قیام‌های پس از عاشورا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۱۴: خط ۱۴:
درحقیقت می‌توان ادعا کرد که تشکل شیعه و آشکار شدن مکتب شیعه، به عنوان مکتب اصیل و نشأت گرفته از اساس اسلام، بعد از قیام امام حسین (علیه‌السلام) به وجود آمد و تا آن زمان، مکتب تشیع در مقابل قدرتهای وقت، به عنوان یک ایدئولوژی و تشکیلات مهم اسلامی مطرح نبود؛ اما پس از انقلاب خونین کربلا، برای شیعیان شکی باقی نماند، که اگر حقانیت هست در این مکتب است، و دریافتند که اسلام حقیقی و مروج تعالیم پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) در خاندان اوست و اهل بیت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) به خلافت و زعامت مسلمین سزاوارترند. از آن پس، نهضت‌های مهم سیاسی شیعه به عنوان یک مکتب و تشکیلات انقلابی و ریشه دار در میان مسلمین مطرح شد.<ref>خربوطلی، تاریخ العراق، ص۱۲۳، به نقل از تاریخ سیاسی اسلام، ص۳۵۲.</ref>
درحقیقت می‌توان ادعا کرد که تشکل شیعه و آشکار شدن مکتب شیعه، به عنوان مکتب اصیل و نشأت گرفته از اساس اسلام، بعد از قیام امام حسین (علیه‌السلام) به وجود آمد و تا آن زمان، مکتب تشیع در مقابل قدرتهای وقت، به عنوان یک ایدئولوژی و تشکیلات مهم اسلامی مطرح نبود؛ اما پس از انقلاب خونین کربلا، برای شیعیان شکی باقی نماند، که اگر حقانیت هست در این مکتب است، و دریافتند که اسلام حقیقی و مروج تعالیم پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) در خاندان اوست و اهل بیت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) به خلافت و زعامت مسلمین سزاوارترند. از آن پس، نهضت‌های مهم سیاسی شیعه به عنوان یک مکتب و تشکیلات انقلابی و ریشه دار در میان مسلمین مطرح شد.<ref>خربوطلی، تاریخ العراق، ص۱۲۳، به نقل از تاریخ سیاسی اسلام، ص۳۵۲.</ref>


انتشار اخبار كربلا تأثير عجيبى در ميان مسلمانان گذاشت، از يك سو، اوج مظلوميّت امام حسين عليه السلام و يارانش و نهايت قساوتى كه در شهادت آنان و اسارت خاندان پاكش آشكار شده بود، سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت اموى شد.ص۶۶۶
انتشار اخبار کربلا تأثیر عجیبی در میان مسلمانان گذاشت، از یک سو، اوج مظلومیّت امام حسین علیه السلام و یارانش و نهایت قساوتی که در شهادت آنان و اسارت خاندان پاکش آشکار شده بود، سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت اموی شد. ص۶۶۶


پس از حادثه عاشورا دو گونه مخالفت و قيام بر ضدّ دستگاه يزيد و آنگاه خلافت بنى‌اميّه، رخ داد. بخشى از آن، سازمان نيافته و به تعبير ديگر، حركت فردى و جسورانه بود. سنگينى آن حادثه، تاب سكوت را (با همه خطراتش) از برخى گرفت و آنها را به ابراز انزجار و اعلان نفرت از دژخيمان اموى واداشت كه گاه به كشته شدن آنها مى‌انجاميد.
پس از حادثه عاشورا دو گونه مخالفت و قیام بر ضدّ دستگاه یزید و آنگاه خلافت بنی‌امیّه، رخ داد. بخشی از آن، سازمان نیافته و به تعبیر دیگر، حرکت فردی و جسورانه بود. سنگینی آن حادثه، تاب سکوت را (با همه خطراتش) از برخی گرفت و آنها را به ابراز انزجار و اعلان نفرت از دژخیمان اموی واداشت که گاه به کشته شدن آنها می‌انجامید.


در اينجا به دو نمونه اشاره مى‌كنيم:
در اینجا به دو نمونه اشاره می‌کنیم:


1- حميد بن مسلم‌ (از وقايع‌نگاران و راويان حادثه كربلا) مى‌گويد: زنى از قبيله‌ بكر بن وائل‌ همراه شوهرش در كربلا، در جمع لشكريان عمر بن سعد حضور داشت، هنگامى كه مشاهده كرد لشكريان به سوى خيمه‌هاى ابى‌عبداللَّه عليه السلام حمله كردند و شروع به غارت نمودند، شمشيرى را برداشت و به سوى آن خيمه‌ها روان شد و فرياد زد:
۱- حمید بن مسلم (از وقایع‌نگاران و راویان حادثه کربلا) می‌گوید: زنی از قبیله بکر بن وائل همراه شوهرش در کربلا، در جمع لشکریان عمر بن سعد حضور داشت، هنگامی که مشاهده کرد لشکریان به سوی خیمه‌های ابی‌عبداللَّه علیه السلام حمله کردند و شروع به غارت نمودند، شمشیری را برداشت و به سوی آن خیمه‌ها روان شد و فریاد زد:


«يا آلَ بَكْرِ بْنِ وائِلٍ، أَتُسْلَبُ بَناتُ رَسُولِ اللَّهِ؟ لا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ، يالَثاراتِ رَسُولِ اللَّهِ‌
«یا آلَ بَکْرِ بْنِ وائِلٍ، أَتُسْلَبُ بَناتُ رَسُولِ اللَّهِ؟ لا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ، یالَثاراتِ رَسُولِ اللَّهِ


؛ اى خاندان بكر بن وائل! آيا دختران رسول خدا غارت شوند (و شما آرام باشيد؟!) حكم و فرمانى جز براى خدا نيست (از او بايد اطاعت كرد، نه از بنى‌اميّهاى خونخواهانِ رسول خدا بپاخيزيد».شوهرش آمد و او را گرفت و به جايگاهش بازگرداند.
؛ ای خاندان بکر بن وائل! آیا دختران رسول خدا غارت شوند (و شما آرام باشید؟!) حکم و فرمانی جز برای خدا نیست (از او باید اطاعت کرد، نه از بنی‌امیّهای خونخواهانِ رسول خدا بپاخیزید». شوهرش آمد و او را گرفت و به جایگاهش بازگرداند.


