شیعه بودن مأمون: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
[[مأمون]] رفتارهای شیعه‌گونه‌ای داشته، که آنها را ظاهرسازی برای نگه‌داشتن پایه‌های حکومتش دانسته‌اند. مأمون به دلیل جمعیت زیاد [[شیعه|شیعیان]]، محبوبیت [[امام رضا(ع)]] و نارضایتی مردم از سیاست‌های ضد شیعیِ [[عباسیان]]، در ظاهر شیوه دوستی با [[علویان]] و [[اهل بیت(ع)]] را در پیش گرفت و سرانجام، وقتی حضور امام رضا(ع) را برای حکومت خود خطرآفرین دید، او را به [[شهادت]] رساند.
[[مأمون]] رفتارهای شیعه‌گونه‌ای داشته، که آنها را ظاهرسازی برای نگه‌داشتن پایه‌های حکومتش دانسته‌اند. مأمون به دلیل جمعیت زیاد [[شیعه|شیعیان]]، محبوبیت [[امام رضا(ع)]] و نارضایتی مردم از سیاست‌های ضد شیعیِ [[عباسیان]]، در ظاهر، شیوه دوستی با [[علویان]] و [[اهل‌بیت(ع)]] را در پیش گرفت و سرانجام، وقتی حضور امام رضا(ع) را برای حکومت خود خطرآفرین دید، او را به [[شهادت]] رساند.


[[مرتضی مطهری|شهید مرتضی مطهری]]، مأمون را [[شیعه]] ندانسته و تنها او را متمایل به تشیع معرفی کرده است.
[[شهید مطهری]]، مأمون را [[شیعه]] ندانسته و تنها او را متمایل به تشیع معرفی کرده است.
 
== سیاست کلی عباسیان درباره شیعه ==
[[مأمون]] یکی از خلفای سلسله [[عباسیان]] است. عباسیان در آغاز با نام [[اهل بیت(ع)]] و با انگیزه خونخواهی از شهیدان علوی روی کار آمدند. آنها برای رسیدن به حکومت و پیشبرد اهداف خود از محبوبیّت اهل بیت(ع) و [[علویان]] بهره جسته، ولی پس از دست یافتن به حکومت، نسبت به سادات علوی و حامیان اهل بیت(ع) سیاست‌های خشونت‌آمیز در پیش گرفتند. دلیل بکارگیری سیاست‌های خشن، خطری بود که آنها از جانب علویان احساس می‌کردند.<ref>الهامی، داود، سیری در تاریخ تشیّع، انتشارات مکتب اسلام، چ اوّل، ۱۳۷۵، ص۶۰۰.</ref>
 
این شیوه، سیاست هفتاد ساله عباسیان درباره علویان بوده است، تا زمانی که مأمون به خلافت رسید و به [[امام رضا(ع)]] پیشنهاد کرد [[خلافت]] را بپذیرد و هنگامی که این پیشنهاد پذیرفته نشد، او را به سِمَت [[ولایتعهدی امام رضا(ع)|ولایتعهدی]] خود انتخاب کرد.


== سیاست عباسیان در مقابل شیعه ==
[[مأمون]] یکی از خلفای بنی‌عباس بود. عباسیان در آغاز با نام [[اهل بیت(ع)|اهل‌بیت(ع)]] و با انگیزه خونخواهی از شهیدان علوی روی کار آمدند. آنها برای رسیدن به حکومت و پیشبرد اهداف خود از محبوبیت اهل‌بیت پیامبر و [[علویان]] استفاده کردند، ولی پس از دست یافتن به حکومت، نسبت به سادات علوی و حامیان اهل‌بیت(ع) سیاست‌های خشونت‌آمیز در پیش گرفتند. دلیل بکارگیری سیاست‌های خشن، خطری بود که آنها از جانب علویان احساس می‌کردند.<ref>الهامی، داود، سیری در تاریخ تشیّع، انتشارات مکتب اسلام، چ اوّل، ۱۳۷۵، ص۶۰۰.</ref>


