صلح حدیبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
 
(۳۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
صلح حدیبیه را توضیح دهید
واقعه صلح حدیبیه چه بود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''صلح حدیبیه'''، توافقی است میان مسلمانان و کفار قریش که توسط پیامبر(ص) و یکی از سفرای قریش منعقد گردید. پیامبر در سال ششم قمری، پس از رؤیای صادقه انجام عمره، با جمعی از مسلمانان به قصد انجام مناسک عمره رهسپار مکه شد. کفار قریش در جایی به نام حدیبیه در نزدیکی مکه، مانع ورود پیامبر(ص) و مسلمانان به مکه شدند و پس از آمد و شد چند سفیر، مقرر گردید پیامبر(ص) از انجام عمره صرف نظر کند و صلح نامه‌ای میان طرفین نگاشته شود. طبق این توافق که مورد اتفاق طرفین قرار گرفت، پیامبر و پیروانش می‌بایست به مدینه بازگردند و سال بعد می‌توانند برای انجام عمره به مکه بیایند.


متن این توافق، در ظاهر به ضرر مسلمانان بود و اعتراض برخی مسلمین را در پی داشت؛ اما صلح حدیبیه به اتفاق مورخان و عالمان دینی، سبب فتح مکه در سال هشتم هجری شد. طبق مفاد این توافق، کفار قریش که سالها با مسلمانان می‌جنگیدند آنان را به رسمیت شناختند و از آن پس مسلمانان می‌توانستند در آرامش و صلح در حجاز زندگی کنند و همین امر موجب رشد و فراگیری آنان شد.


<nowiki>در سیره عملی رسول خدا(ص) بر پایه آیات فراوانی از قرآن می‌توان چند روش مشخص را در دعوت مردم بازشناسی کرد. نخستین و اصیل‌ترین شیوه بر اساس «هدایت فکری» مردم از طریق استدلال و تقویت روح تفکر و تعمق در مردم بود. پیامبر در تمام دوران (۱۳ سال) مکه با قوت از این شیوه استفاده کردند و تا آخر نیز دعوت مکرر قرآن به تأمل و تدبر و نیز توصیه به رسول خدا(ص) برای «دعوت به حکمت و موعظه» نشان آن بود که این راه ادامه دارد، و پیامبر(ص) با همین شیوه توانست تعداد زیادی را به اسلام فراخواند که از جمله آن‌ها ایمان آوردن مردم مدینه بود.}}</nowiki><ref>جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام ـ سیره رسول خدا(ص)، قم، نشر الهادی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۷.</ref>
== واقعه حدیبیه ==
در ذیقعدهٔ سال ششم قمری، [[پیامبر(ص)]] تصمیم به زیارت خانهٔ خدا گرفت و رهسپار مکه گردید و برای تأکید بر مقصود خویش که زیارت خانه بود و نه جنگ، در نزدیکی مدینه در جایی موسوم به ذوالحُلیفه، جامهٔ احرام پوشید و ۷۰ شتر را آمادهٔ قربانی کرد.<ref>سیدی، سید محمد، «حدیبیه»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ذیل مدخل.</ref> رفتن به مکه، علاوه بر اینکه یک عبادت بود، اقتدار مسلمانان را نیز در حجاز به نمایش می‌گذاشت. این تصمیم در پی یک رؤیای صادقه بود. پیامبر خوابی دیدند که با یارانشان به [[مسجدالحرام]] وارد شده و مناسک عمره را به جای می‌آورند.<ref>بهمن زینلی، سید محمدصادق حسینی کجانی، علی اعتصامی، «مقایسه تحلیلی نحوه انعکاس صلح حدیبیه در قرآن کریم و منابع تاریخی (مغازی واقدی، سیره ابن هشام، طبقات ابن سعد و تاریخ طبری)»، مجله قرآن، فرهنگ و تمدن، سال دوم، تابستان ۱۴۰۱، شماره ۴.</ref> قصد انجام حج اقدامی بود که قریشیان را به مقابله‌ای ناخواسته در چارچوب ممانعت از انجام حج وادار کرد.<ref>منتظری مقدم، حامد، «صلح و جنگ در سیره پیامبر اعظم(ص)»، مجله معرفت، سال بیست و سوم، فروردین ۱۳۹۳، شماره ۱۹۶، «ویژه تاریخ».</ref>


اما همیشه عده ای هستند که منطق در آنها کارگر نیست، و با عقاید و رفتار فاسد و باطلی که دارند موجبات ظلم و تعدی بر دیگران شده و از راه هدایت سر باز می‌زنند. با شناختی که از روحیه مفسدین در تاریخ گذشته و حال در دست داریم بسیار ساده لوحانه است که گمان کنیم با سخن گفتن می‌توانیم آنها را وادار کنیم تا دست از تجاوز بردارند، از دیدگاه قرآن این چنین کسانی تنها با جنگ و نه با عهد و پیمان گرفتن، دست از تجاوز و ایجاد فساد خواهند برداشت.<ref>همان، ص۴۵۵.</ref>
این سفر در ایام ماه حرام بود و در ماه حرام رسم جاهلیت هم این بود که دشمنان متعرض یکدیگر نمی‌شدند و خود قریش هم این رسم را درباره دیگران عمل می‌کردند. رسول اکرم به استناد این سنت با عده‌ای برای انجام عمل حج در مکه روانه شدند.<ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۶، ص۲۵۱.</ref> ولی وقتی به نزدیک مکه رسیدند، در محل حدیبیه، کفار قریش متوجه شدند و مانع ورود آنها به مکه شدند. در این شرایط نزدیک بود که جنگ در بگیرد؛ مسلمین هم اصرار داشتند که ما به زور و عنف وارد مکه می‌شویم، ولی خود پیامبر(ص) با اصرار مسلمین موافقت نکردند.<ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۶، ص۲۵۱.</ref> پیامبر عثمان را به مکه فرستاد و برای چندمین‌بار مکیان را از قصد خود (زیارت خانه خدا و بازگشت به مدینه) مطّلع کرد، که آنان نپذیرفتند. مشرکان اجازه بازگشت به عثمان ندادند و در پی آن، شایع شد که قریش وی را به قتل رسانده‌اند. در پی نشر این خبر، رسول خدا اصحاب را به بیعتِ معروف به [[بیعت رضوان]] فراخواند.<ref>اداک، صابر، «حدیبیه»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱۲، ذیل مدخل.</ref>


