مقتل الحسین خوارزمی: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
==نویسنده== | ==نویسنده== | ||
... | موفق2 بن احمد بن محمد3 بکرى مکى حنفى معروف به اخطب خوارزم، فقیه، خطیب، قاضى، ادیب و شاعر، ملقب به صدر الائمة4 و خلیفة الزمخشرى حدود سال 484ق دیده به جهان گشود5 و در سال 568 بدرود حیات گفت. ص۱۰۵. | ||
سیارى از اندیشمندان معاصر خوارزمى یا بعد از او که با وى و آثارش آشنایى داشته اند، به مقام علمى و احاطه و گستره دانش خوارزمى در علوم متعدد اعتراف کرده و از او با تعابیر مختلف، ستایش و تمجید کرده اند. البته این مسئله تنها اختصاص به دانشوران اهل سنت ندارد، بلکه برخى از علما و اندیشمندان شیعه نیز درباره خوارزمى به اظهار نظر پرداخته و از وى به بزرگى یاد کرده اند.ص۱۰۶. | |||
علامه امینى(رحمه الله) درباره وى مى نویسد: | |||
فقیهى دانش ور، حافظى مشهور، محدثى با اسناد فراوان، خطیبى پرآوازه، چیره دست در لغت عرب، آگاه از سیره و تاریخ، ادیب، شاعر که داراى خطبه هایى است و سروده هایش در دفترها ثبت و تدوین شده است.ص۱۰۶. | |||
در عصر خوارزمى مذهب شایع در خراسان بزرگ و ماوراء النهر، از جمله منطقه خوارزم، مذهب حنفى بوده و خوارزمى نیز در فروع، این مذهب را اختیار کرده است. کتاب مناقب ابى حنیفه اثر خوارزمى که در فضایل ابوحنیفه نوشته شده و در آن به مدح و ثناى وى، در قالب قصیده اى طولانى پرداخته است، شاهد قوى بر مذهب اوست. با این همه، او متمایل به تشیع و علاقه مند به اهل بیت(علیهم السلام)بوده است.ص۱۰۷. | |||
==جایگاه و اعتبار== | ==جایگاه و اعتبار== | ||
... | ر میان مقتل هاى موجود درباره امام حسین(علیه السلام) مقتل الحسین نگاشته ابوالمؤیّد موفق بن احمد خوارزمى (متوفاى 568ق) از جایگاه ویژه اى در میان اندیشمندان مسلمان، بهویژه عالمان شیعه برخوردار است، تا آن جا که در میان آثار مورخان اهل سنت که واقعه عاشورا را گزارش کرده اند، بعد از مقتل ابومخنف در اتقان و اعتماد، مقتل خوارزمى مطرح و محل رجوع اندیشمندان شیعه است. | ||
خوارزمى در نگارش حوادث قیام کربلا تا قبل از روز عاشورا، عمدتاً از گزارش هاى ابن اعثم، بهره برده و اثر خود را طبق کتاب وى تنظیم کرده است. ص۱۰۴ | |||
مقتل الحسین کتابى تاریخى روایى است که بیشتر روایت ها و گزارش هاى تاریخى آن، با سلسله سند بیان شده است. بیشترینه مطالب این اثر از فصل نهم تا پایان فصل یازدهم (که از جریان بیعت خواهى معاویه براى یزید، آغاز شده و با شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش در کربلا به پایان مى رسد) برگرفته از کتاب الفتوح ابن اعثم است که خوارزمى خود به این موضوع بارها در کتابش تصریح کرده است. برخى از مشایخ روایت خوارزمى که در این اثر از آنان بسیار نقل کرده است، عبارت اند از: جارالله محمود بن عمر زمخشرى (متوفاى 538ق)، ابومنصور شهردار بن شیرویه دیلمى(متوفاى 558ق)، حسن بن احمد عطّار همدانى(متوفاى 544ق) و ابوالحسن على بن احمد عاصمى.ص۱۱۰. | |||