این شیوه، سیاست هفتاد ساله عباسیان درباره علویان بوده است، تا زمانی که مأمون به خلافت رسید و به [[امام رضا(ع)]] پیشنهاد کرد [[خلافت]] را بپذیرد و هنگامی که این پیشنهاد پذیرفته نشد، او را به [[ولایتعهدی امام رضا(ع)|ولایتعهدی]] (جانشینی) خود انتخاب کرد.
== دلایل تشیع مأمون ==
== دلایل تشیع مأمون ==
برای [[شیعه]] بودن مأمون دلایل و شواهدی ذکر شده است که برخی از آنها عبارتند از:
برای [[شیعه]] بودن مأمون دلایل و شواهدی ذکر شده است:
* مأمون در [[بغداد]] مجلسی با حضور [[فقیه|فقیهان]] و عالمان برگزار کرد تا برتری [[امام علی(ع)]] را بر دیگر [[صحابه]] اثبات کند.
* مأمون در [[بغداد]] مجلسی با حضور [[فقیه|فقیهان]] و عالمان برگزار کرد تا برتری [[امام علی(ع)]] را بر دیگر [[صحابه]] اثبات کند.
* او از شیعیان نیز در امر حکومت‌داری استفاده کرد.
* او از شیعیان در امر حکومت‌داری استفاده کرد.
* مأمون در سال ۲۱۱ق به صورت رسمی اعلام کرد که امام علی(ع) برترین صحابه رسول خدا است. او خواست تا [[لعن]] بر [[معاویه]] را بر در و دیوار بنویسند.
* مأمون در سال ۲۱۱ق به صورت رسمی اعلام کرد که امام علی(ع) برترین صحابه رسول خدا است. او خواست تا [[لعن]] بر [[معاویه]] را بر در و دیوار بنویسند.
* زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمده بود، او را به حق [[پیامبر(ص)]]، [[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[امام حسین(ع)]]، و به حق کسانی که حقشان [[غصب خلافت|غصب]] شده و نیز به حق [[اهل کساء]] قسم داد. شیوه [[قسم]] دادن زن، نشان می‌دهد مخاطب وی (مأمون) شیعه بوده است.<ref>تاریخ تشیّع در ایران، ص۲۸۰.</ref>
* زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمده بود، او را به حق [[پیامبر(ص)]]، [[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[امام حسین(ع)]]، و به حق کسانی که حقشان [[غصب خلافت|غصب]] شده و به حق [[اهل کساء]] قسم داد. شیوه [[قسم]] دادن زن، نشان می‌دهد مخاطب وی (مأمون) شیعه بوده است.<ref>تاریخ تشیّع در ایران، ص۲۸۰.</ref>


=== نقد و بررسی ===
=== نقد و بررسی ===
رفتارهای شیعه‌گونه مأمون را، تظاهر و ریاکاری برای نگه‌داشتن پایه‌های حکومت خود دانسته‌اند. مأمون به دلیل جمعیت زیاد شیعیان، محبوبیت امام رضا(ع) و نارضایتی مردم از شیوه حکومت‌داری پدرانش، در ظاهر روش دوستی با علویان را انتخاب کرد و به این وسیله افکار عمومی را متوجّه خود ساخت. او در ظاهر امام علی(ع) را از [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] خلیفه اول و دومِ [[اهل سنت]]، برتر معرفی کرده و خود را شیعه می‌دانست.  
رفتارهای شیعه‌گونه مأمون را، تظاهر و ریاکاری برای نگه‌داشتن پایه‌های حکومت خود دانسته‌اند. مأمون به دلیل جمعیت زیاد شیعیان، محبوبیت امام رضا(ع) و نارضایتی مردم از شیوه حکومت‌داری پدرانش، در ظاهر روش دوستی با علویان را انتخاب کرد و به این وسیله افکار عمومی را متوجه خود ساخت. او در ظاهر امام علی(ع) را از [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] خلیفه اول و دومِ [[اهل سنت|اهل‌سنت]]، برتر معرفی کرده و خود را شیعه می‌دانست.  


