کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
ماجرای کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع) چه بوده است؟{{پایان سوال}}
ماجرای کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع) چه بوده است؟{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}'''کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع)''' واقعه‌ای است که در قرآن بدان تصریح شده است. مطابق آیات قرآن، فردی از پیروان موسی با یکی از دشمنان او در حال نزاع بود و از موسی تقاضای کمک کرد. موسی به کمک دوست خود شتافت و  وارد این نزاع شد و مشتی به دشمن خود زد و دشمنش به قتل رسید. این ماجرا مورد مناقشه مفسران و محل گفتگوهای زیادی در مورد عصمت انبیاء است.
{{پاسخ}}'''کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع)''' واقعه‌ای است که در قرآن بدان تصریح شده است. مطابق آیات قرآن، فردی از پیروان موسی با یکی از دشمنان او در حال نزاع بود و از موسی تقاضای کمک کرد. موسی به کمک دوست خود شتافت و مشتی به دشمن خود زد و دشمنش به قتل رسید. این ماجرا مورد مناقشه مفسران و محل گفتگوهای زیادی در مورد عصمت انبیاء است. عالمان دینی این اتفاق را در منافات با عصمت موسی نمی‌بینند و ندامت موسی و طلب غفران از خداوند که در قرآن آمده است را به این معنا تفسیر می‌کنند که موسی مرتکب ترک اولی شده است، نه اینکه به عمد نافرمانی خداوند را کرده باشد.


== شرح داستان قتل مرد قبطی در تفاسیر ==
== داستان قتل مرد قبطی در تفاسیر ==
روزی [[موسی(ع)]] وارد شهر شد و در آنجا با صحنه‌ای روبرو گردید: دو نفر مرد را دید که سخت با هم گلاویز شده‌اند و مشغول زد و خورد هستند که یکی از آنها از شیعیان و پیروان موسی بود و دیگری از دشمنانش‏. هنگامی که مرد بنی اسرائیلی چشمش به موسی افتاد از موسی (که جوانی نیرومند و قوی‌پنجه بود) در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد. موسی(ع) به یاری او شتافت تا او را از چنگال این دشمن ستمگر که بعضی گفته‌اند یکی از طباخان [[فرعون]] بود و می‌خواست مرد بنی‌اسرائیلی را برای حمل هیزم به بیگاری کشد نجات دهد. در اینجا موسی مشتی محکم بر سینه مرد فرعونی زد و همین یک مشت کار او را ساخت و بر زمین افتاد و مرد. گفته شده است او می‌خواست دست مرد فرعونی را از گریبان بنی اسرائیلی جدا کند، هر چند گروه فرعونیان مستحق بیش از این بودند، اما در آن شرائط اقدام به چنین کاری مصلحت نبود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۱.</ref>


 
== کشتن مرد قبطی و عصمت موسی(ع) ==
 
روزی موسى(ع) وارد شهر شد و در آنجا با صحنه‌‏اى روبرو گرديد: دو نفر مرد را ديد كه سخت با هم گلاويز شده‏اند و مشغول زد و خورد هستند كه يكى از آنها از شيعيان و پيروان موسى بود و ديگرى از دشمنانش‏. هنگامى كه مرد بنى اسرائيلى چشمش به موسى افتاد" از موسى (كه جوانى نيرومند و قوى پنجه بود) در برابر دشمنش تقاضاى كمك كرد.
 
موسى ع به يارى او شتافت تا او را از چنگال اين دشمن ظالم ستمگر كه بعضى گفته‏اند يكى از طباخان فرعون بود و مى‏خواست مرد بنى اسرائيلى را براى حمل هيزم به بيگارى كشد نجات دهد" در اينجا موسى مشتى محكم بر سينه مرد فرعونى زد اما همين يك مشت كار او را ساخت و بر زمين افتاد و مرد. گفته شده است. او مى‏خواست دست مرد فرعونى را از گريبان بنى اسرائيلى جدا كند، هر چند گروه فرعونيان مستحق بيش از اين بودند، اما در آن شرائط اقدام به چنين كارى مصلحت نبود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۱.
 
