نفس اماره: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== یادداشت یک == | == یادداشت یک == | ||
حضرت علی(ع) میفرماید: «پس بسیار عقلها و خردها که شهوات بر آنها حکومت میکند.»<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۲۱۱.</ref> | حضرت علی(ع) میفرماید: «پس بسیار عقلها و خردها که شهوات بر آنها حکومت میکند.»<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۲۱۱.</ref> | ||
[[پیامبر(ص)]] درباره تشبیه نفس اماره میفرماید: «مثل نفس مثل شترمرغ است که زیاد میخورد، ولی وقتی که چیزی روی او گذاشتی پرواز نمیکند و مثل نفس مثل خر زهره است که رنگش زیبا است امّا طعمش تلخ است.»<ref>ری شهری، میزان الحکمه، قم، مرکز النشر، چ اوّل، ۱۳۶۲، ج۹، ص۶۰.</ref> | [[پیامبر(ص)]] درباره تشبیه نفس اماره میفرماید: «مثل نفس مثل شترمرغ است که زیاد میخورد، ولی وقتی که چیزی روی او گذاشتی پرواز نمیکند و مثل نفس مثل خر زهره است که رنگش زیبا است امّا طعمش تلخ است.»<ref>ری شهری، میزان الحکمه، قم، مرکز النشر، چ اوّل، ۱۳۶۲، ج۹، ص۶۰.</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۳۳: | ||
== تعریف و ویژگیهای نفس اماره == | == تعریف و ویژگیهای نفس اماره == | ||
در قرآن در چند آیه پیروی از هوای نفس را مذمت و نکوهش میکند.<ref>سوره نجم آیه ۲۳، سوره جاثیه آیه ۲۳، سوره مائده آیه ۳۰، سوره اعراف آیه ۱۷۶، </ref> | |||
نفس امّاره، که «امّاره» صیغه مبالغه است، یعنی نفس فرماندهنده و به شدت فرماندهنده. مقصود همان حالتی از نفس انسان است که در آن حالت هواها بر انسان حاکم و غالب است و انسان صد درصد محکوم خواهشهای نفسانی خودش است. نفس امّاره به سوء یعنی نفسی که به انسان فرمان به بدی میدهد و انسان هم تابع نفس فرمان دهنده به بدی و شرارت است.<ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۸۱.</ref> | نفس امّاره، که «امّاره» صیغه مبالغه است، یعنی نفس فرماندهنده و به شدت فرماندهنده. مقصود همان حالتی از نفس انسان است که در آن حالت هواها بر انسان حاکم و غالب است و انسان صد درصد محکوم خواهشهای نفسانی خودش است. نفس امّاره به سوء یعنی نفسی که به انسان فرمان به بدی میدهد و انسان هم تابع نفس فرمان دهنده به بدی و شرارت است.<ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۸۱.</ref> | ||
نسخهٔ ۲۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۷
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
در قرآن کریم نفس اماره به چه چیزی اطلاق شده است؟
نفس اماره نفس سرکش است که انسان را به گناه ترغیب میکند. در سوره یوسف آمده است که نفس اماره به بدی امر میکند. این نفس مبدأ رذالتهای اخلاقی و محرک آن است. با ایمان و تقوا و مجاهدت انسان، این نفس توسط نفس لوامه کنترل میشود و میتوان از رغبت آن به معصیت جلوگیری کرد.
