عوامل عدم درک متقابل والدین و فرزندان: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۷: | خط ۶: | ||
{{درگاه|زن و خانواده}} | {{درگاه|زن و خانواده}} | ||
عواملی مختلفی وجود دارد که والدین و فرزندان از فضای فکری و سِنی یکدیگر دور باشد و نتوانند همدیگر را درک کنند. توجه نداشتن به مراحل رشد فرزند بهخصوص بلوغ، ندانستن شرایط روحی و روانی فرزند در سنین مختلف، انتظارهای بیش از حد از فرزندان و ناآگاهی نسبت به امور تربیتی از جمله عواملی که سبب میشود والدین فرزندان خود را درک نکنند. | عواملی مختلفی وجود دارد که والدین و فرزندان از فضای فکری و سِنی یکدیگر دور باشد و نتوانند همدیگر را درک کنند. توجه نداشتن به مراحل رشد فرزند بهخصوص بلوغ، ندانستن شرایط روحی و روانی فرزند در سنین مختلف، انتظارهای بیش از حد از فرزندان و ناآگاهی نسبت به امور تربیتی از جمله عواملی که سبب میشود والدین فرزندان خود را درک نکنند. در مقابل، عدم شناخت وظایف دینی و اخلاقی و انسانی نسبت به پدر و مادر، عدم توجه به نصایح و خواستههای والدین، گرایش فرزندان به همسالان خود، از عواملی هستند که باعث میشود فرزندان رابطه خوبی با والدین خود نداشته باشند. | ||
در مقابل، | اگر والدین نسبت به نقش و وظایف خود، آگاهی کامل داشته باشند. و شناخت خود را از سطح درک و فهم فرزندان، بیشتر کنند و انتظارات خود را با تواناییهای فرزندان خویش تعدیل کنند و در برخورد با فرزندان خود، به موقعیت فعلی و روانی آنها توجه داشته باشند، و… و فرزندان نیز در مقابل، به وظایف انسانی خود نسبت به والدین، جامه عمل بپوشانند، و تجربیات و نصایح مشفقانه والدین را با جان و دل بپذیرند، در این صورت، بین فرزندان و والدین، روابط دوستانه و حسنه ای ایجاد میشود. | ||
== عوامل عدم درک فرزندان از سوی والدین == | == عوامل عدم درک فرزندان از سوی والدین == | ||
خط ۵۳: | خط ۵۲: | ||
=== عدم شناخت وظایف دینی و انسانی نسبت به والدین === | === عدم شناخت وظایف دینی و انسانی نسبت به والدین === | ||
یکی از مهمترین وظایفی که در آیات قرآن و | یکی از مهمترین وظایفی که در آیات [[قرآن]] و [[روایات]]، نسبت به پدر و مادر ذکر شده است، رعایت حقوق پدر و مادر و احسان و نیکی در گفتار و رفتار به آنها است. خداوند در قرآن میفرماید: {{قرآن|ترجمه=و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] «اوف» مگو و به آنان پَرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى. و از سر مهربانى، بالِ فروتنى بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند.»|سوره=اسراء|آیه=۲۳ و ۲۴}} | ||
از آنجا که اصل وجود هر انسانی، از پدر و مادر است | از آنجا که اصل وجود هر انسانی، از پدر و مادر است و هر شخصی در واقع ادامه همان پدر و مادر و از شاخههای آنهاست، هیچکس به اندازه آنها با انسان مهربان نیست. بنابراین ارزش و احترام آنها از همه خویشاوندان بالاتر است؛ زیرا آنها حق حیات بر گردن فرزندان دارند. آنها هستند که در دوران ضعف و بیچارگی که کودک دارد، او را حفظ میکنند. نقش حیاتی و بسیار ارزشمند پدر و مادر در رشد فرزند، بر کسی پوشیده نیست. و فرزندان که در اثر زحمتهای طاقت فرسای والدین خود، بزرگ میشوند و به جایی میرسند، لازم است که زحمتها و مشقتهایی که پدر و مادر برای بزرگ شدن او تحمل نموده اند را فراموش نکنند. و ارزش و مقام پدر و مادر را بشناسند و بدانند که وجود آنها، پس از خداوند، از وجود پدر و مادر است. | ||
=== گرایش جوانان به گروه همسالان و دوستان === | === گرایش جوانان به گروه همسالان و دوستان === | ||
