عدل الهی (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی نویسنده =↵ | بازبینی =شد' به ' | ارزیابی کمی = | ارزیابی کیفی = ')
 
(۹۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی = فلسفه
|شاخه فرعی۱ = کلیات
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
علم فلسفه چه کاربردی در امروز دارد؟
دربارهٔ کتاب عدل الهی شهید مطهری توضیحاتی ارائه بدهید.
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
انسان‌ها همیشه در زندگی خود با مسائلی مواجه هستند که پاسخ آن ها جهت زندگی را مشخص می کند. آیا پدیده‌های جهان صرفا مادی هستند یا چیزی فراتر از ماده نیز در جهان موجود و موثر است؟ آیا زندگی فقط در همین جهان است یا پس از مرگ زندگی دیگری وجود دارد؟ رابطه زندگی پس از مرگ با زندگی دنیوی چیست؟ این سوالات و سوالات مشابه پایه‌های جهان‌بینی انسان را شکل می‌دهند. بررسی و پاسخ به این سوالات بر عهده فلسفه است.  
{{جعبه اطلاعات کتاب
| عنوان                  =عدل الهی
| تصویر                  =کتاب عدل الهی نوشتهٔ مرتضی مطهری.jpg
| اندازه تصویر          =
| توضیح_تصویر        =
| نام‌های دیگر        =
| نویسنده              =مرتضی مطهری
| تاریخ نگارش        =۱۳۴۹-۱۳۵۲ش
| موضوع                =کلام فلسفی
| سبک                  =
| زبان                    =فارسی
| ویراستار              =
| به تصحیح            =
| به کوشش            =
| تصویرگر                =
| طراح جلد              =
| تعداد جلد              =۱
| تعداد صفحات          =
| قطع                    =وزیری
| مجموعه                =
| ترجمه به دیگر زبان‌ها=
| ناشر                    =صدرا
| محل نشر            =تهران
| تاریخ نشر            =۱۳۹۶ش
| نوبت چاپ            =
| شمارگان              =
| شابک                  =
| نوع رسانه            =
| وبسایت ناشر      =
| نام کتاب              = <!-- نام کتاب به زبان فارسی -->
| مترجم                = <!-- مترجم به فارسی -->
| مشخصات نشر    = <!-- مشخصات نشر در زبان فارسی -->
| نسخه الکترونیکی  =
}}
کتاب عدل الهی نوشتهٔ [[مرتضی مطهری]]، حاوی بحثی جامع دربارهٔ عدالت خدا در نظم‌بخشی به جهان خلقت (عدل تکوینی) و تعیین پاداش و عقاب اعمال انسانی (عدل تشریعی) است. در این کتاب به برخی شبهات از جمله موضوع شرور و تبعیض‌ها و شفاعت پرداخته شده است. مطهری انگیزهٔ خود از نگارش کتاب عدل الهی را پاسخ به سؤالات و شبهات فراوان حول این موضوع قلمداد کرده است.
 
مطهری سؤالات پیرامون عدالت تکوینی الهی، از جمله چرایی وجود تبعیض، مرگ و نیستی، نقص‌ها (جهل، عجز، فقر) و شرور (آفات، بلایا و مصائب)، را در کتاب خود بررسی کرده و کوشیده تا با اتکا به استدلال‌های فلسفی ارتباط آنها را با موضوع عدالت الهی روشن کند. مطهری کوشیده نشان دهد این امور با تحلیلی عمیق‌تر نافی عدالت الهی نیستند. تبیین ماهیت عدمی شرور و اثبات اینکه تفاوت موجودات ناشی از لوازم قاعدهٔ عام علیّت در عالم خلقت و ذاتی آنهاست از جمله پاسخ‌های مطهری به این سؤالات است.
 
پرداختن به سؤالات پیرامون عدالت تشریعی الهی از دیگر مباحثی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است؛ از جمله، پاسخ به شبهاتی پیرامون نسبت مجازات‌های اخروی و عمل دنیوی، شفاعت و عمل خیر غیرمسلمانان با عدل الهی. عینیّت مجازات اخروی با عمل و قانون‌مندی شفاعت از جمله پاسخ‌های مطهری به این سؤالات است.
 
== جایگاه کتاب و انگیزهٔ نگارش ==
[[پرونده:مطهری.jpg|بندانگشتی|مرتضی مطهری نویسندهٔ کتاب عدل الهی|301x301پیکسل]]
کتاب عدل الهی یکی از ارزشمندترین تألیفات اسلامی معاصر برشمرده شده است.<ref>رضایی، مهین، تئودیسه و عدل الاهی: مقایسه‌ای بین آراء لایب نیتس و شهید مطهری، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، ۱۳۸۰ش، ص ۱۳.</ref> برخی محققان این کتاب را مهم‌ترین اثر فلسفی در زمینهٔ عدل الهی در [[تمدن اسلامی]] به‌شمار برده‌اند.<ref>نصری، عبدالله، حاصل عمر: سیری در اندیشه‌های استاد مطهری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۳ش، ج ۱، ص ۵۶.</ref>
 
نویسندهٔ کتاب، مرتضی مطهری (۱۲۹۸–۱۳۵۸ش) مشهور به استاد شهید، از مشهورترین و سرآمدترین متفکران اسلامی در ایران معاصر است. آثار متعدد او در رشته‌های مختلف علوم اسلامی از پرخواننده‌ترین و پر ارجاع‌ترین آثار اسلامی به‌شمار می‌رود. توجه به مسائل روز و تلاش برای پاسخ‌گویی به آنها در پرتو فهم و صورت‌بندی نو از معارف اسلامی از مهم‌ترین خصوصیات آثار اوست.<ref>دربارهٔ او ن. ک: گروه نویسندگان، سیری در زندگی استاد مطهری، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۶.</ref>
 
مرتضی مطهری انگیزهٔ خود از نگارش کتاب عدل الهی را پاسخ به سؤالات و شبهات فراوان حول این موضوع قلمداد کرده است. مطهری عصر خود را از نظر دینی و مذهبی، مخصوصاً برای طبقهٔ جوان، عصر اضطراب، دودلی و بحران به‌شمار برده و مقتضای چنین عصری را ایجاد سلسله‌تردیدها و سؤال‌ها دربارهٔ موضوعات مختلف دینی دانسته است. مطهری تنها هدف خود از نگارش کتاب‌های متعدد در موضوعات مختلف را حل مشکلات پیش‌آمده و پاسخگویی به سؤالات مطرح‌شده در زمینهٔ مسائل اسلامی در عصر خود خوانده است. او نگارش کتابی دربارهٔ عدل الهی را نیز در همین راستا قلمداد کرده و کتاب خود را پاسخی عمومی به سؤالات خصوصی فراوان اقشار مختلف، به‌خصوص جوانان، تلقی می‌کند.<ref>مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۶ش، ص ۱۳–۱۶.</ref>
 
برخی محققان انگیزهٔ نگارش کتاب عدل الهی را پیش‌بردن بخشی از یک برنامه از سوی مطهری برای بیان [[معارف اسلامی]] در بستری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص دورانش به‌شمار برده‌اند. برنامه‌ای که هدف آن تقویت [[بیداری اسلامی]] در میان طبقهٔ روشنفکران و تحصیل‌کردگان جوان است. از نظر این محققان تألیف کتاب عدل الهی با این هدف با دانش‌پژوهی سنتی در [[حوزهٔ علمیه قم]] و با دانش‌پژوهی سکولار دانشگاهی در آن دوران تناسب نداشت و در پی هدفی نو بود. هدفی که این کتاب، چون پلی میان این دو نوع دانش‌پژوهی، با انگیزهٔ دفاع از [[اسلام]] در میان روشنفکران و اهل فن در پی آن بود.<ref>هوور، «راه حل مرتضی مطهری برای مسئلهٔ شر»، ص ۶۵.</ref>
 
== ویژگی‌ها ==
کتاب عدل الهی حاوی بحثی جامع دربارهٔ عدالت خدا در نظم‌بخشی به جهان خلقت (عدل تکوینی) و تعیین پاداش و عقاب اعمال انسانی (عدل تشریعی) است. محور این کتاب مسئلهٔ شر است که مطهری مدعی یافتن راه حل آن است. مطهری معتقد است که صورت‌بندی او از راه حل مسئلهٔ شر در تقابل با صورت‌بندی فیلسوفان غربی است، که از نظر او، از حل این مسئله عاجز بوده‌اند.<ref>هوور، «راه حل مرتضی مطهری برای مسئلهٔ شر»، ترجمهٔ ابوالفضل ایمانی‌راغب، دوفصلنامهٔ مطهرپژوهی، ش ۱۰، تابستان ۱۳۹۳ش، ص ۵۹.</ref> مطهری در این کتاب تلاش کرده تا بحث عدل الهی را به‌عنوان بحثی مستقل مطرح کند و رهیافتی نو به این مسئلهٔ کهن داشته باشد. بحثی که [[حکمای الهی]] و اسلامی تا آن زمان آن را به‌صورت مستقل مطرح نکرده بودند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۷.</ref>