صلح جویی به معنای دوری از هر گونه شدت عمل به نحو مطلق و صد در صد، خود به معنای نقص برای دارنده آن است چرا که گاهی بدون شدت عمل و برخورد نمی‌توان حقوق از دست رفته را به صاحبان حق بازگرداند و کوتاه آمدن و به نصیحت و موعظه بسنده کردن در مورد کسانی که موعظه در آنها اثری ندارد به معنای دادن آزادی عمل برای ادامه روش نادرست آنهاست.
قریش تصمیم گرفت که نگذارد پیامبر(ص) به مکه وارد شود. بین آن حضرت و طایفه قریش سفرائی رد و بدل شد، تا در نهایت آنان سهیل بن عمرو را نزد پیامبر(ص) فرستاده و به او گفتند نزد محمد برو و با او مصالحه کن ولی باید او امسال به مکه نیاید؛ زیرا ما هرگز زیر این بار نمی‌رویم که فردا عرب بگویند او به زور به مکه وارد شد. وی به نزد پیامبر(ص) رسید و ماجرای صلح را در میان گذاشت.<ref>منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی (دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیه)، ترجمه و تقریر محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۷۹، '''،'''ج۵، ص۲۹۲.</ref> پیامبر با دیدن او گفت: «قریش با فرستادن این مرد، قصد صلح دارند». پس از توافق دو طرف در مورد آزادی اسرا، میان پیامبر و نماینده قریش پیمان صلحی به امضا رسید. پیامبر چون به فواید این صلح آگاه بود، انعطاف زیادی نشان داد که موجب انتقاد و خشم برخی صحابه شد و حتی سخنان درشت و سؤالات طعنه‌آمیزی در مورد پیامبر از آنان شنیده می‌شد. نمونه‌ای از انعطاف پیامبر، قبول درخواست سهیل‌بن عمرو بود مبنی بر حذف «بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم» از ابتدای صلح‌نامه و نوشتن «باسمک‌اللهم» به‌جای آن، و نیز حذف عنوان رسول‌اللّه بعد از نام آن حضرت و نوشتن «محمدبن عبداللّه» به‌جای آن.<ref>اداک، صابر، «حدیبیه»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱۲، ذیل مدخل.</ref>


اسلام قصد ایجاد آرامش کاذب را که در پناه سکوت، مظلوم از احقاق حق خودش بازماند، ندارد؛ بنابراین با وجود آیات بیشماری که درباره فلسفه جهاد در قرآن آمده و جنگ را برای اهداف کاملاً دینی و انسانی روا شمرده، این بی انصافی است که کسی تجویز جنگ در اسلام را برای اهداف کاملاً جنگ طلبانه بداند. مفهوم جهاد دینی، رهایی انسان‌ها از یوغ ستم، و به دست آوردن حقوق حقه یا از بین بردن تجاوز، در کنار امر به عدم تعدی و تجاوز است.<ref>همان، ص۴۵۶.</ref>
گزارش حدیبیه که از منابع متقدم رسیده است، حاصل فرایند طولانی نقل و ویرایش بوده است. کهن‌ترین و مفصل‌ترین روایت این موضوع که قابل بازسازی است، از آن [[عروة بن زبیر]](۲۳–۹۴ق) است.<ref>گورکه، آندریاس، «روایت تاریخی حدیبیه، پژوهشی درباره گزارش عروه بن زبیر»، ترجمه سیدعلی آقایی، مجله نامه تاریخ‌پژوهان، زمستان ۱۳۸۵، و بهار ۱۳۸۶، شماره ۸ و ۹.</ref>


با توضیحاتی که داده شد چنین به دست می‌آید که اسلام در طبیعت خود، صلح طلب و اهل مسالمت است اما هیچ‌گاه نمی‌کوشد تا نظر خویش را درباره جهاد و دفاع پنهان کند و نوعی صلح غیر واقعی را پیشنهاد کند که نتیجه آن راضی شدن به ظلم و تعدی به حقوق دیگران باشد.<ref>همان.</ref>
== سوره فتح ==
مراد از فتح در آیه اول [[سوره فتح]] به طوری که قرائن کلام هم تأیید می‌کند، فتحی است که خدا در صلح حدیبیه نصیب رسول خدا(ص) فرمود. تمامی پیشرفت‌هایی که در این سوره اشاره‌ای به آنها دارد، از روزی شروع شده که پیامبر از مدینه به سوی مکه بیرون رفت و سرانجام مسافرتش به صلح حدیبیه منتهی گردید؛ مانند منت نهادن بر رسول خدا(ص) و مؤمنین، و مدح مؤمنین، و خشنودیش از بیعت ایشان، و وعده جمیلی که به ایشان داده که در دنیا به غنیمت‌های دنیایی و در آخرت به بهشت می‌رساند، و مذمت عربهای متخلف که رسول خدا(ص) خواست آنان را به سوی جنگ حرکت دهد، ولی حاضر نشدند، و مذمت مشرکین در اینکه سد راه رسول خدا و همراهیان آن جناب از داخل شدن به مکه شدند، و مذمت منافقین و تصدیق خدا رؤیای رسول گرامیش را، و همچنین اینکه می‌فرماید: «او چیزهایی می‌داند که شما نمی‌دانید، و در پس این حوادث فتحی نزدیک قرار دارد» همه اینها اگر صریح نباشد نزدیک به صریح است که مربوط به خروج آن جناب از مدینه به سوی مکه که منتهی به صلح حدیبیه شد می‌باشد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی، محمد باقر، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸، ج۱۸، ص: ۳۷۹.</ref>


بنابراین روش اصلی و اولیه پیامبر اسلام بلکه تمام انبیاء الهی برای دعوت بر طریق هدایت و کمال، روش مسالمت آمیز و مدارا است و نمونه‌های بسیاری از تاریخ زندگانی پیامبر اسلام(ص) گواه این مطلب است و آیات بسیاری در قرآن نیز بر این مطلب اشاره دارد مانند آیه ۵۹ سوره آل عمران: {{قرآن|فَبِمَا رَحْمَه مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ …<ref>آل عمران/۱۵۹.</ref>؛ «رحمت خدا تو را با خلق، مهربان و خوش خوی گردانید، و اگر تندخو و سخت دل بودی مردم از پیرامون تو متفرق می‌شدند، پس چون امت به نادانی درباره تو بد کنند از آنان درگذر و از خدا بر آنها طلب آمرزش کن…».
مفسران قرآن فتح در آیه اول سوره فتح را به این دلایل اشاره به پیروزی عظیمی می‌دانند که از «صلح حدیبیه» نصیب مسلمانان شد:


اما صلح حدیبیه چنین بوده است که پیامبر(ص) بنابر مصلحت آنروز جامعه مسلمین آنرا پذیرفت چرا که پذیرش آن به معنای به وجود آمدن دوره آرامشی بود که در آن می‌شد با تمرکز بر تبلیغ دین و رساندن پیام الهی بر همگان قدم‌های مؤثرتری در این راه برداشت اگر چه ظاهر صلح نامه به نفع کفار بود و بعضی از مسلمین نیز از آن راضی نبودند اما با گذشت زمان درستی تصمیم پیامبر بر همگان آشکار گردید و اثرات مثبت آن در جذب مردم به سوی راه حق نمایان شد.
۱. جمله «فتحنا» به صورت فعل ماضی است؛ نشان می‌دهد که این امر به هنگام نزول آیات تحقق یافته بود، در حالی که چیزی جز صلح حدیبیه در کار نبود.


و حتی زهری که از رجال معروف تابعین است در این مورد می‌گوید، فتحی عظیم تر از صلح حدیبیه صورت نگرفت، چرا که مشرکین با مسلمانان ارتباط یافتند و اسلام در قلوب آنها جایگزین شد و در عرض سه سال گروه عظیمی اسلام آوردند و جمعیت مسلمانان با آنها رو به فزونی گرفت.}}<ref>مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هشتم، ۱۳۸۷ش، ص۶۳۳.</ref> بنابراین عمل پیامبر و اقدام به صلح در همان راستای هدایت و آگاهی بخشیدن به جامعه آنروز بوده است و نه صرفاً یک عمل مسالمت آمیز و صلح جویانه آن هم در شرایط سخت و همراه با ظلم پذیری.
۲. زمان نزول این آیات که در بالا اشاره شد و آیات دیگر این سوره که مدح مؤمنان و ذم منافقان و مشرکان در ماجرای حدیبیه می‌کند مؤید دیگری بر این معنی است. آیه ۲۷ این سوره که تأکید بر «رؤیای صادقانه» پیامبر ص کرده می‌گوید: «مسلماً در آینده وارد مسجد الحرام در نهایت امنیت خواهید شد، و به انجام مناسک عمره می‌پردازید» شاهد گویایی است بر اینکه این سوره و محتوای آن بعد از حدیبیه و قبل از فتح مکه بوده است.


اما این مطلب که چرا سیره حضرت مسیح یا بودا با پیامبر اسلام متفاوت است؛ در مورد بودا باید گفت که برخی از دین شناسان معتقدند که اساساً بودا در صدد تدوین و پایه‌گذاری یک دین و آیین کامل که بتواند جامعه بشری را اداره کند نبوده است تا بتواند ملاک قضاوت ما قرار گیرد.<ref>گروه عقاید، شناخت ادیان، سازمان حوزه‌ها و مدارس خارج از کشور، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۴.</ref>
۳. در روایات متعددی «صلح حدیبیه» به عنوان «فتح مبین» معرفی شده است. <ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، بیتا، ج۲۲، ص۱۰.</ref>


آیین و مسلک بودا پیش از این که به یک دین شباهت داشته باشد به یک فلسفه شبیه است، ولی پیروان او تدریجاً آیین او را به صورت یک آیین مذهبی درآوردند و خود او را که منکر پرستش خدا بود تا حد معبود بالا بردند، معبد ساختند و مجسمه بودا را در معابد بر پا کردند و گفته‌های او را پس از خودش گرد آوردند.<ref>مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران ـ مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، ۱۳۸۳ش، ج۱۴، ص۱۷۸.</ref>
== متن صلح‌نامه ==
متن صلح‌نامه به این شرح است:


بنابراین از آنجا که او در پی تشکیل جامعه آرمانی و داشتن برنامه کامل زندگی و به همین ترتیب فراهم آوردن سعادت دنیوی و اخروی انسانها نبوده است بلکه آوردهٔ او بیشتر یک مکتب فلسفی به‌شمار می‌رود لذا عملکرد وی نمی‌تواند ملاک قضاوت صحیح و مقایسه ما قرار گیرد. مضاف بر اینکه بر فرض اگر آموزه‌های او یک آیین کامل و دارای صَلاح نیز به حساب آید با توجه به مطالب گفته شده در صورت دارا بودن قدرت و نیروی کافی برای مبارزه عملی با طغیان گران و مستکبران و کسانی که به هیچ وجه پذیرای حق نیستند و کوتاهی در آن اشکالات زیادی بر روش وی وارد خواهد بود.
باسمک اللهم. این آن چیزی است که محمد بن عبدالله و سهیل بن عمرو بر طبق آن صلح نمودند:
# اینان با یکدیگر مصالحه کردند که تا ده سال جنگ از مردم برداشته شود، مردم در امنیت کامل به سر برند و متعرض یکدیگر نگردند. بر این پایه که اگر از اصحاب محمد کسی برای انجام حج یا عمره یا تجارت به مکه آمد، خون و مالش در امان است و از قریش هر کس به مدینه وارد شد و از آنجا خواست عبور کند و به مصر یا شام برای تجارت برود، خون و مالش در امان است.
# و نیز کسی که از قریش بدون اجازه ولی خود به نزد محمد آید، باید او را به قریش برگرداند؛ ولی از کسانی که همراه محمد هستند اگر کسی به نزد قریش آید، ملزم نیستند که او را به وی بازگردانند.
# و در بین ما عیب‌ها [و ناراحتی‌های گذشته] پوشیده نگاه داشته می‌شود و هیچ گونه حمله آشکار یا خیانت پنهانی در بین نیست.
# و هر کس بخواهد با محمد قرارداد و معاهده ای ببندد مانعی نیست، و هر کس بخواهد در قراردادها و عهد قریش داخل شود مانعی نیست.
# و تو امسال بازمی‌گردی و داخل مکه نمی‌شوی، و در سال آینده ما از مکه خارج می‌شویم و تو و یارانت به مکه وارد می‌شوید و سه روز در آن می‌مانید، فقط سلاح سواره با شماست و شمشیرها در غلاف و دیگر هیچ چیز به همراه خود نمی‌آورید.
# و قربانی‌هایی که به همراه خود می‌آورید تا همان‌جا که ما می‌بریم و جایگاه آن است می‌برید و از آنجا جلوتر نمی‌آیید.
# بر این صلحنامه مردانی از مسلمانان و مردانی از مشرکان گواهی می‌دهند<ref>منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی (دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیه)، ترجمه و تقریر محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۷۹، '''،'''ج۵، ص۲۹۳؛ نیز: سیدی، سید محمد، «حدیبیه»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ذیل مدخل.</ref>