</ref>
 
== کشتن مرد قبطی و عصمت انبیا ==
{{همچنین ببینید|عصمت حضرت موسی(ع) با توجه به آیه ۲۰ سوره شعراء}}
{{همچنین ببینید|عصمت حضرت موسی(ع) با توجه به آیه ۲۰ سوره شعراء}}
این عمل (کشتن قبطی) هر چند نافرمانی موسی نسبت به خدای تعالی نبود، برای اینکه اولا خطای بود نه عمدی، و ثانیاً جنبه دفاع از مرد اسرائیلی داشت، و مرد کافر و ظالمی را از او دفع کرد، و لیکن در عین حال این‌طور هم نبوده که شیطان در آن هیچ مداخله‌ای نداشته باشد، چون شیطان همان‌طور که از راه وسوسه آدمی را به گناه و نافرمانی خدا وامی‌دارد، همچنین او را به هر کار مخالف صواب نیز وادار می‌کند، کاری که گناه نیست، لیکن انجامش مایه گرفتاری و مشقت است، هم چنان‌که آدم و همسرش را از راه خوردن آن درخت ممنوع، گرفتار نمود، و کار آنان را به آنجا کشانید که از بهشت بیرون شوند.
مفسران اعتقاد دارند قتل مرد قبطی توسط موسی، منافاتی با عصمت او ندارد. این عمل (کشتن قبطی) نافرمانی موسی نسبت به خداوند نبود، برای اینکه خطایی بود نه عمدی، و نیز جنبه دفاع از مرد اسرائیلی داشت، و مرد کافر و ظالمی را از او دفع کرد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref> این قتل به منظور نجات مؤمنی از شر ظالمی انجام شد و بخودی خود مقصود نبود. بدیهی است که چنین قتلی قبیح نیست؛ زیرا جنبه دفاعی دارد و فرقی نیست میان اینکه قاتل از خود دفاع کند یا از دیگری‏.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه حسین نوری همدانی و دیگران، تهران، فراهانی، بیتا، ج۱۸، ص۱۷۲.</ref> مفسران تصریح کرده‌اند که حضرت موسی(ع) قصد کشتن آن مرد را نداشت و فقط به خاطر دفاع از یک مؤمنی دست به این کار زد.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸، ج۷، ص۲۹.</ref> کشتن قبطی در چندین جا از قرآن کریم مطرح شده و در هیچ محل، خدا موسی را در این عمل محکوم نکرده است.<ref>قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵، ج۸، ص۲۶.</ref>


پس در حقیقت جمله‏" هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ" اظهار انزجار موسی(ع) است از آنچه واقع شد که آن دو نفر به جان هم افتادند و او ناگزیر به مداخله گردید و کار به کشته شدن قبطی انجامید و خلاصه، انزجار از این گرفتاری سخت و ندامت از آن است، و اینکه فرمود:" إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ" اشاره است از آن جناب به اینکه این کاری که از او سرزد نوعی ضلالت است، که به شیطان منسوب است، هر چند که نافرمانی که موجب مؤاخذه است نبود، بلکه صرفاً اشتباه بود، لیکن همین اشتباه هم منسوب به خدا نیست. بلکه منسوب به شیطان است که دشمن و گمراه کننده آشکار است، و این واقعه کار اشتباه و از سوء تدبیر او بود، که او را به عاقبت وخیم مبتلا می‌کرد، و به همین جهت وقتی فرعون به وی اعتراض کرد و گفت:" وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ‏- تو همانی که آن کار را کردی، و نعمت و خوبیهای مرا در حق خودت کفران نمودی"، در پاسخ فرمود:" فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ‏- من اگر آن کار را کردم، وقتی کردم که از گمراهان بودم " قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ" این جمله اعترافی از آن جناب نزد پروردگارش است به اینکه: به نفس خود ستم کرده، چون نفس خود را به خطر انداخته بود، و از این اعتراف برمی‌آید که درخواست کرده و گفته:" فَاغْفِرْ لِی" معنایش مغفرت مصطلح، و آمرزش گناه نیست، بلکه مراد از آن این است که: خدایا اثر این عمل را خنثی کن، و مراد از عواقب وخیم آن خلاص گردان، و از شر فرعون و درباریانش نجات بده، و این معنا از آیه‏" وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْناکَ مِنَ الْغَمِّ به خوبی استفاده می‌شود.
مفسران جمله «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» که موسی در آیه ۱۵ [[سوره قصص]] می‌گوید را به منازعه آن دو نفر نسبت می‌دهند نه خود قتل. گفته شده جمله‏ «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» اظهار انزجار موسی(ع) است از آنچه واقع شد که آن دو نفر به جان هم افتادند و او ناگزیر به مداخله گردید و کار به کشته شدن قبطی انجامید و انزجار از این گرفتاری سخت و ندامت از آن است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref>