عبداللَّه بن عفيف ازدى‌ كه از شيعيان اميرمؤمنان عليه السلام بود و يك چشم خود را در جنگل جمل و چشم ديگرش را در جنگ صفّين در ركاب على عليه السلام از دست داده بود و پيوسته در مسجد كوفه به عبادت مشغول بود [2] از جاى برخاست و فرياد زد: اى پسر مرجانه! كذّاب پسر كذّاب تويى و پدرت، و آن كسى است كه تو و پدرت را بر اين جايگاه نصب كرد. اى دشمن خدا! فرزندان انبيا را به قتل مى‌رسانى و اكنون بر منبر مؤمنان، اين چنين جسورانه سخن مى‌گويى؟!
عبداللَّه بن عفیف ازدی که از شیعیان امیرمؤمنان علیه السلام بود و یک چشم خود را در جنگل جمل و چشم دیگرش را در جنگ صفّین در رکاب علی علیه السلام از دست داده بود و پیوسته در مسجد کوفه به عبادت مشغول بود [۲] از جای برخاست و فریاد زد: ای پسر مرجانه! کذّاب پسر کذّاب تویی و پدرت، و آن کسی است که تو و پدرت را بر این جایگاه نصب کرد. ای دشمن خدا! فرزندان انبیا را به قتل می‌رسانی و اکنون بر منبر مؤمنان، این چنین جسورانه سخن می‌گویی؟!


ابن زياد وقتى كه او را شناخت دستور دستگيرى او را صادر كرد و قبيله عبداللَّه بن عفيف و برخى ديگر از قبايل او را از مسجد خارج ساختند و به منزلش بردند.
ابن زیاد وقتی که او را شناخت دستور دستگیری او را صادر کرد و قبیله عبداللَّه بن عفیف و برخی دیگر از قبایل او را از مسجد خارج ساختند و به منزلش بردند.
 
کر ابن زیاد به منزلش حمله کرد و او را دستگیر و به نزد ابن زیاد آورد و آنجا نیز ابن عفیف با شجاعت در برابر ابن زیاد ایستادگی کرد و با کلماتی آتشین او را رسوا ساخت. سرانجام ابن زیاد که در برابر آن همه شجاعت و بی‌باکی درمانده و ناتوان شده بود، دستور داد سرش را از بدن جدا سازند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۶۶۷.</ref>ص۶۶۷


كر ابن زياد به منزلش حمله كرد و او را دستگير و به نزد ابن زياد آورد و آنجا نيز ابن عفيف با شجاعت در برابر ابن زياد ايستادگى كرد و با كلماتى آتشين او را رسوا ساخت. سرانجام ابن زياد كه در برابر آن همه شجاعت و بى باكى درمانده و ناتوان شده بود، دستور داد سرش را از بدن جدا سازند.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها، قم، ص۶۶۷.</ref>ص۶۶۷
== توابین ==
== توابین ==
قيام توّابين‌، نخستين عكس‌العمل همگانى در ارتباط با حادثه كربلا، توسّط مردم كوفه شكل گرفت؛ چرا كه از يك سو، در كوفه شيعيان فراوانى زندگى مى‌كردند كه به اميرمؤمنان عليه السلام و امام حسين عليه السلام علاقمند بودند و از سوى ديگر، آنان با نامه‌هاى خود، آن حضرت را به عراق دعوت كردند، و سپس از يارى او سرباز زدند و در واقع اباعبداللَّه الحسين عليه السلام و يارانش را تسليم دشمن كردند و از سوى سوم، جمعى از همين مردم در آن حادثه هولناك مشاركت داشتند.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها، قم، ص۶۶۸.</ref>
قیام توّابین، نخستین عکس‌العمل همگانی در ارتباط با حادثه کربلا، توسّط مردم کوفه شکل گرفت؛ چرا که از یک سو، در کوفه شیعیان فراوانی زندگی می‌کردند که به امیرمؤمنان علیه السلام و امام حسین علیه السلام علاقمند بودند و از سوی دیگر، آنان با نامه‌های خود، آن حضرت را به عراق دعوت کردند، و سپس از یاری او سرباز زدند و در واقع اباعبداللَّه الحسین علیه السلام و یارانش را تسلیم دشمن کردند و از سوی سوم، جمعی از همین مردم در آن حادثه هولناک مشارکت داشتند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۶۶۸.</ref>


پس از مرگ یزید در سال ۶۴ هجری قمری اختلاف و هرج و مرجی میان امویان افتاد. در سال ۶۴ و ۶۵ هجری شیعیان به حرکت درآمدند که اولین قیام شیعیان علیه امویان، قیام «توابین» بود.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۰–۱۰۱، بیروت، دارالمعرفه، بیروت؛ تاریخ طبری، ج۵،</ref>
پس از مرگ یزید در سال ۶۴ هجری قمری اختلاف و هرج و مرجی میان امویان افتاد. در سال ۶۴ و ۶۵ هجری شیعیان به حرکت درآمدند که اولین قیام شیعیان علیه امویان، قیام «توابین» بود.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۰–۱۰۱، بیروت، دارالمعرفه، بیروت؛ تاریخ طبری، ج۵،</ref>


