صابئین: تفاوت میان نسخهها
جز (Rezapour صفحهٔ صابئین در قرآن را به صابئین منتقل کرد) |
(تکمیل پاورقیها، اصلاح ارقام، ابرابزار) |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
صابئین چه کسانی هستند؟ | صابئین چه کسانی هستند؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | |||
{{درگاه|واژهها}} | |||
[[پرونده:غسل تعمید صابئین.jpg|بندانگشتی|غسل تعمید صابئین]] | [[پرونده:غسل تعمید صابئین.jpg|بندانگشتی|غسل تعمید صابئین]] | ||
صابئین گروهی است که از دین خاصی پیروی میکنند. در رابطه با صابئین آراء متعدد و مختلفی وجود دارد. در قرآن کریم از صابئین در کنار سایر ادیان نام برده شده است. درباره این گروه و عقاید آنها دیدگاههای مختلفی از طرف محققان و دانشمندان ابراز گردیده است و تاکنون دهها نظریه در معرفی آنها ارایه شده است. آنچه از تاریخ آنها نقل شده این است که این گروه قبل از ظهور آیین زردتشت زندگی میکردهاند و به تدریج مرکز جمعیتی آنها بینالنهرین شده است. و به مرور زمان ادیان دیگر را پذیرفتهاند. | |||
== آراء درباره وجه تسمیه به صابئین == | |||
راغب اصفهانی میگوید: «صبی از نظر لغت به معنای میل است و چون صابئین از دین حنیف و آسمانی خویش به انحراف و شرک میل کردند، صابئین نامیده شدند.<ref>اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشر الکتاب، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق، ص ۲۷۴.</ref>برخی هم گفتهاند: که اصل صابئین «صابعین» بوده به معنای «مُغتسلین» و غسل و تعمید کنندگان بوده است. و از آنجا که فرقة صابئین دارای سنّت [[غسل تعمید]] بودهاند. این نام بر آنها نهاده شده است.<ref>دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، حرف صاد.</ref> | |||
== دیدگاه محققان درباره آیین صابئین == | |||
محققین دیدگاه واحدی درباره این آیین ندارند و هر کدام نظری خاص ابراز نمودهاند که به تعدادی از آنها اشاره میگردد: | |||
# ابوریحان بیرونی آنان را پیروان «یوذاسف» میداند که مدعی نبوّت بوده است. وی میگوید: «یوذاسف» یک سال پس از سلطنت «طهمورث» در هندوستان ظهور کرد و نویسندگی فارسی را اختراع نمود و مردم را به دین «صابئین» دعوت کرد. عده کثیری از وی پیروی کردند.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۹۴.</ref> | |||
# برخی معتقدند که یونانیان صابئی بتها و هیکلهایی داشتند. [[کعبه]] که مرکزیت بتپرستی شده بود. متعلق به آنها بوده است. آنان پیامبران زیادی همچون «هرمس» داشتند و در سه وعده نماز میخواندند، هشت رکعت در وقت طلوع، پنج رکعت در ظهر، و همچنین نماز شب، وضو و غسل جنابت و احکام و حدود و [[ازدواج از نگاه اسلام|ازدواج]] و غسل مس میّت، مانند فقه مسلمین داشتند.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۹۶.</ref> | |||
# بعضی هم گفتهاند که: صابئین به پیروان یحیی بن زکریای معروفاند.<ref>مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱. ص۲۹۰.</ref> | |||
# علی بن ابراهیم قمی میگوید: آنان نه یهودیاند و نه نصرانی بلکه ستاره پرستند.<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸.</ref> | |||
دیدگاههای دیگری نیز وجود دارد و از مجموع نظرات که درباره صابئین داده شده، دو دیدگاه قابل طرح است: | |||
# صابئین آئینی است ممزوج از ادیان و اندیشههای مختلف. | |||
# صابئین در تاریخ دو گروه مستقل و جدای از هم بودهاند: | |||
:: یک) صابئین موحد که نماز و روزه و حج و احترام به کعبه و پرهیز از [[محرمات]] و نجاسات داشتهاند. | |||