خوارزمى روایت ها و گزارش هایى را که در این کتاب آورده است، تلقى به قبول کرده است. وى ظاهراً تنها در یک جا (ج 2، ص 4، ذیل نخستین روایت) به ضعف یک روایت، آن هم از قول دیگرى، اشاره کرده است و در باقى موارد، به بررسى و نقد سند و یا متن روایت ها، نپرداخته است. از این رو اگر چه این اثر مورد توجه و رجوع شیعه است و به آن استناد مى شود، اما برخى از روایات آن، از دیدگاه شیعه، مجعول و غیر قابل اعتماد است. نمونه اى از این روایات چنین است: | |||
1 بهترین مردم، بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله)، ابوبکر و عمر هستند!37 | |||
2 ابوبکر بر جنازه حضرت زهرا(علیها السلام) نماز گزارد و او را به همراه على و عمر و چند تن دیگر، به خاکش سپردند.ص۱۱۱. | |||
==محتوا== | ==محتوا== | ||
... | کتاب مقتل الحسین(علیه السلام) در بردارنده یک سرآغاز و پانزده فصل است که در یک مجلد دو جلدى گردآمده است. جلد اول این کتاب، شامل ده فصل و بخش اول فصل یازده است و جلد دوم، شامل بخش دوم فصل یازده و چهار فصل دیگر است. عناوین این فصل ها چنین است: | ||
=== جلد اول === | |||
جلد اول: 1 برخى از فضائل پیامبر(صلى الله علیه وآله); 2 فضائل خدیجه دختر خویلد; 3 فضائل فاطمه دختر اسد پسر هاشم پسر عبدمناف مادر امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(علیه السلام); 4 نمونه اى از فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام); 5 فضائل فاطمه زهرا(علیها السلام)دختر رسول خدا(صلى الله علیه وآله); 6 فضائل حسن و حسین(علیه السلام); 7 فضائل مخصوص به حسین(علیه السلام); 8 خبر دادن رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از حسین(علیه السلام) و احوال وى; 9 آن چه بین حسین(علیه السلام) و بین ولید بن عتبه و مروان بن حکم در مدینه، در زمان حیات معاویه و بعد از مرگش، روى داد; 10 آن چه از سرگذشت حسین(علیه السلام)که در مدت اقامتش در مکه اتفاق و آن چه از نامه هاى کوفیان به دست او رسید و فرستادن مسلم به عقیل به کوفه و قتل او در این شهر; 11 خروج حسین بن على(علیه السلام) از مکه به سوى عراق و حوادث و اتفاقاتى که بین راه رخ داد و فرودش در سرزمین طف (بخش اول).ص۱۱۲. | |||
== جلد دوم == | |||
جلد دوم: قتل امام حسین(علیه السلام) (بخش دوم); 12 عقوبت و مجازات قاتل حسین(علیه السلام); 13 برخى از مرثیه هایى که درباره حضرت گفته شده است; 14 زیارت حضرت و فضیلت آن; 15 انتقام مختار بن عبید ثقفى از کشندگان حسین(علیه السلام). هم چنین خوارزمى در پایان این فصل، گزارش جریان گشته شدن مصعب و عبدالله، پسران زبیر را آورده است. | |||
از آن جا که آغاز جریان قیام امام حسین(علیه السلام) از فصل نهم مقتل خوارزمى است، این بررسى و مقایسه نیز از فصل نهم کتاب تا پایان فصل یازدهم (که به فرجام حادثه کربلا پرداخته است) مى باشد. اکنون به معرفى فصل هاى یاد شده از کتاب «مقتل الحسین(علیه السلام)» خوارزمى و در ادامه، به مقایسه آن با فتوح ابن اعثم مى پردازیم. | |||