انواع نفس
انسان دارای نفس است و نفس دارای حیات میباشد. نفس در وجود انسان کارکردهای متفاوت و گوناگونی دارد. در انسان نفسی وجود دارد که به او جهت میدهد. خواهشها و تمایلات، واقعیتهایی در وجود انسان هستند. اینها برخاسته از نفس آدمی اند. این واقعیت در دستورهای اخلاقی مد نظر بوده است. دستورهای فراوانی وجود دارد که برای هدایت نفس بوده و در صدد تنظیم نقش و کارکرد درست نفس است، بی آن که در صدد از کار انداختن آن باشند.[۱]
عالمان علم اخلاق، سه نوع نفس برای انسان قائل هستند:
۱. نفس امّاره: نفس اماره همان نفس سرکش است که انسان را به گناه فرمان میدهد و به هر سو میکشاند؛ لذا به او اماره گفتهاند. در قرآن در آیه ۵۳ سوره یوسف به این نفس اشاره شده است که از زبان حضرت یوسف آمده است که این نفس امر به بدی میکند. این آیه اشاره دارد که تمام بدیها از نفس سرکش است؛ لذا حضرت علی(ع) میفرماید: «نفس پیوسته خواهان نافرمانی و معصیت است.»[۲]
۲. نفس لوامه: نفس لوامه را نفس سرزنش گر و به تعبیری وجدان آدمی میدانند. این مرحله پس از تعلیم و تربیت و مجاهدت انسان به آن ارتقاء مییابد، در این مرحله ممکن است انسان بر اثر طغیان غرایز گاهی مرتکب خطاء شود، اما فوراً پشیمان میشود و به ملامت و سرزنش خویش میپردازد، و تصمیم بر جبران گناه میگیرد و توبه میکند: ﴿سوگند به روز رستاخیز و سوگند به نفس سرزنشگر.﴾(قیامت:۱و۲)
لوامه مثل اماره صیغه مبالغه است؛ یعنی بسیار ملامت کننده. نفس اگر به نقش ملامت گری خود بپردازد و در شعاع سایر امور قرار نگیرد، انسان را به کمال میرساند. نفس لوامه انسان را به جهت کارهای زشت مرتکب شده سرزنش میکند. از نفس لوامه به «وجدان» نیز تعبیر میکنند. اگر انسان برحسب طغیان نفس، کار زشتی انجام بدهد، متوجه کار بد خودش میشود و خود را ملامت میکند. در عین حال ممکن است کسانی هم وجود داشته باشند که بر اثر تکرار کارهای ناروا و حرام، نفس لوامه آنان به تدریج نقش خود را از دست بدهد و دیگر ملامت گری نکند.[۳]
۳. نفس مطمئنه: نفس مطمئنه مرحلهای است که انسان با آن به جایی میرسد که غرایز سرکش در برابر او رام میشوند؛ زیرا عقل و ایمان آن چنان قوی هستند که غرایز نفسانی در برابر آن توانایی چندانی ندارد که این همان مرحله آرامش و سکینه است. البته این مرحله و مقام ویژه پیامبران و پیشوایان و پیروان راستین آنها است.[۴] در قرآن آمده است:﴿تو ای روح آرام یافته، به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است…﴾(فجر:۲۷و۲۸)
یکی دیگر از ویژگیهای نفس با گرایش اخلاقی، الهام شدن و از درون یادآور شدن است. قرآن در این باره میفرماید: (و نفس و ما سواها فألهمها فجورها و تقواها) "قسم به نفس و آن کس که آن را متناسب آفرید، پس زشتیها و خوبیها را به او الهام کرد.""نفس ملهمه" نفسی است که اگر بیدار شود مورد توجه خدا قرار میگیرد و درباره هرکاری میتواند قضاوت کند و این که چه کاری صحیح و چه کاری نادرست است. نفس ملهمه نفسی است که یک نوع پیوندی به عالم غیب پیدا میکند و میتواند خوب و بد را تمیز دهد.[۵]
این جور نیست که انسان چند «خود» جدا داشته باشد، یک کار را نفس امّاره میکند، یک کار دیگر را نفس لوّامه و یک کار دیگر را نفس مطمئنّه. نه، نفس انسان گاهی در یک حدّ پایین است؛ در آن حدّ پایین که کار میکند، آنجا که تحت فرمان عقل نیست، اسمش میشود «نفس امّاره». همین نفس در یک درجه بالاتر چشمهایش را باز میکند و هشیارتر میگردد، میشود «نفس لوّامه» که خودش خودش را ملامت میکند.[۶]
یادداشت یک
حضرت علی(ع) میفرماید: «پس بسیار عقلها و خردها که شهوات بر آنها حکومت میکند.»[۷]
پیامبر(ص) درباره تشبیه نفس اماره میفرماید: «مثل نفس مثل شترمرغ است که زیاد میخورد، ولی وقتی که چیزی روی او گذاشتی پرواز نمیکند و مثل نفس مثل خر زهره است که رنگش زیبا است امّا طعمش تلخ است.»[۸]
آیه ۱۳ آل عمران.