با این حال آموزش عمیق فلسفه برای همه افراد ضروری نیست و نیاز بسیاری از افراد با دانستن مباحث مقدماتی فلسفه برطرف می شود، اما افرادی که علاقه‌مند به درک عمیق‌تر مباحث جهان‌بینی هستند باید به آموزش مباحث عمیق فلسفه بپردازند.  
عدل الهی مانند سایر آثار مطهری زبانی همه‌فهم و روان دارد. مطهری در جای‌جای کتاب تلاش کرده تا با طرح مطالب جنبی مرتبط و در خدمت بحث از خشکی و سنگینی بحث بکاهد؛ از جملهٔ این مطالب می‌توان به آیات<ref>برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۱۱–۱۱۳.</ref> و احادیث<ref>برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۵۳.</ref> و اشعار<ref>برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۶۷–۶۹؛ نیز: مطهری، عدل الهی، ص ۱۵۶–۱۵۸.</ref> و سخنان اندیشمندان مسلمان<ref>برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص</ref> و غیرمسلمان<ref>برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۷۶–۷۷.</ref> و داستان‌های تاریخی<ref>برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۷۹.</ref> و غیر آن<ref>برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۲۷۹.</ref> گرفته تا خاطرات<ref>برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۸۸.</ref> و تجارب شخصی خود،<ref>برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۹۹–۱۰۱.</ref> اشاره کرد. هرچند در برخی مواضع کتابْ به سنگینی و امکان خسته‌کنندگی مباحث اشاره کرده است.<ref>برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۰۱–۱۰۳؛ نیز: مطهری، عدل الهی، ص ۱۱۹.</ref>


فلسفه در بررسی و اثبات موضوع و اصول کلی سایر علوم نیز به کار می‌آید.
این کتاب تدوین‌شده و تفصیل‌یافتهٔ چند سخنرانی است که در [[حسینهٔ ارشاد]] انجام شده است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۶.</ref> چاپ اول این کتاب به‌همت انتشارات حسینهٔ ارشاد در سال ۱۳۴۹ش در ۲۷۴ صفحه به‌صورت سربی به‌چاپ رسید.<ref>مشار، خان‌بابا، فهرست کتاب‌های چاپی فارسی، تهران، ناشر مؤلف، ۱۳۵۰ش، ج ۳، ص ۳۴۹۹.</ref> مطهری این کتاب را با اضافات و اصلاحاتی در سال ۱۳۵۲ش بازچاپ کرد.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۴۱.</ref> کتاب عدل الهی از زمان اولین انتشار تاکنون با استقبال فراوان همراه بوده است؛ کثرت چاپ‌ها و تیراژ فراوان آن، مانند سایر کتاب‌های مطهری، نشان از استقبال از این کتاب است. این کتاب به زبان‌های انگلیسی<ref>Mutahhari, Murtada, Divine Justice, Qom, International Center for Islamic studies.</ref> و عربی<ref>سه ترجمهٔ عربی این کتاب را ن. ک: المطهری، مرتضی، العدل الالهی، ترجمة محمد عبدالمنعم الخاقانی، بیروت، الدار الإسلامیة للطباعة والنشر، ۱۹۹۷م؛ نیز: المطهری، مرتضی، العدل الالهی، ترجمة عرفان محمود، قم، دارالهدی، ۱۳۸۶ش.</ref> ترجمه و منتشر شده است.


==مسائلی که انسان همیشه با آن مواجه است==
== موضوع و روش ==
هر انسانی در زندگی روزمره خود با مسائلی مواجه است که حل صحیح آنها بیشترین تأثیر را در جهت دادن به زندگی انسان دارد. پاسخ صحیح به این سوالات زندگی را معنادار می‌کند و به آن، ارزش انسانی می‌بخشد و پاسخ نادرست به آنها زندگی را بی معنا، پوچ و فاقد هدف می‌کند. و بی پاسخ گذشتن از کنار این مسائل، انسان را دچار رنج شک و حیرت و دلهره و اضطراب و ناخرسندی همیشگی وجدان می سازد.
موضوع کتاب عدل الهی مرتضی مطهری بررسی عدل الهی تکوینی و اثبات آن و رفع شبههٔ وجود ظلم تکوینی و تشریعی از طریق پاسخ‌گویی به برخی شبهات دربارهٔ وجود ارادهٔ ظالمانهٔ الهی در برخی موضوعات تکوینی و تشریعی، از جمله امور شر و تبعیض‌ها و شفاعت، است.<ref>رضایی، تئودیسه و عدل الاهی: مقایسه‌ای بین آراء لایب‌نیتس و شهید مطهری، ص ۱۸.</ref>


یکی از آن مسائل این است که آیا پدیده‌های جهان، که انسان نیز یکی از آن هاست، تنها در اثر فعل و انفعالات مادی به وجود می‌آیند و نیروی دیگری که از سنخ ماده و مادیات نباشد در پیدایش آنها نقشی ندارد؟ آیا اساساً وجود مساوی با ماده است یا اینکه جهان مادی تنها بخشی از جهان هستی را تشکیل می‌دهد و جهانی فراتر از ماده نیز وجود دارد؟ اگر بخواهیم این مسئله را به تعبیر ساده‌تری بیان کنیم، باید بگوییم که آیا جهان به خداوند نیازمند است و اگر پاسخ مثبت است، آیا خداوند یکتا برآورنده نیاز همه ممکنات و از جمله انسان است؟
مطهری سرمنشأ توجه علمی و عملی به موضوع عدل در چهره‌های گوناگون عدل تکوینی، عدل تشریعی، عدل اخلاقی و عدل اجتماعی در میان مسلمانان را طرح این موضوع در [[قرآن]] و توجه به آن قلمداد می‌کند.<ref>مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، ص ۳۴–۳۵.</ref> او تأکید می‌کند که مباحث خود دربارهٔ موضوع عدل را همه‌جانبه و قرآن‌پسند نمی‌داند؛ هرچند محتمل می‌داند که این بحث را از نظر عدل تکوینی و الهی، که یکی از مسائل مطروحه در قرآن در زمینهٔ عدل است، تا با دیدی نو ارائه کرده است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۴۰–۴۱.</ref>


مسئله دیگر اینکه آیا زندگی انسان محدود به همین زندگی دنیوی است یا پس از مرگ نیز حیات دیگری وجود دارد؟ و اگر وجود دارد آیا حیاتی است محدود یا جاودانی؟ و در هر صورت رابطه آن با این زندگی دنیوی چیست؟ این مسئله خود سؤال دیگری را در پی دارد که آیا انسان غیر از کالبد مادی چیز دیگری به نام روح هم دارد یا نه؟
مباحث طرح‌شده در این کتاب هم جنبهٔ عقلی دارد و هم جنبهٔ نقلی. مباحث نقلی کتاب متکی به آیات قرآن، روایات معصومان(ع) و برخی مباحث تاریخی است. مطهری دربارهٔ جنبهٔ عقلی مباحث خود عنوان می‌کند که طرح این مباحث به دو شیوه ممکن بوده است؛ شیوهٔ متکلمان و شیوهٔ حکما. او اذعان می‌کند که شیوهٔ او در طرح مباحث عقلی دربارهٔ عدل الهی شیوهٔ حکما خواهد بود؛ چه اینکه شیوهٔ استدلالی متکلمان در اینگونه مباحث را صحیح نمی‌داند و روش حکما را صحیح و متقن می‌شمرد.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۶–۱۷.</ref> رویکرد حکیمانهٔ مطهری در تحلیل عدل الهی رویکردی نوافلاطونی بنابر تفسیر حکمای اسلامی چون [[ابن‌سینا]] و [[ملاصدرا]] است.<ref>هوور، «راه حل مرتضی مطهری برای مسئلهٔ شر»، ص ۶۰.</ref>


و بالاخره مسئله مهم دیگر اینکه مطمئن‌ترین راه برای شناختن برنامه صحیح زندگی فردی و اجتماعی کدام است؟ آیا غیر از راه‌های متعارفی که در دسترس عموم مردم است و عملاً نتایج متناقضی به بار می‌آورد راه دیگری وجود دارد که ضمانت صحت داشته باشد یا نه؟
== محتوای کتاب ==
کتاب عدل الهی از یک مقدمه و نه بخش تشکیل شده است:


اهمیت سؤال اخیر هنگامی آشکارتر می‌گردد که پاسخ به سؤال دوم مثبت باشد؛ یعنی اگر به این نتیجه برسیم که انسان پس از مرگ دارای زندگی جاودانه است و باید مقدمات سعادت آن زندگی را درهمین زندگی محدود دنیوی با تلاشهای اختیاری خود فراهم آورد: زیرا در این صورت نیاز به وسیله‌ای مطمئن برای شناختن رابطه دو زندگی و برنامه دقیقی که بتواند سعادت ابدی را تضمین کند بیشتر آشکار می‌شود و به همان اندازه که زندگی پس از مرگ ارزشمندتر است، شناختن راه سعادت آن نیز مهمتر است.
=== مباحث مقدماتی ===
مطهری در مقدمهٔ کتاب به سابقهٔ طرح این بحث در میان مسلمانان می‌پردازد. او نشان می‌دهد که بحث عدل الهی در میان [[متکلمان اسلامی]] به‌تبع بحث از مسئلهٔ [[جبر و اختیار]] مطرح شده و از همان ابتدا متکلمان اسلامی را به دو دستهٔ [[معتزله]] و اهل حدیث (اشاعرهٔ بعدی) تقسیم کرده است؛ گروه اول قائل به عدل و اختیار بودند و گروه دوم قائل به جبر و اضطرار.<ref>مطهری، عدل الهی، ۱۷–۱۹.</ref>


==فلسفه پایه جهان‌بینی==
معتزله عدل را حقیقتی موجود و معیار فعل الهی می‌دانستند و [[اشاعره]] عدل را مستفاد از عمل الهی می‌پنداشتند و برای آن حقیقتی ورای فعل الهی قائل نبودند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۸–۱۹.</ref> از پس این مباحث در میان متکلمان، مباحث دیگری نیز به میان آمد؛ از جمله بحث از حسن و قبح ذاتی افعال، مستقلّات عقلیّه و هدف در افعال الهی.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۹–۲۳.</ref> طرح این مباحث در میان متکلمانْ به [[حکمای اسلامی]] کمک کرد تا در مباحث الهیات در افق‌هایی که متکلمان گشوده بودند به کنکاش فلسفی بپردازند و الهیات فلسفی اسلامی را رشد دهند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۸.</ref>
مسئله اول تحت عنوان توحید و مسئله دوم تحت عنوان معاد و مسئله سوم تحت عنوان نبوت بررسی می‌شود؛ یعنی در حقیقت بررسی مسائل یاد شده شکل دهنده اعتقادات اصلی یک فرد مسلمان است. این سه مسئله، که حل صحیح هر یک خود مستلزم طرح و حل سلسله مسائل دیگری است مجموعا جهان‌بینی شخص را تشکیل می‌دهند.