فصل نهم:این فصل به جریان بیعت خواهى حاکم مدینه از امام حسین(علیه السلام) به دستور معاویه اختصاص یافته است. خوارزمى در این فصل در مجموع، ده گزارش نقل مى کند که هفت گزارش آن کوتاه و تنها دو صفحه از مجموع 24 صفحه این فصل را دربرگرفته است. شش گزارش از ده گزارش، از یکى از مشایخ وى به نام شهردار بن شیرویه دیلمى است که ظاهراً در پى درخواست خوارزمى از وى، به صورت مکاتبه از همدان براى خوارزمى نوشته است. وى در صفحات پایانى این فصل، خبر کوتاهى را از شخصى به نام ابو سعید مقبرىبیان مى کند.42 سه گزارش نسبتاً طولانى دیگر، از ابن اعثم است.ص۱۱۲. | |||
خوارزمى در نخستین گزارشى که از ابن اعثم نقل مى کند جریان نامه نگارى معاویه به مروان و مأمور کردن او به بیعت ستاندن از مردم مدنیه و مخالفت عبدالرحمان بن ابوبکر را با این امر آورده است. | |||
گزارش دوم به جریان بیمارى معاویه پس از بازگشت از آخرین سفر حج و نصیحت و وصیت معاویه به یزید درباره مخالفان بیعت با وى و در نهایت، مرگ معاویه و بر تخت نشستن یزید و نامه نگارى وى با ولید بن عتبه درباره بیعت گرفتن از مردم مدنیه اختصاص دارد. وى در این خبر، به دستور پنهانىِ یزید به ولید مبنى بر کشتن امام حسین(علیه السلام)، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابى بکر در صورت امتناع آنان از بیعت، اشاره مى کند.44 | |||
گزارش سوم، ادامه گزارش دوم است; یعنى واکنش ولید در برابر نامه یزید و مشورت خواهى وى از مروان و راه کار مروان دراین باره و سپس حضور امام حسین(علیه السلام)نزد ولید و ... تا خروج امام(علیه السلام) از مدینه و ورود ایشان به مکه.45 | |||
فصل دهم: خوارزمى از 38 صفحه فصل دهم، 37 صفحه آن را، به نقل گزارش هاى ابن اعثم اختصاص داده است46 و تنها سه گزارش کوتاه (حدود یک صفحه) را از یکى دیگر از مشایخ خود به نام على بن احمد عاصمى نقل کرده است.. | |||
فصل یازدهم: خوارزمى این فصل را در دو بخش ارائه کرده است. در بخش اول، خروج امام حسین(علیه السلام) از مکه حوادث بین راه تا رسیدن حضرت به کربلا و حوادث ایام اقامت در کربلا تا صبح روز عاشورا را در قالب هفت خبر بیان مى کند که سه گزارش آن از على بن احمد عاصمى است و تنها دو صفحه 42 صفحه این فصل را شامل مى شود و باقى گزارش ها (به جز چند خبر کوتاه دیگر در رد یا تأیید روایات ابن اعثم) از ابن اعثم کوفى است. | |||
در بخش دومِ فصل یازده (که 89 صفحه از جلد دوم را در برمى گیرد) خوارزمى به حادثه روز عاشورا تا پایان واقعه و شهادت حضرت و اسارت اهل بیت(علیهم السلام)مى پردازد. وى در صفحات آغازین این بخش، شش خبر درباره ثواب روزه گرفتن در روز عاشورا و مصادفت عاشورا با حوادث مهم تاریخ انبیاء(صلى الله علیه وآله) آورده است و در ادامه، برخلاف فصل هاى پیشین (که عمدتاً گزارش هاى واقعه را از ابن اعثم نقل کرده است)، اخبار متعدد و متنوعى را از راویان مختلف درباره روز عاشورا و حوادث بعد از آن مى آورد. وى بخشى از گزارش واقعه عاشورا را از کسانى نقل مى کند که آنان نیز از شخصى به نام ابوطالب یحیى بن حسین بن هارون که از نوادگان امام سجاد(علیه السلام)است، نقل کرده اند، چنان که یحیى بن حسین نیز از راویان دیگر نقل مى کند.47 هم چنین خوارزمى در ترتیب به میدان رفتن اصحاب امام(علیه السلام) و بنى هاشم و رجزهاى شان و چگونگى پیکار و در نهایت، شهادت شان،48 حوادث بعد از روز عاشورا و اسارت اهلبیت(علیهم السلام) و بردن آنان به کوفه و شام و در نهایت، باز گرداندن آنان به مدینه، از روایات ابن اعثم متأثر شده، با این همه، او عمده گزارش روز واقعه را از ابومخنف آورده است.