و این اعتراف به ظلم، و درخواست مغفرت، نظیر همان طلب مغفرتی است که قرآن کریم از آدم و همسرش حکایت کرده. و فرموده: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref>
در آیه ۱۶ سوره قصص، موسی تقاضای غفران الهی را دارد و گفته «فَاغْفِرْ لِی»، اما مفسران معنای آن را مغفرت مصطلح، و آمرزش گناه نمی‌دانند، بلکه مراد از آن این است که: «خدایا اثر این عمل را خنثی کن، و مرا از عواقب وخیم آن خلاص گردان، و از شر فرعون و درباریانش نجات بده»، و این اعتراف به ظلم «إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی»، و درخواست مغفرت، نظیر همان طلب مغفرتی است که قرآن کریم از آدم و همسرش حکایت کرده است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref>


بدون شک موسی قصد کشتن مرد فرعونی نداشت، و از آیات بعد نیز به خوبی این معنی روشن می‌شود، نه به خاطر اینکه آنها مستحق قتل نبودند، بلکه به خاطر پی‌آمدهایی که این عمل ممکن بود برای موسی و بنی اسرائیل داشته باشد. مسلماً موسی در اینجا گناهی مرتکب نشد، بلکه در واقع ترک اولایی از او سر زد که نمی‌بایست چنین بی‌احتیاطی کند تا به دردسر و زحمت و رنج بیفتد او در برابر همین ترک اولی از خدا تقاضای عفو کرد و خدا نیز او را مشمول لطفش قرار داد.
در تفاسیر گفته شده موسی در این واقعه گناهی مرتکب نشد، بلکه در واقع ترک اولایی از او سر زد که نمی‌بایست چنین بی‌احتیاطی کند تا به دردسر و زحمت و رنج بیفتد. او در برابر همین ترک اولی از خدا تقاضای عفو کرد و خدا نیز او را مشمول لطفش قرار داد. آنچه از موسی سر زد ترک اولایی بیش نبود، او با این عملش خود را به زحمت انداخت چرا که قتل یک قبطی به وسیله موسی چیزی نبود که فرعونیان به آسانی از آن بگذرند، و ترک اولی به معنی کاری است که ذاتاً حرام نیست، بلکه موجب می‌شود که کار خوبتری ترک گردد، بی‌آنکه عمل خلافی انجام شده باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۲.</ref>


