آیه «إن تنصروا الله ینصرکم»: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۲: خط ۲۲:


== کمک رساندن به دین، وسیله‌ای برای تکامل خود ==
== کمک رساندن به دین، وسیله‌ای برای تکامل خود ==
یاری کردن دین خدا و کمک برای پیاده شدن احکام و دستورات الهی، وسیله‌ای برای تکامل خود انسان به‌شمار می‌رود، خداوند نیازی ندارد تا به یاری انسان‌های دیندار و مؤمن دستوراتش را در زمین پیاده کند، زیرا با پیاده نشدن احکام الهی، کوچک‌ترین نقصی در ذات خداوند پیدا نمی‌شود، همان‌طور که اگر تمام اهل زمین مؤمن شوند هیچ سودی برای خداوند نخواهد داشت.
یاری کردن دین خدا و کمک برای اجرای احکام و دستورات الهی، وسیله‌ای برای تکامل خود انسان به‌شمار رفته است. خداوند نیازی به یاری انسان‌های دیندار و مؤمن ندارد؛ زیرا با پیاده نشدن احکام الهی، کوچک‌ترین نقصی در ذات خداوند پیدا نمی‌شود، همان‌طور که اگر تمام اهل زمین مؤمن شوند، هیچ سودی برای خداوند نخواهد داشت. نفع این فعالیت‌ها و عملکردها به خود انسان بازگشت می‌کند و وسیله‌ای برای انسان دانسته شده است.<ref>شهید مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چاپ دوم، پائیز۱۳۷۴ش، ج۴، ص۶۹۱ الی ۶۹۳.</ref>
 
خداوند از آفرینش عالم و جانداران، هیچ نفعی را برای خود اختصاص نداده است، چرا که او نیازمند کسب کمال از طریق مخلوقات خودش نیست؛ اگر غیر از این بود، و او به واسطه آفریده‌ها به مقام و منزلتی نایل می‌گشت، جایگاه خداوندی از او سلب می‌شد. پس خدایی که نیازمند به تکامل باشد، خدا نیست.<ref>شهید مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چاپ دوم، پائیز۱۳۷۴ش، ج۴، ص۶۹۱ الی ۶۹۳.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۰

سؤال

با توجه به آیه ۷ سوره محمد، یاری انسان به خدا و یاری خداوند به انسان به چه معناست؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png


آیه «إِن تَنصُرُ‌وا اللَّـهَ یَنصُرْ‌کُمْ؛اگر خدا را یاری نمایید، خدا هم شما را یاری می‌کند» (آیه۷ سوره محمد) در مقام تشویق و ترغیب مؤمنان، برای تلاش در راه خداوند است. این آیه تصریح دارد کسانی که برای خداوند و دین به پا می‌خیزند، خداوند آنان را یاری می‌کند. خداوند برای تبیین اهمیت این موضوع، از یاری کردن دین و تلاش برای گسترش معارف دین، به یاری کردن خودش تعبیر نموده است.

متن آیه

منظور از «یاری‌کردن»

منظور از یاری خداوند در این آیه، یاری رساندن به دین خدا، کمک به اجرای احکام و دستورات الهی در بین انسان‌ها است. هر نوع فعالیتی که در راه خدا باشد و به‌قصد گسترش و بالابردن نام و دین خداوند باشد، مصداقی برای این آیه قرار می‌گیرد. چنین بیانی در قرآن، به‌منظور تشویق و ترغیب مؤمنین برای جهاد و تلاش در راه بالابردن کلمه حق است تا سختی‌ها را پذیرفته و از مشکلات نهراسند.[۱]

خداوند در ادامه آیه می‌آورد که هر کس با چنین نیتی (یاری رساندن به دین)، اقدام کند، خداوند هم به او یاری می‌رساند.[۲] پاسخ خداوند در یاری‌کردن بندگان گونه‌های مختلفی دارد: یاری‌کردن از راه‌های غیبی‏، یاری رساندن از راه نیروی حجت و برهان در هنگام گفت و گو و جدال با دشمن. یاری کردن در امورات دنیا و بالابردن مقام و نام نیک همیشگی در دنیا، و یاری‌کردن در آخرت‏.[۳] برخی هم این آیه را مربوط به جهاد می‌دانند که اگر مسلمانان خداوند را یاری کنند، خداوند آنان را در مقابل دشمنانشان پیروز می‌گرداند.[۴]

مفسران معتقدند این آیه به روشنی نشان می‌دهد که خداوند همراه طرفداران حق و عدالت است، آنان را یاری می‌دهد و دست ایشان را می‌گیرد.[۵] بسیاری از آیات نیز همین معنا را می‌رسانند.[۶] خداوند چند چیز را در گرو چند چیز بر خود لازم کرده است:[۷] توجه و یادکردش را در گرو یادکرد انسان،[۸] نصرت و یاری‌اش را در گرو یاری انسان، برکت و ازدیاد را در گرو سپاسگزاری انسان[۹]و وفای به عهدش را در گرو وفاداری انسان‏.[۱۰]

کمک رساندن به دین، وسیله‌ای برای تکامل خود

یاری کردن دین خدا و کمک برای اجرای احکام و دستورات الهی، وسیله‌ای برای تکامل خود انسان به‌شمار رفته است. خداوند نیازی به یاری انسان‌های دیندار و مؤمن ندارد؛ زیرا با پیاده نشدن احکام الهی، کوچک‌ترین نقصی در ذات خداوند پیدا نمی‌شود، همان‌طور که اگر تمام اهل زمین مؤمن شوند، هیچ سودی برای خداوند نخواهد داشت. نفع این فعالیت‌ها و عملکردها به خود انسان بازگشت می‌کند و وسیله‌ای برای انسان دانسته شده است.[۱۱]

منابع

  1. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، ‏مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۲۹. مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۱، ص۴۲۵.
  2. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۱۸، ص۲۲۹.
  3. مغنیه، محمد جواد، تفسیر کاشف، ترجمه: موسی دانش، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۷، ص۱۱۲.
  4. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ترجمه: گروهی از مترجمان، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص ۳۷.
  5. مغنیه، محمد جواد، تفسیر کاشف، ترجمه: موسی دانش، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۷، ص۱۱۲.
  6. سوره نحل، آیه ۱۲۸. سوره حج، آیه ۳۸. سوره محمد، آیه ۴۰. سوره مائده، آیه ۵۷.
  7. میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۱۸۱.
  8. سوره بقره آیه ۱۵۲
  9. سوره ابراهیم، آیه ۷
  10. سوره بقره، آیه ۴۰.
  11. شهید مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چاپ دوم، پائیز۱۳۷۴ش، ج۴، ص۶۹۱ الی ۶۹۳.