معیارهای تفسیر علمی تفسیر قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{ویرایش}}
{{شاخه
| شاخه اصلی = تفسیر
|شاخه فرعی۱ = تفسیر علمی
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۶: خط ۱۲:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
برای تفسیر علمی چند معیار بیان شده است:<ref>ر. ک. ناصر رفیعی محمدی، تفسير علمي قرآن، ج۲، ص۲۰۹–۲۳۸.</ref>
برای تفسیر علمی چند معیار بیان شده است:<ref>ر. ک. ناصر رفیعی محمدی، تفسیر علمی قرآن، ج۲، ص۲۰۹–۲۳۸.</ref>


'''اول'''
'''اول'''
خط ۱۴: خط ۲۰:


'''دوم'''
'''دوم'''
به شأن و جایگاه قرآن توجه شود؛ یعنی مقام قرآن و جایگاه شارع در تبیین قرآن آشکار گردد؛ آیا جایگاه قرآن، هدایت و رهاندن بشر از ضلالت و گمراهی است، یا تبیین مباحث فلسفی و علمی؟ در این باره قرآن می‌فرماید: این کتاب، {{قرآن|هُدیً للمتّقین|سوره= بقره|آیه= ۲}} برای هدایت است؛ {{قرآن|یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ|سوره= اسراء|آیه= ۹}} به راهی که استوارترین راه‌هاست هدایت می‌کند. قرآن خطاب به پیامبر(ص) پنج هدف را بیان می‌کند: {{قرآن|یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً|سوره=احزاب|آیه=۴۶–۴۷}} «ای پیامبر! ما تو را گواه و بشارت دهنده و انذار کننده و تو را دعوت کنندهٔ به سوی خدا، به فرمان او و چراغ روشنی بخش فرستادیم.» بنابراین اشارهٔ علمی در آیات، هدف اصلی نبوده، بلکه بیان آن به دلیل شأن هدایتی بوده است.  
به شأن و جایگاه قرآن توجه شود؛ یعنی مقام قرآن و جایگاه شارع در تبیین قرآن آشکار گردد؛ آیا جایگاه قرآن، هدایت و رهاندن بشر از ضلالت و گمراهی است، یا تبیین مباحث فلسفی و علمی؟ در این باره قرآن می‌فرماید: این کتاب، {{قرآن|هُدیً للمتّقین|سوره= بقره|آیه= ۲}} برای هدایت است؛ {{قرآن|یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ|سوره= اسراء|آیه= ۹}} به راهی که استوارترین راه‌هاست هدایت می‌کند. قرآن خطاب به پیامبر(ص) پنج هدف را بیان می‌کند: {{قرآن|یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً|سوره=احزاب|آیه=۴۶–۴۷}} «ای پیامبر! ما تو را گواه و بشارت دهنده و انذار کننده و تو را دعوت کنندهٔ به سوی خدا، به فرمان او و چراغ روشنی بخش فرستادیم.» بنابراین اشارهٔ علمی در آیات، هدف اصلی نبوده، بلکه بیان آن به دلیل شأن هدایتی بوده است.


زمانی که قرآن ۱۴ قرن پیش می‌فرماید: {{قرآن|وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها|سوره=یس|آیه=۳۸}} این آیه اشاره به مطلبی علمی دارد، اما هدف از آن هدایت است؛ مراد این است که از «وَ الشَّمْسُ تَجْرِی» پی به خالق یا به توحید برده شود؛ اغلب آیات علمی قرآن به مسئلهٔ توحید، معاد و هدف‌دار بودن خلقت اشاره دارند؛ مثلاً در معرفی کافر می‌گوید: «کافر مثل کسی است که از جو بیرون رود و نتواند نفس بکشد.»<ref>سورهٔ انعام، آیهٔ ۱۲۵.</ref> این یک بیان علمی است که خارج از جَو، اکسیژن نیست، اما در واقع این آیه در مقابل آیهٔ {{قرآن|أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ|سوره=رعد|آیه=۲۸}} و دلالت بر نداشتن حیات معنوی کافر دارد.
زمانی که قرآن ۱۴ قرن پیش می‌فرماید: {{قرآن|وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها|سوره=یس|آیه=۳۸}} این آیه اشاره به مطلبی علمی دارد، اما هدف از آن هدایت است؛ مراد این است که از «وَ الشَّمْسُ تَجْرِی» پی به خالق یا به توحید برده شود؛ اغلب آیات علمی قرآن به مسئلهٔ توحید، معاد و هدف‌دار بودن خلقت اشاره دارند؛ مثلاً در معرفی کافر می‌گوید: «کافر مثل کسی است که از جو بیرون رود و نتواند نفس بکشد.»<ref>سورهٔ انعام، آیهٔ ۱۲۵.</ref> این یک بیان علمی است که خارج از جَو، اکسیژن نیست، اما در واقع این آیه در مقابل آیهٔ {{قرآن|أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ|سوره=رعد|آیه=۲۸}} و دلالت برنداشتن حیات معنوی کافر دارد.


