اصلاح زبان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳: خط ۳:
اصلاح زبان در متون دینی چه جایگاهی دارد؟
اصلاح زبان در متون دینی چه جایگاهی دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
'''{{پاسخ}}'''
{{پاسخ}}


'''اصلاح زبان''' در متون دینی جایگاه و اهمیت فراوانی دارد و آن را مهم‌ترین راه خودسازی در اخلاق دانسته‌اند. عالمان اخلاق اصلاح زبان را نشانه تکامل روح و تقویت فضایل اخلاقی دانسته‌اند. اهمیت سکوت در روایات اسلامی بازتاب بسیار گسترده‌ای دارد و آثار و ثمراتی برای آن تشریح شده است و یکی از راه‌های ازبین بردن آفات زبان شمرده‌اند. در حدیثی از [[امام علی(ع)]] آمده است: «بسیار خاموشی برگزین تا فکرت زیاد شود، و عقلت نورانی گردد، و مردم از دست و زبان تو سالم بمانند!»
'''اصلاح زبان''' در متون دینی جایگاه و اهمیت فراوانی دارد و آن را مهم‌ترین راه خودسازی در اخلاق دانسته‌اند. عالمان اخلاق اصلاح زبان را نشانه تکامل روح و تقویت فضایل اخلاقی دانسته‌اند. اهمیت سکوت در روایات اسلامی بازتاب بسیار گسترده‌ای دارد و آثار و ثمراتی برای آن تشریح شده است و یکی از راه‌های ازبین بردن آفات زبان شمرده‌اند. در حدیثی از [[امام علی(ع)]] آمده است: «بسیار خاموشی برگزین تا فکرت زیاد شود، و عقلت نورانی گردد، و مردم از دست و زبان تو سالم بمانند!»

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۱۶

سؤال

اصلاح زبان در متون دینی چه جایگاهی دارد؟


اصلاح زبان در متون دینی جایگاه و اهمیت فراوانی دارد و آن را مهم‌ترین راه خودسازی در اخلاق دانسته‌اند. عالمان اخلاق اصلاح زبان را نشانه تکامل روح و تقویت فضایل اخلاقی دانسته‌اند. اهمیت سکوت در روایات اسلامی بازتاب بسیار گسترده‌ای دارد و آثار و ثمراتی برای آن تشریح شده است و یکی از راه‌های ازبین بردن آفات زبان شمرده‌اند. در حدیثی از امام علی(ع) آمده است: «بسیار خاموشی برگزین تا فکرت زیاد شود، و عقلت نورانی گردد، و مردم از دست و زبان تو سالم بمانند!»

بدزبانی و دشنام، تهمت، دروغ، خودستایی، غیبت، استهزاء، سخن‌چینی و شوخی‌های رکیک از جمله آفات و گناهان زبان بیان شده‌اند.

اهمیت

در بسیاری از روایات درباره اصلاح زبان و اهمیت فوق‌العاده‌ای سخن گفته شده است و از نظر علمای اخلاق نیز این دارای اهمیت ویژه‌ای است؛ تا آنجا که آنها معتقدند سالکان راه حق بدون رعایت سکوت و بدون حفظ زبان از انواع گناهانی که به آن آلوده می‌شوند به جائی نمی‌رسند، هرچند در ریاضتهای بدنی و روحانی و انجام انواع عبادات کوشا باشند.[۱] علمای اخلاق اصلاح آن را نشانه تکامل روح و تقویت فضائل و ملکات برجسته اخلاقی می‌دانند.[۲]

زبان در عین این که یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های پروردگار است، می‌تواند سرچشمه گناهان بی‌شماری گردد، و سعادت انسان را نابود سازد.[۳] گفته شده اگر انسان پیش از آن که شروع به سخن گفتن کند در محتوا و انگیزه و نتیجه سخنان خود کمی بیندیشد، بسیاری از لغزشهای زبان و گناهان، از او دور می‌شود.[۴] گفته شده آلودگی زبان به انواع گناهان و سخنان لغو و بیهوده، قلب را تاریک و روح را تهی از معنویت می‌کند. اصلاح زبان را مهم‌ترین گام در راه خودسازی دانسته‌اند.[۵]

قرآن مجید در یک تعبیر می‌گوید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید تا خدا اعمال شما را اصلاح کند». (سوره احزاب، آیات ۷۰ و ۷۱.) بنابر این رابطه لازم و ملزوم بودن اصلاح زبان و اصلاح قلب و اصلاح ایمان، یک رابطه روشنی است.[۶]