اما در مورد عیسی(ع) باید گفت آنچه در مورد ایشان در اذهان شکل گرفته است تفکری نادرست و خالی از حقیقت است. عیسی(ع) نیز مانند پیامبر اسلام مأمور به هدایت و اصلاح جامعه بشری بوده است و در این راه از تمام ابزار و وسایل موجود در حد امکان بهره می‌گرفته است.
== ثمرات صلح حدیبیه ==
صلح حدیبیه به عنوان بزرگترین فتح سیاسی تاریخ صدر اسلام مطرح است. این صلح پس از نبرد احزاب و در سال ششم هجری به سبب حلم، مدارا و دوراندیشی پیامبر، میان مسلمانان و کفار قریش منعقد گردید.<ref>حسین فخاری، ناصر برخوردار، «بررسی استراتژی پیامبر اعظم در صلح حدیبیه براساس تحلیل سوات»، مجله تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، سال چهارم، زمستان ۱۳۹۲، شماره ۱۳. ص۵۱ تا ۷۸.</ref> از اصحاب پیامبر(ص) روایت است که گفته‌اند که ما به فتح مکه آگاه نشدیم مگر در روز حدیبیه چه آن مبدأ فتح مکه بود.<ref>کاشانی، ملا فتح‌الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، ۱۳۳۶، ج۸، ص۳۶۰.</ref> صلح حدیبیه مؤثرترین عامل برای فتح مکه در قرن هشتم هجری بود.<ref>طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی، محمد باقر، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸، ج۱۸، ص۳۸۰.</ref>


مبارزه عیسای مسیح با طغیانگران بنی اسرائیل، بخشی از رسالت الهی آن حضرت بوده است و چنین نبوده است که مسیح فقط به موعظه بسنده کند… قرآن کریم، پاسخ مثبت حواریون به حضرت مسیح برای نبرد با کافران، و نیز برخورداری آنان از امداد و تأیید الهی در مبارزه پیروزمندانه شان را چنین نقل می‌کند: {{قرآن|یَأَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کونُواْ أَنصَارَ اللَّهِ کمَا قَالَ عِیسی ابْنُ مَرْیمَ لِلْحَوَارِیِّنَ مَنْ أَنصَارِی إِلی اللَّهِ قَالَ الحَوَارِیُّونَ نحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَامَنَت طَّائفَه مِّن بَنی إِسْرَ ءِیلَ وَ کفَرَت طَّائفَه فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ عَلی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُواْ ظَاهِرِینَ<ref>صف / ۱۴.</ref>؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، یاوران خدا باشید، هم چنان‌که عیسی بن مریم به حواریان گفت: چه کسانی یاوران من در راه خدایند؟ حواریان گفتند: ما یاوران خدا هستیم. پس گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند. ما کسانی را که ایمان آورده بودند بر ضد دشمنانشان مدد کردیم تا پیروز شدند.».
پیش از صلح حدیبیه، مشرکین قریش همواره در حال هجوم بودند و مسلمانان فقط حالت دفاعی داشتند، اما حرکت مسلمانان برای زیارت کعبه این شرایط را تغییر داد.<ref>محسنی، شیخ محمد آصف، انوار هدایت، کابل، رسالات، ۱۳۹۴، ج۳، ص۱۶۹.</ref> در فاصله دو سالِ صلح حدیبیه تا فتح مکه، عده زیادی مسلمان شدند. مسلمین هم آزادی پیدا کرده بودند و در مکه تبلیغ می‌کردند.<ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۶، ص۲۶۰.</ref>


این آیه بیانگر آن است که اصل نبرد در دین مسیحیت یک اصل مسلم بود، زیرا خدای سبحان به مسلمانان می‌گوید: ای مؤمنان در یاری دین خدا و مبارزه با کفر؛ مانند حواریان عیسی باشید بنابراین مسیحیت در رهبانیت خلاصه نمی‌شد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تنفسیر موضوعی قرآن، ج۷ و سیره پیامبران در قرآن، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ص۳۶۹ و ۳۷۰.</ref>
{{جعبه نقل‌قول
 
| نقل قول = در حدیبیه پیمانی بسته شد که آن سال بازگردند و سال بعد به زیارت کعبه روند که آن را عمرة القضا گفتند. بازگشت به‌ظاهر شکستی بود و بعضی یارانِ عجولِ غافل از دقایقِ سیاست، جنجالی کردند، اما به‌حق قرارداد حدیبیه فتحی بزرگ بود که مکهٔ معاند، دولتِ نوزادِ اسلام را شناخته بود که راه مکه بر مسلمانان باز شده بود.<ref>پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة، بیجا، دنیای دانش، بیتا، ص۵۲.</ref>
همچنین از نظر کتاب مقدس حضرت عیسی(ع) شخصیتی انقلابی است که برای نجات محرومان از سلطه ستمکاران ظهور کرده و مبارزه مسلحانه یکی از راهبردهایی است که برای تحقق هدف انقلابی اش برگزیده است<ref>آل ادیب، سید محمد، پرسش‌ها و پاسخ‌ها درباره مسیحیت، قم، مرکز مدیریت حوزه، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ص۲۹.</ref> که به دو نمونه اشاره می‌کنیم:
}}
 
«هر کس که در زمره یاران اوست باید آماده جهاد و شهادت باشد». (انجیل لوقا ـ ۲۶:۱۴)
 
هنگامی که تعقیب و دستگیری حضرت مسیح(ع) قطعی و نزدیک شد و دانست که با وی همچون یک مجرم رفتار خواهند کرد، برای دفاع مسلحانه آخرین تلاش خود را کرد، اما پاسخ مساعدی نشنید:<ref>توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، انتشارات سمت، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۷.</ref>
 
«پس به ایشان گفت: … کسی که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته، آن را بخرد است». (لوقا ۲۲:۳۶)