تعریف و ویژگیهای نفس اماره
در قرآن در چند آیه پیروی از هوای نفس را مذمت و نکوهش میکند.[۹]
نفس امّاره، که «امّاره» صیغه مبالغه است، یعنی نفس فرماندهنده و به شدت فرماندهنده. مقصود همان حالتی از نفس انسان است که در آن حالت هواها بر انسان حاکم و غالب است و انسان صد درصد محکوم خواهشهای نفسانی خودش است. نفس امّاره به سوء یعنی نفسی که به انسان فرمان به بدی میدهد و انسان هم تابع نفس فرمان دهنده به بدی و شرارت است.[۱۰]
عالمان علم اخلاق گفتهاند نفس اماره در پی برآوردن خواهشها و تمایلات خود میباشد. اگر کنترل اعضا و جوارح انسان به دست نفس اماره باشد، آنها اسیر میشوند و هر چه را این نفس دستور دهد انجام میدهند. دست، چشم، پا و سایر اعضای بدن مرتکب گناه میشوند. نفس اماره زبان را به کارهای زشت مثل غیبت، تهمت، فحش و بدگویی وادار میکند. این حالت در انسان بدترین حالت نفس است و او را به بیراهه سوق میدهد. انسان را به تدریج به حیوان درنده و شکم پرست و شهوتران تبدیل میکند. ممکن است یک نفس سرکش، دنیایی را به فساد بکشد. انسان اگر جلوی تمایلات نفسانیاش را نگیرد و نفس اماره را رها کند، درندهتر از هر درندهای خواهد بود.[۱۱]
از ویژگیهای نفس اماره گفته شده است باعث طغيان و زيادهروى در استفاده از برخى از اميال و خروج از حد اعتدال میگردد. به تعبير ديگر، عاملى است كه انسان را به تأمين اميال پست وامىدارد و مانع شكوفايى ابعاد متعالى وجود انسان و در نتيجه، مانع رسيدن به كمال اصيل انسانى مىگردد. نفس اماره، انسان را به تأمين لذتهاى پست وامىدارد و مانع مىشود كه انسان به تأمين و ارضاى لذتهايى متعالى چون رضوان الهى بپردازد. نفس امّاره صرفا درصدد تأمين خواستههاى حيوانى است و انسان را وامىدارد كه حد و مرز تأمين آن خواستهها را رعايت نكند و در هر صورت به آن خواستهها دست يابد، خواه حلال و حرام خدا رعايت شود و خواه نشود. در نتيجه، كسى كه اسير نفس امّاره است، در راه رسيدن به خواستهها و لذتها دست به هر كار ناصوابى مىزند، حريم احكام الهى را مىشكند و غرايز و خواستههايى را كه تأمين صحيح آنها بستر كمال انسان را فراهم مىآورد، وسيله تيرهروزى و هلاكت قرار مىدهد و با سوءاستفاده از نعمتهاى الهى و عدم استفاده درست از آنها، خود را از تعالى و كمال انسانى محروم مىسازد.[۱۲]
نفس اماره به بدى امر مىكند. و زندگی و سرنوشت بدی را براى انسان رقم مىزند.[۱۳]
نفس به انجام معصيت و گناه، آزمند و حريص است و هر بار كه انسان گناهى مرتكب گردد و به خواسته نفس پاسخ گويد، خواهش و طمع نفس قوىتر مىشود و بيشتر انسان را به گناه و عصيان خدا وامىدارد.[۱۴]
نفس اماره بهارتكاب شهوات امر می کند و بر انجام آن اصرار دارد.[۱۵]
جهاد با نفس
اى رسول خدا! جهاد بزرگ چيست؟ فرمود: جهاد با نفس و سپس افزودند، بهترين جهادها، جهاد كسى است كه با نفس خود كه ميان دو پهلوى اوست پيكار كند. پيامبر مىگويد كه خداوند متعال چنين فرموده است: هر بنده كه مرا فرمان برد او را به غير خودم وانمىگذارم و هر بنده كه مرا نافرمانى كند، او را به خودش وامىگذارم و اهميت نمىدهم كه در كدام وادى هلاك و تباه شود. امير المؤمنين على فرموده است، چشمها و اشكها خشك نمىشود مگر از قساوت دلها، و دلها با قساوت نمىشود مگر از افزونى گناهها.[۱۶]