منظور از جهان‌بینی همان نگرش انسان به جهان و انسان، و موقعیت انسان در جهان است. باید توجه داشت که مقصود از نگرش، تنها قبول داشتن یا رد کردن جملاتی مانند «خدا هست»، «قیامت هست»، «روح جاودانه است» و مانند این‌ها نیست؛ بلکه منظور باور قلبی و عمیق است، باوری که معمولاً باعث عمل می شود و در عرف دینی از آن با واژه ایمان یاد می‌شود. به همین دلیل سه مسئله مذکور را پایه و شالوده جهان‌بینی شمردیم نه خود جهان‌بینی.
مطهری در ادامه به طرح بحث عدل در میان [[شیعیان]] می‌پردازد و مبنای عدلیه شمرده‌شدن شیعه به‌مانند معتزله را روشن می‌کند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۸–۳۰.</ref> در ادامه، ورود بحث عدل الهی در میان فقهای مسلمان مورد بحث قرار می‌گیرد. مطهری اختلاف میان فقهای اهل حدیث و اهل قیاس و رأی را ناشی از ورود مبحث حسن و قبح ذاتی و غیر ذاتی در میان آنان می‌داند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۳۰–۳۴.</ref> ترسیم بازتاب این مباحث در شئون اجتماعی و سیاسی ملل مسلمان قسمت پایانی مقدمهٔ مطهری را تشکیل می‌دهد.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۳۴–۴۰.</ref>


اگر در مسائل مربوط به جهان‌بینی دقت کنیم، متوجه می‌شویم که همه فلسفی‌اند. یعنی در حقیقت ابتدا سلسله‌ای از گزاره‌های فلسفی جهان‌بینی در ذهن نقش می‌بندند، سپس اعتقاد به آنها قوت می‌گیرد و در نهایت به صورت باور عمیق قلبی و به تعبیر دیگر به شکل بینش و نگرش ایمان در می‌آیند چرا که شخص، جهان را از دریچه همین باورها می‌بیند. اینکه اعتقاد به این گزاره‌ها چگونه قوت می‌گیرند و به شکل بینش و ایمان در می‌آیند مسئله دیگری است که در جای خود بسیار مهم است ولی آنچه فعلاً مورد نظر ماست این است که فلسفه، ریشه جهان‌بینی است، پایه و شالوده جهان‌بینی در فلسفه ریخته می‌شود. پس فلسفه درست، شرط جهان‌بینی درست است.
'''بخش اول: طرح بحث'''


===ضرورت جهان‌بینی===
مطهری در ابتدا به تفاوت معنای عدل الهی و بشری می‌پردازد. او، با نشان‌دادن تفاوت‌های اساسی این مفهوم دربارهٔ خدا و بشر، سؤلاتی درباب این تفاوت مطرح می‌کند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۴۵–۴۹.</ref> مطهری موصوف‌بودن خداوند به [[عدالت]] را از امور قطعی در اسلام برمی‌شمارد.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۴۹.</ref> نشان‌دادن تفاوت مشرب‌ها میان گروه‌های مختلف فکری مسلمانان در ادامهٔ این بخش انجام می‌شود؛ تفاوت مشربی که ناشی از پاسخ‌های متفاوت این گروه‌ها بر اساس جهان‌بینی خود به سؤالات مربوط به تفاوت عدل الهی و عدل بشری است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۴۹–۵۴.</ref>
اکنون آیا ضروری است که انسان جهان‌بینی درستی داشته باشد؟ به یقین جواب مثبت است: چرا که هر انسانی فطرتاً کمال‌جوست و خواهان آن است که بیشترین بهره را از جهان کسب کند، علاوه بر اینکه فطرتاً از زیان خویش بیزار است و همواره بیم آن دارد که دچار خسران شود، بویژه اگر خسران بزرگ و جبران ناپذیر باشد؛ به عبارت دیگر سرشت انسان به گونه‌ای است که همواره خواهان بیشترین بهره و کمترین زیان است و این جز در پرتو جهان‌بینی درست امکانپذیر نیست و چون جهان‌بینی درست ریشه در اندیشه‌های فلسفی درست دارد، پس این مطلوب جز در پرتو فلسفه‌ای درست ممکن نیست


* فلسفه‌ای که با داشتن آن جهان را درست بشناسیم،
مطهری در ادامه چهار معنا از عدل ارائه می‌دهد<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۵۴–۵۷</ref> و معنایی که حکما ارائه کرده‌اند را راهگشا نهایی در باب مسئلهٔ عدل الهی برمی‌شمرد. در این نگرش عدل رعایت استحقاق هر موجود در افاضهٔ وجود و امتناع‌نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود دارد است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۵۷–۶۰.</ref> در ذیل این معنا از عدل سؤالی اساسی پیش می‌آید؛ اینکه ملاک تفاوت قابلیت در دریافت فیض الهی از کجاست.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۵۹–۶۰.</ref> در ذیل این پرسش سؤالات دیگری مطرح می‌شود: چرا در جهان تبعیض، مرگ و نیستی، نقص‌ها (جهل، عجز، فقر و…) و شرور (آفات، بلایا و مصائب) وجود دارد.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۶۰–۶۲.</ref> مطهری در بخش‌های بعدی کتاب تلاش می‌کند به این سؤالات پاسخ دهد.
* به بهره‌ها و زیانهای گوناگون آن پی ببریم،
* مهمترین آنها را تشخیص دهیم
*و در نهایت راه وصول به آن بهره‌ها یا احتراز از آن زیانها را بیاموزیم.  


و گرنه، چه بسا به جای کسب بهره بیشتر سرمایه انسان -که همان عمر و توانایی‌های اوست- نیز از کف برود. پس کسب اندیشه‌های فلسفی درست نیز ضروری است.
'''بخش دوم: حل مشکل'''


==آموزش عمومی فلسفه==
در این بخش، به‌طور اجمال، به تفاوت مشرب‌ها در پاسخ به مسائل مربوط به عدل الهی اشاره می‌شود. مطهری سؤالات مطرح‌شده در باب عدل الهی را در دو دستهٔ تبعیض‌ها و شرور (مرگ و نیستی، نقص‌ها و بلایا) تقسیم می‌کند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۸۷–۹۰.</ref>
آیا آموختن فلسفه برای عموم مردم ضروری است؟ مسائل لازم برای جهان‌بینی درست، هر چند فلسفی‌اند، لکن چندان مشکل نیستند تا اثبات آنها مستلزم استدلال‌های فلسفی بسیار دقیق و ایراد اشکال و دفع آن باشد. بیشتر افراد در طول زندگی مقدمات فلسفی لازم برای اثبات جهان‌بینی درست را به تدریج کسب می‌کنند و با استدلالهای ساده‌ای به صحت آن پی می‌برند. برای کسانی که ذهن آنها به نقادی و اشکال پردازی خو نگرفته است و از فطرتی ساده برخوردارند همان استدلالهای ساده همه فهم کافی است. چه بسیار کسانی که با همین استدلال‌ها ایمان آورده‌اند و به مقتضای ایمان خود عمل کرده‌اند و به درجات بالای ایمان دست یافته‌اند بی آنکه ساعتی به آموختن دانش فلسفه گذرانده باشند.  


==افرادی که لازم است فلسفه بیاموزند==
=== بخش سوم: تبعیض‌ها ===
پس حقیقت این است که آموختن این دانش برای همه مردم ضروری نیست و به عبارت دیگر، همه مردم برای کسب جهان‌بینی درست به کمک فیلسوفان دانش فلسفه محتاج نیستند با این همه کسانی که در ذیل به آنها اشاره می‌کنیم به این دانش نیازمندند و آموختنش برای آنها ضروری است.
اشکال اساسی در مورد تبعیض‌ها این است که چرا موجودات هستی مختلف و متفاوت آفریده شده‌اند، در حالی که نسبت همهٔ آنان با ذات خداوند یکسان است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۹۳.</ref> پاسخ کوتاه به این اشکال این است که این تبعیض‌ها ریشه در حکمت و مصلحت الهی دارد.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۹۳–۹۷.</ref> از نظر مطهری این پاسخ کوتاه می‌تواند توجیه‌کننده نباشد؛ زیرا خداوند می‌توانست مصالح موجود در تبعیض‌ها و شرور را طوری تأمین کند که موجب رنج و بدی نشود. از نظر مطهری این اشکال بزرگی است که باید پاسخ داده شود.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۹۷.</ref>


* افرادی که در جهان‌بینی خود دچار شک شده‌اند، تردید دارند که جهان‌بینی آنها درست است یا نه و با استدلال‌های ساده‌ای که برای عموم مردم کافی است قانع نمی‌شوند، ذهن آنها خرده‌گیر و نقاد شده است، چنین افرادی بی‌شک به کمک دانش فلسفه نیازمندند.
پاسخ مبنایی مطهری به این سؤال اساسی این است: «تفاوت موجودات ذاتی آنها می‌باشد و لازمهٔ نظام علت و معلول است»<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۰۲.</ref>؛ یعنی، در نظام اسباب و مسبّبات عالم، که تخطی‌ناپذیر و از لوازم خلقت است، پیدایش یک موجود متوقف رابطهٔ حتمی آن با علت موجدهٔ اوست که حدود وجودی او را مشخص می‌کند. هستی‌یافتن آن موجود خارج از این سلسلهٔ علّی و آن قَدْر وجودی مشخص محال است. این محدودیتْ ذاتی وجود هر مخلوقی است و تفاوت موجودات ناشی از این محدودیت ذاتی است. پس تفاوت‌ها آفریدهٔ خداوند نیست و لازمهٔ هستی‌یابی موجودات است. آنچه در عدالت و [[حکمت الهی]] می‌تواند خلل ایجاد کند تبعیض است و آنچه عملاً در عالم خلقت جریان دارد تفاوت است و نه تبعیض.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۰۱–۱۱۰.</ref>