اما اینکه چرا این جنبه در سیره حضرت مسیح برجستگی چندانی ندارد می‌تواند معلول چند علت باشد: اول اینکه مدت رسالت حضرت عیسی(ع) کوتاه بوده و فرصت اقدامات عملی موثرتری نبود. و دوم اینکه قدرت کافی برای اقدام نظامی مؤثر بر علیه ظالمان و ستمگران پیدا نشد چنان‌که ما این مطلب را در سیره نبوی نیز می‌یابیم که حضرت ۱۳ سال در مکه در تحت بدترین آزارها و اذیت‌ها قرار گرفتند ولی قدرت کافی برای مبارزه عملی بر علیه آنها نیافتند لذا صبر پیشه کرده و به یاران خود نیز صبر را توصیه نمودند.
مقایسهٔ شمار همراهان پیامبر(ص) در حدیبیه با شمار سپاهیان پیامبر(ص) در فتح مکه (۱۰ هزار نفر) که در کمتر از دو سال پس از آن اتفاق افتاد نشان می‌دهد که آرامش پس از صلح حدیبیه سبب اصلی گسترش و نفوذ دین تازه بوده است.<ref>سیدی، سید محمد، «حدیبیه»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ذیل مدخل.</ref> قریشیان، در کمتر از دو سال، بند اول صلح‌نامه را نقض کردند، زیرا طبق بند پایانی، قبیله بنی‌خزاعه با مسلمانان و قبیله بنی‌بکر با قریش هم‌پیمان شدند، اما در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ‌داد، مردانی از قریش به نفع بنی‌بکر، افرادی از بنی‌خزاعه را کشتند. این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصاً برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، پیامبر با سپاهی انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بودند، عازم فتح مکه شد.<ref>اداک، صابر، «حدیبیه»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱۲، ذیل مدخل.</ref> صلح حدیبیه به ظاهر صلح و سازش بود نه پیروزی و غلبه بر دشمن، اما همین صلح به اندازه‌ای سود به حال اسلام داشت که فتح خیبر و مکه را باید یکی از ثمرات آن شمرد.<ref>سبحانی، شیخ جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، بیتا، ج۷، ص۲۹۸.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}


== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
طبق معاهده حدیبیه، سال بعد (سال هفتم) پیامبر و مسلمانان به مکه رفتند و سه روز در نبود قریش در آنجا اقامت کردند و اعمال عمره را به جای آوردند. این واقعه به عمرةالقضاء معروف است. صلح حدیبیه، به شهادت تاریخ و طبق پیش‌بینیهای پیامبر و وعده‌های قرآنی، برکات زیادی برای مسلمانان در پی‌داشت. به گفته مورخان، در صدر اسلام فتحی عظیم‌تر از فتح حدیبیه صورت نگرفت، زیرا در پرتو آن، آتش جنگ فرونشست و دعوت به اسلام رواج گرفت و اسلام در سراسر جزیرةالعرب گسترش یافت.<ref>اداک، صابر، «حدیبیه»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱۲، ذیل مدخل.</ref>
۱ـ تاریخ سیاسی اسلام، رسول جعفریان.


۲ـ شناخت ادیان، گروه عقاید حوزه.
مسلمانان از این صلح، چند امتیاز و پیروزی مهم به شرح زیر به دست آوردند:
* عملًا به فریب‌خوردگان مکه نشان دادند آنها قصد کشتار ندارند، و برای شهر مقدس مکه و خانه خدا احترام فراوان قائلند؛ همین امر سبب جلب قلوب جمع کثیری، به سوی اسلام شد.
* قریش برای اولین بار، اسلام و مسلمین را به رسمیت شناختند، مطلبی که دلیل بر تثبیت موقعیت آنها در جزیره «عربستان» بود.
* بعد از صلح حدیبیه، مسلمانان به راحتی می‌توانستند همه جا رفت و آمد کنند، و جان و مالشان محفوظ بود، و عملًا با مشرکان از نزدیک تماس پیدا می‌کردند، تماسی که نتیجه‌اش، شناخت بیشتر اسلام از سوی مشرکان، و جلب توجه آنها به اسلام بود.
* بعد از صلح حدیبیه، راه برای نشر اسلام در سراسر جزیرة عرب، گشوده شده، و آوازه صلح‌طلبی پیامبر(ص)، اقوام مختلفی را که برداشت غلطی از اسلام و شخص پیامبر(ص) داشتند، به تجدید نظر وادار کرد، و امکانات وسیعی از نظر تبلیغاتی به دست مسلمانان افتاد.
* صلح حدیبیه، راه را برای گشودن «خیبر» و برچیدن این غده سرطانی یهود، که بالفعل و بالقوه، خطر مهمی برای اسلام و مسلمین محسوب می‌شد، هموار ساخت.
* وحشت قریش از درگیری با سپاه هزار و چهارصد نفری پیامبر(ص) که هیچ سلاح مهم جنگی با خود نداشتند، و پذیرفتن شرایط صلح، خود عامل مهمی برای تقویت روحیه طرفداران اسلام، و شکست مخالفان بود که تا این اندازه، از مسلمانان حساب بردند.
* بعد از ماجرای حدیبیه، پیامبر(ص) نامه‌های متعددی به سران کشورهای بزرگ ایران، روم، حبشه و پادشاهان بزرگ جهان، نوشت، و آنها را به سوی اسلام دعوت کرد، و این به خوبی نشان می‌دهد که تا چه حد صلح حدیبیه اعتماد به نفس، به مسلمین داده بود، که نه تنها در جزیرة عرب، که در دنیای بزرگ آن روز، راه خود را به پیش می‌گشودند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، بیتا، ج۲۲، ص۲۵.</ref>


۳ـ پرسش‌ها و پاسخ‌ها درباره مسیحیت، سید محمد آل ادیب.
== مطالعه بیشتر ==
{{پایان مطالعه بیشتر}}
* صلح حدیبیه، سید صدرالدین بلاغی، تهران، حسینه ارشاد، ۱۳۶۹.


