شیعه بودن مأمون: تفاوت میان نسخه‌ها

(شناسه)
جز (ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:)
خط ۴: خط ۴:
  |شاخه فرعی۱ = شیعه امامیه
  |شاخه فرعی۱ = شیعه امامیه
  |شاخه فرعی۲ = تاریخ شیعه
  |شاخه فرعی۲ = تاریخ شیعه
  |شاخه فرعی۳ =  
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آيا مأمون شيعه بوده است؟ شهيد مطهري در كتاب سيره ائمه اطهار(ع) مي‌فرمايند: مأمون شيعه بوده و در مورد اثبات خلافت امام علی(ع) مناظراتي با اهل تسنن داشته است.
آیا مأمون شیعه بوده است؟ شهید مطهری در کتاب سیره ائمه اطهار (ع) می‌فرمایند: مأمون شیعه بوده و در مورد اثبات خلافت امام علی (ع) مناظراتی با اهل تسنن داشته است.
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
عباسیان با نام اهل بیت(ع) به حکومت رسیدند اما پس از آن همه تلاش خود را برای دور کردن علویان از سیاست به کار بستند و سیاست خشونت‌بار امویان را ضد آنان به کار گرفتند. وقتی مامون به حکومت رسید خلافت را به امام رضا(ع) پیشنهاد کرد و وقتی امام رضا(ع) این پیشنهاد را نپذیرفت ایشان را به عنوان ولی عهد خود تعیین کرد. اما هدف مامون از این اقدامات تثبیت حكومت بود. او از این راه افكار عمومي را متوجّه خود ساخت، و از دَرِ نفاق و ريا اظهار تشيّع نموده و از خلافت، حقانيت، و برتري علي(ع) بر ابوبكر و عمر دفاع ‌مي‌كرد، اما سرانجام امام رضا(ع) را به وسيله زهر مسموم ساخت.  
عباسیان با نام اهل بیت (ع) به حکومت رسیدند اما پس از آن همه تلاش خود را برای دور کردن علویان از سیاست به کار بستند و سیاست خشونت‌بار امویان را ضد آنان به کار گرفتند. وقتی مامون به حکومت رسید خلافت را به امام رضا (ع) پیشنهاد کرد و وقتی امام رضا (ع) این پیشنهاد را نپذیرفت ایشان را به عنوان ولی عهد خود تعیین کرد. اما هدف مامون از این اقدامات تثبیت حکومت بود. او از این راه افکار عمومی را متوجّه خود ساخت، و از دَرِ نفاق و ریا اظهار تشیّع نموده و از خلافت، حقانیت، و برتری علی (ع) بر ابوبکر و عمر دفاع می‌کرد، اما سرانجام امام رضا (ع) را به وسیله زهر مسموم ساخت.


از نظر شهید مطهّري مأمون از نظر فکری دارای تمايل شيعي بوده است، نه اينكه شيعه مذهب بوده باشد.
از نظر شهید مطهّری مأمون از نظر فکری دارای تمایل شیعی بوده است، نه اینکه شیعه مذهب بوده باشد.


==سیاست کلی عباسیان==
== سیاست کلی عباسیان ==
عباسيان در آغاز با نام «اهل بيت» و با انگيزه خونخواهي شهيدان علوي و با شعار «الرضا من آل محمد(ص) » روي كار آمدند و چون خود در ميان مسلمانان از وجهه و اعتبار برخوردار نبودند، براي پيشبرد آرمان خويش از وجهه و محبوبيّت اهل بيت و علويان بهره مي‌جستند و خون هاي پاك آنان را وسيله تلاش جهت رسيدن به حكومت قرار داده بودند.
عباسیان در آغاز با نام «اهل بیت» و با انگیزه خونخواهی شهیدان علوی و با شعار «الرضا من آل محمد (ص)» روی کار آمدند و چون خود در میان مسلمانان از وجهه و اعتبار برخوردار نبودند، برای پیشبرد آرمان خویش از وجهه و محبوبیّت اهل بیت و علویان بهره می‌جستند و خون‌های پاک آنان را وسیله تلاش جهت رسیدن به حکومت قرار داده بودند.