ص۱۱۳.<ref>رنجبر، محسن، «معرفى و بررسى «مقتل الحسین ع ـ» خوارزمى»، تاریخ در آیینه پژوهش 1383 شماره 4، </ref> | |||
== نورالائمه خوارزمی == | |||
آیا کتاب «نور الائمه» ترجمه مقتل خوارزى است؟ | |||
کمال الدین حسین بن على واعظ کاشفى (متوفاى 910ق) در کتاب روضة الشهداء در جریان نقل گزارش قیام عاشورا، بارها از کتابى به نام نور الأئمه که مؤلفش خوارزمى است، یاد کرده و از آن، مطالبى نقل کرده است. حال سؤال این است که آیا کتاب یاد شده، همان ترجمه مقتل خوارزمى است یا خوارزمى مقتل دیگرى براى پارسى زبانان نوشته است؟ | |||
با بررسى و مقایسه اجمالى که صورت گرفت، نمى توان این پرسش را به آسانى و روشنى پاسخ داد، چرا که برخى از نقل هاى کاشفى از کتاب یاد شده، تا حدودى، شباهت به مطالب مقتل خوارزمى دارد،31 اما برخى مطالب نقل شده دیگر یا اصلا در مقتل یافت نمى شود32 و یا هیچ شباهتى با متن عربى اشعار و رجزهاى مقتل ندارد، مانند ترجمه فارسى اشعار و رجزها.ص۱۰۹. | |||
== چاپ == | |||
تاکنون مقتل خوارزمى با مقدمه و تحقیق آقاى شیخ محمد سماوى،29 سه بار چاپ شده که چاپ اول آن در نجف در سال 1367ق در چاپخانه الزاهراء بوده است و چاپ دوم آن، توسط مکتبة المفید به سال 1399ق (افست چاپ اول در قطع وزیرى) و آخرین چاپ آن، به همت دارانوار الهدى در سال 1418ق صورت گرفته است..ص۱۰۹. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۴
مقتل الحسین | |
---|---|
اطلاعات کتاب | |
نویسنده | خوارزمی |
تاریخ نگارش | قرن ششم |
موضوع | واقعه کربلا |
زبان | عربی |
اطلاعات نشر | |
ناشر | این کتاب را ناشران مختلف منتشر کردهاند. |
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
کتاب مقتل الحسین از کیست و چقدر اعتبار دارد؟
نویسنده
موفق2 بن احمد بن محمد3 بکرى مکى حنفى معروف به اخطب خوارزم، فقیه، خطیب، قاضى، ادیب و شاعر، ملقب به صدر الائمة4 و خلیفة الزمخشرى حدود سال 484ق دیده به جهان گشود5 و در سال 568 بدرود حیات گفت. ص۱۰۵.
سیارى از اندیشمندان معاصر خوارزمى یا بعد از او که با وى و آثارش آشنایى داشته اند، به مقام علمى و احاطه و گستره دانش خوارزمى در علوم متعدد اعتراف کرده و از او با تعابیر مختلف، ستایش و تمجید کرده اند. البته این مسئله تنها اختصاص به دانشوران اهل سنت ندارد، بلکه برخى از علما و اندیشمندان شیعه نیز درباره خوارزمى به اظهار نظر پرداخته و از وى به بزرگى یاد کرده اند.ص۱۰۶.
علامه امینى(رحمه الله) درباره وى مى نویسد:
فقیهى دانش ور، حافظى مشهور، محدثى با اسناد فراوان، خطیبى پرآوازه، چیره دست در لغت عرب، آگاه از سیره و تاریخ، ادیب، شاعر که داراى خطبه هایى است و سروده هایش در دفترها ثبت و تدوین شده است.ص۱۰۶.