* کسانی که، اگر چه دارای جهان‌بینی درست که همان جهان‌بینی توحیدی است می‌باشند و فعلاً درآن شک و تردید ندارند، ولی در معرض شک و تردید قرار دارند. با توجه به وسعت ارتباطات فرهنگی و کثرت انتشارات و به ویژه سرعت انتقال اطلاعات در عصر حاضر، می‌توان اغلب دانش آموختگان را در این گروه جای داد؛ زیرا هر شک و تردیدی یا هر اشکال و انتقادی که درباره جهان‌بینی توحیدی در گوشه و کنار جهان صورت پذیرد به سرعت در مجامع فرهنگی در سراسر جهان منتشر می‌شود و طبعاً ممکن است دامن‌گیر افراد یاد شده بشود.
=== بخش چهارم: شرور ===
{{جعبه نقل‌قول|مرتضی مطهری: «سختی و گرفتاری، هم تربیت‌کنندهٔ فرد و هم بیدارکنندهٔ ملت‌هاست. سختی، بیدارسازنده و هوشیارکنندهٔ انسان‌های خفته و تحریک‌کنندهٔ عزم‌ها و اراده‌هاست… سختی همچون کیمیا جان و روان آدمی را عوض می‌کند. اکسیر حیات دو چیز است: عشق و آن دیگر بلاء. این دو، نبوغ می‌آفرینند و از مواد افسرده و بی‌فروغ، گوهرهایی تابناک و درخشان به‌وجود می‌آورند. ‏»<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۵۶.</ref>}}
مطهری، به سبک حکما و بنابر پاسخ آنان به مسائل مربوط به شرور، در این مبحث سه سؤال اساسی را شایستهٔ پاسخگویی می‌داند:
* ماهیت شرور چیست؟ آیا شرور و بدی‌ها امور واقعی هستند یا از سنخ نیستی‌اند؟
* با قطع نظر از وجودی یا عدمی‌بودن شر، آیا امور خیر عالم با امور شر آن قابل تفکیک هستند؟ اگر نیستند، در مجموع، خیرات عالم بیشتر است یا شرور آن یا اینکه با هم مساوی‌اند؟
* خواه شرور عدمی باشند یا وجودی و خواه شرور و خیرات عالم قابل تفکیک باشند یا نباشند، آیا امور شر یا خیر تماماً شر یا خیرند یا در هر کدام بهره‌ای از دیگری وجود دارد؟<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۳–۱۲۴.</ref>
پاسخ‌های مطهری به سؤال اول از سؤالات سه‌گانهٔ بالا از این قرار است:


* کسانی که در صدد دفع حملات مخالفین دین هستند. کاری که از دانش فلسفه در مقابل مخالفین دین ساخته است این است که اولاً با بررسی عمیق افکار آنها می‌تواند ناسازگاری و تناقض درونی اندیشه‌های ضد دینی و ضعف استدلال‌های آنها را نشان دهد و ثانیاً با اقامه براهین دقیق و عمیق فلسفی نشان دهد که قوت استدلال‌های فلسفی ناظر به مبانی دینی، نه تنها از قوت استدلال‌های مخالفین کمتر نیست بلکه بیشتر هم هست. با چنین کاری اگر مخالف اندیشه‌های دینی قانع نشود دست کم استبعاد و وحشت ذهنی او نسبت به عقاید دینی کم شده یا به کلی برطرف می‌شود.
شرور از جنس نیستی هستند؛ این به آن معناست که بدی‌ها وجود خارجی ندارند و حاصل از عدم وجودند؛ کوری عدم بینایی، نداری عدم دارایی و بیماری عدم سلامتی است. خداوند منشأ وجود است و عدم وجود خالقی ندارد و از محدودیت موجودات مادی پیدا شده است. پس، به قول حکما، شرور مجعول بالذات نیستند، بلکه مجعول بالعرض و بالتّبع هستند. همچنین، در بسیاری موارد شربودن موجودی برای موجود دیگر از نوع شر بالاضافه و نسبی است؛ یعنی، آن موجود از آن جهت که موجود است مخلوق الهی است و وجودش برای خودش خیر است، ولی وجود او شری را متوجه موجود دیگر می‌کند و این از عوارض محدودیت موجودات و تعارضات عالم مادی است که ذاتی این عالم است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۵–۱۲۹.</ref>


* کسانی که مایل به فهم استدلال عمیقتری از معارف الهی هستند.
=== بخش پنجم: فواید شرور ===
مطهری در این بخش پاسخ سؤال دوم و سوم، از سؤالات سه‌گانهٔ پیش‌گفته را می‌دهد؛ به این صورت که جهان یک واحد تجزیه‌ناپذیر و شرور و خیرات آن به هم آمیخته است. عدم‌ها و وجودهای آن غیرقابل تفکیک‌اند؛ آنچنان که وجودهای اضافی از وجودهای حقیقی غیرقابل تفکیک هستند. اظهار نظر دربارهٔ شربودن یا خیربودن موجودات در نظام کلی عالم با قطع نظر از حضور آنها در این نظام کلی ممکن نیست. در این نظام کلی شرور، در عین نسبی‌بودن، از طریق اصل تضاد موجب متمایزشدن خیرات، منبع آنها و موجب رشد و تعالی انسان هستند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۳۹–۱۷۲.</ref>


==کمک فلسفه به سایر علوم==
=== بخش ششم: مرگ و میرها ===
علاوه برآن فلسفه به دو طریق به علوم کمک می‌کند:
مطهری بحث از مسئلهٔ [[مرگ]] را، به‌عنوان حقیقتی که بیش از سایر نیستی‌ها موجب رنج بشر شده، جداگانه مورد بررسی قرار می‌دهد. از نظر او این سؤال که چرا خداوند می‌سازد و بعد تخریب می‌کند در بادی نظر القای بیهودگی در اساس خلقت می‌کند و وجود خلل در حکمت و عدالت الهی را نشان می‌دهد. تحلیل حقیقت مرگ از نظر مطهری تمهیدی برای پاسخ به این مشکل است: مرگ نیستی نیست، بلکه تحوّل و تطوّر است. نیستی نسبی است؛ به این معنا که مرگ نیستی از عالمی و خلود در عالمی حقیقی‌تر است. این تحلیل مطهری از مرگ متکی به تصویر [[جهان آخرت]] در متون دینی است. در این متون، دنیا در مقایسه با آخرت مکانی محدود و پر از رنج و نیستی است. با این دید، دنیا مانند رحم و مدرسه محل تکامل انسان برای رسیدن به جهان حقیقی است. از سوی دیگر، مرگ یک موجود خود پایه‌گذار حیات دیگر موجودات و گسترش‌دهندهٔ حیات در عالم خلقت است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۷۵–۱۸۸.</ref>


===اثبات موضوعات غیر بدیهی ===
=== بخش هفتم: مجازات‌های اخروی ===
می‌دانیم که هر علمی دارای موضوعی است که مسائل آن علم پیرامون آن موضوع بحث می‌کنند و هنگامی که وجود چنین موضوعی بدیهی نباشد، احتیاج به اثبات خواهد داشت؛ و اثبات آن در قلمرو مسائل همان علم نیست، زیرا مسائل هر علم، منحصر به قضایایی است که نمایان‌گر احوال و عوارض موضوع است نه وجود آن، و از سوی دیگر در پاره‌ای از موارد، اثبات موضوع به وسیله روش تحقیق در آن علم میسر نیست، مانند علوم طبیعی که روش آنها تجربی است ولی وجود حقیقی موضوعات آنها باید با روش عقلی، اثبات شود. در چنین مواردی تنها فلسفه است که می‌تواند به این علوم، کمک کند و موضوعات آنها را با براهین عقلی، اثبات نماید.
از نظر مطهری، مسئلهٔ مجازات اعمال در آخرت از جمله موضوعاتی است که در مبحث عدل الهی باید به آن پرداخته شود. اشکال عمدهٔ مطرح‌شده در این باره این است که بین آنچه که از کیفیّت و کمیّت این مجازات‌ها در متون دینی نقل شده با جرم مرتکب‌شده از سوی انسان تناسب وجود ندارد. مطهری در پاسخْ لزوم رعایت تناسب میان جرم و جزا را مخصوص مجازات‌های قرادادی و اجتماعی می‌داند. از نظر او، کیفرهای اخروی با اعمال انسان رابطهٔ تکوینی دارند و معلول واقعی و اثر حقیقی آنها هستند. از منظری دیگر، این مجازات‌ها با اصل گناه عینیّت و وحدت دارند؛ یعنی، در حقیقت این کیفرها عین آن عمل هستند. بنا بر این، سخن‌گفتن از تناسب بین جرم و جزا در مورد عذاب‌های اخروی بی‌وجه است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۹۱–۲۱۵.</ref>