ولي همين‌ كه به حكومت دست يافتند و بر مركب آرزو سوار شدند، با شيوه‌هاي گوناگون، علويان را از عرصه سياست دور كردند و نسبت به سادات علوي و طرفداران اهل بيت(ع) سياست خشونت‌آميز و خونيني مانند بني اميّه در پيش گرفتند. چون علويان را منبع خطر مي‌دانستند سخت از آنان بيمناك بودند.<ref>الهامي، داود، سيري در تاريخ تشيّع، انتشارات مكتب اسلام، چ اوّل، ۱۳۷۵، ص۶۰۰.</ref>
ولی همین که به حکومت دست یافتند و بر مرکب آرزو سوار شدند، با شیوه‌های گوناگون، علویان را از عرصه سیاست دور کردند و نسبت به سادات علوی و طرفداران اهل بیت (ع) سیاست خشونت‌آمیز و خونینی مانند بنی امیّه در پیش گرفتند. چون علویان را منبع خطر می‌دانستند سخت از آنان بیمناک بودند.<ref>الهامی، داود، سیری در تاریخ تشیّع، انتشارات مکتب اسلام، چ اوّل، ۱۳۷۵، ص۶۰۰.</ref>


اين سياست هفتاد ساله عباسيان درباره علويان بود، اما پس از آن همه كشتار خلفاي عباسي كه مي‌كوشيدند، نسل علي(ع) را ريشه‌كن و يكسره نابود سازند، ناگهان مأمون به امام رضا(ع) با اصرار زياد پيشنهاد كرد كه خلافت را بپذيرد و چون اين پيشنهاد پذيرفته نشد، ناچار او را به سِمَت ولايتعهدي خود برگزيد و لباس سياه را كه شعار پدران و نياكان خود بود، به لباس سبز به نشانه سادات علوي تغيير داد.
این سیاست هفتاد ساله عباسیان درباره علویان بود، اما پس از آن همه کشتار خلفای عباسی که می‌کوشیدند، نسل علی (ع) را ریشه‌کن و یکسره نابود سازند، ناگهان مأمون به امام رضا (ع) با اصرار زیاد پیشنهاد کرد که خلافت را بپذیرد و چون این پیشنهاد پذیرفته نشد، ناچار او را به سِمَت ولایتعهدی خود برگزید و لباس سیاه را که شعار پدران و نیاکان خود بود، به لباس سبز به نشانه سادات علوی تغییر داد.


از همين رو بايد انگيزه اصلي اين گزينش توسط مأمون روشن شود. آيا او واقعاً شيعه و از طرفداران اهل بيت(ع) بود يا انگيزه‌هاي ديگري داشته است؟
از همین رو باید انگیزه اصلی این گزینش توسط مأمون روشن شود. آیا او واقعاً شیعه و از طرفداران اهل بیت (ع) بود یا انگیزه‌های دیگری داشته است؟


==نظر شهید مطهری در مورد مامون==
== نظر شهید مطهری در مورد مامون ==
چهره رياكار مأمون انگيزه اصلي اين گزينش را در طول سيزده قرن بر مورّخان و سيره نويسان پوشيده نگه داشته است بدين جهت مورّخان از قرن سوم هجري تاكنون در اين‌باره، نظريات گوناگوني اظهار داشته‌اند.
چهره ریاکار مأمون انگیزه اصلی این گزینش را در طول سیزده قرن بر مورّخان و سیره نویسان پوشیده نگه داشته است بدین جهت مورّخان از قرن سوم هجری تاکنون در این‌باره، نظریات گوناگونی اظهار داشته‌اند.


استاد مطهّري عقيده داشت كه مأمون دارای تمايل شيعي بوده است، نه اينكه شيعه مذهب بوده باشد. چون مأمون عالم و دانشمند بود و به مباحث عقلي و استدلالي علاقه داشت، به این خاطر كه شيعه هم بر پايه عقل و استدلال استوار است، به شيعه متمايل بود. عين عبارت استاد مطهّري اين است كه مي‌فرمايد: «در اينكه در مأمون تمايل روحي و فكري هم به تشيع بوده باز بحثي نيست.»<ref>مطهّري، مرتضي، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ اول، ۷۸، ج۱۸، ص۱۱۸.</ref>
استاد مطهّری عقیده داشت که مأمون دارای تمایل شیعی بوده است، نه اینکه شیعه مذهب بوده باشد. چون مأمون عالم و دانشمند بود و به مباحث عقلی و استدلالی علاقه داشت، به این خاطر که شیعه هم بر پایه عقل و استدلال استوار است، به شیعه متمایل بود. عین عبارت استاد مطهّری این است که می‌فرماید: «در اینکه در مأمون تمایل روحی و فکری هم به تشیع بوده باز بحثی نیست.»<ref>مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ اول، ۷۸، ج۱۸، ص۱۱۸.</ref>