'''تَوّابین،''' گروهی از شیعیان کوفه که در 65ق/ 684م به خون‌خواهی امام‌ حسین بن علی(ع) قیام کردند. چند ماهی پس از واقعۀ کربلا (محرم 61/ اکتبر 680)، گروهی از شیعیان کوفه که از یاری نرساندن به امام حسین(ع) سخت اظهار پشیمانی می‌کردند، در خانۀ سلیمان بن صُرَد خُزاعی گرد آمدند (بلاذری، 5/ 204-205؛ طبری، 5/ 552-553). در این جمع که شمار آنان را حدود 100 تن برآورد کرده‌اند (همو، 5/ 554)، از همه مشهورتر سلیمان بن صرد، صحابی کهن‌سال پیامبر(ص) (نک‍ : ابن عبدالبر، 2/ 649-650؛ طوسی، 68) بود که پیش از آن در پیکار صفین در صف لشکریان امام علی(ع) حضور داشت و خود از کسانی بود که امام حسین(ع) را با نامه، به کوفه دعوت کرده بود (ابن سعد، 6/ 25). پس از او مُسَیِّب بن نَجبَۀ فَزاری از اصحاب امام علی(ع) و عبدالله بن سعد بن نُفَیل اَزدی و عبدالله ابن وال تَیمی و رِفاعَة بن شَدّاد بَجَلی ــ که همگی از بزرگان شیعه در کوفه شمرده می‌شدند ــ قابل ذکرند (بلاذری، همانجا؛ طبری، 5/ 552). با آنکه در باب مقدمات این گردهمایی، در مآخذ موجود چیزی نیامده است، می‌توان حدس زد که این 5 نفر ــ و شاید از همه بیشتر سلیمان ــ با توجه به نفوذ آنان، در گردآوردن شیعیان شهر سهم عمده داشته‌اند
'''تَوّابین،''' گروهی از شیعیان کوفه که در ۶۵ق/ ۶۸۴م به خون‌خواهی امام حسین بن علی(ع) قیام کردند. چند ماهی پس از واقعهٔ کربلا (محرم ۶۱/ اکتبر ۶۸۰)، گروهی از شیعیان کوفه که از یاری نرساندن به امام حسین(ع) سخت اظهار پشیمانی می‌کردند، در خانهٔ سلیمان بن صُرَد خُزاعی گرد آمدند (بلاذری، ۵/ ۲۰۴–۲۰۵؛ طبری، ۵/ ۵۵۲–۵۵۳). در این جمع که شمار آنان را حدود ۱۰۰ تن برآورد کرده‌اند (همو، ۵/ ۵۵۴)، از همه مشهورتر سلیمان بن صرد، صحابی کهن‌سال پیامبر(ص) (نک‍: ابن عبدالبر، ۲/ ۶۴۹–۶۵۰؛ طوسی، ۶۸) بود که پیش از آن در پیکار صفین در صف لشکریان امام علی(ع) حضور داشت و خود از کسانی بود که امام حسین(ع) را با نامه، به کوفه دعوت کرده بود (ابن سعد، ۶/ ۲۵). پس از او مُسَیِّب بن نَجبَهٔ فَزاری از اصحاب امام علی(ع) و عبدالله بن سعد بن نُفَیل اَزدی و عبدالله ابن وال تَیمی و رِفاعَة بن شَدّاد بَجَلی ــ که همگی از بزرگان شیعه در کوفه شمرده می‌شدند ــ قابل ذکرند (بلاذری، همان‌جا؛ طبری، ۵/ ۵۵۲). با آنکه در باب مقدمات این گردهمایی، در مآخذ موجود چیزی نیامده است، می‌توان حدس زد که این ۵ نفر ــ و شاید از همه بیشتر سلیمان ــ با توجه به نفوذ آنان، در گردآوردن شیعیان شهر سهم عمده داشته‌اند


محور خطابه‌ها در این گردهمایی، اظهار توبه از رها کردن امام حسین(ع) و نیز تصمیم به انتقام از قاتلان و مسببان شهادت آن حضرت بود و سرانجام حاضران به توصیۀ دیگر بزرگان جمع با سلیمان بن صرد به عنوان رهبر قیام بیعت کردند (بلاذری، 5/ 205؛ طبری، 5/ 552-553). سلیمان در نامه‌ای به شیعیان مداین و بصره، ضمن تأکید بر اهداف قیام، ربیع‌الآخر 65 را موعد گـرد آمدن هواداران قیـام در نُخیلـۀ کوفـه ــ که ظاهراً لشکرگاه بـود ــ تعیین کرد و پیشنهاد او از سوی شیعیان این دو شهر مورداستقبال قرار گرفت (بلاذری، 5/ 206؛ دربارۀ متن نامه، نک‍ : طبری، 5/ 555-558). تعیین این مدت در واقع برای جذب هواداران بیشتر و گردآوری سلاح بود (همانجا). البته در همان گردهمایی نخستین، کسانی از بزرگان شیعه اموال خود را وقف مخارج قیام کردند.
محور خطابه‌ها در این گردهمایی، اظهار توبه از رها کردن امام حسین(ع) و نیز تصمیم به انتقام از قاتلان و مسببان شهادت آن حضرت بود و سرانجام حاضران به توصیهٔ دیگر بزرگان جمع با سلیمان بن صرد به عنوان رهبر قیام بیعت کردند (بلاذری، ۵/ ۲۰۵؛ طبری، ۵/ ۵۵۲–۵۵۳). سلیمان در نامه‌ای به شیعیان مداین و بصره، ضمن تأکید بر اهداف قیام، ربیع‌الآخر ۶۵ را موعد گرد آمدن هواداران قیام در نُخیلهٔ کوفه ــ که ظاهراً لشکرگاه بود ــ تعیین کرد و پیشنهاد او از سوی شیعیان این دو شهر مورداستقبال قرار گرفت (بلاذری، ۵/ ۲۰۶؛ دربارهٔ متن نامه، نک‍: طبری، ۵/ ۵۵۵–۵۵۸). تعیین این مدت در واقع برای جذب هواداران بیشتر و گردآوری سلاح بود (همان‌جا). البته در همان گردهمایی نخستین، کسانی از بزرگان شیعه اموال خود را وقف مخارج قیام کردند.


قیام توابین از معدود حرکتها در سدۀ نخست هجری است که مضامین دینی در آن به نحو آشکارتری جلوه یافته است.<ref>بهرامیان، علی، «توابین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶، ذیل مدخل.</ref>
قیام توابین از معدود حرکتها در سدهٔ نخست هجری است که مضامین دینی در آن به نحو آشکارتری جلوه یافته است.<ref>بهرامیان، علی، «توابین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶، ذیل مدخل.</ref>


تنها شيعيان نبودند كه به انقلاب توابين پيوستند، بلكه كليه كسانى كه خواهان تغيير اوضاع، و شكستن يوغ ظلم دستگاه حكومت اموى از طريق جنبشى خونين بودند به توابين پيوستند.
تنها شیعیان نبودند که به انقلاب توابین پیوستند، بلکه کلیه کسانی که خواهان تغییر اوضاع، و شکستن یوغ ظلم دستگاه حکومت اموی از طریق جنبشی خونین بودند به توابین پیوستند.