'''سوم'''
'''سوم'''
تکیه بر قوانین علمی قطعی است نه بر فرضیه‌ها و نظریه‌های حدسی؛ اگر مفسری به صرف احتمال دادن حیات در کرات دیگر، از آیهٔ {{قرآن|یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ|سوره=رحمن|آیه=۳۵}} «خدا بر سر شما شراره‌های آتش و مس گداخته فرود می‌آورد تا هیچ نصرت و نجاتی نیابید» استفادهٔ حیات نماید و آن را کنایه از این بداند که در میان ساکنان سیاره‌های دیگر و کرهٔ زمین در آینده جنگی درمی‌گیرد و آنها آتش بر سر زمینیان می‌ریزند؛ این یک فرضیه یا نظریه است؛ یا برخی به بمب اتم یا ماهواره‌ها تعبیر کرده‌اند، این تفسیر علمی افراطی است که به دلیل تطبیق و تحمیل ایات قرآن و علم بایکدیگر به مضمون و شان نزول برخی آیات لطمه می‌زند.
تکیه بر قوانین علمی قطعی است نه بر فرضیه‌ها و نظریه‌های حدسی؛ اگر مفسری به صرف احتمال دادن حیات در کرات دیگر، از آیهٔ {{قرآن|یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ|سوره=رحمن|آیه=۳۵}} «خدا بر سر شما شراره‌های آتش و مس گداخته فرود می‌آورد تا هیچ نصرت و نجاتی نیابید» استفادهٔ حیات نماید و آن را کنایه از این بداند که در میان ساکنان سیاره‌های دیگر و کرهٔ زمین در آینده جنگی درمی‌گیرد و آنها آتش بر سر زمینیان می‌ریزند؛ این یک فرضیه یا نظریه است؛ یا برخی به بمب اتم یا ماهواره‌ها تعبیر کرده‌اند، این تفسیر علمی افراطی است که به دلیل تطبیق و تحمیل آیات قرآن و علم بایکدیگر به مضمون و شان نزول برخی آیات لطمه می‌زند.


'''چهارم'''
'''چهارم'''
خط ۲۵: خط ۳۱:


'''پنجم'''
'''پنجم'''
تعارضی بین تفسیر علمی و حقایق و مضامین قطعی شرعی نباشد؛ «پوپر» می‌گوید که چیزی به عنوان «قانون» در علم وجود ندارد و برخی نیز معتقدند که چیزی به عنوان «قطعیت» هم وجود ندارد؛<ref>ر. ک. محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، بحث قطعیت علوم بشری و قانون.</ref> این نظریه‌ها، ابطال‌پذیرند نه اثبات‌پذیر؛ به عبارت دیگر، این مطالب ممکن است هیچ وقت اثبات نشوند، بلکه مورد نقض قرار گیرند، ولی در عین حال تا وقتی که مفید و کارسازند از آن استفاده می‌کنیم و با کشف نظریهٔ جدید، آن را جایگزین می‌کنیم.<ref>محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن.</ref>
تعارضی بین تفسیر علمی و حقایق و مضامین قطعی شرعی نباشد؛ «پوپر» می‌گوید که چیزی به عنوان «قانون» در علم وجود ندارد و برخی نیز معتقدند که چیزی به عنوان «قطعیت» هم وجود ندارد؛<ref>ر. ک. محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، بحث قطعیت علوم بشری و قانون.</ref> این نظریه‌ها، ابطال‌پذیرند نه اثبات‌پذیر؛ به عبارت دیگر، این مطالب ممکن است هیچ وقت اثبات نشوند، بلکه مورد نقض قرار گیرند، ولی در عین حال تا وقتی که مفید و کارسازند از آن استفاده می‌کنیم و با کشف نظریهٔ جدید، آن را جایگزین می‌کنیم.<ref>محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن.</ref>


شاید بسیاری از اختلافات میان مخالفین و موافقین تفسیر علمی قرآن به معیار تفسیر علمی برگردد.
شاید بسیاری از اختلافات میان مخالفین و موافقین تفسیر علمی قرآن به معیار تفسیر علمی برگردد.
خط ۴۰: خط ۴۶:
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
خط ۴۸: خط ۵۴:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ب
  | کیفیت =
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۰۱

سؤال

معیارهای روش تفسیر علمی قرآن چیست؟


برای تفسیر علمی چند معیار بیان شده است:[۱]

اول رعایت قوانین تفسیر؛ بعضی از این قوانین به مفسر و بعضی به متن برمی‌گردد. سیوطی[۲] برای مفسر قرآن پانزده شرط و علمای الازهر در اطلاعیه‌ای و زرقانی در کتاب مناهل العرفان یازده شرط ذکر نموده‌اند.