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =ادیان و مذاهب
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۱ =اسلام
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =تاریخ اسلام
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۴

سؤال

واقعه صلح حدیبیه چه بود؟

صلح حدیبیه، توافقی است میان مسلمانان و کفار قریش که توسط پیامبر(ص) و یکی از سفرای قریش منعقد گردید. پیامبر در سال ششم قمری، پس از رؤیای صادقه انجام عمره، با جمعی از مسلمانان به قصد انجام مناسک عمره رهسپار مکه شد. کفار قریش در جایی به نام حدیبیه در نزدیکی مکه، مانع ورود پیامبر(ص) و مسلمانان به مکه شدند و پس از آمد و شد چند سفیر، مقرر گردید پیامبر(ص) از انجام عمره صرف نظر کند و صلح نامه‌ای میان طرفین نگاشته شود. طبق این توافق که مورد اتفاق طرفین قرار گرفت، پیامبر و پیروانش می‌بایست به مدینه بازگردند و سال بعد می‌توانند برای انجام عمره به مکه بیایند.

متن این توافق، در ظاهر به ضرر مسلمانان بود و اعتراض برخی مسلمین را در پی داشت؛ اما صلح حدیبیه به اتفاق مورخان و عالمان دینی، سبب فتح مکه در سال هشتم هجری شد. طبق مفاد این توافق، کفار قریش که سالها با مسلمانان می‌جنگیدند آنان را به رسمیت شناختند و از آن پس مسلمانان می‌توانستند در آرامش و صلح در حجاز زندگی کنند و همین امر موجب رشد و فراگیری آنان شد.

واقعه حدیبیه

در ذیقعدهٔ سال ششم قمری، پیامبر(ص) تصمیم به زیارت خانهٔ خدا گرفت و رهسپار مکه گردید و برای تأکید بر مقصود خویش که زیارت خانه بود و نه جنگ، در نزدیکی مدینه در جایی موسوم به ذوالحُلیفه، جامهٔ احرام پوشید و ۷۰ شتر را آمادهٔ قربانی کرد.[۱] رفتن به مکه، علاوه بر اینکه یک عبادت بود، اقتدار مسلمانان را نیز در حجاز به نمایش می‌گذاشت. این تصمیم در پی یک رؤیای صادقه بود. پیامبر خوابی دیدند که با یارانشان به مسجدالحرام وارد شده و مناسک عمره را به جای می‌آورند.[۲] قصد انجام حج اقدامی بود که قریشیان را به مقابله‌ای ناخواسته در چارچوب ممانعت از انجام حج وادار کرد.[۳]

این سفر در ایام ماه حرام بود و در ماه حرام رسم جاهلیت هم این بود که دشمنان متعرض یکدیگر نمی‌شدند و خود قریش هم این رسم را درباره دیگران عمل می‌کردند. رسول اکرم به استناد این سنت با عده‌ای برای انجام عمل حج در مکه روانه شدند.[۴] ولی وقتی به نزدیک مکه رسیدند، در محل حدیبیه، کفار قریش متوجه شدند و مانع ورود آنها به مکه شدند. در این شرایط نزدیک بود که جنگ در بگیرد؛ مسلمین هم اصرار داشتند که ما به زور و عنف وارد مکه می‌شویم، ولی خود پیامبر(ص) با اصرار مسلمین موافقت نکردند.[۵] پیامبر عثمان را به مکه فرستاد و برای چندمین‌بار مکیان را از قصد خود (زیارت خانه خدا و بازگشت به مدینه) مطّلع کرد، که آنان نپذیرفتند. مشرکان اجازه بازگشت به عثمان ندادند و در پی آن، شایع شد که قریش وی را به قتل رسانده‌اند. در پی نشر این خبر، رسول خدا اصحاب را به بیعتِ معروف به بیعت رضوان فراخواند.[۶]

قریش تصمیم گرفت که نگذارد پیامبر(ص) به مکه وارد شود. بین آن حضرت و طایفه قریش سفرائی رد و بدل شد، تا در نهایت آنان سهیل بن عمرو را نزد پیامبر(ص) فرستاده و به او گفتند نزد محمد برو و با او مصالحه کن ولی باید او امسال به مکه نیاید؛ زیرا ما هرگز زیر این بار نمی‌رویم که فردا عرب بگویند او به زور به مکه وارد شد. وی به نزد پیامبر(ص) رسید و ماجرای صلح را در میان گذاشت.[۷] پیامبر با دیدن او گفت: «قریش با فرستادن این مرد، قصد صلح دارند». پس از توافق دو طرف در مورد آزادی اسرا، میان پیامبر و نماینده قریش پیمان صلحی به امضا رسید. پیامبر چون به فواید این صلح آگاه بود، انعطاف زیادی نشان داد که موجب انتقاد و خشم برخی صحابه شد و حتی سخنان درشت و سؤالات طعنه‌آمیزی در مورد پیامبر از آنان شنیده می‌شد. نمونه‌ای از انعطاف پیامبر، قبول درخواست سهیل‌بن عمرو بود مبنی بر حذف «بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم» از ابتدای صلح‌نامه و نوشتن «باسمک‌اللهم» به‌جای آن، و نیز حذف عنوان رسول‌اللّه بعد از نام آن حضرت و نوشتن «محمدبن عبداللّه» به‌جای آن.[۸]

گزارش حدیبیه که از منابع متقدم رسیده است، حاصل فرایند طولانی نقل و ویرایش بوده است. کهن‌ترین و مفصل‌ترین روایت این موضوع که قابل بازسازی است، از آن عروة بن زبیر(۲۳–۹۴ق) است.[۹]

سوره فتح

مراد از فتح در آیه اول سوره فتح به طوری که قرائن کلام هم تأیید می‌کند، فتحی است که خدا در صلح حدیبیه نصیب رسول خدا(ص) فرمود. تمامی پیشرفت‌هایی که در این سوره اشاره‌ای به آنها دارد، از روزی شروع شده که پیامبر از مدینه به سوی مکه بیرون رفت و سرانجام مسافرتش به صلح حدیبیه منتهی گردید؛ مانند منت نهادن بر رسول خدا(ص) و مؤمنین، و مدح مؤمنین، و خشنودیش از بیعت ایشان، و وعده جمیلی که به ایشان داده که در دنیا به غنیمت‌های دنیایی و در آخرت به بهشت می‌رساند، و مذمت عربهای متخلف که رسول خدا(ص) خواست آنان را به سوی جنگ حرکت دهد، ولی حاضر نشدند، و مذمت مشرکین در اینکه سد راه رسول خدا و همراهیان آن جناب از داخل شدن به مکه شدند، و مذمت منافقین و تصدیق خدا رؤیای رسول گرامیش را، و همچنین اینکه می‌فرماید: «او چیزهایی می‌داند که شما نمی‌دانید، و در پس این حوادث فتحی نزدیک قرار دارد» همه اینها اگر صریح نباشد نزدیک به صریح است که مربوط به خروج آن جناب از مدینه به سوی مکه که منتهی به صلح حدیبیه شد می‌باشد.[۱۰]

مفسران قرآن فتح در آیه اول سوره فتح را به این دلایل اشاره به پیروزی عظیمی می‌دانند که از «صلح حدیبیه» نصیب مسلمانان شد:

۱. جمله «فتحنا» به صورت فعل ماضی است؛ نشان می‌دهد که این امر به هنگام نزول آیات تحقق یافته بود، در حالی که چیزی جز صلح حدیبیه در کار نبود.