==اثبات کلی‌ترین اصول و مبانی ==
=== بخش هشتم: شفاعت ===
کلی‌ترین اصول مورد نیاز همه علوم حقیقی، در فلسفه مورد بحث واقع می‌شود و مهمترین آنها اصل علیت و قوانین فرعی آن است.
{{جعبه نقل‌قول|مرتضی مطهری: «علت اینکه در روایات داریم که امام حسین(ع) از خلق کثیری شفاعت می‌کند این است که در این جهان، مکتب امام حسین(ع) بیش از هر مکتبی موجب احیاء دین و هدایت مردم شده است… شفاعت امام حسین(ع) به این صورت نیست که بر خلاف رضای خدا و ارادهٔ او چیزی را از خدا بخواهد. امام حسین(ع) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافته‌اند، او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله گمراهی ساخته‌اند. ‏»<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۲۹.</ref>}}
در بحث [[شفاعت]] مطهری هفت اشکال واردشده به این عقیدهٔ دینی از سوی مخالفان را فهرست می‌کند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۱۹–۲۲۰.</ref> از میان این اشکالات هفت‌گانه، اشکال هفتم ناظر به ارتباط شفاعت با عدل الهی است. به این صورت که شفاعت نوعی تبعیض میان انسان‌ها و مصداق بی‌عدالتی است. از سوی دیگر، شفاعت نوعی استثناء قائل شدن در سنن و قوانین تغییرناپذیر الهی است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۲۰.</ref> پاسخ به این اشکال مبنی بر این فرض است که شفاعت نیز مانند مغفرت رخدادی بی‌قاعده و خارج از نظامات کلی الهی نیست.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۳۳–۲۳۵.</ref> شفاعت، که نوعی رسیدن به مغفرت الهی از طریق واسطه‌ها و مجاری رحمت است، دارای شرایط و قواعدی است که ریشه در نظامات کلی عالم و رحمت عام الهی دارد. اولین شرط از شرایط شفاعتْ داشتن قابلیت است. رحمت خداوند نامحدود است و هر کسی می‌تواند با یافتن قابلیّت مشمول آن شود. پس محرومیت از مغفرت و شفاعت از کوتاهی خود انسان است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۳۵–۲۴۱.</ref>


{{پایان پاسخ}}
=== بخش نهم: عمل خیر از غیرمسلمان ===
{{مطالعه بیشتر}}
پرداختن به بحث عمل خیر غیرمسلمانان از منظر عدل الهی ناشی از سؤالات بسیاری بوده است که مطهری از سوی جوانان و دانشجویان بارها با آن مواجه می‌شده است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۴۶.</ref> اساس این بحث این است که آیا کارهای خیر افراد غیرمسلمان مقبول است یا غیرمقبول. اگر مقبول است، مسلمان‌بودن یا نبودن چه تفاوتی دارد. اگر نامقبول است و این اعمال پوچ و بی‌فایده است، چگونه با عدل الهی سازگار است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۴۵.</ref> مطهری، پس از گذراندن مباحث مفصلی دربارهٔ این موضوع کل مباحث خود را اینچنین خلاصه می‌کند:
== مطالعه بیشتر ==
* سعادت و شقاوت دارای درجات و مراتب است. همهٔ اهل سعادت در یک درجه نیستند. اهل شقاوت هم در یک مقام نیستند. از سوی دیگر، سعادت و شقاوت تابع شرایط واقعی، تکوینی و غیرقراردادی است.
* محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، چاپ چهارم، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۰، ص۸۴-۱۴۰.
* همهٔ بهشتیان از همان ابتدا بهشتی نیستند. اهل جهنم هم در [[جهنم]] همیشگی نخواهند بود. بسیاری از مسلمانان و شیعیان به خاطر اعمال بد دنیوی خود، بر فرض اینکه ایمان سالمی داشته باشند، مراحل بسیاری سختی را پس از مرگ در پیش خواهند داشت.
* مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، (بخش فلسفه)، تهران، صدرا.
* افرادی که به خدا و آخرت ایمان ندارند طبیعتاً عملی را برای قرب الهی انجام نمی‌دهند؛ پس انتظاری برای رسیدن به بهشت، که مصداق کامل قرب الهی است، برای آنها مفروض نیست.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
* کسانی که به خدا و آخرت ایمان دارند، چه مسلمان باشند و چه نباشند، اعمالی را که از روی اخلاص و برای رضا خدا انجام می‌دهند مقبول درگاه الهی و موجب رسیدن آنان به [[بهشت]] می‌شود.
{{جعبه نقل‌قول|مرتضی مطهری: «مسلمانان و سایر اهل توحید واقعی اگر مرتکب فسق و فجور شوند و به برنامه عملی الهی خیانت کنند مستحق عذاب‌های طولانی در برزخ و قیامت خواهند بود و احیاناً به‌واسطهٔ بعضی از گناهان، مانند قتل مؤمن بیگناه عمداً، برای ابد در عذاب باقی خواهند ماند. ‏»<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۳۱۸.</ref>}}
* غیرمسلمانانی که اعمال خیری را به قصد قرب الهی انجام می‌دهند چون از نعمت اسلام محرومند از برنامهٔ متعالی آن هم محروم هستند. طبعاً، آن مقدار از اعمال آنها مقبول است که منطبق با این برنامه باشد.
* عمل خیر مقبول از سوی هر کس، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، که انجام شود دارای آفاتی است. معارضه با حقیقت مهم‌ترین عامل از میان رفتن عمل خیر با قصد قربت است.
* مسلمان یا هر اهل [[توحید]] دیگری که مرتکب فسق و فجور شود مستحق عذاب‌های طولانی در [[برزخ]] و [[دوزخ]] خواهد بود. حتی بعضی گناهان، مانند قتل انسان مؤمن بی‌گناه، موجب خلود در جهنم خواهد شد.
* اعمال خیر افرادی که به خدا و قیامت ایمان ندارند و حتی [[مشرک]] هستند موجب تخفیف یا رفع عذاب آنها خواهد شد.
* عمل خیر مورد نظر اسلام و قرآن عملی است که دارای حسن فعلی و حسن فاعلی توأمان باشد.
* آیات و روایاتی که دلالت می‌کنند بر اینکه اعمال منکران [[نبوت]] یا [[امامت]] مقبول نیست ناظر به انکار از روی عناد و تعصب است؛ اما انکارهایی که صرفاً نوعی عدم اعتراف است، و منشأ عدم اعتراف هم قصور است نه تقصیر، مورد نظر آیات و روایات نیست.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۳۱۶–۳۱۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی = فلسفه
| شاخه فرعی۱ = کلیات
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه = شد
  | شناسه = شد
  | تیترها = شد
  | تیترها = شد
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =
  | ارجاعات =
| ارزیابی کمی =
| ارزیابی کیفی =  
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۴


سؤال

دربارهٔ کتاب عدل الهی شهید مطهری توضیحاتی ارائه بدهید.

عدل الهی
عدل الهی (کتاب)
اطلاعات کتاب
نویسندهمرتضی مطهری
تاریخ نگارش۱۳۴۹-۱۳۵۲ش
موضوعکلام فلسفی
زبانفارسی
تعداد جلد۱
قطعوزیری
اطلاعات نشر
ناشرصدرا
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۹۶ش

کتاب عدل الهی نوشتهٔ مرتضی مطهری، حاوی بحثی جامع دربارهٔ عدالت خدا در نظم‌بخشی به جهان خلقت (عدل تکوینی) و تعیین پاداش و عقاب اعمال انسانی (عدل تشریعی) است. در این کتاب به برخی شبهات از جمله موضوع شرور و تبعیض‌ها و شفاعت پرداخته شده است. مطهری انگیزهٔ خود از نگارش کتاب عدل الهی را پاسخ به سؤالات و شبهات فراوان حول این موضوع قلمداد کرده است.

مطهری سؤالات پیرامون عدالت تکوینی الهی، از جمله چرایی وجود تبعیض، مرگ و نیستی، نقص‌ها (جهل، عجز، فقر) و شرور (آفات، بلایا و مصائب)، را در کتاب خود بررسی کرده و کوشیده تا با اتکا به استدلال‌های فلسفی ارتباط آنها را با موضوع عدالت الهی روشن کند. مطهری کوشیده نشان دهد این امور با تحلیلی عمیق‌تر نافی عدالت الهی نیستند. تبیین ماهیت عدمی شرور و اثبات اینکه تفاوت موجودات ناشی از لوازم قاعدهٔ عام علیّت در عالم خلقت و ذاتی آنهاست از جمله پاسخ‌های مطهری به این سؤالات است.

پرداختن به سؤالات پیرامون عدالت تشریعی الهی از دیگر مباحثی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است؛ از جمله، پاسخ به شبهاتی پیرامون نسبت مجازات‌های اخروی و عمل دنیوی، شفاعت و عمل خیر غیرمسلمانان با عدل الهی. عینیّت مجازات اخروی با عمل و قانون‌مندی شفاعت از جمله پاسخ‌های مطهری به این سؤالات است.