:: دو) صابئین مشرک و بتپرست که ساکن بینالنهرین بوده و [[ستاره پرستی]] و هیکل پرستی داشتهاند. | |||
با پذیرش این دو دیدگاه، میتوان همه آرای گذشته را تا حدّی صحیح و قابل قبول دانست؛ زیرا هر فضیلت که به صابئین نسبت داده شده مربوط به گروه موحدین و خداپرستان میباشد و هر انحراف و شرکی که به آنان نسبت داده شده، مربوط به گروه مشرک یا جنبههای انحرافی آنان بوده است.<ref>مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱. ص۲۹۱.</ref> | |||
نام صابئین سه بار در قرآن کریم آمده است.<ref> | == صابئین در قرآن کریم == | ||
نام صابئین سه بار در قرآن کریم آمده است.<ref>سوره بقره، آیه۶۲. سوره مائده، آیه۶۹. سوره حج، آیه۱۷.</ref> نزدیک پنج هزار نفر از این فرقه غیر مشرک در خوزستان، در سواحل رود کارون، و قریب هشت هزار نفر در عراق، اطراف دجله و شهرهای دیگر، سکونت دارند.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۲۸.</ref> | |||
آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه از قول راغب در | نام صابئین، در [[سوره حج]]، در کنار یهود، نصاری، [[مجوس]] و مشرکان آمده و مفسران از این آیه استفاد کردهاند که صابئان، غیر از این چهار گروه هستند. | ||
</ref> اما در [[تفسیر قمی]] آمده که | آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه از قول راغب در کتاب مفردات مینویسد: آنها جمعیتی از پیروان [[حضرت نوح(ع)]] بودهاند.<ref>مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص ۲۸۸.</ref> اما در [[تفسیر قمی]] آمده که صابئین نه مجوس، نه یهود، نه نصاری و نه مسلمان، بلکه ستارگان و نجوم را عبادت میکنند.<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸.</ref> محققان در ستارهپرست دانستن این قوم، اشکال کردهاند و ستارهپرست را گروه دیگری دانستهاند که صابئین در قرآن، اشارهای به آنها ندارد. | ||
== عقاید صابئین == | |||
عقاید، آئین صابئی بر اثر قلت پیروان و تقید سخت آنها به نهان داشتن آئین خود، در نظر دیگران به صورت رمز و معما درآمده است، چنانکه اکثر نویسندگان اسلامی سلف و غیراسلامی، در باب شرح عقاید و آئین صابئیان، سخت دچار اشتباه شده و نظریات گوناگونی را ابراز داشتهاند.<ref>نوری، یحیی، جاهلیت و اسلام، ناشر، بنیاد علمی و اسلامی سیدالشهدا، چاپ نهم، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۱۶.</ref> آنچه از آن اقوال و نظریات، به دست آمده به ترتیب ذیل ذکر میگردد: | |||
# آنها معتقدند نخستین کتابهای مقدس آسمانی آنها به حضرت آدم و سپس به نوح و پس از وی به سام و سپس به رام و بعد به ابراهیم خلیل و به موسی و بعد از او به یحیی بن زکریا نازل شده است.<ref>مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج ۱، ص ۲۹۰.</ref> | |||
# آنان به خدای یکتای ازلی و ابدی و بینهایت، منزه از ماده و طبیعت، معتقدند، خدایی که علت وجود اشیاء و پیدایش موجودات است و به تعداد روزهای سال یعنی سیصد و شصت روحانی یا قوای جاودانی اعتقاد دارند و آنان را وکیل و دستیار خداوند در خلقت جهان، میدانند که هر کدام در عالم، دارای کشوری جداگانه هستند. عالم نورانی (علیا) و جهان ظلمانی (سفلی) در نبردند، آدمی از این دو عنصر تشکیل شده است که روح او از عالم نورانی و جسم او از عالم ظلمانی است.