۲. زمان نزول این آیات که در بالا اشاره شد و آیات دیگر این سوره که مدح مؤمنان و ذم منافقان و مشرکان در ماجرای حدیبیه می‌کند مؤید دیگری بر این معنی است. آیه ۲۷ این سوره که تأکید بر «رؤیای صادقانه» پیامبر ص کرده می‌گوید: «مسلماً در آینده وارد مسجد الحرام در نهایت امنیت خواهید شد، و به انجام مناسک عمره می‌پردازید» شاهد گویایی است بر اینکه این سوره و محتوای آن بعد از حدیبیه و قبل از فتح مکه بوده است.

۳. در روایات متعددی «صلح حدیبیه» به عنوان «فتح مبین» معرفی شده است. ‏[۱۱]

متن صلح‌نامه

متن صلح‌نامه به این شرح است:

باسمک اللهم. این آن چیزی است که محمد بن عبدالله و سهیل بن عمرو بر طبق آن صلح نمودند:

  1. اینان با یکدیگر مصالحه کردند که تا ده سال جنگ از مردم برداشته شود، مردم در امنیت کامل به سر برند و متعرض یکدیگر نگردند. بر این پایه که اگر از اصحاب محمد کسی برای انجام حج یا عمره یا تجارت به مکه آمد، خون و مالش در امان است و از قریش هر کس به مدینه وارد شد و از آنجا خواست عبور کند و به مصر یا شام برای تجارت برود، خون و مالش در امان است.
  2. و نیز کسی که از قریش بدون اجازه ولی خود به نزد محمد آید، باید او را به قریش برگرداند؛ ولی از کسانی که همراه محمد هستند اگر کسی به نزد قریش آید، ملزم نیستند که او را به وی بازگردانند.
  3. و در بین ما عیب‌ها [و ناراحتی‌های گذشته] پوشیده نگاه داشته می‌شود و هیچ گونه حمله آشکار یا خیانت پنهانی در بین نیست.
  4. و هر کس بخواهد با محمد قرارداد و معاهده ای ببندد مانعی نیست، و هر کس بخواهد در قراردادها و عهد قریش داخل شود مانعی نیست.
  5. و تو امسال بازمی‌گردی و داخل مکه نمی‌شوی، و در سال آینده ما از مکه خارج می‌شویم و تو و یارانت به مکه وارد می‌شوید و سه روز در آن می‌مانید، فقط سلاح سواره با شماست و شمشیرها در غلاف و دیگر هیچ چیز به همراه خود نمی‌آورید.
  6. و قربانی‌هایی که به همراه خود می‌آورید تا همان‌جا که ما می‌بریم و جایگاه آن است می‌برید و از آنجا جلوتر نمی‌آیید.
  7. بر این صلحنامه مردانی از مسلمانان و مردانی از مشرکان گواهی می‌دهند[۱۲]

ثمرات صلح حدیبیه

صلح حدیبیه به عنوان بزرگترین فتح سیاسی تاریخ صدر اسلام مطرح است. این صلح پس از نبرد احزاب و در سال ششم هجری به سبب حلم، مدارا و دوراندیشی پیامبر، میان مسلمانان و کفار قریش منعقد گردید.[۱۳] از اصحاب پیامبر(ص) روایت است که گفته‌اند که ما به فتح مکه آگاه نشدیم مگر در روز حدیبیه چه آن مبدأ فتح مکه بود.[۱۴] صلح حدیبیه مؤثرترین عامل برای فتح مکه در قرن هشتم هجری بود.[۱۵]

پیش از صلح حدیبیه، مشرکین قریش همواره در حال هجوم بودند و مسلمانان فقط حالت دفاعی داشتند، اما حرکت مسلمانان برای زیارت کعبه این شرایط را تغییر داد.[۱۶] در فاصله دو سالِ صلح حدیبیه تا فتح مکه، عده زیادی مسلمان شدند. مسلمین هم آزادی پیدا کرده بودند و در مکه تبلیغ می‌کردند.[۱۷]

در حدیبیه پیمانی بسته شد که آن سال بازگردند و سال بعد به زیارت کعبه روند که آن را عمرة القضا گفتند. بازگشت به‌ظاهر شکستی بود و بعضی یارانِ عجولِ غافل از دقایقِ سیاست، جنجالی کردند، اما به‌حق قرارداد حدیبیه فتحی بزرگ بود که مکهٔ معاند، دولتِ نوزادِ اسلام را شناخته بود که راه مکه بر مسلمانان باز شده بود.[۱۸]

مقایسهٔ شمار همراهان پیامبر(ص) در حدیبیه با شمار سپاهیان پیامبر(ص) در فتح مکه (۱۰ هزار نفر) که در کمتر از دو سال پس از آن اتفاق افتاد نشان می‌دهد که آرامش پس از صلح حدیبیه سبب اصلی گسترش و نفوذ دین تازه بوده است.[۱۹] قریشیان، در کمتر از دو سال، بند اول صلح‌نامه را نقض کردند، زیرا طبق بند پایانی، قبیله بنی‌خزاعه با مسلمانان و قبیله بنی‌بکر با قریش هم‌پیمان شدند، اما در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ‌داد، مردانی از قریش به نفع بنی‌بکر، افرادی از بنی‌خزاعه را کشتند. این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصاً برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، پیامبر با سپاهی انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بودند، عازم فتح مکه شد.[۲۰] صلح حدیبیه به ظاهر صلح و سازش بود نه پیروزی و غلبه بر دشمن، اما همین صلح به اندازه‌ای سود به حال اسلام داشت که فتح خیبر و مکه را باید یکی از ثمرات آن شمرد.[۲۱]

