پیامبر بودن حضرت خضر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[داستان حضرت موسی(ع) و خضر]] | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۵۱
آیا حضرت خضر پیامبر بود؟
پیامبر بودن حضرت خضر مورد اختلاف عالمان اسلامی است. در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در داستان سفر موسی(ع) و بندهای از بندگان خداوند، اکثر مفسران آن بنده را خضر میدانند.
- برخی از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از انبیای الهی است.
- برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و علم لدنی او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.
- برخی روایات اسلامی، خضر را از علمای الهی دانستهاند.
- برخی نیز خضر را یکی از یاران ذوالقرنین دانستهاند که خود ذوالقرنین پیامبر نبود و یارانش نیز پیامبر نیستند.
شخصیتشناسی خضر
درباره شخصیت و مقام خضر بین دانشمندان اسلامی اختلاف است.[۱] در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در آیات ۶۵ تا ۸۲ سوره کهف داستان اسرارآمیز درباره موسی و بندهای از بندگان خداوند حکایت میکند که بیشتر مفسران معتقدند این «بنده خدا»، خضر بوده است. [۲] [۳] [۴] [۵]
خضر بندهای از بندگان خدا همراه با رحمت و علم الهی
قرآن کریم همراه حضرت موسی را بندهای از بندگان الهی دانسته است که خدا به او رحمت و علم داده است: ﴿فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً﴾(کهف:۶۵) «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد و از راه اکتساب و استدلال به دست نمیآید. دلیل بر این مطلب جمله ﴿مِنْ لَدُنَّا﴾ است که میرساند مختص به اولیای الهی است و از آخر آیات استفاده میشود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است. [۶]
خضر پیامبری الهی
برخی روایات اسلامی، خضر پيامبری دانسته است که حقّ تعالى او را به سوى قومش فرستاد، وى ايشان را به توحيد، اقرار به فرستادگان الهی و كتب آسمانى دعوت نمود، از نشانهها و معجزات آن حضرت اين بود كه هيچ گاه بالاى چوب خشك يا زمين ساده بىگياهى نمىنشست مگر آن كه بلافاصله آن چوب يا خاك سبز مىشد و به خاطر همين او را خضر ناميدند.[۷] روایات دیگری نیز خضر را پیامبر الهی دانستهاند. [۸]
خضر عالمی الهی
روایاتی در نقل داستان حضرت موسی و بنده صالح الهی، از وی به عنوان عالم نام بردهاند. [۹] یکی از پرسشها هم همین است که چرا حضرت موسی پیامبر از فردی که پیامبر نبود، دانش آموخت و علما این را دلیل بر نقص حضرت موسی نمیدانند؛ زیرا این هم دستور الهی بود که خدا داده بود. [۱۰] برخی از مفسران نیز تصریح کردهاند که فردی ملاقات کننده با حضرت موسی عالمی به نام خضر بود.[۱۱]
خضر از یاران ذوالقرنین
ذو القرنين بنده صالحى بود كه خداى تعالى او را حجّتى بر عبادش قرار داد، امّا او پيامبر نبود، خداوند او را در زمين قدرت داد و از هر چيزى بدو سببى داد؛ خضر یکی از یاران ذوالقرنین بود که موفق شد از آب حیات بنوشد و عمر طولانی داشته باشد.[۱۲]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۲.
- ↑ طبرى، محمد بن جرير، جامع البيان فى تفسير القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۷۹.
- ↑ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۷۴۵.
- ↑ ثعلبى، احمد بن محمد، الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۱۸۲.
- ↑ قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.
- ↑ طباطبايى، محمدحسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۷۴.
- ↑ ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع، ترجمه: محمد جواد ذهنى تهرانى، قم، انتشارات مومنین، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۱۹.
- ↑ ديلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب، ترجمه: عبد الحسین رضايى، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۳۶۴.
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، جزء، پنجم، باب ششم، ص۲۲۹، حدیث۱ و۲.
- ↑ مفيد، محمد بن محمد، المسائل العكبريه، قم، المؤتمر العالمي لألفيه الشيخ المفيد، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.
- ↑ ابن ابىحاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسير القرآن العظيم، عربستان - رياض، مكتبه نزار مصطفى الباز، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق، ج۷، ص۲۳۷۷.
- ↑ ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين، ترجمه: منصور پهلوان، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۸۳.