کاربر:Hosseiney4030/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا قرآن معجزه است؟
آيا انسان ذاتا مادي است يا معنوي يا هر دو؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
کتاب مقدس دین اسلام است و در باور مسلمانان سخنان خدایی یکتا با نام اصلی «الله» است که وی به‌صورت وحی و توسط جبرئیل بر پیامبر اسلام، محمّد بن عبدالله، نازل کرده‌است. مسلمانان قرآن را بزرگ‌ترین معجزهٔ محمّد (ص) و روشن‌ترین دلیل بر پیامبری او می‌دانند. در درون این کتاب، نشانه هایی وجود دارد که دلیل بر ادعای اعجاز این کتاب شده است. دانشمندان و عالم های دینی معجزه را امری میدانند که از توان بشر و انسان های عادی خارج است.
در باب حقيقت انسان دو ديدگاه وجود دارد: مادي و الهي. کساني که هستي را با ماده برابر مي دانند انسان را پديده اي کاملا مادي تلقي مي کنند، تمام قوانين حاکم بر حقيقت انسان را مادي مي دانند و معتقدند که با قوانين مادي، که مبتني بر حس و تجربه است، مي توان انسان را شناخت و اصولا تمام تحليل هاي آنها در باب انسان، مادي گرايانه است، بر اساس اين تحليل انسان با مردن و متلاشي شدن جسمش، نابود مي گردد.


== اعجاز بیانی و محتوایی قرآن ==
گروه ديگر علاوه بر بعد مادي انسان، به بعد غير مادي او نيز اعتقاد دارند و براي انسان علاوه بر بدن مادي، حقيقتي به نام روح، قائلند. اديان الهي به ويژه دين اسلام با نظر دوم همراهند.
اینکه [[قرآن]] معجزه است تقریبا مورد قبول همه دانشمندان می باشد، اما در وجه اعجاز قرآن نظر علماء متعدد است که متخصصان از این جهت، معجزه های قرآن را به دو بخش تقسیم کرده اند: اعجاز بیانی، اعجاز محتوایی.<ref>اعجاز نور، همان، ص۱۱۲.</ref>


عبدالحسین زرین کوب:
محور همه تعاليم اديان الهي روح آدمي است و اگر به جسم انسان نيز توجه مي کنند به دليل تأثير آن در روح است. اين روح غير مادي را نمي توان با قوانين برخاسته از علوم حسي و تجربي و يا با ابزارهاي حسي مطالعه و بررسي گذاشت. ابزار شناخت آن غير تجربي و غير حسي است. بر اساس اين تحليل، روح يا بعد غير مادي انسان با بردن و متلاشي شدن جسم از بين نمي رود بلکه حياتي جاودانه را در عالم آخرت پيش مي گيرد.<ref>محمدرضايي، محمد، انديشه اسلامي (1)، جعفر سبحاني، دفتر نشر معارف، 1380ش، ص28.</ref>


این آیات خدایی روشن و با شکوه، شیوا و خیره کننده،‌ دلنواز و گاه بیم‌انگیز می‌نمود. نه شعر بود و نه خطبه،‌ با سخنان کاهنان و خطیبان  تفاوت داشت و با این همه موجی از شعر و رنگی از یک هنر بی‌نام در آن جلوه داشت و ازین رو در دلهایی که از ذوق سخن بی‌بهره نبود تأثیر می‌کرد و از فرط قدرت و نفوذ چیزی از مقوله اعجاز تلقی می‌شد.<ref>زرین‌کوب،‌ بامداد اسلام،‌ ۱۳۶۹ش، ص۱۴</ref>
بر اساس ديدگاه اول، انسان، فقط و فقط مادي است و بر اساس ديدگاه دوم انسان مادي و معنوي «روحاني» است. و خداوند ذاتا او را مادي معنوي خلق فرموده است.
{{جعبه اطلاعات کتاب
| عنوان                  =کتاب مقدس دین اسلام
| تصویر                  =قرآن مربوط به قرن چهارم یا پنجم قمری.jpeg
| اندازه تصویر          =250px
| توضیح_تصویر        =نسخه‌ای از قرآن، متعلق به قرن چهارم یا پنجم قمری به خط کوفی (مسجد روستای نُگُل، از توابع سنندج)
| نام‌های دیگر        =فرقان، الکتاب و مُصحَف
| نویسنده              = امام علی
| موضوع                =خدا
| زبان                    =عربی
| تعداد جلد              =1
|پدید آورنده=حضرت محمد|نام=قرآن}}