طبق معاهده حدیبیه، سال بعد (سال هفتم) پیامبر و مسلمانان به مکه رفتند و سه روز در نبود قریش در آنجا اقامت کردند و اعمال عمره را به جای آوردند. این واقعه به عمرةالقضاء معروف است. صلح حدیبیه، به شهادت تاریخ و طبق پیش‌بینیهای پیامبر و وعده‌های قرآنی، برکات زیادی برای مسلمانان در پی‌داشت. به گفته مورخان، در صدر اسلام فتحی عظیم‌تر از فتح حدیبیه صورت نگرفت، زیرا در پرتو آن، آتش جنگ فرونشست و دعوت به اسلام رواج گرفت و اسلام در سراسر جزیرةالعرب گسترش یافت.[۲۲]

مسلمانان از این صلح، چند امتیاز و پیروزی مهم به شرح زیر به دست آوردند:

  • عملًا به فریب‌خوردگان مکه نشان دادند آنها قصد کشتار ندارند، و برای شهر مقدس مکه و خانه خدا احترام فراوان قائلند؛ همین امر سبب جلب قلوب جمع کثیری، به سوی اسلام شد.
  • قریش برای اولین بار، اسلام و مسلمین را به رسمیت شناختند، مطلبی که دلیل بر تثبیت موقعیت آنها در جزیره «عربستان» بود.
  • بعد از صلح حدیبیه، مسلمانان به راحتی می‌توانستند همه جا رفت و آمد کنند، و جان و مالشان محفوظ بود، و عملًا با مشرکان از نزدیک تماس پیدا می‌کردند، تماسی که نتیجه‌اش، شناخت بیشتر اسلام از سوی مشرکان، و جلب توجه آنها به اسلام بود.
  • بعد از صلح حدیبیه، راه برای نشر اسلام در سراسر جزیرة عرب، گشوده شده، و آوازه صلح‌طلبی پیامبر(ص)، اقوام مختلفی را که برداشت غلطی از اسلام و شخص پیامبر(ص) داشتند، به تجدید نظر وادار کرد، و امکانات وسیعی از نظر تبلیغاتی به دست مسلمانان افتاد.
  • صلح حدیبیه، راه را برای گشودن «خیبر» و برچیدن این غده سرطانی یهود، که بالفعل و بالقوه، خطر مهمی برای اسلام و مسلمین محسوب می‌شد، هموار ساخت.
  • وحشت قریش از درگیری با سپاه هزار و چهارصد نفری پیامبر(ص) که هیچ سلاح مهم جنگی با خود نداشتند، و پذیرفتن شرایط صلح، خود عامل مهمی برای تقویت روحیه طرفداران اسلام، و شکست مخالفان بود که تا این اندازه، از مسلمانان حساب بردند.
  • بعد از ماجرای حدیبیه، پیامبر(ص) نامه‌های متعددی به سران کشورهای بزرگ ایران، روم، حبشه و پادشاهان بزرگ جهان، نوشت، و آنها را به سوی اسلام دعوت کرد، و این به خوبی نشان می‌دهد که تا چه حد صلح حدیبیه اعتماد به نفس، به مسلمین داده بود، که نه تنها در جزیرة عرب، که در دنیای بزرگ آن روز، راه خود را به پیش می‌گشودند.[۲۳]

مطالعه بیشتر

  • صلح حدیبیه، سید صدرالدین بلاغی، تهران، حسینه ارشاد، ۱۳۶۹.

منابع

  1. سیدی، سید محمد، «حدیبیه»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ذیل مدخل.
  2. بهمن زینلی، سید محمدصادق حسینی کجانی، علی اعتصامی، «مقایسه تحلیلی نحوه انعکاس صلح حدیبیه در قرآن کریم و منابع تاریخی (مغازی واقدی، سیره ابن هشام، طبقات ابن سعد و تاریخ طبری)»، مجله قرآن، فرهنگ و تمدن، سال دوم، تابستان ۱۴۰۱، شماره ۴.
  3. منتظری مقدم، حامد، «صلح و جنگ در سیره پیامبر اعظم(ص)»، مجله معرفت، سال بیست و سوم، فروردین ۱۳۹۳، شماره ۱۹۶، «ویژه تاریخ».
  4. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۶، ص۲۵۱.
  5. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۶، ص۲۵۱.
  6. اداک، صابر، «حدیبیه»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱۲، ذیل مدخل.
  7. منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی (دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیه)، ترجمه و تقریر محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۷۹، ،ج۵، ص۲۹۲.
  8. اداک، صابر، «حدیبیه»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱۲، ذیل مدخل.
  9. گورکه، آندریاس، «روایت تاریخی حدیبیه، پژوهشی درباره گزارش عروه بن زبیر»، ترجمه سیدعلی آقایی، مجله نامه تاریخ‌پژوهان، زمستان ۱۳۸۵، و بهار ۱۳۸۶، شماره ۸ و ۹.
  10. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی، محمد باقر، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸، ج۱۸، ص: ۳۷۹.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، بیتا، ج۲۲، ص۱۰.
  12. منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی (دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیه)، ترجمه و تقریر محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۷۹، ،ج۵، ص۲۹۳؛ نیز: سیدی، سید محمد، «حدیبیه»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ذیل مدخل.
  13. حسین فخاری، ناصر برخوردار، «بررسی استراتژی پیامبر اعظم در صلح حدیبیه براساس تحلیل سوات»، مجله تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، سال چهارم، زمستان ۱۳۹۲، شماره ۱۳. ص۵۱ تا ۷۸.
  14. کاشانی، ملا فتح‌الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، ۱۳۳۶، ج۸، ص۳۶۰.
  15. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی، محمد باقر، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸، ج۱۸، ص۳۸۰.
  16. محسنی، شیخ محمد آصف، انوار هدایت، کابل، رسالات، ۱۳۹۴، ج۳، ص۱۶۹.
  17. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۶، ص۲۶۰.
  18. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة، بیجا، دنیای دانش، بیتا، ص۵۲.
  19. سیدی، سید محمد، «حدیبیه»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ذیل مدخل.
  20. اداک، صابر، «حدیبیه»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱۲، ذیل مدخل.
  21. سبحانی، شیخ جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، بیتا، ج۷، ص۲۹۸.
  22. اداک، صابر، «حدیبیه»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱۲، ذیل مدخل.
  23. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، بیتا، ج۲۲، ص۲۵.