تجربه دینی بودن وحی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
==تضاد تجربه دینی با عصمت انبیاء==
==تجربه دینی==
تجربهٔ دینی اصطلاح جدیدی است و از پیدایش آن بیش از دو قرن نمی‌گذرد. در غرب پس از آن که براهین عقلی اثبات وجود خدا، با اشکالاتی جدی روبه رو شد و تلاش نظام‌های فلسفی برای دفاع عقلانی از دین به شکست انجامید، مسئله تجربه دینی مورد توجه قرار گرفت و پناهگاهی برای حراست از ایمان مذهبی به شمار آمد.  
تجربهٔ دینی اصطلاح جدیدی است و از پیدایش آن بیش از دو قرن نمی‌گذرد. در غرب پس از آن که براهین عقلی اثبات وجود خدا، با اشکالاتی جدی روبه رو شد و تلاش نظام‌های فلسفی برای دفاع عقلانی از دین به شکست انجامید، مسئله تجربه دینی مورد توجه قرار گرفت و پناهگاهی برای حراست از ایمان مذهبی به شمار آمد.  


خط ۱۷: خط ۱۷:
اعتنای خداوند این نبوده است که یک کتاب معصوم املا کند، یا تعالیم تخطی ناپذیر و خطا ناپذیری القا کند… وحی الوهی و واکنش انسانی، همواره در هم تنیده بوده است. یک مواجهه که به مشیّت و مبادرت الهی بوده، توسط بشر جایز الخطا، تجربه، تعبیر و توصیف شده‌است.
اعتنای خداوند این نبوده است که یک کتاب معصوم املا کند، یا تعالیم تخطی ناپذیر و خطا ناپذیری القا کند… وحی الوهی و واکنش انسانی، همواره در هم تنیده بوده است. یک مواجهه که به مشیّت و مبادرت الهی بوده، توسط بشر جایز الخطا، تجربه، تعبیر و توصیف شده‌است.


==نقد و بررسی==
==تضاد تجربه دینی با عصمت انبیاء==
# توجه به تجربهٔ دینی هر چند با انگیزه‌ای خیرخواهانه همراه بوده و به منظور دفاع از دینمداری صورت گرفته‌است، اما نباید به کنار گذاشته شدن عقل و برهان بینجامد. معارف اسلامی هر کدام از عقل و الهام را در جایگاه شایسته خویش می‌نشانند و دادِ هر یک را از راه بی حرمتی به دیگری نمی‌ستانند و بدین وسیله، هم آهنگی خود را با توانایی‌ها و نیازهای واقعی انسان به خوبی می‌نمایانند.
توجه به تجربه دینی هر چند با انگیزه‌ای خیرخواهانه همراه بوده و به منظور دفاع از دینداری صورت گرفته‌است، اما ممکن است در مواردی با عصمت انبیا و سایر مباحث توحیدی در تعارض باشد:
# تفسیر وحی به تجربهٔ دینی پیامبر و نیازمندی تجربه به تعبیر و گرفتار بودن تعبیر در دام محدودیت‌های بشری، چنان‌که اندیشمندان غربی و هواداران شرقی آنان نیز تصریح نموده‌اند، عصمت پیامبران در ابلاغ وحی را زیر سؤال می‌برد؛ در حالی که این بُعد از عصمت، هیچ گونه تردیدی را برنمی‌تابد و انکار آن به برچیده شدن بساط نبوّت می‌انجامد. اگر تنها راه سعادت آدمی، خود دست‌خوش تغییر و خطا گردد و بازتابی از محیط اجتماعی و فرهنگی باشد، ارمغان بعثت پیامبران برای بشر چه خواهد بود؟
* تجربه دینی ممکن است به کنار گذاشته شدن عقل و برهان بینجامد. معارف اسلامی از عقل و الهام در جایگاه شایسته خویش بهره می برند و به طور هماهنگ به اثبات معارف می پردازند و تعارضی در بینشان نیست تا منجر شود هرکدام را کنار بگذاریم.
# یکی از انگیزه‌هایی که برخی را به پذیرفتن این دیدگاه واداشته، برقراری آشتی میان ثبات وحی و تغییر و تحوّل زندگی بشر بوده است. به گمان اینان، آنچه وحی الهی را بانیازهای هر زمان متناسب می‌سازد، نقشی است که پیامبر در تعبیر از این تجربهٔ درونی بر عهده می‌گیرد؛ در حالی که می‌توان گفت فرستندهٔ وحی، خود به مصالح جامعه‌های گوناگون آگاه تر است و نیازی نیست که این تناسب سازی را به گیرندهٔ وحی (پیامبر) واگذارد.
 