جایگاه کتاب و انگیزهٔ نگارش

مرتضی مطهری نویسندهٔ کتاب عدل الهی

کتاب عدل الهی یکی از ارزشمندترین تألیفات اسلامی معاصر برشمرده شده است.[۱] برخی محققان این کتاب را مهم‌ترین اثر فلسفی در زمینهٔ عدل الهی در تمدن اسلامی به‌شمار برده‌اند.[۲]

نویسندهٔ کتاب، مرتضی مطهری (۱۲۹۸–۱۳۵۸ش) مشهور به استاد شهید، از مشهورترین و سرآمدترین متفکران اسلامی در ایران معاصر است. آثار متعدد او در رشته‌های مختلف علوم اسلامی از پرخواننده‌ترین و پر ارجاع‌ترین آثار اسلامی به‌شمار می‌رود. توجه به مسائل روز و تلاش برای پاسخ‌گویی به آنها در پرتو فهم و صورت‌بندی نو از معارف اسلامی از مهم‌ترین خصوصیات آثار اوست.[۳]

مرتضی مطهری انگیزهٔ خود از نگارش کتاب عدل الهی را پاسخ به سؤالات و شبهات فراوان حول این موضوع قلمداد کرده است. مطهری عصر خود را از نظر دینی و مذهبی، مخصوصاً برای طبقهٔ جوان، عصر اضطراب، دودلی و بحران به‌شمار برده و مقتضای چنین عصری را ایجاد سلسله‌تردیدها و سؤال‌ها دربارهٔ موضوعات مختلف دینی دانسته است. مطهری تنها هدف خود از نگارش کتاب‌های متعدد در موضوعات مختلف را حل مشکلات پیش‌آمده و پاسخگویی به سؤالات مطرح‌شده در زمینهٔ مسائل اسلامی در عصر خود خوانده است. او نگارش کتابی دربارهٔ عدل الهی را نیز در همین راستا قلمداد کرده و کتاب خود را پاسخی عمومی به سؤالات خصوصی فراوان اقشار مختلف، به‌خصوص جوانان، تلقی می‌کند.[۴]

برخی محققان انگیزهٔ نگارش کتاب عدل الهی را پیش‌بردن بخشی از یک برنامه از سوی مطهری برای بیان معارف اسلامی در بستری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص دورانش به‌شمار برده‌اند. برنامه‌ای که هدف آن تقویت بیداری اسلامی در میان طبقهٔ روشنفکران و تحصیل‌کردگان جوان است. از نظر این محققان تألیف کتاب عدل الهی با این هدف با دانش‌پژوهی سنتی در حوزهٔ علمیه قم و با دانش‌پژوهی سکولار دانشگاهی در آن دوران تناسب نداشت و در پی هدفی نو بود. هدفی که این کتاب، چون پلی میان این دو نوع دانش‌پژوهی، با انگیزهٔ دفاع از اسلام در میان روشنفکران و اهل فن در پی آن بود.[۵]

ویژگی‌ها

کتاب عدل الهی حاوی بحثی جامع دربارهٔ عدالت خدا در نظم‌بخشی به جهان خلقت (عدل تکوینی) و تعیین پاداش و عقاب اعمال انسانی (عدل تشریعی) است. محور این کتاب مسئلهٔ شر است که مطهری مدعی یافتن راه حل آن است. مطهری معتقد است که صورت‌بندی او از راه حل مسئلهٔ شر در تقابل با صورت‌بندی فیلسوفان غربی است، که از نظر او، از حل این مسئله عاجز بوده‌اند.[۶] مطهری در این کتاب تلاش کرده تا بحث عدل الهی را به‌عنوان بحثی مستقل مطرح کند و رهیافتی نو به این مسئلهٔ کهن داشته باشد. بحثی که حکمای الهی و اسلامی تا آن زمان آن را به‌صورت مستقل مطرح نکرده بودند.[۷]

عدل الهی مانند سایر آثار مطهری زبانی همه‌فهم و روان دارد. مطهری در جای‌جای کتاب تلاش کرده تا با طرح مطالب جنبی مرتبط و در خدمت بحث از خشکی و سنگینی بحث بکاهد؛ از جملهٔ این مطالب می‌توان به آیات[۸] و احادیث[۹] و اشعار[۱۰] و سخنان اندیشمندان مسلمان[۱۱] و غیرمسلمان[۱۲] و داستان‌های تاریخی[۱۳] و غیر آن[۱۴] گرفته تا خاطرات[۱۵] و تجارب شخصی خود،[۱۶] اشاره کرد. هرچند در برخی مواضع کتابْ به سنگینی و امکان خسته‌کنندگی مباحث اشاره کرده است.[۱۷]

این کتاب تدوین‌شده و تفصیل‌یافتهٔ چند سخنرانی است که در حسینهٔ ارشاد انجام شده است.[۱۸] چاپ اول این کتاب به‌همت انتشارات حسینهٔ ارشاد در سال ۱۳۴۹ش در ۲۷۴ صفحه به‌صورت سربی به‌چاپ رسید.[۱۹] مطهری این کتاب را با اضافات و اصلاحاتی در سال ۱۳۵۲ش بازچاپ کرد.[۲۰] کتاب عدل الهی از زمان اولین انتشار تاکنون با استقبال فراوان همراه بوده است؛ کثرت چاپ‌ها و تیراژ فراوان آن، مانند سایر کتاب‌های مطهری، نشان از استقبال از این کتاب است. این کتاب به زبان‌های انگلیسی[۲۱] و عربی[۲۲] ترجمه و منتشر شده است.

موضوع و روش

موضوع کتاب عدل الهی مرتضی مطهری بررسی عدل الهی تکوینی و اثبات آن و رفع شبههٔ وجود ظلم تکوینی و تشریعی از طریق پاسخ‌گویی به برخی شبهات دربارهٔ وجود ارادهٔ ظالمانهٔ الهی در برخی موضوعات تکوینی و تشریعی، از جمله امور شر و تبعیض‌ها و شفاعت، است.[۲۳]

مطهری سرمنشأ توجه علمی و عملی به موضوع عدل در چهره‌های گوناگون عدل تکوینی، عدل تشریعی، عدل اخلاقی و عدل اجتماعی در میان مسلمانان را طرح این موضوع در قرآن و توجه به آن قلمداد می‌کند.[۲۴] او تأکید می‌کند که مباحث خود دربارهٔ موضوع عدل را همه‌جانبه و قرآن‌پسند نمی‌داند؛ هرچند محتمل می‌داند که این بحث را از نظر عدل تکوینی و الهی، که یکی از مسائل مطروحه در قرآن در زمینهٔ عدل است، تا با دیدی نو ارائه کرده است.[۲۵]

مباحث طرح‌شده در این کتاب هم جنبهٔ عقلی دارد و هم جنبهٔ نقلی. مباحث نقلی کتاب متکی به آیات قرآن، روایات معصومان(ع) و برخی مباحث تاریخی است. مطهری دربارهٔ جنبهٔ عقلی مباحث خود عنوان می‌کند که طرح این مباحث به دو شیوه ممکن بوده است؛ شیوهٔ متکلمان و شیوهٔ حکما. او اذعان می‌کند که شیوهٔ او در طرح مباحث عقلی دربارهٔ عدل الهی شیوهٔ حکما خواهد بود؛ چه اینکه شیوهٔ استدلالی متکلمان در اینگونه مباحث را صحیح نمی‌داند و روش حکما را صحیح و متقن می‌شمرد.[۲۶] رویکرد حکیمانهٔ مطهری در تحلیل عدل الهی رویکردی نوافلاطونی بنابر تفسیر حکمای اسلامی چون ابن‌سینا و ملاصدرا است.[۲۷]

محتوای کتاب

کتاب عدل الهی از یک مقدمه و نه بخش تشکیل شده است:

مباحث مقدماتی

مطهری در مقدمهٔ کتاب به سابقهٔ طرح این بحث در میان مسلمانان می‌پردازد. او نشان می‌دهد که بحث عدل الهی در میان متکلمان اسلامی به‌تبع بحث از مسئلهٔ جبر و اختیار مطرح شده و از همان ابتدا متکلمان اسلامی را به دو دستهٔ معتزله و اهل حدیث (اشاعرهٔ بعدی) تقسیم کرده است؛ گروه اول قائل به عدل و اختیار بودند و گروه دوم قائل به جبر و اضطرار.[۲۸]

معتزله عدل را حقیقتی موجود و معیار فعل الهی می‌دانستند و اشاعره عدل را مستفاد از عمل الهی می‌پنداشتند و برای آن حقیقتی ورای فعل الهی قائل نبودند.[۲۹] از پس این مباحث در میان متکلمان، مباحث دیگری نیز به میان آمد؛ از جمله بحث از حسن و قبح ذاتی افعال، مستقلّات عقلیّه و هدف در افعال الهی.[۳۰] طرح این مباحث در میان متکلمانْ به حکمای اسلامی کمک کرد تا در مباحث الهیات در افق‌هایی که متکلمان گشوده بودند به کنکاش فلسفی بپردازند و الهیات فلسفی اسلامی را رشد دهند.[۳۱]

مطهری در ادامه به طرح بحث عدل در میان شیعیان می‌پردازد و مبنای عدلیه شمرده‌شدن شیعه به‌مانند معتزله را روشن می‌کند.[۳۲] در ادامه، ورود بحث عدل الهی در میان فقهای مسلمان مورد بحث قرار می‌گیرد. مطهری اختلاف میان فقهای اهل حدیث و اهل قیاس و رأی را ناشی از ورود مبحث حسن و قبح ذاتی و غیر ذاتی در میان آنان می‌داند.[۳۳] ترسیم بازتاب این مباحث در شئون اجتماعی و سیاسی ملل مسلمان قسمت پایانی مقدمهٔ مطهری را تشکیل می‌دهد.[۳۴]

بخش اول: طرح بحث

مطهری در ابتدا به تفاوت معنای عدل الهی و بشری می‌پردازد. او، با نشان‌دادن تفاوت‌های اساسی این مفهوم دربارهٔ خدا و بشر، سؤلاتی درباب این تفاوت مطرح می‌کند.[۳۵] مطهری موصوف‌بودن خداوند به عدالت را از امور قطعی در اسلام برمی‌شمارد.[۳۶] نشان‌دادن تفاوت مشرب‌ها میان گروه‌های مختلف فکری مسلمانان در ادامهٔ این بخش انجام می‌شود؛ تفاوت مشربی که ناشی از پاسخ‌های متفاوت این گروه‌ها بر اساس جهان‌بینی خود به سؤالات مربوط به تفاوت عدل الهی و عدل بشری است.[۳۷]

مطهری در ادامه چهار معنا از عدل ارائه می‌دهد[۳۸] و معنایی که حکما ارائه کرده‌اند را راهگشا نهایی در باب مسئلهٔ عدل الهی برمی‌شمرد. در این نگرش عدل رعایت استحقاق هر موجود در افاضهٔ وجود و امتناع‌نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود دارد است.[۳۹] در ذیل این معنا از عدل سؤالی اساسی پیش می‌آید؛ اینکه ملاک تفاوت قابلیت در دریافت فیض الهی از کجاست.[۴۰] در ذیل این پرسش سؤالات دیگری مطرح می‌شود: چرا در جهان تبعیض، مرگ و نیستی، نقص‌ها (جهل، عجز، فقر و…) و شرور (آفات، بلایا و مصائب) وجود دارد.[۴۱] مطهری در بخش‌های بعدی کتاب تلاش می‌کند به این سؤالات پاسخ دهد.