<ref>مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از ۳۵ هزار سال قبل از اسلام، قم، ناشر حر، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۰۷.</ref> | |||
# اعتقاد بر این دارند که دهر قدیم است و هر کس بمیرد، روحش به کالبد شخص دیگر منتقل میشود و نیز معتقدند که فلک به همراه موجوداتی که در جوف آن است در حال افتادن در فضای لایتناهی است و چون در حال سقوط و افتادن است حرکت دورانی به خود میگیرد چون هر چیزی که گرد باشد، وقتی از بالا سقوط کند، حرکت دورانی به خود میگیرد. بعضی نیز پنداشتهاند که آنها به حدوث عالم قائل هستند.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص ۲۹۷.</ref> | |||
# صابئین، کتاب تورات را کتابی نادرست و گمراه کننده میدانند، آنان اجرام آسمانی را نمیپرستند امّا عقیده دارند که ستارگان دارای گوهری هستند که عالم نور است و گروهی معتقدند که اینها ستارگان را [[قبله]] خود قرار دادهاند. و برخی از اینها عالم را قدیم میپندارند و احکام و شرایع همة فرستادگان الهی را باطل دانستهاند.<ref>مبلغی آبادانی. عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از ۳۵ هزار سال قبل اسلام، قم، نشر حر، ص۸۳۱.</ref> | |||
# گروهی به این نتیجه رسیدهاند که صابئیان به معاد اعتقاد دارند، این دنیا را فانی و بیارزش میدانند و به جهان ابدی و ازلی باور دارند و در آخرت دو مکان وجود دارد: دنیای نور و خوبیها که همان بهشت است و دنیای تاریکی و بدیهای که دوزخ گفته میشود.<ref>مبلغی آبادانی. عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از ۳۵ هزار سال قبل اسلام، قم، نشر حر، ص ۸۳۳.</ref> | |||
# عدهای از صابئیان، [[حضرت آدم]] را اولین پیامبر و حضرت یحیی را آخرین پیامبر میدانند و معتقد به (اواثر مزنیا) هستند؛ یعنی هر فرد، پس از مرگ، برای سنجش اعمال خود به جایی به نام (اواثر مزنیا) میرود که در آنجا درباره او داوری شده و اعمالش سنجیده میشود که بعد از آن به بهشت یا به جهنم میروند.<ref>رضائی، عبدالعظیم، اصل و نسب ایران باستان، ص ۴۵۹.</ref> | |||
# عده ای از صابئین که به حرانی هم معروفند به قدمای خمسه معتقدند که دو تای آنها زنده اند چون باری تعالی و نفس، و یکی از آنها اثرپذیر است و منفعل است و آن هیولاست و دو تای دیگر، نه زندهاند و نه فاعلند و نه منفعل و آنها عبارتند از: دهر و قضا (زمان و مکان).<ref>الهامی، داود، تحقیقی دربارة صابئان، قم، مکتب اسلام، ۱۳۷۹ش، ص ۱۳۵.</ref> | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = صابئین | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش =شد | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی =شد | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات =شد | ||
| بازبینی =شد | | بازبینی =شد | ||
| تکمیل = | | تکمیل =شد | ||
| اولویت = | | اولویت =ب | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۶
صابئین چه کسانی هستند؟
صابئین گروهی است که از دین خاصی پیروی میکنند. در رابطه با صابئین آراء متعدد و مختلفی وجود دارد. در قرآن کریم از صابئین در کنار سایر ادیان نام برده شده است. درباره این گروه و عقاید آنها دیدگاههای مختلفی از طرف محققان و دانشمندان ابراز گردیده است و تاکنون دهها نظریه در معرفی آنها ارایه شده است. آنچه از تاریخ آنها نقل شده این است که این گروه قبل از ظهور آیین زردتشت زندگی میکردهاند و به تدریج مرکز جمعیتی آنها بینالنهرین شده است. و به مرور زمان ادیان دیگر را پذیرفتهاند.