در عصر خوارزمى مذهب شایع در خراسان بزرگ و ماوراء النهر، از جمله منطقه خوارزم، مذهب حنفى بوده و خوارزمى نیز در فروع، این مذهب را اختیار کرده است. کتاب مناقب ابى حنیفه اثر خوارزمى که در فضایل ابوحنیفه نوشته شده و در آن به مدح و ثناى وى، در قالب قصیده اى طولانى پرداخته است، شاهد قوى بر مذهب اوست. با این همه، او متمایل به تشیع و علاقه مند به اهل بیت(علیهم السلام)بوده است.ص۱۰۷.
جایگاه و اعتبار
ر میان مقتل هاى موجود درباره امام حسین(علیه السلام) مقتل الحسین نگاشته ابوالمؤیّد موفق بن احمد خوارزمى (متوفاى 568ق) از جایگاه ویژه اى در میان اندیشمندان مسلمان، بهویژه عالمان شیعه برخوردار است، تا آن جا که در میان آثار مورخان اهل سنت که واقعه عاشورا را گزارش کرده اند، بعد از مقتل ابومخنف در اتقان و اعتماد، مقتل خوارزمى مطرح و محل رجوع اندیشمندان شیعه است.
خوارزمى در نگارش حوادث قیام کربلا تا قبل از روز عاشورا، عمدتاً از گزارش هاى ابن اعثم، بهره برده و اثر خود را طبق کتاب وى تنظیم کرده است. ص۱۰۴
مقتل الحسین کتابى تاریخى روایى است که بیشتر روایت ها و گزارش هاى تاریخى آن، با سلسله سند بیان شده است. بیشترینه مطالب این اثر از فصل نهم تا پایان فصل یازدهم (که از جریان بیعت خواهى معاویه براى یزید، آغاز شده و با شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش در کربلا به پایان مى رسد) برگرفته از کتاب الفتوح ابن اعثم است که خوارزمى خود به این موضوع بارها در کتابش تصریح کرده است. برخى از مشایخ روایت خوارزمى که در این اثر از آنان بسیار نقل کرده است، عبارت اند از: جارالله محمود بن عمر زمخشرى (متوفاى 538ق)، ابومنصور شهردار بن شیرویه دیلمى(متوفاى 558ق)، حسن بن احمد عطّار همدانى(متوفاى 544ق) و ابوالحسن على بن احمد عاصمى.ص۱۱۰.
خوارزمى روایت ها و گزارش هایى را که در این کتاب آورده است، تلقى به قبول کرده است. وى ظاهراً تنها در یک جا (ج 2، ص 4، ذیل نخستین روایت) به ضعف یک روایت، آن هم از قول دیگرى، اشاره کرده است و در باقى موارد، به بررسى و نقد سند و یا متن روایت ها، نپرداخته است. از این رو اگر چه این اثر مورد توجه و رجوع شیعه است و به آن استناد مى شود، اما برخى از روایات آن، از دیدگاه شیعه، مجعول و غیر قابل اعتماد است. نمونه اى از این روایات چنین است:
1 بهترین مردم، بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله)، ابوبکر و عمر هستند!37
2 ابوبکر بر جنازه حضرت زهرا(علیها السلام) نماز گزارد و او را به همراه على و عمر و چند تن دیگر، به خاکش سپردند.ص۱۱۱.
محتوا
کتاب مقتل الحسین(علیه السلام) در بردارنده یک سرآغاز و پانزده فصل است که در یک مجلد دو جلدى گردآمده است. جلد اول این کتاب، شامل ده فصل و بخش اول فصل یازده است و جلد دوم، شامل بخش دوم فصل یازده و چهار فصل دیگر است. عناوین این فصل ها چنین است:
جلد اول
جلد اول: 1 برخى از فضائل پیامبر(صلى الله علیه وآله); 2 فضائل خدیجه دختر خویلد; 3 فضائل فاطمه دختر اسد پسر هاشم پسر عبدمناف مادر امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(علیه السلام); 4 نمونه اى از فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام); 5 فضائل فاطمه زهرا(علیها السلام)دختر رسول خدا(صلى الله علیه وآله); 6 فضائل حسن و حسین(علیه السلام); 7 فضائل مخصوص به حسین(علیه السلام); 8 خبر دادن رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از حسین(علیه السلام) و احوال وى; 9 آن چه بین حسین(علیه السلام) و بین ولید بن عتبه و مروان بن حکم در مدینه، در زمان حیات معاویه و بعد از مرگش، روى داد; 10 آن چه از سرگذشت حسین(علیه السلام)که در مدت اقامتش در مکه اتفاق و آن چه از نامه هاى کوفیان به دست او رسید و فرستادن مسلم به عقیل به کوفه و قتل او در این شهر; 11 خروج حسین بن على(علیه السلام) از مکه به سوى عراق و حوادث و اتفاقاتى که بین راه رخ داد و فرودش در سرزمین طف (بخش اول).ص۱۱۲.