بخش دوم: حل مشکل

در این بخش، به‌طور اجمال، به تفاوت مشرب‌ها در پاسخ به مسائل مربوط به عدل الهی اشاره می‌شود. مطهری سؤالات مطرح‌شده در باب عدل الهی را در دو دستهٔ تبعیض‌ها و شرور (مرگ و نیستی، نقص‌ها و بلایا) تقسیم می‌کند.[۴۲]

بخش سوم: تبعیض‌ها

اشکال اساسی در مورد تبعیض‌ها این است که چرا موجودات هستی مختلف و متفاوت آفریده شده‌اند، در حالی که نسبت همهٔ آنان با ذات خداوند یکسان است.[۴۳] پاسخ کوتاه به این اشکال این است که این تبعیض‌ها ریشه در حکمت و مصلحت الهی دارد.[۴۴] از نظر مطهری این پاسخ کوتاه می‌تواند توجیه‌کننده نباشد؛ زیرا خداوند می‌توانست مصالح موجود در تبعیض‌ها و شرور را طوری تأمین کند که موجب رنج و بدی نشود. از نظر مطهری این اشکال بزرگی است که باید پاسخ داده شود.[۴۵]

پاسخ مبنایی مطهری به این سؤال اساسی این است: «تفاوت موجودات ذاتی آنها می‌باشد و لازمهٔ نظام علت و معلول است»[۴۶]؛ یعنی، در نظام اسباب و مسبّبات عالم، که تخطی‌ناپذیر و از لوازم خلقت است، پیدایش یک موجود متوقف رابطهٔ حتمی آن با علت موجدهٔ اوست که حدود وجودی او را مشخص می‌کند. هستی‌یافتن آن موجود خارج از این سلسلهٔ علّی و آن قَدْر وجودی مشخص محال است. این محدودیتْ ذاتی وجود هر مخلوقی است و تفاوت موجودات ناشی از این محدودیت ذاتی است. پس تفاوت‌ها آفریدهٔ خداوند نیست و لازمهٔ هستی‌یابی موجودات است. آنچه در عدالت و حکمت الهی می‌تواند خلل ایجاد کند تبعیض است و آنچه عملاً در عالم خلقت جریان دارد تفاوت است و نه تبعیض.[۴۷]

بخش چهارم: شرور

مرتضی مطهری: «سختی و گرفتاری، هم تربیت‌کنندهٔ فرد و هم بیدارکنندهٔ ملت‌هاست. سختی، بیدارسازنده و هوشیارکنندهٔ انسان‌های خفته و تحریک‌کنندهٔ عزم‌ها و اراده‌هاست… سختی همچون کیمیا جان و روان آدمی را عوض می‌کند. اکسیر حیات دو چیز است: عشق و آن دیگر بلاء. این دو، نبوغ می‌آفرینند و از مواد افسرده و بی‌فروغ، گوهرهایی تابناک و درخشان به‌وجود می‌آورند. ‏»[۴۸]

مطهری، به سبک حکما و بنابر پاسخ آنان به مسائل مربوط به شرور، در این مبحث سه سؤال اساسی را شایستهٔ پاسخگویی می‌داند:

  • ماهیت شرور چیست؟ آیا شرور و بدی‌ها امور واقعی هستند یا از سنخ نیستی‌اند؟
  • با قطع نظر از وجودی یا عدمی‌بودن شر، آیا امور خیر عالم با امور شر آن قابل تفکیک هستند؟ اگر نیستند، در مجموع، خیرات عالم بیشتر است یا شرور آن یا اینکه با هم مساوی‌اند؟
  • خواه شرور عدمی باشند یا وجودی و خواه شرور و خیرات عالم قابل تفکیک باشند یا نباشند، آیا امور شر یا خیر تماماً شر یا خیرند یا در هر کدام بهره‌ای از دیگری وجود دارد؟[۴۹]

پاسخ‌های مطهری به سؤال اول از سؤالات سه‌گانهٔ بالا از این قرار است:

شرور از جنس نیستی هستند؛ این به آن معناست که بدی‌ها وجود خارجی ندارند و حاصل از عدم وجودند؛ کوری عدم بینایی، نداری عدم دارایی و بیماری عدم سلامتی است. خداوند منشأ وجود است و عدم وجود خالقی ندارد و از محدودیت موجودات مادی پیدا شده است. پس، به قول حکما، شرور مجعول بالذات نیستند، بلکه مجعول بالعرض و بالتّبع هستند. همچنین، در بسیاری موارد شربودن موجودی برای موجود دیگر از نوع شر بالاضافه و نسبی است؛ یعنی، آن موجود از آن جهت که موجود است مخلوق الهی است و وجودش برای خودش خیر است، ولی وجود او شری را متوجه موجود دیگر می‌کند و این از عوارض محدودیت موجودات و تعارضات عالم مادی است که ذاتی این عالم است.[۵۰]

بخش پنجم: فواید شرور

مطهری در این بخش پاسخ سؤال دوم و سوم، از سؤالات سه‌گانهٔ پیش‌گفته را می‌دهد؛ به این صورت که جهان یک واحد تجزیه‌ناپذیر و شرور و خیرات آن به هم آمیخته است. عدم‌ها و وجودهای آن غیرقابل تفکیک‌اند؛ آنچنان که وجودهای اضافی از وجودهای حقیقی غیرقابل تفکیک هستند. اظهار نظر دربارهٔ شربودن یا خیربودن موجودات در نظام کلی عالم با قطع نظر از حضور آنها در این نظام کلی ممکن نیست. در این نظام کلی شرور، در عین نسبی‌بودن، از طریق اصل تضاد موجب متمایزشدن خیرات، منبع آنها و موجب رشد و تعالی انسان هستند.[۵۱]

بخش ششم: مرگ و میرها

مطهری بحث از مسئلهٔ مرگ را، به‌عنوان حقیقتی که بیش از سایر نیستی‌ها موجب رنج بشر شده، جداگانه مورد بررسی قرار می‌دهد. از نظر او این سؤال که چرا خداوند می‌سازد و بعد تخریب می‌کند در بادی نظر القای بیهودگی در اساس خلقت می‌کند و وجود خلل در حکمت و عدالت الهی را نشان می‌دهد. تحلیل حقیقت مرگ از نظر مطهری تمهیدی برای پاسخ به این مشکل است: مرگ نیستی نیست، بلکه تحوّل و تطوّر است. نیستی نسبی است؛ به این معنا که مرگ نیستی از عالمی و خلود در عالمی حقیقی‌تر است. این تحلیل مطهری از مرگ متکی به تصویر جهان آخرت در متون دینی است. در این متون، دنیا در مقایسه با آخرت مکانی محدود و پر از رنج و نیستی است. با این دید، دنیا مانند رحم و مدرسه محل تکامل انسان برای رسیدن به جهان حقیقی است. از سوی دیگر، مرگ یک موجود خود پایه‌گذار حیات دیگر موجودات و گسترش‌دهندهٔ حیات در عالم خلقت است.[۵۲]

بخش هفتم: مجازات‌های اخروی

از نظر مطهری، مسئلهٔ مجازات اعمال در آخرت از جمله موضوعاتی است که در مبحث عدل الهی باید به آن پرداخته شود. اشکال عمدهٔ مطرح‌شده در این باره این است که بین آنچه که از کیفیّت و کمیّت این مجازات‌ها در متون دینی نقل شده با جرم مرتکب‌شده از سوی انسان تناسب وجود ندارد. مطهری در پاسخْ لزوم رعایت تناسب میان جرم و جزا را مخصوص مجازات‌های قرادادی و اجتماعی می‌داند. از نظر او، کیفرهای اخروی با اعمال انسان رابطهٔ تکوینی دارند و معلول واقعی و اثر حقیقی آنها هستند. از منظری دیگر، این مجازات‌ها با اصل گناه عینیّت و وحدت دارند؛ یعنی، در حقیقت این کیفرها عین آن عمل هستند. بنا بر این، سخن‌گفتن از تناسب بین جرم و جزا در مورد عذاب‌های اخروی بی‌وجه است.[۵۳]

بخش هشتم: شفاعت

مرتضی مطهری: «علت اینکه در روایات داریم که امام حسین(ع) از خلق کثیری شفاعت می‌کند این است که در این جهان، مکتب امام حسین(ع) بیش از هر مکتبی موجب احیاء دین و هدایت مردم شده است… شفاعت امام حسین(ع) به این صورت نیست که بر خلاف رضای خدا و ارادهٔ او چیزی را از خدا بخواهد. امام حسین(ع) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافته‌اند، او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله گمراهی ساخته‌اند. ‏»[۵۴]