توابين معتقد بودند كه مسئول قتل حسين(عليه السلام) در درجه اول حكومت بنى اميه است نه افراد، و لذا به منظور خونخواهى به سوى شام حركت كردند و گفتند پس از انتقام از بنى اميه، به سراغ جنايتكاران كوفه مى رويم.
توابین معتقد بودند که مسئول قتل حسین (علیه السلام) در درجه اول حکومت بنی امیه است نه افراد، و لذا به منظور خونخواهی به سوی شام حرکت کردند و گفتند پس از انتقام از بنی امیه، به سراغ جنایتکاران کوفه می‌رویم.


همان طور كه ملاحظه شد، انگيزه اين جنبش، احساس ندامت از گناه، و شوق به جبران خطا بود. در لابلاى سخنان و نامه ها و خطبه هاى توابين، احساس عميق پشيمانى، و شور و شوق سوزان به شستشوى گناه، موج مى زند و هركس مرورى درآن ها بكند اين موضوع را به خوبى لمس مى كند. همين انگيزه بود كه قيام توابين را در ارزيابى ظاهرى به صورت يك قيام انتحارآميز جلوه گر ساخته بود. توابين فقط در صدد گرفتن انتقام، و جبران لغزش و گناه خود بودند و جز ين، هيچ هدف ديگرى نداشتند.
همان‌طور که ملاحظه شد، انگیزه این جنبش، احساس ندامت از گناه، و شوق به جبران خطا بود. در لابلای سخنان و نامه‌ها و خطبه‌های توابین، احساس عمیق پشیمانی، و شور و شوق سوزان به شستشوی گناه، موج می‌زند و هرکس مروری درآن‌ها بکند این موضوع را به خوبی لمس می‌کند. همین انگیزه بود که قیام توابین را در ارزیابی ظاهری به صورت یک قیام انتحارآمیز جلوه گر ساخته بود. توابین فقط در صدد گرفتن انتقام، و جبران لغزش و گناه خود بودند و جز ین، هیچ هدف دیگری نداشتند.


جنبش توابين در سال شصت ويك هجرى آغاز شد. توابين از آن تاريخ، پيوسته ساز و برگ جنگى فراهم ساخته و مردم را مخفيانه به خونخواهى
جنبش توابین در سال شصت ویک هجری آغاز شد. توابین از آن تاریخ، پیوسته ساز و برگ جنگی فراهم ساخته و مردم را مخفیانه به خونخواهی


حسين(عليه السلام)دعوت مى كردند. مردم نيز از شيعه و غير شيعه دسته دسته به آن ها مى پيوستند. توابين سرگرم مقدمات قيام بودند كه يزيد مرد. پس از مرگ يزيد، توابين عده اى را به اطراف فرستادند تا مردم را دعوت به همكارى كنند. در اين هنگام، احتياط و اختفا را كنار گذاشته علناً به تهيه اسلحه و تجهيزات جنگى پرداختند.
حسین (علیه السلام) دعوت می‌کردند. مردم نیز از شیعه و غیر شیعه دسته دسته به آن‌ها می‌پیوستند. توابین سرگرم مقدمات قیام بودند که یزید مرد. پس از مرگ یزید، توابین عده ای را به اطراف فرستادند تا مردم را دعوت به همکاری کنند. در این هنگام، احتیاط و اختفا را کنار گذاشته علناً به تهیه اسلحه و تجهیزات جنگی پرداختند.


شب جمعه پنجم ربيع الثانى سال 65 ق نخستين شعله قيام زبانه زد.قيام توابين، گرچه هدف اجتماعى روشنى نداشت، و خيلى زود با شكست رو به رو گرديد، ولى در هرحال بر مردم كوفه تأثير عميقى به جا گذاشت و افكار عمومى را براى مبارزه با حكومت بنى اميه آماده ساخت.<ref>پيشوايى، مهدى، سيره پيشوايان، قم، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۶ و ۲۳۷ و ۲۳۸.</ref>
شب جمعه پنجم ربیع الثانی سال ۶۵ ق نخستین شعله قیام زبانه زد. قیام توابین، گرچه هدف اجتماعی روشنی نداشت، و خیلی زود با شکست رو به رو گردید، ولی در هرحال بر مردم کوفه تأثیر عمیقی به جا گذاشت و افکار عمومی را برای مبارزه با حکومت بنی امیه آماده ساخت.<ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۶ و ۲۳۷ و ۲۳۸.</ref>


== قیام مختار ==
== قیام مختار ==
از دیگر قیام‌های شیعی که در نهضت امام حسین (علیه‌السلام) ریشه دارد، قیام مختار ثقفی در سال‌های ۶۶–۶۷ هجری قمری بود. او قبل از قیام امام حسین (علیه‌السلام) از شیعیان معروف کوفه بود و وقتی که مسلم بن عقیل، فرستاده امام حسین (علیه‌السلام) به کوفه رفت، درمنزل مختار اقامه کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۱، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق.</ref>
از دیگر قیام‌های شیعی که در نهضت امام حسین (علیه‌السلام) ریشه دارد، قیام مختار ثقفی در سال‌های ۶۶–۶۷ هجری قمری بود. او قبل از قیام امام حسین (علیه‌السلام) از شیعیان معروف کوفه بود و وقتی که مسلم بن عقیل، فرستاده امام حسین (علیه‌السلام) به کوفه رفت، درمنزل مختار اقامه کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۱، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق.</ref>


در سال شصت و شش هجرى «مختار بن ابى عُبيد ثقفى» در عراق قيام كرد تا انتقام خون حسين(عليه السلام) را از قاتلان آن حضرت بگيرد.
در سال شصت و شش هجری «مختار بن ابی عُبید ثقفی» در عراق قیام کرد تا انتقام خون حسین (علیه السلام) را از قاتلان آن حضرت بگیرد.


مختار پس از ورود «مسلم بن عقيل» به كوفه، با او همكارى مى كرد، ولى هم زمان با گرفتارى و شهادت مسلم، توسط عُبيدالله بن زياد دستگير و زندانى شد. او پس از حادثه عاشورا با وساطت «عبدالله بن عمر» (شوهر خواهرش) نزد يـزيـد، از زنـدان آزاد گرديد و چـون در آن ايام «عبدالله بن زبير» در مكه قيام كرده خود را خليفـه مسلمانان معرفى مى كرد، مختار رهسپار مكه شد و به همكارى با عبدالله بن زبير پرداخت.
مختار پس از ورود «مسلم بن عقیل» به کوفه، با او همکاری می‌کرد، ولی هم‌زمان با گرفتاری و شهادت مسلم، توسط عُبیدالله بن زیاد دستگیر و زندانی شد. او پس از حادثه عاشورا با وساطت «عبدالله بن عمر» (شوهر خواهرش) نزد یزید، از زندان آزاد گردید و چون در آن ایام «عبدالله بن زبیر» در مکه قیام کرده خود را خلیفه مسلمانان معرفی می‌کرد، مختار رهسپار مکه شد و به همکاری با عبدالله بن زبیر پرداخت.


