پیامدهای اعتقاد به عصمت: تفاوت میان نسخهها
ظاهر
	
	
جزبدون خلاصۀ ویرایش  | 
				Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز جایگزینی متن - 'هاست' به 'ه است'  | 
				||
| (۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}}  | {{پایان سوال}}  | ||
{{پاسخ}}   | {{پاسخ}}    | ||
برخی از کسانی که عصمت معصومان را پذیرفتنی نمییابند، پی آمدهایی منفی برای این باور برشمردهاند:    | برخی از کسانی که عصمت معصومان را پذیرفتنی نمییابند، پی آمدهایی منفی برای این باور برشمردهاند:    | ||
* شخص معصوم را نمیتوان الگوی دیگران و برتر از آنان به شمار آورد بلکه آنچه شأن و منزلت پیامبر را بالا میبرد، زندگی غیر   | * شخص [[معصوم]] را نمیتوان الگوی دیگران و برتر از آنان به شمار آورد بلکه آنچه شأن و منزلت [[پیامبر]] را بالا میبرد، زندگی غیر معصومانه اوست که «نشانگر آن است که در جهاد اکبر و مبارزه با نفس امّاره موفق بوده و در غالب اوقات، راه و هدف درست را شناخته و از آن پیروی کرده است».<ref>مقارنة الاديان، ج۳؛ (الاسلام)، ص۱۲۶.</ref>  | ||
* برخی،   | * برخی، عصمت را سبب رونق بازار دو رویی و ظاهر آرایی دانسته، تلاش میکنند با اثبات این نکته که «گناه در طرح خلقت آدمی مندرج است»<ref>دين و جامعه، ص۴۸۹.</ref> وجدان گناه آلودگان را آسوده سازند و بدین وسیله، به گمان خود، آنان را از مقدس مآبی و [[زهد]] فروشی بر حذر دارند.  | ||
علی رغم آنچه در بیان پیامدهای منفی اعتقاد به عصمت آمده، این پیامدها ارتباطی با اعتقاد به مسئله عصمت ندارد بلکه عصمت انبیا و   | علی رغم آنچه در بیان پیامدهای منفی اعتقاد به [[عصمت]] آمده، این پیامدها ارتباطی با اعتقاد به مسئله عصمت ندارد بلکه [[عصمت انبیا]] و امامان راهگشای پیروان ایشان است:    | ||
* دستیابی پیامبران و امامان به کمالات ویژهای چون عصمت، گزاف و بیدلیل   | * دستیابی پیامبران و امامان به کمالات ویژهای چون عصمت، گزاف و بیدلیل نبوده است و در شایستگیهای اکتسابی آنان ریشه دارد.<ref>مصنفات الشيخ المفيد، ج۵، (تصحيح الاعتقاد)، ص۱۲۸. الالهيات، ج۳، ص۱۷۶ و پژوهشى در عصمت معصومان، ص۶۶. </ref> عصمت پیامبران و امامان از گناه، افزون بر فواید دیگر، در بُعد عملی از انسان دستگیری میکند و نمونه کاملی را از کسانی که از بند [[شیطان]] رسته و به [[خدا]] پیوستهاند فرا روی آدمیان قرار میدهد (چنانکه عصمت در دریافت و ابلاغ وحی نیز در بعد علمی به یاری آدمی میشتابد و معرفت حقیقی و سعادت واقعی را دست یافتنی میسازد). مقصود قرآن از نقل حکایاتی چون داستان حضرت یوسف نیز همین درس آموزیها است؛ یعنی بیان این حقیقت که حتی در عنفوان جوانی و با فراهم بودن زمینههای گناه نیز میتوان با یاری جستن از خدا از چنگال نفس بدفرما رهایی یافت.  | ||
* نباید معصومان را چون ماشین خودکاری بپنداریم که بدون سنگ اندازیهای شیطان، راه درست را در پیش میگیرند و فارغ از هر گونه مانعی، در طریق مقصود ره میسپرند؛ بلکه آنان نیز درگیر با شیطاناند؛ هر چند همواره در این جهاد اکبر پیروز مِیْداناند.  | * نباید معصومان را چون ماشین خودکاری بپنداریم که بدون سنگ اندازیهای شیطان، راه درست را در پیش میگیرند و فارغ از هر گونه مانعی، در طریق مقصود ره میسپرند؛ بلکه آنان نیز درگیر با شیطاناند؛ هر چند همواره در این جهاد اکبر پیروز مِیْداناند.  | ||