آراء درباره وجه تسمیه به صابئین
راغب اصفهانی میگوید: «صبی از نظر لغت به معنای میل است و چون صابئین از دین حنیف و آسمانی خویش به انحراف و شرک میل کردند، صابئین نامیده شدند.[۱]برخی هم گفتهاند: که اصل صابئین «صابعین» بوده به معنای «مُغتسلین» و غسل و تعمید کنندگان بوده است. و از آنجا که فرقة صابئین دارای سنّت غسل تعمید بودهاند. این نام بر آنها نهاده شده است.[۲]
دیدگاه محققان درباره آیین صابئین
محققین دیدگاه واحدی درباره این آیین ندارند و هر کدام نظری خاص ابراز نمودهاند که به تعدادی از آنها اشاره میگردد:
- ابوریحان بیرونی آنان را پیروان «یوذاسف» میداند که مدعی نبوّت بوده است. وی میگوید: «یوذاسف» یک سال پس از سلطنت «طهمورث» در هندوستان ظهور کرد و نویسندگی فارسی را اختراع نمود و مردم را به دین «صابئین» دعوت کرد. عده کثیری از وی پیروی کردند.[۳]
- برخی معتقدند که یونانیان صابئی بتها و هیکلهایی داشتند. کعبه که مرکزیت بتپرستی شده بود. متعلق به آنها بوده است. آنان پیامبران زیادی همچون «هرمس» داشتند و در سه وعده نماز میخواندند، هشت رکعت در وقت طلوع، پنج رکعت در ظهر، و همچنین نماز شب، وضو و غسل جنابت و احکام و حدود و ازدواج و غسل مس میّت، مانند فقه مسلمین داشتند.[۴]
- بعضی هم گفتهاند که: صابئین به پیروان یحیی بن زکریای معروفاند.[۵]
- علی بن ابراهیم قمی میگوید: آنان نه یهودیاند و نه نصرانی بلکه ستاره پرستند.[۶]
دیدگاههای دیگری نیز وجود دارد و از مجموع نظرات که درباره صابئین داده شده، دو دیدگاه قابل طرح است:
- صابئین آئینی است ممزوج از ادیان و اندیشههای مختلف.
- صابئین در تاریخ دو گروه مستقل و جدای از هم بودهاند:
- یک) صابئین موحد که نماز و روزه و حج و احترام به کعبه و پرهیز از محرمات و نجاسات داشتهاند.
- دو) صابئین مشرک و بتپرست که ساکن بینالنهرین بوده و ستاره پرستی و هیکل پرستی داشتهاند.
با پذیرش این دو دیدگاه، میتوان همه آرای گذشته را تا حدّی صحیح و قابل قبول دانست؛ زیرا هر فضیلت که به صابئین نسبت داده شده مربوط به گروه موحدین و خداپرستان میباشد و هر انحراف و شرکی که به آنان نسبت داده شده، مربوط به گروه مشرک یا جنبههای انحرافی آنان بوده است.[۷]
صابئین در قرآن کریم
نام صابئین سه بار در قرآن کریم آمده است.[۸] نزدیک پنج هزار نفر از این فرقه غیر مشرک در خوزستان، در سواحل رود کارون، و قریب هشت هزار نفر در عراق، اطراف دجله و شهرهای دیگر، سکونت دارند.[۹]
نام صابئین، در سوره حج، در کنار یهود، نصاری، مجوس و مشرکان آمده و مفسران از این آیه استفاد کردهاند که صابئان، غیر از این چهار گروه هستند. آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه از قول راغب در کتاب مفردات مینویسد: آنها جمعیتی از پیروان حضرت نوح(ع) بودهاند.[۱۰] اما در تفسیر قمی آمده که صابئین نه مجوس، نه یهود، نه نصاری و نه مسلمان، بلکه ستارگان و نجوم را عبادت میکنند.[۱۱] محققان در ستارهپرست دانستن این قوم، اشکال کردهاند و ستارهپرست را گروه دیگری دانستهاند که صابئین در قرآن، اشارهای به آنها ندارد.
