عوامل دلبستگی به دنیا
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
چرا انسان بيشتر به دنبال امور دنيوي ميرود تا اينكه به سوي معنويت و خداوند؟
نداشتن شناخت
یکی از عوامل دلبستگی به دنیا آگاهی نداشتن از هدف آفرینش انسان و دنیا است.
از ديدگاه اسلام دنيا براي آخرت آفريده شده است و آمدن انسان نيز به اين دنيا براي آمادگي براي زندگي جاويد اخروي است. دنيا محل تجارت و زراعت و محل آزمايش است خداوند انسان را در اين دنيا آفريد تا انسان بتواند به كمال لايق و شايسته خود دست يابد، در نتيجه غفلت از ياد خدا و توجه به مسائل و معضلات اجتماعي ناشي از عدم درك صحيح از فلسفه خلقت است.
وقتي انسان به هدف خلقت خود و نظام آفرينش پيبرد و در ادوار زندگي آن را براي خود متذكر شود زيستن و زندگي كردن طور ديگري معنا پيدا ميكند و اينجاست كه به هر چيزي به اندازه اهميت و نقشش در نظام هستي توجه مي كنيم. به قول علامه اقبال لاهوري:
ممكن است بعضي تصور كنند، اسلام، چندان تمايلي به پيشرفت زندگي مادي مردم ندارد و از اصول تمدن مادي و ترقي صنايع ناخشنود است؛ زيرا پيروان خود را مدام به دوري از دنيا دعوت ميكند! در حالي كه اين يك اشتباه بزرگ است. آنچه اسلام با آن مخالف است. دنيا نيست بلكه دنيا زدگي، حرص و فداكردن همه ارزشها در برابر مال و ثروت و مقام و شهوت است. اسلام خود تاكيد مي كند كه از مواهب مادي در مسير عزب و آزادگي و ارزشهاي معنوي كمك بگيريد.
غفلت
و يا توجه به دعا و نماز، نداريم و يا محيط بد، دوستان غير معنوي، عدم تفكر در نعمت ها و... باعث شده اند مبداء را فراموش كنيم و به دنبال آنها هدف مناسبي براي زندگي كردن پيدا كنيم.
حرص
يكي از ريشه هاي دنيا زدگي مردم «حرص» است. حرص و به دنبال آن، دنيا زدگي، نوعي دلباختگي و دلدادگي در برابر زرق و برق دنياست. هنگامي كه آتش سوزان اين عشق در دورن انسان زبانه ميكشد او را بيشتر در اين لجنزار فرو مي برد.
به همين دليل، قرآن مجيد براي خشكاندن اين حرص و ولع، به سراغ دنياپرستان مي رود و با تعبيرات گوناگون، قدر و قيمت مواهب دنيوي را در نظر آنان ميشكند تا به خود آيند و ابزار و وسيله را با هدف يكي ندانند.
برخي مفسران، زندگي انسان را به پنج دوران تقسيم كرده اند(از كودكي تا چهل سالگي)
۱. هشت سال اول كه انسان به بازي و بي خبري مشغول است.
۲. هشت سال دوم كه انسان با لهو و سرگرميهاي نوجواني دلخوش است.
۳. هشت سال سوم در بحبوحه جواني سراغ زينتها و زيبايي ها مي رود.
۴. هشت سال چهارم مشغول تفاخر و فخر فروشي است.
۵. هشت سال پنچم به دنبال جمع كردن مال و افزون طلبي در اموال است و همين طور تا آخر عمر به دنيا پرستي خويش ادامه مي هد.