خصلت مؤمن این است که هیچگاه به نفس خود از نظر شرارت نکردن اعتماد نمیکند. بنابراین اسلام هم ، جهاد با نفس را تأیید میکند و اصلا کلمه " جهاد نفس " مال خود اسلام است.[۱۷]
از این بالاتر تربیت و تهذیب نفس خود انسان است. تهذیب نفس و تحصیل اخلاق آدمیت از هر چیزی دشوارتر و سخت تر است ، زیرا در اینجا غالبا عقل و دل در دو قطب مخالف قرار میگیرند. مبارزه کردن با نفس اماره سر پنجهای بسیار قوی تر از عقل و ایمان میخواهد. رسول اکرم(ص) به جمعی از جوانان عبور فرمود ، دید سنگ بزرگی را برای وزنه برداری انتخاب کردهاند و با برداشتن آن سنگ زور خود را میآزمایند . فرمود: میخواهید من در میان شما داوری کنم و بگویم از همه قوی تر و زورمندتر کیست ؟ گفتند: بلی یا رسول الله! آنها گمان کردند که پیغمبر آن کس را معین خواهد کرد که زور و بازویش قوی تر باشد ، ولی بر خلاف انتظار آنها پیغمبر اکرم فرمود: قوی ترین شما آن کس است که در هنگام غضب و خوشحالی، نفس اماره زمام را از کف عقل او نگیرد ، قوی ترین شما آن کس نیست که بازوی قوی تر داشته باشد ، بلکه آن کس است که روحیه قویتر داشته باشد . در مقام تهذیب نفس و تحصیل اخلاق ، همیشه یک جنگ و ستیز عجیب بین دو کانون عقل و دل درگیر است . تهذیب نفس و تربیت برای هماهنگ ساختن این دو کانون است ، مستلزم ضبط و کنترل خواهشهای دل است. اساسا نظم و انضباط از کانون عقل ناشی میشود و آشفتگی و خودسری از کانون دل.[۱۸]
يكى از مهمترين موضوعات در فرهنگ قرآنى و اسلامى ما، «نفس اماره» و پيروى از خواستهها و خواهشهاى او يا مبارزه و جنگ با اوست. لسان مبارك قرآن و رهنمودهاى معصومان عليهم السّلام درباره اهميت و عظمت مبارزه با خواستههاى نفس امّاره داد سخن سر دادهاند، تا جايى كه قرآن يكى از صعبالعبورترين گردنههاى مسير زندگى را گردنه نفس اماره دانسته و مىفرمايد: فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ. ما در عينحال كه به انسان نعمت فراوان و توانمندى زيادى دادهايم ولى او ناسپاسى كرد و از آن گردنه مهم بالا نرفت!وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ؛ «و تو نمىدانى آن گردنه مهم چيست؟) در اينكه اين گردنه مهم (عقبه) چيست، گرچه قرآن در پنج آيه بعد از آيه فوق موارد عقبه را بيان مىكند و همچنين مفسران معانى مختلفى براى عقبه كردهاند ولى همه مواردى كه براى «عقبه» بيان شده، مصاديقى از مبارزه با نفس امّاره است و مصداق اتمّ «عقبه» همان مبارزه با نفس اماره و خواستههاى آن است كه پيغمبر بزرگوار اسلام از آن به «جهاد اكبر» ياد نموده است.[۱۹]
مولانا در بيان عظمت خطر نفس اماره، از زبان خرگوش به وحوش ادامه مىدهد كه: اى دوستان، كشتن نفس اماره، كار عقل و هوش جزئى نيست؛ زيرا نفس امّاره مغلوب عقل و هوش جزئى نمىشود. کشتن این کار عقل و هوش نیست\ شیر باطن، سخره خرگوش نیست. اين نفس انچنان جهنّمى است كه اگر هفت دريا را به كام خود دركشد باز هم عطش او كم نمىگردد و فرياد مىكشد. دوزخ است اين نفس و دوزخ اژدهاست\كو به دريا ننگرد كموكاست\هفت دريا را در آشامد هنوز\كم نگردد سوزش آن خلق سوز.[۲۰]