* رهبران دینی، گرچه مردم را به پیروی از معصومان فرا میخوانند و از آنان میخواهند که پیامبران و امامان را الگوی خویش سازند، امّا همواره بر این نکته تأکید میورزند که هیچگاه به مقام معصومان نمیتوان رسید.<ref>الكافى، ج۱،   | * رهبران دینی، گرچه مردم را به پیروی از معصومان فرا میخوانند و از آنان میخواهند که پیامبران و امامان را الگوی خویش سازند، امّا همواره بر این نکته تأکید میورزند که هیچگاه به مقام معصومان نمیتوان رسید.<ref>الكافى، ج۱، ص۲۰۱.</ref> از این رو، جانبداری از اندیشه عصمت، فشاری درونی یا برونی بر مؤمنان وارد نمیسازد و روح و جان آنان را نمیآزارد. معصومان در همه کمالات انسانی پیشتاز دیگرانند و کسی به آنان نزدیکتر است که در این راه گام بیشتری بردارد؛ هر چند هیچگاه نباید اندیشه هم آوردی با آنان را در سر پروراند؛ چنانکه، [[امیرالمؤمنین(ع)]] درباره زهد و ساده زیستی خویش میفرماید: آگاه باش که هر پیرویی را پیشوایی است که پی وی را پوید و از نور دانش او روشنی جوید. بدان که پیشوای شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده بسنده کرده و دو قرص نان را خوردنی خویش نموده است. بدانید که شما چنین نتوانید کرد، لیکن مرا یاری کنید به پارسایی و در پارسایی کوشیدن و پاکدامنی و درستی ورزیدن.<ref>نهج البلاغه، ترجمه شهيدى، نامه ى ۴۵، ص۳۱۷.</ref>  | ||
{{پایان پاسخ}}  | {{پایان پاسخ}}  | ||
| خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
متن برگرفته شده از کتاب ''پـرسمان عصـمت''، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.  | متن برگرفته شده از کتاب ''پـرسمان عصـمت''، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.  | ||
{{پانویس}}  | {{پانویس}}  | ||
{{کلام}}  | |||
{{شاخه  | {{شاخه  | ||
  | شاخه اصلی = کلام  |   | شاخه اصلی = کلام  | ||
  |شاخه فرعی۱ = عصمت  |   | شاخه فرعی۱ = عصمت  | ||
  |شاخه فرعی۲ =    |   | شاخه فرعی۲ =    | ||
  |شاخه فرعی۳ =  |   | شاخه فرعی۳ =  | ||
}}  | }}  | ||
| خط ۳۱: | خط ۳۴: | ||
  | لینکدهی =    |   | لینکدهی =    | ||
  | ناوبری =  |   | ناوبری =  | ||
  | نمایه =    |   | نمایه = شد  | ||
  | تغییر مسیر =    |   | تغییر مسیر = شد  | ||
  | بازبینی =    |   | بازبینی =    | ||
  | ارجاعات =    |   | ارجاعات =  | ||
 | بازبینی نویسنده =    | |||
  | تکمیل =    |   | تکمیل =    | ||
  | اولویت =    |   | اولویت =    | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۴
سؤال
آیا اعتقاد به عصمت پیامبران و امامان تأثیری منفی بر زندگی فردی و اجتماعی ما نمیگذارد؟
  
برخی از کسانی که عصمت معصومان را پذیرفتنی نمییابند، پی آمدهایی منفی برای این باور برشمردهاند: 
- شخص معصوم را نمیتوان الگوی دیگران و برتر از آنان به شمار آورد بلکه آنچه شأن و منزلت پیامبر را بالا میبرد، زندگی غیر معصومانه اوست که «نشانگر آن است که در جهاد اکبر و مبارزه با نفس امّاره موفق بوده و در غالب اوقات، راه و هدف درست را شناخته و از آن پیروی کرده است».[۱]
 - برخی، عصمت را سبب رونق بازار دو رویی و ظاهر آرایی دانسته، تلاش میکنند با اثبات این نکته که «گناه در طرح خلقت آدمی مندرج است»[۲] وجدان گناه آلودگان را آسوده سازند و بدین وسیله، به گمان خود، آنان را از مقدس مآبی و زهد فروشی بر حذر دارند.