جلد دوم
جلد دوم: قتل امام حسین(علیه السلام) (بخش دوم); 12 عقوبت و مجازات قاتل حسین(علیه السلام); 13 برخى از مرثیه هایى که درباره حضرت گفته شده است; 14 زیارت حضرت و فضیلت آن; 15 انتقام مختار بن عبید ثقفى از کشندگان حسین(علیه السلام). هم چنین خوارزمى در پایان این فصل، گزارش جریان گشته شدن مصعب و عبدالله، پسران زبیر را آورده است.
از آن جا که آغاز جریان قیام امام حسین(علیه السلام) از فصل نهم مقتل خوارزمى است، این بررسى و مقایسه نیز از فصل نهم کتاب تا پایان فصل یازدهم (که به فرجام حادثه کربلا پرداخته است) مى باشد. اکنون به معرفى فصل هاى یاد شده از کتاب «مقتل الحسین(علیه السلام)» خوارزمى و در ادامه، به مقایسه آن با فتوح ابن اعثم مى پردازیم.
فصل نهم:این فصل به جریان بیعت خواهى حاکم مدینه از امام حسین(علیه السلام) به دستور معاویه اختصاص یافته است. خوارزمى در این فصل در مجموع، ده گزارش نقل مى کند که هفت گزارش آن کوتاه و تنها دو صفحه از مجموع 24 صفحه این فصل را دربرگرفته است. شش گزارش از ده گزارش، از یکى از مشایخ وى به نام شهردار بن شیرویه دیلمى است که ظاهراً در پى درخواست خوارزمى از وى، به صورت مکاتبه از همدان براى خوارزمى نوشته است. وى در صفحات پایانى این فصل، خبر کوتاهى را از شخصى به نام ابو سعید مقبرىبیان مى کند.42 سه گزارش نسبتاً طولانى دیگر، از ابن اعثم است.ص۱۱۲.
خوارزمى در نخستین گزارشى که از ابن اعثم نقل مى کند جریان نامه نگارى معاویه به مروان و مأمور کردن او به بیعت ستاندن از مردم مدنیه و مخالفت عبدالرحمان بن ابوبکر را با این امر آورده است.
گزارش دوم به جریان بیمارى معاویه پس از بازگشت از آخرین سفر حج و نصیحت و وصیت معاویه به یزید درباره مخالفان بیعت با وى و در نهایت، مرگ معاویه و بر تخت نشستن یزید و نامه نگارى وى با ولید بن عتبه درباره بیعت گرفتن از مردم مدنیه اختصاص دارد. وى در این خبر، به دستور پنهانىِ یزید به ولید مبنى بر کشتن امام حسین(علیه السلام)، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابى بکر در صورت امتناع آنان از بیعت، اشاره مى کند.44
گزارش سوم، ادامه گزارش دوم است; یعنى واکنش ولید در برابر نامه یزید و مشورت خواهى وى از مروان و راه کار مروان دراین باره و سپس حضور امام حسین(علیه السلام)نزد ولید و ... تا خروج امام(علیه السلام) از مدینه و ورود ایشان به مکه.45
فصل دهم: خوارزمى از 38 صفحه فصل دهم، 37 صفحه آن را، به نقل گزارش هاى ابن اعثم اختصاص داده است46 و تنها سه گزارش کوتاه (حدود یک صفحه) را از یکى دیگر از مشایخ خود به نام على بن احمد عاصمى نقل کرده است..