آنچه از موسی سر زد ترک اولایی بیش نبود، او با این عملش خود را به زحمت انداخت چرا که قتل یک قبطی به وسیله موسی چیزی نبود که فرعونیان به آسانی از آن بگذرند، و می‌دانیم ترک اولی به معنی کاری است که ذاتاً حرام نیست، بلکه موجب می‌شود که کار خوبتری ترک گردد، بی‌آنکه عمل خلافی انجام شده باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۲.</ref>
=== أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ ===
در آیه ۲۰ [[سوره شعراء]] موسی پس از واقعه قتل مرد قبطی می‌گوید من از ضالین بوده‌ام. جمعی از مفسران معتقدند که منظور از «ضال» در اینجا خطای در موضوع است، یعنی من ضربه‌ای را که به آن مرد قبطی زدم به قصد قتل نبود بلکه به عنوان حمایت از مظلوم بود، و نمی‌دانستم منجر به قتل او می‌شود. بنا بر این «ضال» در اینجا به معنی «غافل» و منظور، غفلت از عاقبت کار است. بعضی دیگر گفته‌اند منظور این است که خطایی در قتل آن مرد ظالم رخ نداده چرا که او مستحق بوده است، بلکه منظور این است که من نمی‌دانستم عاقبت این کار چنین خواهد بود که من نتوانم در مصر بمانم و مدتی از وطن آواره شوم و برنامه‌هایم به تأخیر افتد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۵، ص۲۰۴.</ref>


روشن است که قتل عمدی نبود و موسی که چنین قصدی نداشت از بروز واقعه ناراحت شد، ناگفته نماند: گشتن قبطی در چندین جا از قرآن کریم مطرح شده و در هیچ محل، خدا موسی را در این عمل محکوم نکرده است.<ref>قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵، ج۸، ص۲۶.</ref>
مراد موسی(ع) از این جمله این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، در حالی کردم که به خاطر جهل گمراه بودم و مصلحت کار را نمی‌دانستم و نمی‌دانستم در این عمل، حق چیست تا پیروی کنم. و حکم خدا را نمی‌دانستم؛ یک نفر از بنی اسرائیل مرا به یاری خود خواند و من او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و عاقبت وخیمی به بار می‌آورد و مرا ناگزیر می‌کند که از مصر بیرون شده به مدین بگریزم و سال‌ها از وطن دور شوم. از این جهت بعضی گفته‌اند مراد از ضلالت، جهل است، البته جهل به این معنا که آدمی بدون پروا اقدام به عملی کند و درباره عواقب آن نیندیشد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۵، ص۳۶۶.</ref>


حضرت موسی قصد کشتن آن مرد را نداشت و فقط به خاطر دفاع از یک مؤمنی دست به این کار زد. از این روی خداوند از قتل او انتقاد نکرده و در جای دیگر می‌فرماید: «وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْناکَ مِنَ الْغَمِّ» تو یکی از فرعونیان را به قتل رساندی ودچار غم واندوه شدی و ما تورا از غم نجات دادیم.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸، ج۷، ص۲۹.</ref>
== آیات مربوط به کشتن مرد قبطی ==


اين قتل بمنظور نجات مؤمنى از شر ظالمى انجام شد و بخودى خود مقصود نبود. بديهى است كه چنين قتلى قبيح نيست. زيرا جنبه دفاعى دارد و فرقى نيست ميان اينكه قاتل از خود دفاع كند يا از ديگرى‏.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، تفسير مجمع البيان، ترجمه حسین نوری همدانی و دیگران، تهران، فراهانی، بیتا، ج۱۸، ص۱۷۲.
* {{قرآن|وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ|ترجمه=و تو یکی را بکشتی و ما از غم آزادت کردیم|سوره=طه|آیه=۴۰}}
 
</ref>
 
=== أَنَا مِنَ الضَّالِّينَ ===
در آیه ۲۰ سوره شعرا موسی پس از واقعه قتل مرد قبطی می گوید من از ضالین بوده ام. جمعى از مفسران معتقدند كه منظور از" ضال" در اينجا خطاى در موضوع است، يعنى من ضربه‏اى را كه به آن مرد قبطى زدم به قصد قتل نبود بلكه به عنوان حمايت از مظلوم بود، و نمى‏دانستم منجر به قتل او مى‏شود، بنا بر اين" ضال" در اينجا به معنى" غافل" و منظور غفلت از عاقبت كار است. بعضى ديگر گفته‏اند منظور اين است كه خطايى در قتل آن مرد ظالم رخ نداده چرا كه او مستحق بوده است، بلكه منظور اين است كه من نمى‏دانستم عاقبت اين كار چنين خواهد بود كه من نتوانم در مصر بمانم و مدتى از وطن آواره شوم و برنامه‏هايم به تاخير افتد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۵، ص۲۰۴.
 