در سال شصت و چهار هجرى، پنج ماه پس از مرگ يزيد، مختار چون آمادگى مردم عراق را جهت قيام و انقلاب برضد بنى اميه و بى ميلى آن ها را نسبت به حكومـت عبدالله بـن زبير شـنيد، رهسپار كوفـه گرديـد و فعاليـت خـود را آغاز كرد.<ref>پيشوايى، مهدى، سيره پيشوايان، قم، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۹.</ref>
در سال شصت و چهار هجری، پنج ماه پس از مرگ یزید، مختار چون آمادگی مردم عراق را جهت قیام و انقلاب برضد بنی امیه و بی میلی آن‌ها را نسبت به حکومت عبدالله بن زبیر شنید، رهسپار کوفه گردید و فعالیت خود را آغاز کرد.<ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۹.</ref>


ورود مختار به كوفه همزمان با شكوفايى قيام توّابين بود. وى با تبليغات گسترده به كوفيان مى‌گفت: جنبش توّابين فاقد سازماندهى نظامى است و لذا نمى‌تواند موفّق و كارآمد باشد.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها، قم، ص۶۷۶.</ref>
ورود مختار به کوفه همزمان با شکوفایی قیام توّابین بود. وی با تبلیغات گسترده به کوفیان می‌گفت: جنبش توّابین فاقد سازماندهی نظامی است و لذا نمی‌تواند موفّق و کارآمد باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۶۷۶.</ref>


قيام توّابين با كشته شدن سران نهضت، درهم شكست و شعله انقلاب براى مدّتى به خاموشى گراييد.
قیام توّابین با کشته شدن سران نهضت، درهم شکست و شعله انقلاب برای مدّتی به خاموشی گرایید.


ولى طولى نكشيد كه با ظهور «مختار» طوفان عظيم ديگرى برخاست و آتش خشم و انتقام سراسر عراق را فرا گرفت و خرمن هستىِ امويان و قاتلان جنايت پيشه كربلا را يكى پس از ديگرى سوزاند و خاكستر نمود.
ولی طولی نکشید که با ظهور «مختار» طوفان عظیم دیگری برخاست و آتش خشم و انتقام سراسر عراق را فرا گرفت و خرمن هستیِ امویان و قاتلان جنایت پیشه کربلا را یکی پس از دیگری سوزاند و خاکستر نمود.


مختار يكى از چهره‌هاى سياسى و پرنفوذى است كه با درايت و زيركىِ خاصّى، با شعار خونخواهىِ امام حسين عليه السلام ارادتمندان آن حضرت را به گرد خود جمع كرد و براى فرصتى كوتاه زخم‌هاى دلشان را التيام بخشيد.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها، قم، ص۶۷۳.</ref>ص۶۷۳.
مختار یکی از چهره‌های سیاسی و پرنفوذی است که با درایت و زیرکیِ خاصّی، با شعار خونخواهیِ امام حسین علیه السلام ارادتمندان آن حضرت را به گرد خود جمع کرد و برای فرصتی کوتاه زخم‌های دلشان را التیام بخشید.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۶۷۳.</ref>ص۶۷۳.


== قیام زید بن علی ==
== قیام زید بن علی ==
خط ۷۵: خط ۷۶:


== قیام عباسیان ==
== قیام عباسیان ==
به شهادت تاريخ، اوّلين جرقّه قيامى كه به «قيام عبّاسيان» شهرت دارد، در سال 132 ه توسّط گروهى از شيعيان به رهبرى‌ ابومسلم خراسانى‌ در خراسان زده شد.
به شهادت تاریخ، اوّلین جرقّه قیامی که به «قیام عبّاسیان» شهرت دارد، در سال ۱۳۲ ه توسّط گروهی از شیعیان به رهبری ابومسلم خراسانی در خراسان زده شد.


آنان به قصد انتقام از بنى‌اميّه كه ننگ فاجعه كربلا را در پرونده سياه خويش داشتند، شوريدند و با شعار
آنان به قصد انتقام از بنی‌امیّه که ننگ فاجعه کربلا را در پرونده سیاه خویش داشتند، شوریدند و با شعار


«الرِّضا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله‌»
«الرِّضا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله»


پا به ميدان مبارزه گذاشتند، ولى بنى‌العبّاس (شاخه‌اى از بنى‌هاشم) از غفلت و ناآگاهى مردم در شناختِ مصاديق واقعى اهل‌بيت، احساساتِ به هيجان آمده شيعيان را به نفع خود مصادره كردند؛ ولى به يقين مؤثّرترين عامل پيروزى آنان در قلع و قمع كردن بنى‌اميّه، همان شعار خونخواهى امام حسين عليه السلام و شرح مظلوميّت خاندان آن حضرت بوده است. آنان با انتخاب اين شعار، آتش خشم مردم را بر ضدّ بنى‌اميّه برافروختند و سرانجام بساط حكومت ننگين بنى‌اميّه را برچيدند.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها، قم، ص۶۸۶.</ref>
پا به میدان مبارزه گذاشتند، ولی بنی‌العبّاس (شاخه‌ای از بنی‌هاشم) از غفلت و ناآگاهی مردم در شناختِ مصادیق واقعی اهل‌بیت، احساساتِ به هیجان آمده شیعیان را به نفع خود مصادره کردند؛ ولی به یقین مؤثّرترین عامل پیروزی آنان در قلع و قمع کردن بنی‌امیّه، همان شعار خونخواهی امام حسین علیه السلام و شرح مظلومیّت خاندان آن حضرت بوده است. آنان با انتخاب این شعار، آتش خشم مردم را بر ضدّ بنی‌امیّه برافروختند و سرانجام بساط حکومت ننگین بنی‌امیّه را برچیدند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۶۸۶.</ref>