شاید نتوان این معیار را به عنوان معیار مستقیم تفسیر علمی قرار داد؛ اما زمانی که مثلاً یک دانشمند زیست‌شناس که اطلاعاتی از لغت عرب، ادبیات عرب یا فصاحت و بلاغت ندارد و قصد تفسیر علمی قرآن را دارد، این معیار مورد استفاده قرار می‌گیرد.

دوم به شأن و جایگاه قرآن توجه شود؛ یعنی مقام قرآن و جایگاه شارع در تبیین قرآن آشکار گردد؛ آیا جایگاه قرآن، هدایت و رهاندن بشر از ضلالت و گمراهی است، یا تبیین مباحث فلسفی و علمی؟ در این باره قرآن می‌فرماید: این کتاب، ﴿هُدیً للمتّقین(بقره:۲) برای هدایت است؛ ﴿یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ(اسراء:۹) به راهی که استوارترین راه‌هاست هدایت می‌کند. قرآن خطاب به پیامبر(ص) پنج هدف را بیان می‌کند: ﴿یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً(احزاب:۴۶–۴۷) «ای پیامبر! ما تو را گواه و بشارت دهنده و انذار کننده و تو را دعوت کنندهٔ به سوی خدا، به فرمان او و چراغ روشنی بخش فرستادیم.» بنابراین اشارهٔ علمی در آیات، هدف اصلی نبوده، بلکه بیان آن به دلیل شأن هدایتی بوده است.

زمانی که قرآن ۱۴ قرن پیش می‌فرماید: ﴿وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها(یس:۳۸) این آیه اشاره به مطلبی علمی دارد، اما هدف از آن هدایت است؛ مراد این است که از «وَ الشَّمْسُ تَجْرِی» پی به خالق یا به توحید برده شود؛ اغلب آیات علمی قرآن به مسئلهٔ توحید، معاد و هدف‌دار بودن خلقت اشاره دارند؛ مثلاً در معرفی کافر می‌گوید: «کافر مثل کسی است که از جو بیرون رود و نتواند نفس بکشد.»[۳] این یک بیان علمی است که خارج از جَو، اکسیژن نیست، اما در واقع این آیه در مقابل آیهٔ ﴿أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(رعد:۲۸) و دلالت برنداشتن حیات معنوی کافر دارد.

سوم تکیه بر قوانین علمی قطعی است نه بر فرضیه‌ها و نظریه‌های حدسی؛ اگر مفسری به صرف احتمال دادن حیات در کرات دیگر، از آیهٔ ﴿یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ(رحمن:۳۵) «خدا بر سر شما شراره‌های آتش و مس گداخته فرود می‌آورد تا هیچ نصرت و نجاتی نیابید» استفادهٔ حیات نماید و آن را کنایه از این بداند که در میان ساکنان سیاره‌های دیگر و کرهٔ زمین در آینده جنگی درمی‌گیرد و آنها آتش بر سر زمینیان می‌ریزند؛ این یک فرضیه یا نظریه است؛ یا برخی به بمب اتم یا ماهواره‌ها تعبیر کرده‌اند، این تفسیر علمی افراطی است که به دلیل تطبیق و تحمیل آیات قرآن و علم بایکدیگر به مضمون و شان نزول برخی آیات لطمه می‌زند.

چهارم ارتباط بین قانون علمی و آیهٔ مورد نظر؛ مثلاً می‌گوید آب «H2o» است و این مسلم است؛ اما از هر آیه‌ای می‌توان به عنوان پشتوانه برای این قانون علمی استفاده نمود؟ پس باید بین قانون علمی و آیه ارتباط باشد.

پنجم تعارضی بین تفسیر علمی و حقایق و مضامین قطعی شرعی نباشد؛ «پوپر» می‌گوید که چیزی به عنوان «قانون» در علم وجود ندارد و برخی نیز معتقدند که چیزی به عنوان «قطعیت» هم وجود ندارد؛[۴] این نظریه‌ها، ابطال‌پذیرند نه اثبات‌پذیر؛ به عبارت دیگر، این مطالب ممکن است هیچ وقت اثبات نشوند، بلکه مورد نقض قرار گیرند، ولی در عین حال تا وقتی که مفید و کارسازند از آن استفاده می‌کنیم و با کشف نظریهٔ جدید، آن را جایگزین می‌کنیم.[۵]

شاید بسیاری از اختلافات میان مخالفین و موافقین تفسیر علمی قرآن به معیار تفسیر علمی برگردد.


منابع

  1. ر. ک. ناصر رفیعی محمدی، تفسیر علمی قرآن، ج۲، ص۲۰۹–۲۳۸.
  2. جلال‌الدین سیوطی، الاتقان، ج۲، ص۳۹۷.
  3. سورهٔ انعام، آیهٔ ۱۲۵.
  4. ر. ک. محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، بحث قطعیت علوم بشری و قانون.
  5. محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن.