تلقین میت: تفاوت میان نسخهها
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷  | 
				بدون خلاصۀ ویرایش  | 
				||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}}  | {{شروع متن}}  | ||
{{سوال}}  | {{سوال}}  | ||
نسخهٔ ۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۰
تلقین چیست و چه زمانی خوانده میشود؟
تلقین در لغت به معنای چیزی را فهمیدن یا به کسی فهماندن است.[۱] اصطلاح «تلقین» بیشتر، در احکام اموات مطرح است که خواندن شهادتین، کلمات فرج، اسامی ائمه(ع) و … برای شخص مرده یا در حال مردن است.
درک و فهم روح، نیازمند وسایل مادی نیست و با اینکه پس از مرگ، وسایل مادی ادراک، از دست میرود، اما روح میتواند مسائل را درک کند و محدودیتهای عالم مادی را ندارد. پس از جنگ بدر، پیامبر اسلام با جنازه مشرکان سخن گفت. مسلمانان از پیامبر پرسیدند: مگر آنها میشنوند؟ پیامبر به آنها گفت: «شما از آنها شنواتر نیستید».[۲] امام علی(ع) در پایان جنگ جمل با کشتهی برخی افراد سخن گفت. شخصی پرسید: مگر اینها میشنوند؟ امام: «همانگونه که کشتگان بدر صدای پیامبر را شنیدند، اینها نیز میشنوند.[۳]
روح با این که پس از مرگ وارد برزخ میشود ولی با بدن مادی و قبر خاکی پیوندهایی دارد. به دلیل همین ارتباط، تلقین سفارش شده و در دستور تلقین آمده که دست به شانهی میت بگذارند و او را تکان دهند.[۴]
در برخی دعاها چنین خواسته شده: اللَّهُمَ لَقِّنِّي حُجَّتِي يَوْمَ أَلْقَاكَ؛ خداوندا، در روز قیامت حجتم را تلقینم کن.[۵] تلقین، به هدف یاد دادن و یادآوری عقاید و مسائل دینی برای میت است که در منابع اهلسنت نیز فراوان توصیه شده است.[۶]
تلقین خواندن پیامبر و اهلبیت
علامه مجلسی در کتاب خود آورده که پیامبر اسلام(ص) کلمات فرج را به شخصی تلقین فرمود.[۷] پیامبر(ص) شهادت را به آمنه بنت اسد مادر امام علی(ع) تلقین کرد.[۸]
در حدیثی دیگر نقل شده است که وقتی کلمات فرَج را به کسی تلقین میکردند، علی(ع) فرمود: «دیگر بر او باکی نیست».[۹] امام باقر(ع) فرمود: «اموات خود را به کلمهی لا اله الّا اللّه تلقین کنید».[۱۰]
انواع تلقین
تلقین را بر سه قسم دانستهاند که هر یک در جای مخصوص خود خوانده میشود؛
- تلقین اول هنگام جان دادن و بر بالین شخص محتضر است.
 - تلقین دوم هنگامی است که صورت جنازه را در قبر به خاک گذاشتند
 - تلقین سوم هنگامی است که قبر را پوشانیدند.[۱۱]
 
منابع
- ↑ ر. ک. ابن فارس، المقاییس اللّغه، ج۵، ص۲۶۰; و ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۹۰; احمد بن محمد فیومی، مصباح المنیر، ج۲، ص۲۵۲; و لغت نامهٔ دهخدا، ج۱۵، ص۹۱۰.
 - ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۶۳۹.
 - ↑ بحار الانوار، ج۶، ص۲۵۵.
 - ↑ محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج۱، ص۲۵۶.
 - ↑ مجمع البحرین، ج۴، ص۱۳۴.
 - ↑ سیوطی، شرح الصدور، ص۱۵۲ و ۱۵۴.
 - ↑ محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۴۰; و الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.
 - ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۲۴۱.
 - ↑ محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۴۰؛ الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.
 - ↑ عبدالله شبّر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۷۵.
 - ↑ ر.ک: میر احمد نی ریزی، گفتگو پیرامون قبر، ص۱۳۷.