عبدالله ابن علی هم به هنگام كشتارِ امویان در شام، از انتقام از قاتلان امام حسین (ع) و زید ابن علی (ع) سخن به میان آورد<ref>علی بهرامیان، «بنی عباس»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ذیل مدخل.</ref>
عبدالله ابن علی هم به هنگام کشتارِ امویان در شام، از انتقام از قاتلان امام حسین(ع) و زید ابن علی(ع) سخن به میان آورد<ref>علی بهرامیان، «بنی عباس»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ذیل مدخل.</ref>


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
خط ۸۹: خط ۹۰:
# شخصیت و قیام زید بن علی (علیه‌السلام)؛ سید ابوفاضل رضوی.
# شخصیت و قیام زید بن علی (علیه‌السلام)؛ سید ابوفاضل رضوی.
# ماهیت قیام مختار؛ سید ابوفاضل رضوی.
# ماهیت قیام مختار؛ سید ابوفاضل رضوی.
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}

نسخهٔ ‏۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۲۵

سؤال

چه قیام‌هایی پس از عاشورا رخ داد؟

درگاه‌ها
امام حسین.png


تأثیر عاشورا بر قیام‌های پس از خود

قیام مقدس امام حسین (علیه‌السلام) اساس و ریشه همه نهضت‌های حق طلبانه، همانند قیام «توابین»، «قیام مختار»، فتنه «ابن زبیر»، قیام «زید بن علی (علیه‌السلام)»، قیام «یحیی بن زید»، قیام، «بنی الحسن»، قیام «فخ» و… شده و تمام این حرکت‌ها و قیامها، مایه‌ای از نام حسین (علیه‌السلام) داشت.[۱]

شهید شدن امام حسین (علیه‌السلام) در تهیج شیعیان و وحدت بخشیدن به آنها تأثیر بسیاری داشت. قبل از این رخ داد، شیعیان پراکنده بودند و هنگامی که امام حسین (علیه‌السلام) شهید شد، شیعه با خون آمیخته گشت و در اعماق قلوب شیعیان، نفوذ کرده و عقیده راسخ آنان شد.[۲]

درحقیقت می‌توان ادعا کرد که تشکل شیعه و آشکار شدن مکتب شیعه، به عنوان مکتب اصیل و نشأت گرفته از اساس اسلام، بعد از قیام امام حسین (علیه‌السلام) به وجود آمد و تا آن زمان، مکتب تشیع در مقابل قدرتهای وقت، به عنوان یک ایدئولوژی و تشکیلات مهم اسلامی مطرح نبود؛ اما پس از انقلاب خونین کربلا، برای شیعیان شکی باقی نماند، که اگر حقانیت هست در این مکتب است، و دریافتند که اسلام حقیقی و مروج تعالیم پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) در خاندان اوست و اهل بیت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) به خلافت و زعامت مسلمین سزاوارترند. از آن پس، نهضت‌های مهم سیاسی شیعه به عنوان یک مکتب و تشکیلات انقلابی و ریشه دار در میان مسلمین مطرح شد.[۳]

انتشار اخبار کربلا تأثیر عجیبی در میان مسلمانان گذاشت، از یک سو، اوج مظلومیّت امام حسین علیه السلام و یارانش و نهایت قساوتی که در شهادت آنان و اسارت خاندان پاکش آشکار شده بود، سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت اموی شد. ص۶۶۶

پس از حادثه عاشورا دو گونه مخالفت و قیام بر ضدّ دستگاه یزید و آنگاه خلافت بنی‌امیّه، رخ داد. بخشی از آن، سازمان نیافته و به تعبیر دیگر، حرکت فردی و جسورانه بود. سنگینی آن حادثه، تاب سکوت را (با همه خطراتش) از برخی گرفت و آنها را به ابراز انزجار و اعلان نفرت از دژخیمان اموی واداشت که گاه به کشته شدن آنها می‌انجامید.

در اینجا به دو نمونه اشاره می‌کنیم:

۱- حمید بن مسلم (از وقایع‌نگاران و راویان حادثه کربلا) می‌گوید: زنی از قبیله بکر بن وائل همراه شوهرش در کربلا، در جمع لشکریان عمر بن سعد حضور داشت، هنگامی که مشاهده کرد لشکریان به سوی خیمه‌های ابی‌عبداللَّه علیه السلام حمله کردند و شروع به غارت نمودند، شمشیری را برداشت و به سوی آن خیمه‌ها روان شد و فریاد زد:

«یا آلَ بَکْرِ بْنِ وائِلٍ، أَتُسْلَبُ بَناتُ رَسُولِ اللَّهِ؟ لا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ، یالَثاراتِ رَسُولِ اللَّهِ

؛ ای خاندان بکر بن وائل! آیا دختران رسول خدا غارت شوند (و شما آرام باشید؟!) حکم و فرمانی جز برای خدا نیست (از او باید اطاعت کرد، نه از بنی‌امیّه)؛ ای خونخواهانِ رسول خدا بپاخیزید». شوهرش آمد و او را گرفت و به جایگاهش بازگرداند.

عبداللَّه بن عفیف ازدی که از شیعیان امیرمؤمنان علیه السلام بود و یک چشم خود را در جنگل جمل و چشم دیگرش را در جنگ صفّین در رکاب علی علیه السلام از دست داده بود و پیوسته در مسجد کوفه به عبادت مشغول بود [۲] از جای برخاست و فریاد زد: ای پسر مرجانه! کذّاب پسر کذّاب تویی و پدرت، و آن کسی است که تو و پدرت را بر این جایگاه نصب کرد. ای دشمن خدا! فرزندان انبیا را به قتل می‌رسانی و اکنون بر منبر مؤمنان، این چنین جسورانه سخن می‌گویی؟!

ابن زیاد وقتی که او را شناخت دستور دستگیری او را صادر کرد و قبیله عبداللَّه بن عفیف و برخی دیگر از قبایل او را از مسجد خارج ساختند و به منزلش بردند.