=== اعجاز بیانی (لفظی) ===
در تفاسير مباحث اسلامي يکي از دلايل برتري انسان بر ساير موجودات همين بعد او عنوان شده است يعني بعد مادي و معنوي. در حديث معروفي از امير مؤمنان علي ـ عليه السلام ـ نقل شده که فرمود:
اعجاز بیانی که به اعجاز ادبی و لفظی هم تعبیر می‌شود یعنی الفاظ و کلمات و جملات و نظم ادبی و قالب قرآن با قطع نظر از اینکه چه احکامی را و چه عالمی را حکایت می‌کند همه معجزه‌اند و دارای چندین وجه است که در ذیل به آنها اشاره می‌شود:


* قرآن، معجزه است بخاطر فصاحتی که دارد.؛ فصاحت یعنی بیان شیرین و واضح و آشکار که هم کلمات قرآن فصیح است، یعنی اداء کلمات قرآنی بر زبان، ایجاد سنگینی نمی‌کند. و هم جملات و کلام قرآن فصیح است، یعنی ضعف تألیف و گره خوردگی ندارد، بلکه سلیس و روان است. معجزه بودنش بخاطر بلاغت است: یعنی علاوه بر اینکه قرآن فصیح است مطابق مقتضای حال سخن گفته، جملات قرآن دارای عمق معنایی و رعایت اوضاع و احوال مخاطبین است.
خداوند خلق عالم را بر سه گونه آفريد: فرشتگان و حيوانات و انسان، فرشتگان عقل دارند بدون شهوت و غضب، حيوانات مجموعه اي از شهوت و غضبند و عقل ندارند اما انسان مجموعه اي است از هر دو تا کدامين غالب آيد. اگر عقل او بر شهوتش غالب شود از فرشتگان برتر است و اگر شهوتش بر عقلش چيره گردد از حيوانات پست تر.<ref>عروسي حويزي، عبدعلي بن جمعه، نورالثقلين، انتشارات اسماعيليان، 1415ق، ج3، ص188.</ref>


* قرآن معجزه است چون بیانش در قالب یک قالب جدید است. نه شعر است و نه نثر (عرب آن روز فقط همین دو اسلوب را داشتند) روش بیان قرآن با روش و شیوه جامعه ادبی آن زمان کاملا فرق داشت، قالب آن ابتکاری و فوق قدرت بشر است.<ref>سبحانی، جعفر، الألهایت، چاپ قدس، چاپ سوم، ج۳، ص۳۱۸.</ref>
جماعت بسياري از دانشمندان علوم اسلامي شيعه بر اين باورند که هر چند انسان مرکب از دو بعد بدن و نفس مجرد مي باشد لکن حقيقت انسان را همان نفس مجرد و روح او تشکيل مي دهد که نه جسم است و نه جسماني بلکه بالقوه عاقل بوده و تعلق تدبيري به بدن دارد. و اين حقيقت هرگز نمي ميرد لکن بعد از مرگ بدن از او جدا شده و باقي مي ماند.


* گیرایی و مجذوب کردن جان‌ها به قرآن معجزه است چون شنیدن الفاظ و جملات آن حتی برای غیر عرب زبانها، هم جذاب است. در صدر اسلام بیشترین توجه به اعجاز قرآن از جهت بیانی بودن آن است.<ref>وجوه یاد شده هر کدام قایلنی دارند و در کتابهای تفسیری و کلامی مشروح بحث شده که در آخر چند نمونه از آنها عرض می‌شود تا شما دوست عزیز مراجعه فرمایید.</ref>
ملا احمد نراقيمي فرمايند: اگر بخواهي خود را بشناسي بدانکه هر کسي را از دو چيز آفريده اند يکي اين بدن ظاهر که آن را تن گويند و مرکب است از گوشت و پوست و استخوان و رگ و پي و غير اينها و آن از جنس همين مخلوقات عالم محسوس است که عالم مادّيات است و يکي ديگر نفس است که آن را روح و جان و عقل و دل نيز گويند و آن جوهري است مجرد از عالم ملکوت و گوهري است بس عزيز از جنس فرشتگان که خداي تعالي به قدرت کامله خود ربطي ميان آن و اين بدن ظاهري قرار داده پس ذاتا انسان هم مادّي است و هم معنوي، ماديات او وابسته است به تن او و معنويتش وابسته به روح او.<ref>نراقي، ملا احمد، معراج السعاده، موسسه فرهنگي اوج علم، 1387ش، ص10.</ref>