جوانان در دوره بلوغ با رفقای | جوانان در دوره بلوغ با رفقای همسن خود، ارتباط بیشتری دارند. و همین امر در روابط آنها با والدین، تغییراتی بوجود میآورد. آنها میل دارند، کمتر به والدین خود، در زمینه عاطفی متکی باشند و به تدریج روابط خود را با دیگران توسعه میدهند. از سوی دیگر چون والدین، نگران آینده فرزندان خود هستند؛ زیرا میدانند که افراد، بسیاری از عقاید، آرمانها و الگوهای خویش را از دیگران میگیرند. فرزندان چون در این مسایل تجربهای ندارند، دخالتهای پدر و مادر و راهنمایی آنها را بد تلقی میکنند. در حالی که هیچ پدر و مادری، بدی فرزندش را نمیخواهد. از آنجا که انسان فطرتاً موجودی تأثیرپذیر است، میتوان گفت که گروههای سالم و دوستان شایسته، چه اثرات مثبت و گروههای فاسد، چه گمراهی و آلودگی و چه عواقب وخیمی به بار میآورند؛ بنابراین اگر کسی با فرد شایستهای که دارای صفات عالی انسانی است، همنشین باشد، کمکم آن خصلت در او نیز پیدا میشود و عکس آن نیز صادق است. و این آرزوی پدران و مادران است که فرزندانشان با افراد شایستهای همنشین شوند.<ref>افضل السادات دهشیری، تربیت اخلاق از دیدگاه اسلام، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ص۱۰۲.</ref> پس پدرها باید تنها به منع کردن اکتفا نکنند یعنی اگر فردی را لایق دوستی فرزندشان نمیدانند در عوض کمک کنند او دوستی صالح انتخاب کند. | ||
فرزندان چون در این مسایل | |||
=== عدم توجه به گفتار والدین === | === عدم توجه به گفتار والدین === | ||
برخی والدین یاد گرفتهاند که حتی خواهشهایشان را در قالب جملات امر و نهی بیان کنند. والدین باید سعی کنند رابطهای صمیمانه داشته باشند و کمتر از کلمات با ساختارهای امر و نهی استفاده کنند. و فرزندان هم متوجه باشند که این منطق، منطق زور نیست؛ بلکه زیر این کلمات، خواهش نهفته است. | |||
=== عوامل دیگر === | === عوامل دیگر === | ||
عوامل و علل دیگری نیز وجود | عوامل و علل دیگری نیز وجود دارد که عبارتنداز: | ||
# قدیمی دانستن والدین | # قدیمی دانستن والدین | ||
# | # | ||
# عدم تنوع در زندگی والدین و بی نشاطی آن ( | # عدم تنوع در زندگی والدین و بی نشاطی آن (خستهکننده برای جوان) | ||
# | # | ||
# استقلال طلبی جوان | # استقلال طلبی جوان | ||
خط ۷۷: | خط ۷۴: | ||
# | # | ||
# عدم توجه به هزینهها و تقسیم مخارج زندگی. | # عدم توجه به هزینهها و تقسیم مخارج زندگی. | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
* گوردون، تامس، فرهنگ تفاهم در ارتباط والدین فرزندان، ترجمهٔ پریچهر فرجادی، آیین تفاهم، ۱۳۸۴. | |||
* فرهادیان، رضا، آنچه والدین و مربیان باید بدانند، قم: بوستان کتاب قم، ۱۳۹۱. | |||
* شرفی، محمّدرضا، با فرزندان خود چگونه رفتار کنیم، تهران: نشر جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳. | |||
ریچاردسون، جری، معجزه ارتباط و ان.ال. پی، ترجمهٔ مهدی قراچهداغی، تهران: آسیم، ۱۳۸۳. | * ریچاردسون، جری، معجزه ارتباط و ان.ال. پی، ترجمهٔ مهدی قراچهداغی، تهران: آسیم، ۱۳۸۳. | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۸
چرا فرزندان، پدر و مادرشان را درک نمیکنند و در مقابل نیز، والدین فرزندانشان را درک نمیکنند؟
عواملی مختلفی وجود دارد که والدین و فرزندان از فضای فکری و سِنی یکدیگر دور باشد و نتوانند همدیگر را درک کنند. توجه نداشتن به مراحل رشد فرزند بهخصوص بلوغ، ندانستن شرایط روحی و روانی فرزند در سنین مختلف، انتظارهای بیش از حد از فرزندان و ناآگاهی نسبت به امور تربیتی از جمله عواملی که سبب میشود والدین فرزندان خود را درک نکنند. در مقابل، عدم شناخت وظایف دینی و اخلاقی و انسانی نسبت به پدر و مادر، عدم توجه به نصایح و خواستههای والدین، گرایش فرزندان به همسالان خود، از عواملی هستند که باعث میشود فرزندان رابطه خوبی با والدین خود نداشته باشند.