براى شكستن نفس اماره چه بايد كرد؟ مىفرمايد: براى پيروزى بر نفس اماره نيرو و توفيق و فخر را بايد از حق دريافت نمود، اگر مورد لطف حضرت حق قرار گرفتيم با سوزن كوه قاف را جابجا خواهيم كرد. قوّت از حق خواهم و توفيق و لاف\تا به سوزن بركنم اين كوه قاف.[۲۱]
قرآن کریم در این تعبیر خود این مطلب را میخواهد بفهماند که احساسات نفسانی بشر آنگاه که سر به طغیان برمیآورد بشر را تنها به سوی جنایت و اعمال انحرافی دعوت نمیکند، بلکه مانند یک قدرت جابر مسلط دیکتاتور فرمان میدهد. قرآن با این تعبیر، تسلط و استیلای جابرانه قوای نفسانی را در حال طغیان بر همه استعدادهای عالی انسانی میفهماند. کشتن نفس امّاره معنی خاموش کردن و فرونشاندن فتنه و طغیان را در زمینه قوا و استعدادهای نفسانی میدهد[۲۲]
منابع
- ↑ منتظری، حسینعلی، اسلام دین فطرت، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۵، ص۳۱۴.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.
- ↑ منتظری، حسینعلی، اسلام دین فطرت، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۵، ص۳۱۵.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، چ ۱۴، ۱۳۷۴، ج۹، ص۴۳۶.
- ↑ منتظری، حسینعلی، اسلام دین فطرت، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۵، ص۳۱۵.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۳، ص۵۹۵ و ۵۹۶.
- ↑ نهج البلاغه، کلمات قصار، ۲۱۱.
- ↑ ری شهری، میزان الحکمه، قم، مرکز النشر، چ اوّل، ۱۳۶۲، ج۹، ص۶۰.
- ↑ سوره نجم آیه ۲۳، سوره جاثیه آیه ۲۳، سوره مائده آیه ۳۰، سوره اعراف آیه ۱۷۶،
- ↑ مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۸۱.
- ↑ منتظری، حسینعلی، اسلام دین فطرت، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۵، ص۳۱۵.
- ↑ مصباح، محمدتقی، «نبرد پيوسته دشوار انسان با نفس سركش»، ماهنامه معرفت، ۱۳۸۹، شماره ۱۴۸، ص۵.
- ↑ مصباح، محمدتقی، «نبرد پيوسته دشوار انسان با نفس سركش»، ماهنامه معرفت، ۱۳۸۹، شماره ۱۴۸، ص۶.
- ↑ مصباح، محمدتقی، «نبرد پيوسته دشوار انسان با نفس سركش»، ماهنامه معرفت، ۱۳۸۹، شماره ۱۴۸، ص۶.
- ↑ الطوسي، الخواجة نصير الدین، اخلاق ناصري، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، ۱۴۱۳ق، ص۴۱.
- ↑ فتال نيشابوري، روضة الواعظين، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، تهران، نشر نی، ۱۳۶۶. ص۶۶۳.
- ↑ مطهری، مرتضی، انسان کامل، تهران، صدرا، بیتا، ص۲۲۷.
- ↑ مطهری، مرتضی، بیست گفتار، تهران، صدرا، ۱۳۶۸، ص۲۸۰.
- ↑ حق شناس، سيد حسين، بشنو از نى (شرحى بر حكايتهاى مثنوى)، قم، موسسه فرهنگى انتشاراتى شاكر، ۱۳۸۳، ج۱، ص۶۱.
- ↑ حق شناس، سيد حسين، بشنو از نى (شرحى بر حكايتهاى مثنوى)، قم، موسسه فرهنگى انتشاراتى شاكر، ۱۳۸۳، ج۱، ص۶۲ و ۶۳.
- ↑ حق شناس، سيد حسين، بشنو از نى (شرحى بر حكايتهاى مثنوى)، قم، موسسه فرهنگى انتشاراتى شاكر، ۱۳۸۳، ج۱، ص۶۲ و ۶۳.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۹۰، ج۱۹، ص۶۵۴.