</ref>
 
مراد موسى (ع) اين است كه اگر آن روز آن عمل را كردم، در حالى كردم كه به خاطر جهل گمراه بودم و مصلحت كار را نمى‏دانستم و نمى‏دانستم در اين عمل، حق چيست تا پيروى كنم. و خلاصه: حكم خدا را نمى‏دانستم، يك نفر از بنى اسرائيل مرا به يارى خود خواند و من او را يارى كردم و هرگز احتمال نمى‏دادم كه اين يارى او به كشته شدن مرد قبطى مى‏انجامد و عاقبت وخيمى به بار مى‏آورد و مرا ناگزير مى‏كند كه از مصر بيرون شده به مدين بگريزم و سالها از وطن دور شوم. از اينجا روشن مى‏شود اينكه بعضى‏ گفته‏اند: مراد از ضلالت، جهل است، البته جهل به اين معنا كه آدمى بدون پروا اقدام به عملى كند و درباره عواقب آن نينديشد<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۵، ص۳۶۶.
 
</ref>
 
== آیات مربوط به کشتن مرد قبطی ==


* {{قرآن|قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ|ترجمه=(موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی‌خبران بودم!|سوره=شعراء|آیه=۲۰}}
* {{قرآن|قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّینَ|ترجمه=(موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی‌خبران بودم!|سوره=شعراء|آیه=۲۰}}
* {{قرآن|وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ|ترجمه=و تو يكى را بكشتى و ما از غم آزادت كرديم|سوره=طه|آیه=۴۰}}
* {{قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ|ترجمه=گفت: «پروردگارا، من بر خویشتن ستم کردم، مرا ببخش.» پس خدا از او درگذشت که وی آمرزنده مهربان است.|سوره=قصص|آیه=۱۶}}
* {{قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَٰذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ ۖ قَالَ هَٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ|ترجمه=و داخل شهر شد بى‌آنكه مردمش متوجه باشند. پس دو مرد را با هم در زد و خورد يافت: يكى، از پيروان او و ديگرى از دشمنانش [بود]. آن كس كه از پيروانش بود، بر ضد كسى كه دشمن وى بود، از او يارى خواست. پس موسى مشتى بدو زد و او را كشت. گفت: «اين كار شيطان است، چرا كه او دشمنى گمراه‌كننده [و] آشكار است.»|سوره=قصص|آیه=۱۵}}
* {{قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَیٰ حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هٰذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ ۖ قَالَ هٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ|ترجمه=و داخل شهر شد بی‌آنکه مردمش متوجه باشند. پس دو مرد را با هم در زد و خورد یافت: یکی، از پیروان او و دیگری از دشمنانش [بود]. آن کس که از پیروانش بود، بر ضد کسی که دشمن وی بود، از او یاری خواست. پس موسی مشتی بدو زد و او را کشت. گفت: «این کار شیطان است، چرا که او دشمنی گمراه‌کننده [و] آشکار است.»|سوره=قصص|آیه=۱۵}}
* {{قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ|ترجمه=گفت: «پروردگارا، من بر خويشتن ستم كردم، مرا ببخش.» پس خدا از او درگذشت كه وى آمرزنده مهربان است.|سوره=قصص|آیه=۱۶}}


{{پایان پاسخ}}{{مطالعه بیشتر}}
{{پایان پاسخ}}{{مطالعه بیشتر}}
خط ۶۲: خط ۴۱:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۱

سؤال
ماجرای کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع) چه بوده است؟

کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع) واقعه‌ای است که در قرآن بدان تصریح شده است. مطابق آیات قرآن، فردی از پیروان موسی با یکی از دشمنان او در حال نزاع بود و از موسی تقاضای کمک کرد. موسی به کمک دوست خود شتافت و مشتی به دشمن خود زد و دشمنش به قتل رسید. این ماجرا مورد مناقشه مفسران و محل گفتگوهای زیادی در مورد عصمت انبیاء است. عالمان دینی این اتفاق را در منافات با عصمت موسی نمی‌بینند و ندامت موسی و طلب غفران از خداوند که در قرآن آمده است را به این معنا تفسیر می‌کنند که موسی مرتکب ترک اولی شده است، نه اینکه به عمد نافرمانی خداوند را کرده باشد.