اگر والدین نسبت به نقش و وظایف خود، آگاهی کامل داشته باشند. و شناخت خود را از سطح درک و فهم فرزندان، بیشتر کنند و انتظارات خود را با تواناییهای فرزندان خویش تعدیل کنند و در برخورد با فرزندان خود، به موقعیت فعلی و روانی آنها توجه داشته باشند، و… و فرزندان نیز در مقابل، به وظایف انسانی خود نسبت به والدین، جامه عمل بپوشانند، و تجربیات و نصایح مشفقانه والدین را با جان و دل بپذیرند، در این صورت، بین فرزندان و والدین، روابط دوستانه و حسنه ای ایجاد میشود.
عوامل عدم درک فرزندان از سوی والدین
عدم شناخت والدین از میزان سطح درک فرزندان
در ارتباط با فرزندان، اغلب توجهی به مراحل رشد ذهنی، سطح درک و میزان فهم آنان نمیشود؛ یعنی والدین میانگارند که کودک، درست مانند ما میفهمد. و آنچه را احساس و درک میکنیم، او هم همانطور احساس و درک میکند. در حالی که اینطور نیست. توجه دقیق به مراحل رشد، سطح تواناییهای عقلی، میزان اطلاعات، از وظایف اولیه شناخت کار اولیاء و مربیان در ارتباط با کودکان و نوجوانان است. والدین عموماً توجه به سطح تواناییهای عقلی و ظرفیت ذهنی کودکان و نوجوانان ندارند؛ بنابراین در درجه اول، باید فهمیده شود که کودکان و نوجوانان، به نحوی، متفاوت از بزرگسالان میاندیشند.[۱]
عدم شناخت موقعیت فعلی و آمادگی روانی فرزند
هنگامی که والدین میخواهند با فرزند خود، ارتباط برقرار کنند، باید بدانند فرزندشان در چه حالی است. و در چه موقعیتی از جهت روحی و روانی قرار دارد. آیا در موقعیت هیجانی است؟ در حال خشم و غضب است؟ در غم و اندوه به سر میبرد؟ یا در حالت سرور و شادی و سرشار از خوشحالی است؟ شناخت موقعیت فعلی فرزند، کمک بزرگی در نحوه برقراری ارتباط با وی میکند. اگر توجهی به این حالتها نداشته باشند یا به آنها دقت نکنند، در برخورد اولیه و ارتباط با فرزندان، دچار مشکل و دشواری خواهند شد.[۲]
عدم تعدیل انتظارها با تواناییهای فرزندان
والدین در اکثر موارد، فرزندان خود را، با هوشتر از بچههای دیگر تصور میکنند و بدون در نظر گرفتن تواناییها و استعدادهای فرزندان، از آنها انتظار دارند که در تمام امور و در تمام دروس مدرسه، پیشرفت عالی داشته باشند. و زمانی که فرزندان، مطابق انتظارهای آنها عمل نمیکنند (در حقیقت نمیتوانند عمل کنند) مورد بی مهری و سرزنش قرار میگیرند. و پیامد آن اضطراب، احساس بیارزشی و احساس حقارت است. والدین، متأسفانه به دلایل گوناگون، انتظارهای خود را به فرزندانشان تحمیل میکنند؛ بنابراین والدین باید انتظارهای خود را با توان فرزندان تعدیل کنند. و در حد وسع و توان آنها، ازآنها انتظار رفتار خاصی را داشته باشند.[۳]
عوامل دیگر
عوامل دیگری نیز وجود داردکه عبارتنداز:
- عدم توجه به نیازهای اساسی فرزندان (نیاز به نشاط، تفریح، دوست و…)
- عدم آگاهی والدین، نسبت به نقش و وظایف خود
- بیان جملات در قالب امر و نهی
- عدم توجه به عنصر زمان و مکان
- نداشتن شیوه انتقاد سالم،
- توصیههای مکرر در یک جلسه
- عدم توجه والدین به شناخت روحیات دوران رشد
- مقایسه جوانان با گذشته پرمشقت خود
- منّت گذاری برفرزندان
- بحران بلوغ
- عدم شناخت اصول تعلیم و تربیت
- عدم آشنایی با روشهای ارتباط با فرزندان.