=== اعجاز محتوایی (معنایی) ===
{{مطالعه بیشتر}}
اعجاز محتوایی که از آن به اعجاز علمی، معنوی هم تعبیر شده است، یعنی قرآن بخاطر احکام متعالی، اخبار علمی و غیبی و… با قطع نظر از کلمات و الفاظش معجزه است و برای آن مصادیق و وجوهی ذکر کرده‌اند که ما به چند نمونه از آن اشاره می‌کنیم:
*این که شخص امّی (درس نخوانده) چنین مطالب عالی را با چنین حجم بدون تناقض بیاورد، معجزه است.<ref>همان الألهایت همان، ص۳۶۸ و المیزان ج۱.</ref>
 
*قرآن با اینکه طی بیست و سه سال و در اوضاع غیرعادی نازل شده و مطالب و احکام متعدد دارد با این حال کوچکترین اختلاف و تناقضی در او نیست و این کار، شگفت و معجزه است.
 
*قرآن از غیب خبر داده و از حوادثی قبل از وقوع آن خبر داده که بعدا همانگونه واقع شده است.
*قرآن از اسرار عالم آفرینش صدها سال قبل خبر داده که مقداری از آنها را علوم امروز بشر کشف کرده مثل حرکت زمین،<ref>طه/۵۳.</ref> بارور کردن باد، گیاهان را،<ref>حجر/۲۲.</ref> مذکر و مؤنث بودن گیاهان.<ref>رعد/۳.</ref>


== اعجاز عددی قرآن ==
== مطالعه بیشتر ==
23 سال پیش شیمیدانی مصری به نام دکتر رشاد خلیفه که در آمریکا اقامت داشت، پس از سه سال کار مداوم و استفاده از کامپیوتر!ادعا نمود که نظم حیرت‏انگیزی را در قرآن کشف نموده است.ایشان گفت تعداد تکرار حروف و کلمات در قرآن، کاملا سنجیده و حساب شده است و از تناسب و نظمی شگفت‏انگیز حکایت می‏کند و نتیجه گرفت که چون هیچ مؤلّف و نویسنده‏ای نمی‏تواند در ضمن نگارش کتاب، مراعات تعداد تکرار حروف و کلمات خود را نموده و نظمی خاص در میان آنها تعبیه کند، پس این ویژگی خاص قرآن بوده و وجهی از وجوه اعجاز آن به شمار می‏رود.<ref>رک : عجاز عددی و نظم ریاضی قرآن؛ ‌پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، محمدعلی رضائی اصفهانی، ج۱،‌ ص۲۳۲ـ۲۲۰.</ref> نمونه های بسیار زیادی از این موارد است؛ برای نمونه:


* در قرآن [[حروف مقطعه]] هر سوره، نسبت به دیگر حروف آن، بیشتر تکرار شده است.
# ترجمه تفسير الميزان، سيد محمد باقر موسوي، دفتر انتشارات اسلامي، 1374ش، ج1، ص58.
* حروف مقطعه هر سوره، در آن سوره، بیشتر از دیگر سوره‌ها تکرار شده است.
# تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازي، ج12، ص199.
* تعداد حروف مقطعه همه سوره‌های دارای حروف مقطعه، مضربی از عدد ۱۹ است.
* دو واژه «دنیا» و «آخرت» به‌اندازه هم در قرآن به کار رفته‌اند.
* واژه «حیات» (زندگی)، همراه با مشتقاتش، به‌اندازه واژه «موت» (مرگ) استعمال شده است.
* واژه «ساعت» به تعداد ساعات شبانه‌روز، یعنی ۲۴ بار به کار رفته است.
* واژه «شهر»(ماه)، به تعداد ماه‌های سال یعنی ۱۲بار کاربرد داشته است.
* عبارت «السموات السبع» ([[آسمان‌های هفت‌گانه]]) ۷ بار استعمال شده است.
* واژه «[[سجده]]» ۳۴ بار در قرآن به کار رفته است که با تعداد سجده‌های [[نماز|نمازهای]] واجب برابر است.<ref>یزدانی، عباس، «اعجاز عددی و نظم ریاضی قرآن»، کیهان اندیشه، ش۶۷، ۱۳۷۵ش.</ref>
{{مطالعه بیشتر}}


==منابع==
==منابع==
خط ۶۱: خط ۳۲:
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = نبوت
| شاخه فرعی۱ = انسان‌شناسی
| شاخه فرعی۲ = اعجاز
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =  
}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۰

سؤال

آيا انسان ذاتا مادي است يا معنوي يا هر دو؟

در باب حقيقت انسان دو ديدگاه وجود دارد: مادي و الهي. کساني که هستي را با ماده برابر مي دانند انسان را پديده اي کاملا مادي تلقي مي کنند، تمام قوانين حاکم بر حقيقت انسان را مادي مي دانند و معتقدند که با قوانين مادي، که مبتني بر حس و تجربه است، مي توان انسان را شناخت و اصولا تمام تحليل هاي آنها در باب انسان، مادي گرايانه است، بر اساس اين تحليل انسان با مردن و متلاشي شدن جسمش، نابود مي گردد.