عقاید صابئین
عقاید، آئین صابئی بر اثر قلت پیروان و تقید سخت آنها به نهان داشتن آئین خود، در نظر دیگران به صورت رمز و معما درآمده است، چنانکه اکثر نویسندگان اسلامی سلف و غیراسلامی، در باب شرح عقاید و آئین صابئیان، سخت دچار اشتباه شده و نظریات گوناگونی را ابراز داشتهاند.[۱۲] آنچه از آن اقوال و نظریات، به دست آمده به ترتیب ذیل ذکر میگردد:
- آنها معتقدند نخستین کتابهای مقدس آسمانی آنها به حضرت آدم و سپس به نوح و پس از وی به سام و سپس به رام و بعد به ابراهیم خلیل و به موسی و بعد از او به یحیی بن زکریا نازل شده است.[۱۳]
- آنان به خدای یکتای ازلی و ابدی و بینهایت، منزه از ماده و طبیعت، معتقدند، خدایی که علت وجود اشیاء و پیدایش موجودات است و به تعداد روزهای سال یعنی سیصد و شصت روحانی یا قوای جاودانی اعتقاد دارند و آنان را وکیل و دستیار خداوند در خلقت جهان، میدانند که هر کدام در عالم، دارای کشوری جداگانه هستند. عالم نورانی (علیا) و جهان ظلمانی (سفلی) در نبردند، آدمی از این دو عنصر تشکیل شده است که روح او از عالم نورانی و جسم او از عالم ظلمانی است.[۱۴]
- اعتقاد بر این دارند که دهر قدیم است و هر کس بمیرد، روحش به کالبد شخص دیگر منتقل میشود و نیز معتقدند که فلک به همراه موجوداتی که در جوف آن است در حال افتادن در فضای لایتناهی است و چون در حال سقوط و افتادن است حرکت دورانی به خود میگیرد چون هر چیزی که گرد باشد، وقتی از بالا سقوط کند، حرکت دورانی به خود میگیرد. بعضی نیز پنداشتهاند که آنها به حدوث عالم قائل هستند.[۱۵]
- صابئین، کتاب تورات را کتابی نادرست و گمراه کننده میدانند، آنان اجرام آسمانی را نمیپرستند امّا عقیده دارند که ستارگان دارای گوهری هستند که عالم نور است و گروهی معتقدند که اینها ستارگان را قبله خود قرار دادهاند. و برخی از اینها عالم را قدیم میپندارند و احکام و شرایع همة فرستادگان الهی را باطل دانستهاند.[۱۶]
- گروهی به این نتیجه رسیدهاند که صابئیان به معاد اعتقاد دارند، این دنیا را فانی و بیارزش میدانند و به جهان ابدی و ازلی باور دارند و در آخرت دو مکان وجود دارد: دنیای نور و خوبیها که همان بهشت است و دنیای تاریکی و بدیهای که دوزخ گفته میشود.[۱۷]
- عدهای از صابئیان، حضرت آدم را اولین پیامبر و حضرت یحیی را آخرین پیامبر میدانند و معتقد به (اواثر مزنیا) هستند؛ یعنی هر فرد، پس از مرگ، برای سنجش اعمال خود به جایی به نام (اواثر مزنیا) میرود که در آنجا درباره او داوری شده و اعمالش سنجیده میشود که بعد از آن به بهشت یا به جهنم میروند.[۱۸]
- عده ای از صابئین که به حرانی هم معروفند به قدمای خمسه معتقدند که دو تای آنها زنده اند چون باری تعالی و نفس، و یکی از آنها اثرپذیر است و منفعل است و آن هیولاست و دو تای دیگر، نه زندهاند و نه فاعلند و نه منفعل و آنها عبارتند از: دهر و قضا (زمان و مکان).[۱۹]
منابع
- ↑ اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشر الکتاب، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق، ص ۲۷۴.
- ↑ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، حرف صاد.
- ↑ طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۹۴.
- ↑ طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۹۶.
- ↑ مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱. ص۲۹۰.
- ↑ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸.
- ↑ مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱. ص۲۹۱.
- ↑ سوره بقره، آیه۶۲. سوره مائده، آیه۶۹. سوره حج، آیه۱۷.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۲۸.
- ↑ مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص ۲۸۸.
- ↑ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸.
- ↑ نوری، یحیی، جاهلیت و اسلام، ناشر، بنیاد علمی و اسلامی سیدالشهدا، چاپ نهم، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۱۶.
- ↑ مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج ۱، ص ۲۹۰.
- ↑ مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از ۳۵ هزار سال قبل از اسلام، قم، ناشر حر، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۰۷.
- ↑ طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص ۲۹۷.
- ↑ مبلغی آبادانی. عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از ۳۵ هزار سال قبل اسلام، قم، نشر حر، ص۸۳۱.
- ↑ مبلغی آبادانی. عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از ۳۵ هزار سال قبل اسلام، قم، نشر حر، ص ۸۳۳.
- ↑ رضائی، عبدالعظیم، اصل و نسب ایران باستان، ص ۴۵۹.
- ↑ الهامی، داود، تحقیقی دربارة صابئان، قم، مکتب اسلام، ۱۳۷۹ش، ص ۱۳۵.