automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
علامه طباطبایی بر لزوم اینکه امام خودش باید هدایتشده باشد، برهان را اینچنین اقامه میکند: «قوام امامت که از یک نوع شرافت و عظمت برخوردار است ممکن نیست مگر توسط کسی که نفس او بالذات سعید باشد؛ زیراکسی که ذات او متلبس به ظلم و شقاوت باشد [او نمیتواند سعادت و نجات دیگران را تأمین کند بلکه] سعادت او با هدایت غیر امکانپذیر است. ریشه این استدلال عقلی قرآن کریم است: «أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ<ref>یونس، 35.</ref>؛ آیا کسی که هدایت بهحق میکند برای پیروی شایستهتر است یا آنکس که خود هدایت نمیشود مگر اینکه هدایتش کنند، شمارا چه میشود، چگونه داوری میکنید». در این آیه مبارکه هادی بهسوی حق در مقابل مهتدی به غیر قرار دادهشده است و این مقابله اقتضاء میکند که هادی بهسوی حق باید خودش بالذات مهتدی باشد و مهتدی به غیر نمیتواند هادی بهسوی حق باشد. پس نتیجه این استدلال قرآنی این میشود که امام باید معصوم و هدایتشده و مجعول خداوند و مورد تأیید او باشد.<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص 273 – 275، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ5، 1417ق. </ref> | علامه طباطبایی بر لزوم اینکه امام خودش باید هدایتشده باشد، برهان را اینچنین اقامه میکند: «قوام امامت که از یک نوع شرافت و عظمت برخوردار است ممکن نیست مگر توسط کسی که نفس او بالذات سعید باشد؛ زیراکسی که ذات او متلبس به ظلم و شقاوت باشد [او نمیتواند سعادت و نجات دیگران را تأمین کند بلکه] سعادت او با هدایت غیر امکانپذیر است. ریشه این استدلال عقلی قرآن کریم است: «أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ<ref>یونس، 35.</ref>؛ آیا کسی که هدایت بهحق میکند برای پیروی شایستهتر است یا آنکس که خود هدایت نمیشود مگر اینکه هدایتش کنند، شمارا چه میشود، چگونه داوری میکنید». در این آیه مبارکه هادی بهسوی حق در مقابل مهتدی به غیر قرار دادهشده است و این مقابله اقتضاء میکند که هادی بهسوی حق باید خودش بالذات مهتدی باشد و مهتدی به غیر نمیتواند هادی بهسوی حق باشد. پس نتیجه این استدلال قرآنی این میشود که امام باید معصوم و هدایتشده و مجعول خداوند و مورد تأیید او باشد.<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص 273 – 275، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ5، 1417ق. </ref> | ||
==معیار عقلی حقانیت امامت== | |||
معیار عقلی حقانیت [[امامت ایده ایرانی|امامت]] این است که بهحق متصل باشد و حق بالذات تنها خداوند متعال است. خداوند در آیه «ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیر»<ref>الحج، 62.</ref> حق را منحصر در خودش نموده و باطل را منحصر در غیر خودش کرده؛ مگر اموری را که خودش آن را محقق کرده باشد.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج13، ص 402.</ref> | معیار عقلی حقانیت [[امامت ایده ایرانی|امامت]] این است که بهحق متصل باشد و حق بالذات تنها خداوند متعال است. خداوند در آیه «ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیر»<ref>الحج، 62.</ref> حق را منحصر در خودش نموده و باطل را منحصر در غیر خودش کرده؛ مگر اموری را که خودش آن را محقق کرده باشد.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج13، ص 402.</ref> |