داستان قتل مرد قبطی در تفاسیر

روزی موسی(ع) وارد شهر شد و در آنجا با صحنه‌ای روبرو گردید: دو نفر مرد را دید که سخت با هم گلاویز شده‌اند و مشغول زد و خورد هستند که یکی از آنها از شیعیان و پیروان موسی بود و دیگری از دشمنانش‏. هنگامی که مرد بنی اسرائیلی چشمش به موسی افتاد از موسی (که جوانی نیرومند و قوی‌پنجه بود) در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد. موسی(ع) به یاری او شتافت تا او را از چنگال این دشمن ستمگر که بعضی گفته‌اند یکی از طباخان فرعون بود و می‌خواست مرد بنی‌اسرائیلی را برای حمل هیزم به بیگاری کشد نجات دهد. در اینجا موسی مشتی محکم بر سینه مرد فرعونی زد و همین یک مشت کار او را ساخت و بر زمین افتاد و مرد. گفته شده است او می‌خواست دست مرد فرعونی را از گریبان بنی اسرائیلی جدا کند، هر چند گروه فرعونیان مستحق بیش از این بودند، اما در آن شرائط اقدام به چنین کاری مصلحت نبود.[۱]

کشتن مرد قبطی و عصمت موسی(ع)

مفسران اعتقاد دارند قتل مرد قبطی توسط موسی، منافاتی با عصمت او ندارد. این عمل (کشتن قبطی) نافرمانی موسی نسبت به خداوند نبود، برای اینکه خطایی بود نه عمدی، و نیز جنبه دفاع از مرد اسرائیلی داشت، و مرد کافر و ظالمی را از او دفع کرد.[۲] این قتل به منظور نجات مؤمنی از شر ظالمی انجام شد و بخودی خود مقصود نبود. بدیهی است که چنین قتلی قبیح نیست؛ زیرا جنبه دفاعی دارد و فرقی نیست میان اینکه قاتل از خود دفاع کند یا از دیگری‏.[۳] مفسران تصریح کرده‌اند که حضرت موسی(ع) قصد کشتن آن مرد را نداشت و فقط به خاطر دفاع از یک مؤمنی دست به این کار زد.[۴] کشتن قبطی در چندین جا از قرآن کریم مطرح شده و در هیچ محل، خدا موسی را در این عمل محکوم نکرده است.[۵]

مفسران جمله «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» که موسی در آیه ۱۵ سوره قصص می‌گوید را به منازعه آن دو نفر نسبت می‌دهند نه خود قتل. گفته شده جمله‏ «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» اظهار انزجار موسی(ع) است از آنچه واقع شد که آن دو نفر به جان هم افتادند و او ناگزیر به مداخله گردید و کار به کشته شدن قبطی انجامید و انزجار از این گرفتاری سخت و ندامت از آن است.[۶]

در آیه ۱۶ سوره قصص، موسی تقاضای غفران الهی را دارد و گفته «فَاغْفِرْ لِی»، اما مفسران معنای آن را مغفرت مصطلح، و آمرزش گناه نمی‌دانند، بلکه مراد از آن این است که: «خدایا اثر این عمل را خنثی کن، و مرا از عواقب وخیم آن خلاص گردان، و از شر فرعون و درباریانش نجات بده»، و این اعتراف به ظلم «إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی»، و درخواست مغفرت، نظیر همان طلب مغفرتی است که قرآن کریم از آدم و همسرش حکایت کرده است.[۷]