فصل یازدهم: خوارزمى این فصل را در دو بخش ارائه کرده است. در بخش اول، خروج امام حسین(علیه السلام) از مکه حوادث بین راه تا رسیدن حضرت به کربلا و حوادث ایام اقامت در کربلا تا صبح روز عاشورا را در قالب هفت خبر بیان مى کند که سه گزارش آن از على بن احمد عاصمى است و تنها دو صفحه 42 صفحه این فصل را شامل مى شود و باقى گزارش ها (به جز چند خبر کوتاه دیگر در رد یا تأیید روایات ابن اعثم) از ابن اعثم کوفى است.
در بخش دومِ فصل یازده (که 89 صفحه از جلد دوم را در برمى گیرد) خوارزمى به حادثه روز عاشورا تا پایان واقعه و شهادت حضرت و اسارت اهل بیت(علیهم السلام)مى پردازد. وى در صفحات آغازین این بخش، شش خبر درباره ثواب روزه گرفتن در روز عاشورا و مصادفت عاشورا با حوادث مهم تاریخ انبیاء(صلى الله علیه وآله) آورده است و در ادامه، برخلاف فصل هاى پیشین (که عمدتاً گزارش هاى واقعه را از ابن اعثم نقل کرده است)، اخبار متعدد و متنوعى را از راویان مختلف درباره روز عاشورا و حوادث بعد از آن مى آورد. وى بخشى از گزارش واقعه عاشورا را از کسانى نقل مى کند که آنان نیز از شخصى به نام ابوطالب یحیى بن حسین بن هارون که از نوادگان امام سجاد(علیه السلام)است، نقل کرده اند، چنان که یحیى بن حسین نیز از راویان دیگر نقل مى کند.47 هم چنین خوارزمى در ترتیب به میدان رفتن اصحاب امام(علیه السلام) و بنى هاشم و رجزهاى شان و چگونگى پیکار و در نهایت، شهادت شان،48 حوادث بعد از روز عاشورا و اسارت اهلبیت(علیهم السلام) و بردن آنان به کوفه و شام و در نهایت، باز گرداندن آنان به مدینه، از روایات ابن اعثم متأثر شده، با این همه، او عمده گزارش روز واقعه را از ابومخنف آورده است.ص۱۱۳.[۱]
نورالائمه خوارزمی
آیا کتاب «نور الائمه» ترجمه مقتل خوارزى است؟
کمال الدین حسین بن على واعظ کاشفى (متوفاى 910ق) در کتاب روضة الشهداء در جریان نقل گزارش قیام عاشورا، بارها از کتابى به نام نور الأئمه که مؤلفش خوارزمى است، یاد کرده و از آن، مطالبى نقل کرده است. حال سؤال این است که آیا کتاب یاد شده، همان ترجمه مقتل خوارزمى است یا خوارزمى مقتل دیگرى براى پارسى زبانان نوشته است؟
با بررسى و مقایسه اجمالى که صورت گرفت، نمى توان این پرسش را به آسانى و روشنى پاسخ داد، چرا که برخى از نقل هاى کاشفى از کتاب یاد شده، تا حدودى، شباهت به مطالب مقتل خوارزمى دارد،31 اما برخى مطالب نقل شده دیگر یا اصلا در مقتل یافت نمى شود32 و یا هیچ شباهتى با متن عربى اشعار و رجزهاى مقتل ندارد، مانند ترجمه فارسى اشعار و رجزها.ص۱۰۹.
چاپ
تاکنون مقتل خوارزمى با مقدمه و تحقیق آقاى شیخ محمد سماوى،29 سه بار چاپ شده که چاپ اول آن در نجف در سال 1367ق در چاپخانه الزاهراء بوده است و چاپ دوم آن، توسط مکتبة المفید به سال 1399ق (افست چاپ اول در قطع وزیرى) و آخرین چاپ آن، به همت دارانوار الهدى در سال 1418ق صورت گرفته است..ص۱۰۹.
منابع
- ↑ رنجبر، محسن، «معرفى و بررسى «مقتل الحسین ع ـ» خوارزمى»، تاریخ در آیینه پژوهش 1383 شماره 4،