واگذاری خلافت و سپس [[ولایتعهدی امام رضا(ع)|ولایتعهدی]] به امام رضا(ع) نیز، برای حفظ قدرت و تثبیت موقعیت مأمون بود؛ چرا که سرانجام، وقتی حضور امام رضا(ع) را برای حکومت خود خطرآفرین دید، او را به وسیله زهر مسموم کرده و به [[شهادت]] رساند.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی. چ سوّم، ۸۳، ص۴۸.</ref>
واگذاری خلافت و سپس [[ولایتعهدی امام رضا(ع)|ولایتعهدی]] به امام رضا(ع) نیز، برای حفظ قدرت و تثبیت موقعیت مأمون بود؛ چرا که سرانجام، وقتی حضور امام رضا(ع) را برای حکومت خود خطرآفرین دید، او را به وسیله زهر مسموم کرده و به [[شهادت]] رساند.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی. چ سوّم، ۸۳، ص۴۸.</ref>
برخی بر این باور هستند که مأمون عقیده داشت امام علی(ع) از دیگر صحابه برتر، و برای [[خلافت]] از آنها شایسته‌تر بوده است. به نظر رسول جعفریان از مورخان معاصر، مأمون در همین اندازه، که باور به برتری امام علی(ع) داشته، شیعه بوده است.<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیّع در ایران، ج۱، ص۲۸۰.</ref> اما مفهوم شیعه بودن بسیار فراتر از این تعریف است به طوری که بارها امامان(ع)، افرادی را که خود را شیعه می نامیدند از استفاده از این عنوان منع کرده و می فرمودند شیعه بودن مقام بالاییست بگویید ما از دوستداران شما هستیم<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۵۸-۱۵۹.</ref>؛ بنابر این شیعه بودن بدون اعتقاد به انتصاب الهی امام و سایر عقاید شیعه بی معنی خواهد بود.


== دیدگاه شهید مطهری ==
== دیدگاه شهید مطهری ==
[[مرتضی مطهری|شهید مرتضی مطهری]] مأمون را شیعه مذهب ندانسته؛ اگر چه معتقد است او تمایلِ روحی و فکری به تشیع داشته است.<ref name=":0">مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ اول، ۷۸، ج۱۸، ص۱۱۸.</ref> به نظر او، مأمون به مباحث عقلی و استدلالی علاقه داشت و از این نظر، به شیعه که بر پایه [[عقل]] و استدلال استوار است متمایل بود.<ref name=":0" />  
[[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] از اندیشمندان معاصر، مأمون را شیعه مذهب ندانسته؛ اما معتقد است او تمایلِ روحی و فکری به تشیع داشت.<ref name=":0">مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ اول، ۷۸، ج۱۸، ص۱۱۸.</ref> به نظر او، مأمون به مباحث عقلی و استدلالی علاقه داشت و از این نظر، به شیعه که بر پایه [[عقل]] و استدلال استوار است متمایل بود.<ref name=":0" />{{مطالعه بیشتر}}
 
برخی بر این باور هستند که مأمون عقیده داشت امام علی(ع) از دیگر صحابه برتر، و برای [[خلافت]] از آنها شایسته‌تر بوده است. به نظر جعفریان، مأمون در همین اندازه، که باور به برتری امام علی(ع) داشته، شیعه بوده است.<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیّع در ایران، ج۱، ص۲۸۰.</ref> اما مفهوم شیعه بودن بسیار فراتر از این تعریف است به طوری که بارها امامان(ع)، افرادی را که خود را شیعه می نامیدند از استفاده از این عنوان منع کرده و می فرمودند شیعه بودن مقام بالاییست بگویید ما از دوستداران شما هستیم<ref>بحارالانوار، ج 68، ص 158 و 159</ref>؛ بنابر این شیعه بودن بدون اعتقاد به انتصاب الهی امام و سایر عقاید شیعه بی معنی خواهد بود.
 
{{مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۲


سؤال

آیا مأمون شیعه بوده است؟ دیدگاه شهید مطهری در این باره چیست؟

مأمون رفتارهای شیعه‌گونه‌ای داشته، که آنها را ظاهرسازی برای نگه‌داشتن پایه‌های حکومتش دانسته‌اند. مأمون به دلیل جمعیت زیاد شیعیان، محبوبیت امام رضا(ع) و نارضایتی مردم از سیاست‌های ضد شیعیِ عباسیان، در ظاهر، شیوه دوستی با علویان و اهل‌بیت(ع) را در پیش گرفت و سرانجام، وقتی حضور امام رضا(ع) را برای حکومت خود خطرآفرین دید، او را به شهادت رساند.

شهید مطهری، مأمون را شیعه ندانسته و تنها او را متمایل به تشیع معرفی کرده است.

