حضور کودکان در مساجد: تفاوت میان نسخهها
(جایگزینی متن - ' | ارجاعات =' به ' | ارجاعات = | بازبینی نویسنده = ') |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن | | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن | ||
|شاخه فرعی۱ = مسایل اجتماعی در قرآن | | شاخه فرعی۱ = مسایل اجتماعی در قرآن | ||
|شاخه فرعی۲ = سایر مسایل | | شاخه فرعی۲ = سایر مسایل | ||
|شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله |
نسخهٔ ۱۸ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۴۶
دیدگاه اسلام در باره حضور کودکان در مساجد چیست؟
انجام دادن مداوم تکالیف دینی و برخی از اعمال عبادی در اسلام به ویژه نماز، به تمرین در دوران کودکی نیاز دارد، تا پس از طی مراحل رشد جسمانی و رسیدن به حد بلوغ، در برگزاری آن احساس سنگینی و مسامحت بیجا به وجود نیاید و احیاناً به ترک آن منجر نشود. هرچند روایاتی وجود دارد که حضور کودکان در مسجد را منع میکند، اما روایات زیادتری آمده است که تشویق به حضور کودکان در مسجد میکند. همینطور سیره پیامبر (ص) هم چنین بوده که هنگام حضور ایشان در مسجد، کودکان هم حضور داشتند و ایشان منعی نمیکردند.
روایات بر عدم جواز حضور کودکان در مساجد
رسول اکرم(ص) میفرمایند: دیوانگان و کودکان خود را از مساجدتان دور نگه دارید.[۱]
شماری از علما و همینطور اهل سنت از این حدیث حکم عدم جواز ورود کودک را به مسجد استنباط کرده و بدان فتوا دادهاند. قابسی از مالک نقل میکند: اگر کودک در سنین بازی و شیطنت است، من ورود او را به مسجد جایز نمیدانم.
روایات بر جواز حضور کودکان در مساجد
در مقابل حدیث عدم جواز حضور کودکان، در مآخذ دینی روایاتی وجود دارد که پیامبر(ص) و اصحاب، بچههای خود را به مسجد میآوردند. نه تنها بچههای سه چهارساله بلکه زنان اصحاب با بچههای شیرخوار خود در نمازهای جماعت حاضر میشدند و این روایات نشان نمیدهند که پیامبر رحمت (ص) حتی در یک مورد بر آنان یا بر والدین آنان نهیب زده یا به آوردن بچههایشان به مسجد اعتراض کرده باشند. بلکه برعکس، عکس العملهایی که حاکی از تشویق و رضایت است، از جانب آن حضرت (ص) مشاهده میشد.
الف) ابن عمر درباره پیامبر (ص) چنین میگوید: رسول خدا (ص) را دیدم که در منبر برای مردم سخنرانی میکردند امام حسن (ع) در خروج از مسجد پایش لیز خورد و به زمین افتاد. حضرت از منبر پایین آمد تا او را بگیرد. مردم او را گرفتند و به ایشان دادند. حضرت (ص) فرمودند: خدا شیطان را بکشد. واقعاً فرزند موجب آزمایش است. به خدا قسم، هیچ متوجه پایین آمدن از منبر نشدم تا اینکه او به من رسانده شد.[۲]
ب) گاهی پیغمبر (ص) درحال سجده بودند که امام حسن (ع) میآمدند و بر پشت پیامبر(ص) مینشستند. پیغمبر (ص) به همان حال میماندند و سجده را طول میدادند.[۳]
ج) شبی پیامبر (ص) نماز عشاء میگذاشتند و سجدهای بسیار طولانی به جا آورند. پس از پایان نماز، علت را از ایشان پرسیدند، پیامبر (ص) فرمودند: پسرم حسن بر پشتم سوار بود، و ناراحت بودم که پیادهاش کنم.[۴]
د) ابوقتاده انصاری روایتی که حاکی از نهایت توجه پیامبر (ص) به کودکان در اثنای نماز است، نقل میکند که شاید برای ما غیرمنتظره بنماید. او چنین میگوید:؛ همانا رسول خدا (ص)، نوه خود امامه دختر زینب را در بغل میگرفتند و هنگام سجده، او را زمین میگذاشتند و در قیام، او را برمیداشتند.[۵]
هـ) دو روایت دیگر که بر حضور کودکان شیرخوار و خردسال در مسجد دلالت میکند، جالب توجه است. صاحب مستدرک الوسائل، از کتاب عده الداعی چنین نقل میکند: روزی رسول خدا(ص) با مردم نماز میگزاردند که دو رکعت آخر را سبکتر کردند. پس از اتمام نماز، مردم گفتند: یا رسولالله، متوجه سبک کردن نماز شدیم. آیا اتفاقی در نماز روی داد، فرمودند: چطور مگر؟ گفتند: دو رکعت آخر را سبک برگزار کردید. فرمودند: آیا صدای گریه بچه را نشنیدید؟ و در حدیث دیگری هست که فرمودند: ترسیدم فکر پدرش بدان مشغول شود.[۶]