در بحث شفاعت مطهری هفت اشکال واردشده به این عقیدهٔ دینی از سوی مخالفان را فهرست می‌کند.[۵۵] از میان این اشکالات هفت‌گانه، اشکال هفتم ناظر به ارتباط شفاعت با عدل الهی است. به این صورت که شفاعت نوعی تبعیض میان انسان‌ها و مصداق بی‌عدالتی است. از سوی دیگر، شفاعت نوعی استثناء قائل شدن در سنن و قوانین تغییرناپذیر الهی است.[۵۶] پاسخ به این اشکال مبنی بر این فرض است که شفاعت نیز مانند مغفرت رخدادی بی‌قاعده و خارج از نظامات کلی الهی نیست.[۵۷] شفاعت، که نوعی رسیدن به مغفرت الهی از طریق واسطه‌ها و مجاری رحمت است، دارای شرایط و قواعدی است که ریشه در نظامات کلی عالم و رحمت عام الهی دارد. اولین شرط از شرایط شفاعتْ داشتن قابلیت است. رحمت خداوند نامحدود است و هر کسی می‌تواند با یافتن قابلیّت مشمول آن شود. پس محرومیت از مغفرت و شفاعت از کوتاهی خود انسان است.[۵۸]

بخش نهم: عمل خیر از غیرمسلمان

پرداختن به بحث عمل خیر غیرمسلمانان از منظر عدل الهی ناشی از سؤالات بسیاری بوده است که مطهری از سوی جوانان و دانشجویان بارها با آن مواجه می‌شده است.[۵۹] اساس این بحث این است که آیا کارهای خیر افراد غیرمسلمان مقبول است یا غیرمقبول. اگر مقبول است، مسلمان‌بودن یا نبودن چه تفاوتی دارد. اگر نامقبول است و این اعمال پوچ و بی‌فایده است، چگونه با عدل الهی سازگار است.[۶۰] مطهری، پس از گذراندن مباحث مفصلی دربارهٔ این موضوع کل مباحث خود را اینچنین خلاصه می‌کند:

  • سعادت و شقاوت دارای درجات و مراتب است. همهٔ اهل سعادت در یک درجه نیستند. اهل شقاوت هم در یک مقام نیستند. از سوی دیگر، سعادت و شقاوت تابع شرایط واقعی، تکوینی و غیرقراردادی است.
  • همهٔ بهشتیان از همان ابتدا بهشتی نیستند. اهل جهنم هم در جهنم همیشگی نخواهند بود. بسیاری از مسلمانان و شیعیان به خاطر اعمال بد دنیوی خود، بر فرض اینکه ایمان سالمی داشته باشند، مراحل بسیاری سختی را پس از مرگ در پیش خواهند داشت.
  • افرادی که به خدا و آخرت ایمان ندارند طبیعتاً عملی را برای قرب الهی انجام نمی‌دهند؛ پس انتظاری برای رسیدن به بهشت، که مصداق کامل قرب الهی است، برای آنها مفروض نیست.
  • کسانی که به خدا و آخرت ایمان دارند، چه مسلمان باشند و چه نباشند، اعمالی را که از روی اخلاص و برای رضا خدا انجام می‌دهند مقبول درگاه الهی و موجب رسیدن آنان به بهشت می‌شود.

مرتضی مطهری: «مسلمانان و سایر اهل توحید واقعی اگر مرتکب فسق و فجور شوند و به برنامه عملی الهی خیانت کنند مستحق عذاب‌های طولانی در برزخ و قیامت خواهند بود و احیاناً به‌واسطهٔ بعضی از گناهان، مانند قتل مؤمن بیگناه عمداً، برای ابد در عذاب باقی خواهند ماند. ‏»[۶۱]

  • غیرمسلمانانی که اعمال خیری را به قصد قرب الهی انجام می‌دهند چون از نعمت اسلام محرومند از برنامهٔ متعالی آن هم محروم هستند. طبعاً، آن مقدار از اعمال آنها مقبول است که منطبق با این برنامه باشد.
  • عمل خیر مقبول از سوی هر کس، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، که انجام شود دارای آفاتی است. معارضه با حقیقت مهم‌ترین عامل از میان رفتن عمل خیر با قصد قربت است.
  • مسلمان یا هر اهل توحید دیگری که مرتکب فسق و فجور شود مستحق عذاب‌های طولانی در برزخ و دوزخ خواهد بود. حتی بعضی گناهان، مانند قتل انسان مؤمن بی‌گناه، موجب خلود در جهنم خواهد شد.
  • اعمال خیر افرادی که به خدا و قیامت ایمان ندارند و حتی مشرک هستند موجب تخفیف یا رفع عذاب آنها خواهد شد.
  • عمل خیر مورد نظر اسلام و قرآن عملی است که دارای حسن فعلی و حسن فاعلی توأمان باشد.
  • آیات و روایاتی که دلالت می‌کنند بر اینکه اعمال منکران نبوت یا امامت مقبول نیست ناظر به انکار از روی عناد و تعصب است؛ اما انکارهایی که صرفاً نوعی عدم اعتراف است، و منشأ عدم اعتراف هم قصور است نه تقصیر، مورد نظر آیات و روایات نیست.[۶۲]

منابع

  1. رضایی، مهین، تئودیسه و عدل الاهی: مقایسه‌ای بین آراء لایب نیتس و شهید مطهری، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، ۱۳۸۰ش، ص ۱۳.
  2. نصری، عبدالله، حاصل عمر: سیری در اندیشه‌های استاد مطهری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۳ش، ج ۱، ص ۵۶.
  3. دربارهٔ او ن. ک: گروه نویسندگان، سیری در زندگی استاد مطهری، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۶.
  4. مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۶ش، ص ۱۳–۱۶.
  5. هوور، «راه حل مرتضی مطهری برای مسئلهٔ شر»، ص ۶۵.
  6. هوور، «راه حل مرتضی مطهری برای مسئلهٔ شر»، ترجمهٔ ابوالفضل ایمانی‌راغب، دوفصلنامهٔ مطهرپژوهی، ش ۱۰، تابستان ۱۳۹۳ش، ص ۵۹.
  7. مطهری، عدل الهی، ص ۱۷.
  8. برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۱۱–۱۱۳.
  9. برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۵۳.
  10. برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۶۷–۶۹؛ نیز: مطهری، عدل الهی، ص ۱۵۶–۱۵۸.
  11. برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص
  12. برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۷۶–۷۷.
  13. برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۷۹.
  14. برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۲۷۹.
  15. برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۸۸.
  16. برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۹۹–۱۰۱.
  17. برای نمونه ن. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۰۱–۱۰۳؛ نیز: مطهری، عدل الهی، ص ۱۱۹.
  18. مطهری، عدل الهی، ص ۱۶.
  19. مشار، خان‌بابا، فهرست کتاب‌های چاپی فارسی، تهران، ناشر مؤلف، ۱۳۵۰ش، ج ۳، ص ۳۴۹۹.
  20. مطهری، عدل الهی، ص ۴۱.
  21. Mutahhari, Murtada, Divine Justice, Qom, International Center for Islamic studies.
  22. سه ترجمهٔ عربی این کتاب را ن. ک: المطهری، مرتضی، العدل الالهی، ترجمة محمد عبدالمنعم الخاقانی، بیروت، الدار الإسلامیة للطباعة والنشر، ۱۹۹۷م؛ نیز: المطهری، مرتضی، العدل الالهی، ترجمة عرفان محمود، قم، دارالهدی، ۱۳۸۶ش.
  23. رضایی، تئودیسه و عدل الاهی: مقایسه‌ای بین آراء لایب‌نیتس و شهید مطهری، ص ۱۸.
  24. مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، ص ۳۴–۳۵.
  25. مطهری، عدل الهی، ص ۴۰–۴۱.
  26. مطهری، عدل الهی، ص ۱۶–۱۷.
  27. هوور، «راه حل مرتضی مطهری برای مسئلهٔ شر»، ص ۶۰.
  28. مطهری، عدل الهی، ۱۷–۱۹.
  29. مطهری، عدل الهی، ص ۱۸–۱۹.
  30. مطهری، عدل الهی، ص ۱۹–۲۳.
  31. مطهری، عدل الهی، ص ۲۸.
  32. مطهری، عدل الهی، ص ۲۸–۳۰.
  33. مطهری، عدل الهی، ص ۳۰–۳۴.
  34. مطهری، عدل الهی، ص ۳۴–۴۰.
  35. مطهری، عدل الهی، ص ۴۵–۴۹.
  36. مطهری، عدل الهی، ص ۴۹.
  37. مطهری، عدل الهی، ص ۴۹–۵۴.
  38. مطهری، عدل الهی، ص ۵۴–۵۷
  39. مطهری، عدل الهی، ص ۵۷–۶۰.
  40. مطهری، عدل الهی، ص ۵۹–۶۰.
  41. مطهری، عدل الهی، ص ۶۰–۶۲.
  42. مطهری، عدل الهی، ص ۸۷–۹۰.
  43. مطهری، عدل الهی، ص ۹۳.
  44. مطهری، عدل الهی، ص ۹۳–۹۷.
  45. مطهری، عدل الهی، ص ۹۷.
  46. مطهری، عدل الهی، ص ۱۰۲.
  47. مطهری، عدل الهی، ص ۱۰۱–۱۱۰.
  48. مطهری، عدل الهی، ص ۱۵۶.
  49. مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۳–۱۲۴.
  50. مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۵–۱۲۹.
  51. مطهری، عدل الهی، ص ۱۳۹–۱۷۲.
  52. مطهری، عدل الهی، ص ۱۷۵–۱۸۸.
  53. مطهری، عدل الهی، ص ۱۹۱–۲۱۵.
  54. مطهری، عدل الهی، ص ۲۲۹.
  55. مطهری، عدل الهی، ص ۲۱۹–۲۲۰.
  56. مطهری، عدل الهی، ص ۲۲۰.
  57. مطهری، عدل الهی، ص ۲۳۳–۲۳۵.
  58. مطهری، عدل الهی، ص ۲۳۵–۲۴۱.
  59. مطهری، عدل الهی، ص ۲۴۶.
  60. مطهری، عدل الهی، ص ۲۴۵.
  61. مطهری، عدل الهی، ص ۳۱۸.
  62. مطهری، عدل الهی، ص ۳۱۶–۳۱۸.