# وحی الهی پدیده ای خردگریز، غیر متعارف و به تعبیر کارل بارث «سخنی به کلی دیگر» است. از این رو، بِه‌ترین راه آشنایی با آن، بهره‌گیری از سخنان کسانی است که خود به این منبع معرفت دست یافته‌اند. امام صادق (علیه السلام) که پرورش یافتهٔ مکتب پیامبر است، در پاسخ به این پرسش که «چگونه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بیم آن نداشت که آنچه به عنوان وحی الهی بر او نازل می‌شود، از القائات شیطان باشد» فرمودند: «ان اللّه اذا اتّخَذَ عَبداً رَسولا انزَل عَلَیه السکینَة وَ الوِقار، فَکانَ یَأتیه مِن قَبل اللّه عَزّوَجَل مثل الذی یراه بعینه» ; وقتی خداوند شخصی را به رسالت برمی‌گزیند، آرامش و اطمینانی به او می‌بخشد (که هر گونه دغدغهٔ خاطری را از او می‌زداید) و در نتیجه، آنچه که از جانب خدا بر وی نازل می‌شود، چنان است که گویا آن را می‌بیند.
تفسیر وحی به تجربه دینی پیامبر و نیازمندی تجربه به تعبیر و گرفتار بودن تعبیر در دام محدودیت‌های بشر، چنان‌که اندیشمندان غربی و هواداران شرقی آنان نیز تصریح نموده‌اند، عصمت پیامبران در ابلاغ وحی را زیر سؤال می‌برد؛ در حالی که این بُعد از عصمت، هیچ گونه تردیدی را برنمی‌تابد و انکار آن به برچیده شدن بساط نبوت می‌انجامد. اگر تنها راه سعادت آدمی، خود دستخوش تغییر و خطا گردد و بازتابی از محیط اجتماعی و فرهنگی باشد، ارمغان بعثت پیامبران برای بشر چه خواهد بود؟
هم چنین، گیرندگان وحی، نه تنها معانی، بلکه الفاظ را نیز از جانب خدا می‌دانستند و خود را پیام رسان و واسطه ای بیش نمی‌شمردند. اعجاز لفظی قرآن که الهی بودن این کتاب را تردیدناپذیر می‌سازد، بر اساس همین دیدگاه معنا می‌یابد. در نتیجه، تجربهٔ تعبیر نشده‌ای در کار نیست تا پیامبر از پیشِ خود، آن را به قالب الفاظ درآورد و در این میان، محدودیت‌های انسانی اش، حقیقت الهی را پوشیده دارد.
* یکی از انگیزه‌هایی که برخی را به پذیرفتن این دیدگاه واداشته، برقراری آشتی میان ثبات وحی و تغییر و تحوّل زندگی بشر بوده است. به گمان اینان، آنچه وحی الهی را با نیازهای هر زمان متناسب می‌سازد، نقشی است که پیامبر در تعبیر از این تجربهٔ درونی بر عهده می‌گیرد؛ در حالی که می‌توان گفت فرستندهٔ وحی، خود به مصالح جامعه‌های گوناگون آگاه‌تر است و نیازی نیست که این تناسب سازی را به گیرندهٔ وحی (پیامبر) واگذارد.
* وحی الهی پدیده‌ای خِرد گریز و غیر متعارف است. از این رو، بهترین راه آشنایی با آن، بهره‌گیری از سخنان کسانی است که خود به این منبع معرفت دست یافته‌اند. امام صادق(ع)، در پاسخ به این پرسش که «چگونه رسول خدا(ص) بیم آن نداشت که آنچه به عنوان وحی الهی بر او نازل می‌شود، از القائات شیطان باشد» فرمود: «ان اللّه اذا اتّخَذَ عَبداً رَسولا انزَل عَلَیه السکینَة وَ الوِقار، فَکانَ یَأتیه مِن قَبل اللّه عَزّوَجَل مثل الذی یراه بعینه» ; وقتی خداوند شخصی را به رسالت برمی‌گزیند، آرامش و اطمینانی به او می‌بخشد (که هر گونه دغدغهٔ خاطری را از او می‌زداید) و در نتیجه، آنچه که از جانب خدا بر وی نازل می‌شود، چنان است که گویا آن را می‌بیند.
هم چنین، گیرندگان وحی، نه تنها معانی، بلکه الفاظ را نیز از جانب خدا می‌دانستند و خود را پیام رسان و واسطه‌ای بیش نمی‌شمردند. اعجاز لفظی قرآن که الهی بودن این کتاب را تردید ناپذیر می‌سازد، بر اساس همین دیدگاه معنا می‌یابد. در نتیجه، تجربهٔ تعبیر نشده‌ای در کار نیست تا پیامبر از پیشِ خود، آن را به قالب الفاظ درآورد و در این میان، محدودیت‌های انسانی‌اش، حقیقت الهی را پوشیده دارد.


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
۷٬۲۲۸

ویرایش