گروه ديگر علاوه بر بعد مادي انسان، به بعد غير مادي او نيز اعتقاد دارند و براي انسان علاوه بر بدن مادي، حقيقتي به نام روح، قائلند. اديان الهي به ويژه دين اسلام با نظر دوم همراهند.

محور همه تعاليم اديان الهي روح آدمي است و اگر به جسم انسان نيز توجه مي کنند به دليل تأثير آن در روح است. اين روح غير مادي را نمي توان با قوانين برخاسته از علوم حسي و تجربي و يا با ابزارهاي حسي مطالعه و بررسي گذاشت. ابزار شناخت آن غير تجربي و غير حسي است. بر اساس اين تحليل، روح يا بعد غير مادي انسان با بردن و متلاشي شدن جسم از بين نمي رود بلکه حياتي جاودانه را در عالم آخرت پيش مي گيرد.[۱]

بر اساس ديدگاه اول، انسان، فقط و فقط مادي است و بر اساس ديدگاه دوم انسان مادي و معنوي «روحاني» است. و خداوند ذاتا او را مادي معنوي خلق فرموده است.

در تفاسير مباحث اسلامي يکي از دلايل برتري انسان بر ساير موجودات همين بعد او عنوان شده است يعني بعد مادي و معنوي. در حديث معروفي از امير مؤمنان علي ـ عليه السلام ـ نقل شده که فرمود:

خداوند خلق عالم را بر سه گونه آفريد: فرشتگان و حيوانات و انسان، فرشتگان عقل دارند بدون شهوت و غضب، حيوانات مجموعه اي از شهوت و غضبند و عقل ندارند اما انسان مجموعه اي است از هر دو تا کدامين غالب آيد. اگر عقل او بر شهوتش غالب شود از فرشتگان برتر است و اگر شهوتش بر عقلش چيره گردد از حيوانات پست تر.[۲]

جماعت بسياري از دانشمندان علوم اسلامي شيعه بر اين باورند که هر چند انسان مرکب از دو بعد بدن و نفس مجرد مي باشد لکن حقيقت انسان را همان نفس مجرد و روح او تشکيل مي دهد که نه جسم است و نه جسماني بلکه بالقوه عاقل بوده و تعلق تدبيري به بدن دارد. و اين حقيقت هرگز نمي ميرد لکن بعد از مرگ بدن از او جدا شده و باقي مي ماند.

ملا احمد نراقيمي فرمايند: اگر بخواهي خود را بشناسي بدانکه هر کسي را از دو چيز آفريده اند يکي اين بدن ظاهر که آن را تن گويند و مرکب است از گوشت و پوست و استخوان و رگ و پي و غير اينها و آن از جنس همين مخلوقات عالم محسوس است که عالم مادّيات است و يکي ديگر نفس است که آن را روح و جان و عقل و دل نيز گويند و آن جوهري است مجرد از عالم ملکوت و گوهري است بس عزيز از جنس فرشتگان که خداي تعالي به قدرت کامله خود ربطي ميان آن و اين بدن ظاهري قرار داده پس ذاتا انسان هم مادّي است و هم معنوي، ماديات او وابسته است به تن او و معنويتش وابسته به روح او.[۳]


مطالعه بیشتر

  1. ترجمه تفسير الميزان، سيد محمد باقر موسوي، دفتر انتشارات اسلامي، 1374ش، ج1، ص58.
  2. تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازي، ج12، ص199.

منابع

  1. محمدرضايي، محمد، انديشه اسلامي (1)، جعفر سبحاني، دفتر نشر معارف، 1380ش، ص28.
  2. عروسي حويزي، عبدعلي بن جمعه، نورالثقلين، انتشارات اسماعيليان، 1415ق، ج3، ص188.
  3. نراقي، ملا احمد، معراج السعاده، موسسه فرهنگي اوج علم، 1387ش، ص10.