سیاست عباسیان در مقابل شیعه

مأمون یکی از خلفای بنی‌عباس بود. عباسیان در آغاز با نام اهل‌بیت(ع) و با انگیزه خونخواهی از شهیدان علوی روی کار آمدند. آنها برای رسیدن به حکومت و پیشبرد اهداف خود از محبوبیت اهل‌بیت پیامبر و علویان استفاده کردند، ولی پس از دست یافتن به حکومت، نسبت به سادات علوی و حامیان اهل‌بیت(ع) سیاست‌های خشونت‌آمیز در پیش گرفتند. دلیل بکارگیری سیاست‌های خشن، خطری بود که آنها از جانب علویان احساس می‌کردند.[۱]

این شیوه، سیاست هفتاد ساله عباسیان درباره علویان بوده است، تا زمانی که مأمون به خلافت رسید و به امام رضا(ع) پیشنهاد کرد خلافت را بپذیرد و هنگامی که این پیشنهاد پذیرفته نشد، او را به ولایتعهدی (جانشینی) خود انتخاب کرد.

دلایل تشیع مأمون

برای شیعه بودن مأمون دلایل و شواهدی ذکر شده است:

  • مأمون در بغداد مجلسی با حضور فقیهان و عالمان برگزار کرد تا برتری امام علی(ع) را بر دیگر صحابه اثبات کند.
  • او از شیعیان در امر حکومت‌داری استفاده کرد.
  • مأمون در سال ۲۱۱ق به صورت رسمی اعلام کرد که امام علی(ع) برترین صحابه رسول خدا است. او خواست تا لعن بر معاویه را بر در و دیوار بنویسند.
  • زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمده بود، او را به حق پیامبر(ص)، امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، و به حق کسانی که حقشان غصب شده و به حق اهل کساء قسم داد. شیوه قسم دادن زن، نشان می‌دهد مخاطب وی (مأمون) شیعه بوده است.[۲]

نقد و بررسی

رفتارهای شیعه‌گونه مأمون را، تظاهر و ریاکاری برای نگه‌داشتن پایه‌های حکومت خود دانسته‌اند. مأمون به دلیل جمعیت زیاد شیعیان، محبوبیت امام رضا(ع) و نارضایتی مردم از شیوه حکومت‌داری پدرانش، در ظاهر روش دوستی با علویان را انتخاب کرد و به این وسیله افکار عمومی را متوجه خود ساخت. او در ظاهر امام علی(ع) را از ابوبکر و عمر خلیفه اول و دومِ اهل‌سنت، برتر معرفی کرده و خود را شیعه می‌دانست.

واگذاری خلافت و سپس ولایتعهدی به امام رضا(ع) نیز، برای حفظ قدرت و تثبیت موقعیت مأمون بود؛ چرا که سرانجام، وقتی حضور امام رضا(ع) را برای حکومت خود خطرآفرین دید، او را به وسیله زهر مسموم کرده و به شهادت رساند.[۳]

برخی بر این باور هستند که مأمون عقیده داشت امام علی(ع) از دیگر صحابه برتر، و برای خلافت از آنها شایسته‌تر بوده است. به نظر رسول جعفریان از مورخان معاصر، مأمون در همین اندازه، که باور به برتری امام علی(ع) داشته، شیعه بوده است.[۴] اما مفهوم شیعه بودن بسیار فراتر از این تعریف است به طوری که بارها امامان(ع)، افرادی را که خود را شیعه می نامیدند از استفاده از این عنوان منع کرده و می فرمودند شیعه بودن مقام بالاییست بگویید ما از دوستداران شما هستیم[۵]؛ بنابر این شیعه بودن بدون اعتقاد به انتصاب الهی امام و سایر عقاید شیعه بی معنی خواهد بود.

دیدگاه شهید مطهری

شهید مطهری از اندیشمندان معاصر، مأمون را شیعه مذهب ندانسته؛ اما معتقد است او تمایلِ روحی و فکری به تشیع داشت.[۶] به نظر او، مأمون به مباحث عقلی و استدلالی علاقه داشت و از این نظر، به شیعه که بر پایه عقل و استدلال استوار است متمایل بود.[۶]

منابع

  1. الهامی، داود، سیری در تاریخ تشیّع، انتشارات مکتب اسلام، چ اوّل، ۱۳۷۵، ص۶۰۰.
  2. تاریخ تشیّع در ایران، ص۲۸۰.
  3. ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی. چ سوّم، ۸۳، ص۴۸.
  4. جعفریان، رسول، تاریخ تشیّع در ایران، ج۱، ص۲۸۰.
  5. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۵۸-۱۵۹.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ اول، ۷۸، ج۱۸، ص۱۱۸.