بعد استاد مطهّري براي اين نظر خود به مناظرات مأمون با علماي اهل سنت استدلال مي‌كند. برخي از مورّخين معاصر عقيده دارند كه مأمون در حدّ عقيده به برتری علی(ع)، شيعه بوده است، به اين معنا كه معتقد بود حضرت علي(ع) براي ولايت و خلافت از بقیه خلفا شايسته‌تر بود.<ref>جعفريان، رسول، تاريخ تشيّع در ايران، ج۱، ص۲۸۰.</ref>
بعد استاد مطهّری برای این نظر خود به مناظرات مأمون با علمای اهل سنت استدلال می‌کند. برخی از مورّخین معاصر عقیده دارند که مأمون در حدّ عقیده به برتری علی (ع)، شیعه بوده است، به این معنا که معتقد بود حضرت علی (ع) برای ولایت و خلافت از بقیه خلفا شایسته‌تر بود.<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیّع در ایران، ج۱، ص۲۸۰.</ref>


==دلايلی که برای تشیع مامون ذکر شده==
== دلایلی که برای تشیع مامون ذکر شده ==
* او در بغداد مجلسی از فقها و علما آراست تا تفضیل امام علی (ع) را بر سایر صحابه اثبات کند.
* وقتی به عراق آمد و حاضر شد که در اداره مملکت اسلامی از دیگران استفاده کند، در کنار هر یک از آنها، یک شیعه قرار داد.
* در سال ۲۱۱ رسماً اعلام کرد که امام علی (ع) برترین اصحاب رسول خداست. او خواست تا لعن بر معاویه را بر در و دیوار بنویسند.
* زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمده بود ضمن شعری به حق نبی، وصی، حق حسن و حسین، و حق کسانی که حقشان غصب شده و حق اهل کساء قسم داد. این امر شدّت تشیّع را نسبت به مأمون نشان می‌دهد.<ref>تاریخ تشیّع در ایران، ص۲۸۰.</ref>


* او در بغداد مجلسي از فقها و علما آراست تا تفضيل امام علي(ع) را بر ساير صحابه اثبات كند.
ولی در عین حال همه این تظاهرها و ریاکاری‌ها برای نگه داشتن پایه‌های حکومت بود. مأمون وقتی کثرت شیعه را دید و دانست که حضرت رضا (ع) مورد توجه و محبوب مردم است و مردم از پدر او (هارون) ناراضی هستند و نسبت به حکومت‌های قبلی بنی عباس اظهار دشمنی می‌کنند، ظاهراً روش تفاهم و دوستی با علویان را برگزید و بدین طریق افکار عمومی را متوجّه خود ساخت، و از دَرِ نفاق و ریا اظهار تشیّع نموده و از خلافت، حقانیت، و برتری علی (ع) بر ابوبکر و عمر دفاع می‌کرد، وقتی مسألهٔ واگذاری خلافت و سپس ولایتعهدی را مطرح نمود، در حقیقت او هدفی جز حفظ قدرت و تثبیت موقعیت خود نداشت، و سرانجام نیز امام رضا (ع) را به وسیله زهر مسموم ساخت. در هر حال همین ملایمت و نرمش ظاهری، موجب فراهم شدن زمینهٔ نسبتاً مناسبی برای ترویج و نشر عقاید شیعه گردید.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی. چ سوّم، ۸۳، ص۴۸.</ref>
 
* وقتي به عراق آمد و حاضر شد كه در اداره مملكت اسلامي از ديگران استفاده كند، در كنار هر يك از آنها، يك شيعه قرار داد.
 
* در سال ۲۱۱ رسماً اعلام كرد كه امام علي(ع) برترين اصحاب رسول خداست. او خواست تا لعن بر معاويه را بر در و ديوار بنويسند.
 
* زني كه براي گرفتن حق خود نزد مأمون آمده بود ضمن شعري به حق نبي، وصي، حق حسن و حسين، و حق كساني كه حقشان غصب شده و حق اهل كساء قسم داد. اين امر شدّت تشيّع را نسبت به مأمون نشان مي‌دهد.<ref>تاريخ تشيّع در ايران، ص۲۸۰.</ref>
 
