۱۱٬۹۱۳
ویرایش
جز (Rezapour صفحهٔ معجزات امامان شیعه را به معجزات و کرامات امامان شیعه منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
۱. [[امام علی(ع)]] | ۱. [[امام علی(ع)]] | ||
راوی نقل میکند روزی در [[مسجد]] با عدهای از اصحاب در کنار امام علی(ع) نشسته بودیم، یکی از آنها خطاب به آن حضرت گفت: من تعجب میکنم از این که دنیا بدست فلان قوم ([[یهود]]) است، اما در دست شما نیست. حضرت فرمود: اگر ما دنیا را بخواهیم هیچ مانعی | راوی نقل میکند روزی در [[مسجد]] با عدهای از اصحاب در کنار امام علی(ع) نشسته بودیم، یکی از آنها خطاب به آن حضرت گفت: من تعجب میکنم از این که دنیا بدست فلان قوم ([[یهود]]) است، اما در دست شما نیست. حضرت فرمود: اگر ما دنیا را بخواهیم هیچ مانعی نیست. سپس مشتی از ریگها و شنهای مسجد را برداشت و در دست خود مالید، سپس دستش را باز کرد، جواهری شده بود که همانند نور میدرخشید، و فرمود: ببین، بهترین جواهر است. اگر ما بخواهیم، برای ماست ولی ما نخواستهایم ….<ref>بحرانی، سید هاشم، مدینه المعاجز، مؤسسه معارف اسلامی، ج۱، ص۴۳۱.</ref> | ||
۲. [[امام حسن مجتبی(ع)]] | ۲. [[امام حسن مجتبی(ع)]] | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
۴. [[امام سجاد(ع)]] | ۴. [[امام سجاد(ع)]] | ||
راوی نقل میکند | راوی نقل میکند امام سجاد(ع) را به همراه زنها از [[شام]] به سوی [[مدینه]] میبردند، من همراه آن حضرت بودم و از آن حضرت مواظبت میکردم. وقتی به مدینه وارد شدیم، حضرت زیور آلاتی برای من فرستاد و من قبول نکردم. گفتم اگر خدمتی کرده باشم برای رضای خداوند بود. آن حضرت سنگی سیاه را برداشت با انگشتر، آن را مهر کرد و نقش خاتم بر آن نقش شد و فرمود هر جا مشکلی برایت پیش آمد، آن را به دست بگیر، مشکل شما برطرف میشود. راوی میگوید: قسم به خدا و کسی که [[محمد(ص)]] را مبعوث کرد، هرگاه در تاریکی آن را بدست میگرفتم آن جا روشن میشد و بر قفل بسته آن را میزدم باز میشد و ...<ref>اصول کافی، ج۱، ص۳۶۸،۳۷۲ و ۳۷۸.</ref> | ||
۵. [[امام محمدباقر(ع)]] | ۵. [[امام محمدباقر(ع)]] |