عدم درک والدین از سوی فرزندان
عدم شناخت وظایف دینی و انسانی نسبت به والدین
یکی از مهمترین وظایفی که در آیات قرآن و روایات، نسبت به پدر و مادر ذکر شده است، رعایت حقوق پدر و مادر و احسان و نیکی در گفتار و رفتار به آنها است. خداوند در قرآن میفرماید: ﴿و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] «اوف» مگو و به آنان پَرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى. و از سر مهربانى، بالِ فروتنى بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند.»﴾(اسراء:۲۳ و ۲۴)
از آنجا که اصل وجود هر انسانی، از پدر و مادر است و هر شخصی در واقع ادامه همان پدر و مادر و از شاخههای آنهاست، هیچکس به اندازه آنها با انسان مهربان نیست. بنابراین ارزش و احترام آنها از همه خویشاوندان بالاتر است؛ زیرا آنها حق حیات بر گردن فرزندان دارند. آنها هستند که در دوران ضعف و بیچارگی که کودک دارد، او را حفظ میکنند. نقش حیاتی و بسیار ارزشمند پدر و مادر در رشد فرزند، بر کسی پوشیده نیست. و فرزندان که در اثر زحمتهای طاقت فرسای والدین خود، بزرگ میشوند و به جایی میرسند، لازم است که زحمتها و مشقتهایی که پدر و مادر برای بزرگ شدن او تحمل نموده اند را فراموش نکنند. و ارزش و مقام پدر و مادر را بشناسند و بدانند که وجود آنها، پس از خداوند، از وجود پدر و مادر است.
گرایش جوانان به گروه همسالان و دوستان
جوانان در دوره بلوغ با رفقای همسن خود، ارتباط بیشتری دارند. و همین امر در روابط آنها با والدین، تغییراتی بوجود میآورد. آنها میل دارند، کمتر به والدین خود، در زمینه عاطفی متکی باشند و به تدریج روابط خود را با دیگران توسعه میدهند. از سوی دیگر چون والدین، نگران آینده فرزندان خود هستند؛ زیرا میدانند که افراد، بسیاری از عقاید، آرمانها و الگوهای خویش را از دیگران میگیرند. فرزندان چون در این مسایل تجربهای ندارند، دخالتهای پدر و مادر و راهنمایی آنها را بد تلقی میکنند. در حالی که هیچ پدر و مادری، بدی فرزندش را نمیخواهد. از آنجا که انسان فطرتاً موجودی تأثیرپذیر است، میتوان گفت که گروههای سالم و دوستان شایسته، چه اثرات مثبت و گروههای فاسد، چه گمراهی و آلودگی و چه عواقب وخیمی به بار میآورند؛ بنابراین اگر کسی با فرد شایستهای که دارای صفات عالی انسانی است، همنشین باشد، کمکم آن خصلت در او نیز پیدا میشود و عکس آن نیز صادق است. و این آرزوی پدران و مادران است که فرزندانشان با افراد شایستهای همنشین شوند.[۴] پس پدرها باید تنها به منع کردن اکتفا نکنند یعنی اگر فردی را لایق دوستی فرزندشان نمیدانند در عوض کمک کنند او دوستی صالح انتخاب کند.
عدم توجه به گفتار والدین
برخی والدین یاد گرفتهاند که حتی خواهشهایشان را در قالب جملات امر و نهی بیان کنند. والدین باید سعی کنند رابطهای صمیمانه داشته باشند و کمتر از کلمات با ساختارهای امر و نهی استفاده کنند. و فرزندان هم متوجه باشند که این منطق، منطق زور نیست؛ بلکه زیر این کلمات، خواهش نهفته است.
عوامل دیگر
عوامل و علل دیگری نیز وجود دارد که عبارتنداز:
- قدیمی دانستن والدین
- عدم تنوع در زندگی والدین و بی نشاطی آن (خستهکننده برای جوان)
- استقلال طلبی جوان
- الگوپذیری شدید جوان
- عدم توجه به هزینهها و تقسیم مخارج زندگی.
مطالعه بیشتر
- گوردون، تامس، فرهنگ تفاهم در ارتباط والدین فرزندان، ترجمهٔ پریچهر فرجادی، آیین تفاهم، ۱۳۸۴.
- فرهادیان، رضا، آنچه والدین و مربیان باید بدانند، قم: بوستان کتاب قم، ۱۳۹۱.
- شرفی، محمّدرضا، با فرزندان خود چگونه رفتار کنیم، تهران: نشر جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳.
- ریچاردسون، جری، معجزه ارتباط و ان.ال. پی، ترجمهٔ مهدی قراچهداغی، تهران: آسیم، ۱۳۸۳.