن را اثبات کرده‌اند،[۹] مرحوم علامه طباطبایی این مسئله را با استفاده از آیات قرآن اثبات نموده است،[۱۰] از طرفی خود حضرت عیسی در سرزمین‌های مختلف سیر می‌نمود و رسالتش را اعلام می‌کرد و با بیانی شیوا و نشان دادن معجزاتی قوی از جمله زنده نمودن مردگان به جهانی بودن رسالتش و همگانی بودن آن تأکید می‌ورزید. چنان‌که اولوالعزم بودن آن حضرت بهترین دلیل این جایگاه است، آن حضرت حواریون خود را نیز به شهرهای مختلف برای تبلیغ مسیحیت گسیل می‌داشت و آنها بعد از عیسی نیز این وظیفه را به انجام می‌رساندند.[۱۱]

مدت رسالت آن حضرت از سن ۲۹ سالگی شروع و تا زمان عروجش به آسمان ادامه داشت.


منابع

  1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱۴، ص۲۵۶–۲۵۱، به نقل از صدوق، عیسی در ۷ یا ۸ سالگی معجزاتش را اظهار می‌نمود.
  2. انجیل برنا، ترجمه سردار کابلی، چاپ شصت و دوم، ص۷۱ و ۷۶، فصل نهم؛ ویل دورانت، تاریخ تمدن، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۶۵۶ الی ۶۵۸.
  3. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، قم، جامعه مدرسین، چاپ سوم، ۱۴۱۶ق، ج۱و۲، ص۱۶۰؛ یعقوبی، تاریخ، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۸۳–۹۸؛ مبلغی آبادانی، ادیان و مذاهب جهان، ج۲، ص۷۰۲.
  4. عمادزاده، تاریخ انبیاء، ص۷۲۹.
  5. انجیل برنابا، تصحیح سردار کابلی، چاپ شصت و دوم، ص۷۷، فصل دهم.
  6. بقره / ۲۱۳؛ ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۲، تفسیر آیه ۲۱۳ سوره بقره.
  7. یس / ۱۳–۱۴؛ ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۸۴؛ شیخ طوسی، تبیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۴۴۸؛ طبرسی، مجمع البیان، تصحیح محلاتی، بیروت، احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۵۴۱.
  8. همان.
  9. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱۴، ص۲۴۰.
  10. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش، ج۳، ص۳۴۹.
  11. ر. ک. مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، قم، سینا، چاپ اول، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۶۹۴ و ۷۶۸–۷۶۶ و ۷۷۰–۷۷۳؛ حکمت، علی اصغر، تاریخ ادیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش، ص۲۲۰.