کر ابن زیاد به منزلش حمله کرد و او را دستگیر و به نزد ابن زیاد آورد و آنجا نیز ابن عفیف با شجاعت در برابر ابن زیاد ایستادگی کرد و با کلماتی آتشین او را رسوا ساخت. سرانجام ابن زیاد که در برابر آن همه شجاعت و بی‌باکی درمانده و ناتوان شده بود، دستور داد سرش را از بدن جدا سازند.[۴]ص۶۶۷

توابین

قیام توّابین، نخستین عکس‌العمل همگانی در ارتباط با حادثه کربلا، توسّط مردم کوفه شکل گرفت؛ چرا که از یک سو، در کوفه شیعیان فراوانی زندگی می‌کردند که به امیرمؤمنان علیه السلام و امام حسین علیه السلام علاقمند بودند و از سوی دیگر، آنان با نامه‌های خود، آن حضرت را به عراق دعوت کردند، و سپس از یاری او سرباز زدند و در واقع اباعبداللَّه الحسین علیه السلام و یارانش را تسلیم دشمن کردند و از سوی سوم، جمعی از همین مردم در آن حادثه هولناک مشارکت داشتند.[۵]

پس از مرگ یزید در سال ۶۴ هجری قمری اختلاف و هرج و مرجی میان امویان افتاد. در سال ۶۴ و ۶۵ هجری شیعیان به حرکت درآمدند که اولین قیام شیعیان علیه امویان، قیام «توابین» بود.[۶]

تَوّابین، گروهی از شیعیان کوفه که در ۶۵ق/ ۶۸۴م به خون‌خواهی امام حسین بن علی(ع) قیام کردند. چند ماهی پس از واقعهٔ کربلا (محرم ۶۱/ اکتبر ۶۸۰)، گروهی از شیعیان کوفه که از یاری نرساندن به امام حسین(ع) سخت اظهار پشیمانی می‌کردند، در خانهٔ سلیمان بن صُرَد خُزاعی گرد آمدند (بلاذری، ۵/ ۲۰۴–۲۰۵؛ طبری، ۵/ ۵۵۲–۵۵۳). در این جمع که شمار آنان را حدود ۱۰۰ تن برآورد کرده‌اند (همو، ۵/ ۵۵۴)، از همه مشهورتر سلیمان بن صرد، صحابی کهن‌سال پیامبر(ص) (نک‍: ابن عبدالبر، ۲/ ۶۴۹–۶۵۰؛ طوسی، ۶۸) بود که پیش از آن در پیکار صفین در صف لشکریان امام علی(ع) حضور داشت و خود از کسانی بود که امام حسین(ع) را با نامه، به کوفه دعوت کرده بود (ابن سعد، ۶/ ۲۵). پس از او مُسَیِّب بن نَجبَهٔ فَزاری از اصحاب امام علی(ع) و عبدالله بن سعد بن نُفَیل اَزدی و عبدالله ابن وال تَیمی و رِفاعَة بن شَدّاد بَجَلی ــ که همگی از بزرگان شیعه در کوفه شمرده می‌شدند ــ قابل ذکرند (بلاذری، همان‌جا؛ طبری، ۵/ ۵۵۲). با آنکه در باب مقدمات این گردهمایی، در مآخذ موجود چیزی نیامده است، می‌توان حدس زد که این ۵ نفر ــ و شاید از همه بیشتر سلیمان ــ با توجه به نفوذ آنان، در گردآوردن شیعیان شهر سهم عمده داشته‌اند

محور خطابه‌ها در این گردهمایی، اظهار توبه از رها کردن امام حسین(ع) و نیز تصمیم به انتقام از قاتلان و مسببان شهادت آن حضرت بود و سرانجام حاضران به توصیهٔ دیگر بزرگان جمع با سلیمان بن صرد به عنوان رهبر قیام بیعت کردند (بلاذری، ۵/ ۲۰۵؛ طبری، ۵/ ۵۵۲–۵۵۳). سلیمان در نامه‌ای به شیعیان مداین و بصره، ضمن تأکید بر اهداف قیام، ربیع‌الآخر ۶۵ را موعد گرد آمدن هواداران قیام در نُخیلهٔ کوفه ــ که ظاهراً لشکرگاه بود ــ تعیین کرد و پیشنهاد او از سوی شیعیان این دو شهر مورداستقبال قرار گرفت (بلاذری، ۵/ ۲۰۶؛ دربارهٔ متن نامه، نک‍: طبری، ۵/ ۵۵۵–۵۵۸). تعیین این مدت در واقع برای جذب هواداران بیشتر و گردآوری سلاح بود (همان‌جا). البته در همان گردهمایی نخستین، کسانی از بزرگان شیعه اموال خود را وقف مخارج قیام کردند.

قیام توابین از معدود حرکتها در سدهٔ نخست هجری است که مضامین دینی در آن به نحو آشکارتری جلوه یافته است.[۷]

تنها شیعیان نبودند که به انقلاب توابین پیوستند، بلکه کلیه کسانی که خواهان تغییر اوضاع، و شکستن یوغ ظلم دستگاه حکومت اموی از طریق جنبشی خونین بودند به توابین پیوستند.

توابین معتقد بودند که مسئول قتل حسین (علیه السلام) در درجه اول حکومت بنی امیه است نه افراد، و لذا به منظور خونخواهی به سوی شام حرکت کردند و گفتند پس از انتقام از بنی امیه، به سراغ جنایتکاران کوفه می‌رویم.

همان‌طور که ملاحظه شد، انگیزه این جنبش، احساس ندامت از گناه، و شوق به جبران خطا بود. در لابلای سخنان و نامه‌ها و خطبه‌های توابین، احساس عمیق پشیمانی، و شور و شوق سوزان به شستشوی گناه، موج می‌زند و هرکس مروری درآن‌ها بکند این موضوع را به خوبی لمس می‌کند. همین انگیزه بود که قیام توابین را در ارزیابی ظاهری به صورت یک قیام انتحارآمیز جلوه گر ساخته بود. توابین فقط در صدد گرفتن انتقام، و جبران لغزش و گناه خود بودند و جز ین، هیچ هدف دیگری نداشتند.

جنبش توابین در سال شصت ویک هجری آغاز شد. توابین از آن تاریخ، پیوسته ساز و برگ جنگی فراهم ساخته و مردم را مخفیانه به خونخواهی

حسین (علیه السلام) دعوت می‌کردند. مردم نیز از شیعه و غیر شیعه دسته دسته به آن‌ها می‌پیوستند. توابین سرگرم مقدمات قیام بودند که یزید مرد. پس از مرگ یزید، توابین عده ای را به اطراف فرستادند تا مردم را دعوت به همکاری کنند. در این هنگام، احتیاط و اختفا را کنار گذاشته علناً به تهیه اسلحه و تجهیزات جنگی پرداختند.