و) رسول خدا (ص) در حدیث دیگری نیز میفرمایند: من به نماز میایستم و میخواهم تا آن را طولانی سازم. پس، گریه کودکی را میشنوم. و چون خوش نمیدارم که بر مادر او سختگیری کنم، نماز را سبک برگزار میکنم.[۷]
ی) در حدیث دیگری ضمن دلالت بر حضور کودکان در مساجد چگونگی شرکت آنان در صفوف جماعت، بدین گونه بیان شده است: جابر نقل میکند که امام باقر(ع) درباره کودکانی که در نماز واجب حضور مییابند پرسیدم؟ حضرت فرمودند: آنان را در آخر صفهای جماعت با هم نگذارید، بلکه جداگانه در بین بزرگسالان پراکنده سازید.[۸]
جمعبندی
باتوجه به احادیث و روایات، اگر جمعبندی صحیحی به عمل نیاید شاید این شبهه ایجاد شود که احادیث مشمول نوعی تناقضگویی شدهاند، درحالی که به هیچ وجه چنین نیست. صدور احادیثی از قبیل: «جنبوا مساجدکم مجانینکم و صبیانکم …» نشان میدهد که این حدیث شریف، کودکانی را در نظر دارد که در حرکات خود و در شیطنت و شلوغ کاری بسان دیوانگان عمل مینمایند و در صورت حضور در مسجد، موجب آلودگی یا ایجاد بی نظمی غیرمتعارف در مسجد میشوند. این احتمال هم وجود دارد که در جامعه آن روز با توجه به شرایط و عدم امکاناتی از قبیل پوشاک مناسب بچه، حضور کودکان چه بسا موجب آلودگی مسجد و حاضران در مسجد میشد.
شهید ثانی میفرماید: «مراد کودکانی است که به طهارت آنان اعتمادی نیست یا اینکه خوب و بد را تشخیص نمیدهند اما بچه ممیزی که طهارت او مورد وثوق است و خودش نیز بر نمازها مواظبت مینماید، کراهتی بر آن متوجه نیست بلکه سزاوار است او را به آمدن مسجد تمرین داد همچنان که لازم است برای نماز تمرین و عادت داده شود»[۹]
شهید مطهری، در این مورد میفرماید: بچه ها را از کودکی باید به نماز تمرین داد… بچه را باید در محیط مشوق نماز خواندن برد. این به تجربه ثابت شده است که اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد نمازخواندن جمع را نبیند به این کار تشویق نمیشود. چون اصلاً حضور درجمع مشوق انسان است. آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهل عبادت میبیند روح عبادت بیشتری پیدا میکند بچه که دیگر بیشتر تحت تأثیر است… باید با بچههای خودمان، برنامه مسجد رفتن داشته باشیم، تا بچهها با مساجد و معابد آشنا بشوند.[۱۰]
از طرفی دیگر باید به نکته ظریف توجه داشت که منع بچه از مسجد، با منع مادر او از مسجد نیز ارتباط تنگاتنگی دارد. مادران که معمولاً مسئولیت پرستاری و تربیت فرزندان را بیشتر از پدران به عهده دارند در مراعات چنین امری، سالیانی را محکوم به خانهنشینی و محرومیت از مساجد الهی خواهند بود.
امروزه برای جلب و جذب کودکان و نوجوانان و حتی جوانان به مساجد ازباب: «وجوب مقدمه واجب» باید ساخت مهد کودک، فضای سبز، مجتمعهای ورزشی، تفریحی و برنامهریزی از سوی متولیان مساجد پیشبینی شود. با توجه به فراگیربودن امور فوق در زندگی روزمره کودکان و جوانان باید مساجد را توسعه داد و متحول کرد.
منابع
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل، ج۱، ص ۲۳۰.
- ↑ کنزالعمال، ج۱۶، ص ۲۸۹
- ↑ شریف قرشی، زندگانی حسن بن علی علیه السلام، ج۱، ص ۶۸.
- ↑ شریف قرشی، زندگانی حسن به علی(ع)، ج۱، ص ۶۸.
- ↑ عبدالباقی، اللولو و المرجان، ج۱، ص۱۰۹.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل، ج۶، ص ۵۰۳
- ↑ بلاغی پیامبر رحمت، ص۲۳.
- ↑ طباطبائی بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج۶، ص ۴۵۹
- ↑ عاملی، الروضهالبهیه، ج۱، ص ۹۶
- ↑ مطهری، گفتارهای معنوی، ص۹۴