ولي در عين حال همه اين تظاهرها و رياكاري‌ها براي نگه داشتن پايه‌هاي حكومت بود. مأمون وقتي كثرت شيعه را ديد و دانست كه حضرت رضا(ع) مورد توجه و محبوب مردم است و مردم از پدر او (هارون) ناراضي هستند و نسبت به حكومت‌هاي قبلي بني عباس اظهار دشمني مي‌كنند، ظاهراً روش تفاهم و دوستي با علويان را برگزيد و بدين طريق افكار عمومي را متوجّه خود ساخت، و از دَرِ نفاق و ريا اظهار تشيّع نموده و از خلافت، حقانيت، و برتري علي(ع) بر ابوبكر و عمر دفاع ‌مي‌كرد، وقتي مسأله‌ي واگذاري خلافت و سپس ولايتعهدي را مطرح نمود، در حقيقت او هدفي جز حفظ قدرت و تثبيت موقعيت خود نداشت، و سرانجام نيز امام رضا(ع) را به وسيله زهر مسموم ساخت. در هر حال همين ملايمت و نرمش ظاهري، موجب فراهم شدن زمينه‌ي نسبتاً مناسبي براي ترويج و نشر عقايد شيعه گرديد.<ref>رباني گلپايگاني، علي، فرق و مذاهب كلامي، مركز جهاني علوم اسلامي. چ سوّم، ۸۳، ص۴۸.</ref>  
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==


* اسلام و ايران، داود الهامي.
== برای مطالعهٔ بیشتر ==
* سيري در تاريخ تشيّع، داود الهامي.
* اسلام و ایران، داود الهامی.
* تاريخ تشيّع در ايران، رسول جعفريان.
* سیری در تاریخ تشیّع، داود الهامی.
* مجموعه آثار، ج۱۸، استاد شهيد مرتضي مطهّري.
* تاریخ تشیّع در ایران، رسول جعفریان.
* فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامي: استاد جعفر سبحاني.
* مجموعه آثار، ج۱۸، استاد شهید مرتضی مطهّری.
* فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی: استاد جعفر سبحانی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۵۹: خط ۵۵:
  | تیترها = شد
  | تیترها = شد
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ب
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۱۹

سؤال

آیا مأمون شیعه بوده است؟ شهید مطهری در کتاب سیره ائمه اطهار (ع) می‌فرمایند: مأمون شیعه بوده و در مورد اثبات خلافت امام علی (ع) مناظراتی با اهل تسنن داشته است.

عباسیان با نام اهل بیت (ع) به حکومت رسیدند اما پس از آن همه تلاش خود را برای دور کردن علویان از سیاست به کار بستند و سیاست خشونت‌بار امویان را ضد آنان به کار گرفتند. وقتی مامون به حکومت رسید خلافت را به امام رضا (ع) پیشنهاد کرد و وقتی امام رضا (ع) این پیشنهاد را نپذیرفت ایشان را به عنوان ولی عهد خود تعیین کرد. اما هدف مامون از این اقدامات تثبیت حکومت بود. او از این راه افکار عمومی را متوجّه خود ساخت، و از دَرِ نفاق و ریا اظهار تشیّع نموده و از خلافت، حقانیت، و برتری علی (ع) بر ابوبکر و عمر دفاع می‌کرد، اما سرانجام امام رضا (ع) را به وسیله زهر مسموم ساخت.

از نظر شهید مطهّری مأمون از نظر فکری دارای تمایل شیعی بوده است، نه اینکه شیعه مذهب بوده باشد.

سیاست کلی عباسیان

عباسیان در آغاز با نام «اهل بیت» و با انگیزه خونخواهی شهیدان علوی و با شعار «الرضا من آل محمد (ص)» روی کار آمدند و چون خود در میان مسلمانان از وجهه و اعتبار برخوردار نبودند، برای پیشبرد آرمان خویش از وجهه و محبوبیّت اهل بیت و علویان بهره می‌جستند و خون‌های پاک آنان را وسیله تلاش جهت رسیدن به حکومت قرار داده بودند.

ولی همین که به حکومت دست یافتند و بر مرکب آرزو سوار شدند، با شیوه‌های گوناگون، علویان را از عرصه سیاست دور کردند و نسبت به سادات علوی و طرفداران اهل بیت (ع) سیاست خشونت‌آمیز و خونینی مانند بنی امیّه در پیش گرفتند. چون علویان را منبع خطر می‌دانستند سخت از آنان بیمناک بودند.[۱]

این سیاست هفتاد ساله عباسیان درباره علویان بود، اما پس از آن همه کشتار خلفای عباسی که می‌کوشیدند، نسل علی (ع) را ریشه‌کن و یکسره نابود سازند، ناگهان مأمون به امام رضا (ع) با اصرار زیاد پیشنهاد کرد که خلافت را بپذیرد و چون این پیشنهاد پذیرفته نشد، ناچار او را به سِمَت ولایتعهدی خود برگزید و لباس سیاه را که شعار پدران و نیاکان خود بود، به لباس سبز به نشانه سادات علوی تغییر داد.