در تفاسیر گفته شده موسی در این واقعه گناهی مرتکب نشد، بلکه در واقع ترک اولایی از او سر زد که نمی‌بایست چنین بی‌احتیاطی کند تا به دردسر و زحمت و رنج بیفتد. او در برابر همین ترک اولی از خدا تقاضای عفو کرد و خدا نیز او را مشمول لطفش قرار داد. آنچه از موسی سر زد ترک اولایی بیش نبود، او با این عملش خود را به زحمت انداخت چرا که قتل یک قبطی به وسیله موسی چیزی نبود که فرعونیان به آسانی از آن بگذرند، و ترک اولی به معنی کاری است که ذاتاً حرام نیست، بلکه موجب می‌شود که کار خوبتری ترک گردد، بی‌آنکه عمل خلافی انجام شده باشد.[۸]

أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ

در آیه ۲۰ سوره شعراء موسی پس از واقعه قتل مرد قبطی می‌گوید من از ضالین بوده‌ام. جمعی از مفسران معتقدند که منظور از «ضال» در اینجا خطای در موضوع است، یعنی من ضربه‌ای را که به آن مرد قبطی زدم به قصد قتل نبود بلکه به عنوان حمایت از مظلوم بود، و نمی‌دانستم منجر به قتل او می‌شود. بنا بر این «ضال» در اینجا به معنی «غافل» و منظور، غفلت از عاقبت کار است. بعضی دیگر گفته‌اند منظور این است که خطایی در قتل آن مرد ظالم رخ نداده چرا که او مستحق بوده است، بلکه منظور این است که من نمی‌دانستم عاقبت این کار چنین خواهد بود که من نتوانم در مصر بمانم و مدتی از وطن آواره شوم و برنامه‌هایم به تأخیر افتد.[۹]

مراد موسی(ع) از این جمله این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، در حالی کردم که به خاطر جهل گمراه بودم و مصلحت کار را نمی‌دانستم و نمی‌دانستم در این عمل، حق چیست تا پیروی کنم. و حکم خدا را نمی‌دانستم؛ یک نفر از بنی اسرائیل مرا به یاری خود خواند و من او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و عاقبت وخیمی به بار می‌آورد و مرا ناگزیر می‌کند که از مصر بیرون شده به مدین بگریزم و سال‌ها از وطن دور شوم. از این جهت بعضی گفته‌اند مراد از ضلالت، جهل است، البته جهل به این معنا که آدمی بدون پروا اقدام به عملی کند و درباره عواقب آن نیندیشد.[۱۰]

آیات مربوط به کشتن مرد قبطی

  • ﴿وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ؛ و تو یکی را بکشتی و ما از غم آزادت کردیم(طه:۴۰)
  • ﴿قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّینَ؛ (موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی‌خبران بودم!(شعراء:۲۰)
  • ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ گفت: «پروردگارا، من بر خویشتن ستم کردم، مرا ببخش.» پس خدا از او درگذشت که وی آمرزنده مهربان است.(قصص:۱۶)
  • ﴿وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَیٰ حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هٰذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ ۖ قَالَ هٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ؛ و داخل شهر شد بی‌آنکه مردمش متوجه باشند. پس دو مرد را با هم در زد و خورد یافت: یکی، از پیروان او و دیگری از دشمنانش [بود]. آن کس که از پیروانش بود، بر ضد کسی که دشمن وی بود، از او یاری خواست. پس موسی مشتی بدو زد و او را کشت. گفت: «این کار شیطان است، چرا که او دشمنی گمراه‌کننده [و] آشکار است.»(قصص:۱۵)


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۱.
  2. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
  3. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه حسین نوری همدانی و دیگران، تهران، فراهانی، بیتا، ج۱۸، ص۱۷۲.
  4. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸، ج۷، ص۲۹.
  5. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵، ج۸، ص۲۶.
  6. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
  7. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۲.
  9. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۵، ص۲۰۴.
  10. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۵، ص۳۶۶.