شب جمعه پنجم ربیع الثانی سال ۶۵ ق نخستین شعله قیام زبانه زد. قیام توابین، گرچه هدف اجتماعی روشنی نداشت، و خیلی زود با شکست رو به رو گردید، ولی در هرحال بر مردم کوفه تأثیر عمیقی به جا گذاشت و افکار عمومی را برای مبارزه با حکومت بنی امیه آماده ساخت.[۸]

قیام مختار

از دیگر قیام‌های شیعی که در نهضت امام حسین (علیه‌السلام) ریشه دارد، قیام مختار ثقفی در سال‌های ۶۶–۶۷ هجری قمری بود. او قبل از قیام امام حسین (علیه‌السلام) از شیعیان معروف کوفه بود و وقتی که مسلم بن عقیل، فرستاده امام حسین (علیه‌السلام) به کوفه رفت، درمنزل مختار اقامه کرد.[۹]

در سال شصت و شش هجری «مختار بن ابی عُبید ثقفی» در عراق قیام کرد تا انتقام خون حسین (علیه السلام) را از قاتلان آن حضرت بگیرد.

مختار پس از ورود «مسلم بن عقیل» به کوفه، با او همکاری می‌کرد، ولی هم‌زمان با گرفتاری و شهادت مسلم، توسط عُبیدالله بن زیاد دستگیر و زندانی شد. او پس از حادثه عاشورا با وساطت «عبدالله بن عمر» (شوهر خواهرش) نزد یزید، از زندان آزاد گردید و چون در آن ایام «عبدالله بن زبیر» در مکه قیام کرده خود را خلیفه مسلمانان معرفی می‌کرد، مختار رهسپار مکه شد و به همکاری با عبدالله بن زبیر پرداخت.

در سال شصت و چهار هجری، پنج ماه پس از مرگ یزید، مختار چون آمادگی مردم عراق را جهت قیام و انقلاب برضد بنی امیه و بی میلی آن‌ها را نسبت به حکومت عبدالله بن زبیر شنید، رهسپار کوفه گردید و فعالیت خود را آغاز کرد.[۱۰]

ورود مختار به کوفه همزمان با شکوفایی قیام توّابین بود. وی با تبلیغات گسترده به کوفیان می‌گفت: جنبش توّابین فاقد سازماندهی نظامی است و لذا نمی‌تواند موفّق و کارآمد باشد.[۱۱]

قیام توّابین با کشته شدن سران نهضت، درهم شکست و شعله انقلاب برای مدّتی به خاموشی گرایید.

ولی طولی نکشید که با ظهور «مختار» طوفان عظیم دیگری برخاست و آتش خشم و انتقام سراسر عراق را فرا گرفت و خرمن هستیِ امویان و قاتلان جنایت پیشه کربلا را یکی پس از دیگری سوزاند و خاکستر نمود.

مختار یکی از چهره‌های سیاسی و پرنفوذی است که با درایت و زیرکیِ خاصّی، با شعار خونخواهیِ امام حسین علیه السلام ارادتمندان آن حضرت را به گرد خود جمع کرد و برای فرصتی کوتاه زخم‌های دلشان را التیام بخشید.[۱۲]ص۶۷۳.

قیام زید بن علی

از قیام‌های دیگری که ریشه در نهضت امام حسین داشت و یک قیام شیعی بود، قیام زید بن علی امام زین العابدین (علیه‌السلام) بود که در سال ۱۲۰ هجری قمری بوقوع پیوست.[۱۳]

قیام عباسیان

به شهادت تاریخ، اوّلین جرقّه قیامی که به «قیام عبّاسیان» شهرت دارد، در سال ۱۳۲ ه توسّط گروهی از شیعیان به رهبری ابومسلم خراسانی در خراسان زده شد.

آنان به قصد انتقام از بنی‌امیّه که ننگ فاجعه کربلا را در پرونده سیاه خویش داشتند، شوریدند و با شعار

«الرِّضا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله»

پا به میدان مبارزه گذاشتند، ولی بنی‌العبّاس (شاخه‌ای از بنی‌هاشم) از غفلت و ناآگاهی مردم در شناختِ مصادیق واقعی اهل‌بیت، احساساتِ به هیجان آمده شیعیان را به نفع خود مصادره کردند؛ ولی به یقین مؤثّرترین عامل پیروزی آنان در قلع و قمع کردن بنی‌امیّه، همان شعار خونخواهی امام حسین علیه السلام و شرح مظلومیّت خاندان آن حضرت بوده است. آنان با انتخاب این شعار، آتش خشم مردم را بر ضدّ بنی‌امیّه برافروختند و سرانجام بساط حکومت ننگین بنی‌امیّه را برچیدند.[۱۴]

عبدالله ابن علی هم به هنگام کشتارِ امویان در شام، از انتقام از قاتلان امام حسین(ع) و زید ابن علی(ع) سخن به میان آورد[۱۵]

مطالعه بیشتر

  1. نقش امام سجاد (علیه‌السلام) در رهبری شیعه؛ محسن رنجبر.
  2. شخصیت و قیام زید بن علی (علیه‌السلام)؛ سید ابوفاضل رضوی.
  3. ماهیت قیام مختار؛ سید ابوفاضل رضوی.

منابع

  1. حسن ابراهیمی، تاریخ اسلام، (ترجمه)، ج۱، ص۳۵۱، تهران، شرکت انتشارات و مطبوعات، تهران، ۱۳۷۲. ش.
  2. . پاینده، ابوالقاسم، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پایبنده، ج۱، ص۳۵۱، تهران، اسماعیلیان، تهران، ۱۳۶۲ش.
  3. خربوطلی، تاریخ العراق، ص۱۲۳، به نقل از تاریخ سیاسی اسلام، ص۳۵۲.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۶۶۷.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۶۶۸.
  6. مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۰–۱۰۱، بیروت، دارالمعرفه، بیروت؛ تاریخ طبری، ج۵،
  7. بهرامیان، علی، «توابین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶، ذیل مدخل.
  8. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۶ و ۲۳۷ و ۲۳۸.
  9. تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۱، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق.
  10. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۹.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۶۷۶.
  12. مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۶۷۳.
  13. همان، ج۵، ص۴۹۱.
  14. مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۶۸۶.
  15. علی بهرامیان، «بنی عباس»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ذیل مدخل.