جایگاه سکوت در اصلاح زبان

سکوت در تهذیب نفوس و اخلاق، اثر زیادی دارد و یکی از طرق اساسی برای پیشگیری از آفات زبان است.[۷] اهمیت صَمْت (سکوت) در روایات اسلامی بازتاب بسیار گسترده‌ای دارد و آثار و ثمراتی برای آن تشریح شده است. در زمینه تأثیر سکوت در تعمیق تفکّر و استواری عقل، از پیامبر(ص) نقل شده است: «هنگامی که مؤمن را خاموش ببینید به او نزدیک شوید که دانش و حکمت به شما القا می‌کند، و مؤمن کمتر سخن می‌گوید و بسیار عمل می‌کند، و منافق بسیار سخن می‌گوید و کمتر عمل می‌کند.» در حدیث دیگری در همین زمینه از امام صادق(ع) آمده است: «نشانه عاقل فکر کردن و نشانه فکر کردن، سکوت نمودن است.» در حدیث دیگری از امام علی(ع) آمده است: «بسیار خاموشی برگزین تا فکرت زیاد شود، و عقلت نورانی گردد، و مردم از دست و زبان تو سالم بمانند!»[۸]

گفته شده مراد از سکوت، سکوت مطلق نیست زیرا بسیاری از مسائل مهم زندگی اعم از معنوی و مادّی و اطاعات و عبادات و نشر علوم و فضائل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است. بلکه منظور قِلّةُ الکلام (کم سخن گفتن) یا به تعبیر دیگر، خاموشی، در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بی محتوا و مانند آن است. به همین دلیل، در حدیثی از امام علی(ع) آمده است: «کسی که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان می‌شود؛ و کسی که خطا و لغزشش فراوان گردد، حیاء او کم می‌شود؛ و کسی که حیائش کم شود، پرهیزگاری‌اش کم می‌شود؛ و کسی که ورعش کم شود، قلبش می‌میرد؛ و کسی که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ می‌شود!»[۹]

آفات زبان

برای زبان انحرافات و آفات زیادی برشمرده‌اند. فیض کاشانی در کتاب المحجّة البیضاء، و غزالی در احیاء العلوم بحث بسیار مشروحی تحت عنوان گناهان زبان ذکر کرده‌اند. عالمان دینی به آفات زبان از جمله به این موارد اشاره کرده‌اند:

  • گفتگو کردن در اموری که به انسان مربوط نیست (و در سرنوشت او اثر مادّی و معنوی ندارد).
  • بیهوده گویی و پرحرفی
  • گفتگو در امور گناه آلود مانند وصف مجالس شراب و قمار و زنان آلوده
  • جدال و مراء (منظور از «جدال» جرّو بحث‌هایی‌است که برای تحقیر دیگران انجام می‌شود، و «مراء» به معنی بحثهایی است که به عنوان اظهار فضل و برتری جویی است)
  • خصومت و نزاع و لجاج در کلام
  • تکلّف در سخن گفتن و تصنّع در سجع و قافیه پردازی و مانند آن
  • بد زبانی و دشنام
  • لعن کسی که مستحقّ لعن نیست
  • غنا و اشعار (منظور اشعاری است که محتوای باطل دارد یا با آهنگ لهوی خوانده می‌شود)
  • مزاح و شوخی‌های رکیک و زشت
  • سخریّه و استهزای دیگران
  • فاش کردن اسرار مردم
  • وعده‌های دروغین
  • دروغ و خبرهای خلاف گفتن.[۱۰]
  • غیبت کردن
  • سخن چینی (حرف این را برای آن بردن و میان دو نفر یا دو گروه نفاق و آشوب بپا کردن)
  • نفاق در سخن (که در تعبیرات عربی به چنین کسان ذوللِّسانین گفته می‌شود؛ مثلًا، در پیش رو چیزی بگوید و در پشت سر چیز دیگر)
  • مدح نا به جا و ستایش از کسانی که شایسته ستایش نیستند
  • نسنجیده و بی‌مطالعه سخن گفتن که غالباً توأم با خطاها و خلافها است
  • سؤال از مسائل پیچیده‌ای که درک آن خارج از توان فکری سؤال کننده است.[۱۱]
  • تهمت زدن
  • شهادت به باطل
  • خودستایی
  • نشر شایعات بی‌اساس و اکاذیب، و اشاعه فحشاء، هرچند به عنوان ذکر احتمال باشد.
  • خشونت در سخن و بی‌ادبی در کلام
  • اصرار بی جا (مانند اصرار بنی‌اسرائیل در مورد گاوی که مأمور به ذبح آن بودند)
  • ایذاء دیگران با گفتار، و به اصطلاح نیش زبان زدن
  • مذمّت کسی که سزاوار مذمّت نیست
  • کفران و ناسپاسی با زبان
  • تبلیغ باطل و تشویق بر گناه و امر به منکر و نهی از معروف.[۱۲]


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۲۹۸.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، زندگی در پرتو اخلاق، قم، سرور، ۱۳۸۶ش، ص۷۱.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۱۸.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۲۰.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین(ع)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۵۸۷.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین(ع)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۵۸۷.
  7. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ص۳۰۷.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ص۳۰۲.
  9. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ص۳۲۰.
  10. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ص۳۱۶.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ص۳۱۷.
  12. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ص۳۱۸.