 
علی رغم آنچه در بیان پیامدهای منفی اعتقاد به عصمت آمده، این پیامدها ارتباطی با اعتقاد به مسئله عصمت ندارد بلکه عصمت انبیا و امامان راهگشای پیروان ایشان است:
- دستیابی پیامبران و امامان به کمالات ویژهای چون عصمت، گزاف و بیدلیل نبوده است و در شایستگیهای اکتسابی آنان ریشه دارد.[۳] عصمت پیامبران و امامان از گناه، افزون بر فواید دیگر، در بُعد عملی از انسان دستگیری میکند و نمونه کاملی را از کسانی که از بند شیطان رسته و به خدا پیوستهاند فرا روی آدمیان قرار میدهد (چنانکه عصمت در دریافت و ابلاغ وحی نیز در بعد علمی به یاری آدمی میشتابد و معرفت حقیقی و سعادت واقعی را دست یافتنی میسازد). مقصود قرآن از نقل حکایاتی چون داستان حضرت یوسف نیز همین درس آموزیها است؛ یعنی بیان این حقیقت که حتی در عنفوان جوانی و با فراهم بودن زمینههای گناه نیز میتوان با یاری جستن از خدا از چنگال نفس بدفرما رهایی یافت.
 - نباید معصومان را چون ماشین خودکاری بپنداریم که بدون سنگ اندازیهای شیطان، راه درست را در پیش میگیرند و فارغ از هر گونه مانعی، در طریق مقصود ره میسپرند؛ بلکه آنان نیز درگیر با شیطاناند؛ هر چند همواره در این جهاد اکبر پیروز مِیْداناند.
 - رهبران دینی، گرچه مردم را به پیروی از معصومان فرا میخوانند و از آنان میخواهند که پیامبران و امامان را الگوی خویش سازند، امّا همواره بر این نکته تأکید میورزند که هیچگاه به مقام معصومان نمیتوان رسید.[۴] از این رو، جانبداری از اندیشه عصمت، فشاری درونی یا برونی بر مؤمنان وارد نمیسازد و روح و جان آنان را نمیآزارد. معصومان در همه کمالات انسانی پیشتاز دیگرانند و کسی به آنان نزدیکتر است که در این راه گام بیشتری بردارد؛ هر چند هیچگاه نباید اندیشه هم آوردی با آنان را در سر پروراند؛ چنانکه، امیرالمؤمنین(ع) درباره زهد و ساده زیستی خویش میفرماید: آگاه باش که هر پیرویی را پیشوایی است که پی وی را پوید و از نور دانش او روشنی جوید. بدان که پیشوای شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده بسنده کرده و دو قرص نان را خوردنی خویش نموده است. بدانید که شما چنین نتوانید کرد، لیکن مرا یاری کنید به پارسایی و در پارسایی کوشیدن و پاکدامنی و درستی ورزیدن.[۵]
 
منابع
متن برگرفته شده از کتاب پـرسمان عصـمت، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.