از همین رو باید انگیزه اصلی این گزینش توسط مأمون روشن شود. آیا او واقعاً شیعه و از طرفداران اهل بیت (ع) بود یا انگیزه‌های دیگری داشته است؟

نظر شهید مطهری در مورد مامون

چهره ریاکار مأمون انگیزه اصلی این گزینش را در طول سیزده قرن بر مورّخان و سیره نویسان پوشیده نگه داشته است بدین جهت مورّخان از قرن سوم هجری تاکنون در این‌باره، نظریات گوناگونی اظهار داشته‌اند.

استاد مطهّری عقیده داشت که مأمون دارای تمایل شیعی بوده است، نه اینکه شیعه مذهب بوده باشد. چون مأمون عالم و دانشمند بود و به مباحث عقلی و استدلالی علاقه داشت، به این خاطر که شیعه هم بر پایه عقل و استدلال استوار است، به شیعه متمایل بود. عین عبارت استاد مطهّری این است که می‌فرماید: «در اینکه در مأمون تمایل روحی و فکری هم به تشیع بوده باز بحثی نیست.»[۲]

بعد استاد مطهّری برای این نظر خود به مناظرات مأمون با علمای اهل سنت استدلال می‌کند. برخی از مورّخین معاصر عقیده دارند که مأمون در حدّ عقیده به برتری علی (ع)، شیعه بوده است، به این معنا که معتقد بود حضرت علی (ع) برای ولایت و خلافت از بقیه خلفا شایسته‌تر بود.[۳]

دلایلی که برای تشیع مامون ذکر شده

  • او در بغداد مجلسی از فقها و علما آراست تا تفضیل امام علی (ع) را بر سایر صحابه اثبات کند.
  • وقتی به عراق آمد و حاضر شد که در اداره مملکت اسلامی از دیگران استفاده کند، در کنار هر یک از آنها، یک شیعه قرار داد.
  • در سال ۲۱۱ رسماً اعلام کرد که امام علی (ع) برترین اصحاب رسول خداست. او خواست تا لعن بر معاویه را بر در و دیوار بنویسند.
  • زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمده بود ضمن شعری به حق نبی، وصی، حق حسن و حسین، و حق کسانی که حقشان غصب شده و حق اهل کساء قسم داد. این امر شدّت تشیّع را نسبت به مأمون نشان می‌دهد.[۴]

ولی در عین حال همه این تظاهرها و ریاکاری‌ها برای نگه داشتن پایه‌های حکومت بود. مأمون وقتی کثرت شیعه را دید و دانست که حضرت رضا (ع) مورد توجه و محبوب مردم است و مردم از پدر او (هارون) ناراضی هستند و نسبت به حکومت‌های قبلی بنی عباس اظهار دشمنی می‌کنند، ظاهراً روش تفاهم و دوستی با علویان را برگزید و بدین طریق افکار عمومی را متوجّه خود ساخت، و از دَرِ نفاق و ریا اظهار تشیّع نموده و از خلافت، حقانیت، و برتری علی (ع) بر ابوبکر و عمر دفاع می‌کرد، وقتی مسألهٔ واگذاری خلافت و سپس ولایتعهدی را مطرح نمود، در حقیقت او هدفی جز حفظ قدرت و تثبیت موقعیت خود نداشت، و سرانجام نیز امام رضا (ع) را به وسیله زهر مسموم ساخت. در هر حال همین ملایمت و نرمش ظاهری، موجب فراهم شدن زمینهٔ نسبتاً مناسبی برای ترویج و نشر عقاید شیعه گردید.[۵]


برای مطالعهٔ بیشتر

  • اسلام و ایران، داود الهامی.
  • سیری در تاریخ تشیّع، داود الهامی.
  • تاریخ تشیّع در ایران، رسول جعفریان.
  • مجموعه آثار، ج۱۸، استاد شهید مرتضی مطهّری.
  • فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی: استاد جعفر سبحانی.


منابع

  1. الهامی، داود، سیری در تاریخ تشیّع، انتشارات مکتب اسلام، چ اوّل، ۱۳۷۵، ص۶۰۰.
  2. مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ اول، ۷۸، ج۱۸، ص۱۱۸.
  3. جعفریان، رسول، تاریخ تشیّع در ایران، ج۱، ص۲۸۰.
  4. تاریخ تشیّع در ایران، ص۲۸۰.
  5. ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی. چ سوّم، ۸۳، ص۴۸.