حدود: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
حدّ به چه معناست و برای چه مواردی این مجازات قرار داده شده است؟
حدّ به چه معناست و برای چه مواردی این مجازات قرار داده شده است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}[[حدود]] به مجازات‌هایی گفته می‌شود که نوع و کیفیت آن در شرع(کتاب یا سنت بودن اختلاف است) آمده است. بر خلاف تعزیر که به تناسب زمان و مکان قابل تغییر است. برخی از فقها قائل به تعطیلی حدود در زمان غیبت هستند. به حد زنا، حد ملحقات زنا ( لواط و مساحقه)، حد قذف، حد مسکر، حد سرقت، حد محارب، حدود گفته می‌شود.
{{پاسخ}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
'''حدود''' مجازات‌هایی را گویند که نوع و کیفیت آن در شرع (کتاب یا سنت بودن اختلاف است) آمده است. تعزیر بر خلاف حد است که به تناسب زمان و مکان قابل تغییر است. برخی فقها، قائل به تعطیلی حدود در زمان غیبت هستند. به حد زنا، حد ملحقات زنا (لواط و مساحقه)، حد قذف، حد مسکر، حد سرقت، حد محارب، حدود گفته می‌شود.


== تعریف حد ==
== تعریف حد ==
حدّ در لغت به معنای منع است و حدید نیز از همین ریشه می‌باشد، چون سخت و ممتنع است. به دربان حداد گفته می‌شود، چون مانع ورود مردم می‌شود. مجازات‌های مقدر شرعی را از آن لحاظ حد نامیده‌اند که مانع مردم از ارتکاب گناهان می‌شود.<ref>نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، بی‌تا، ج۴۱، ص۲۵۴.</ref> در فقه القرآن آمده: الحد فی اللغه المنع وحد العاصی سمی به لأنه یمنعه عن المعاوده «حد در لغت به معنای منع است، و در حد گناهکار به این اسم نامیده شده، بدان جهت که او را از بازگشت به گناه منع می‌کنند.» <ref>سعید قطب الدین، فقه القرآن؛ قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۶۶.</ref>
حد در لغت به معنای منع است و به دربان، حداد گفته می‌شود؛ زیرا مانع ورود مردم می‌شود. مجازات‌های مشخص شده شرعی را از آن لحاظ حد نامیده‌اند که مانع مردم از ارتکاب گناهان می‌شود.<ref>نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، بی‌تا، ج۴۱، ص۲۵۴.</ref> در فقه القرآن آمده: «حد در لغت به معنای منع است، و در حد گناهکار به این اسم نامیده شده، بدان جهت که او را از بازگشت به گناه منع می‌کنند.»<ref>سعید قطب الدین، فقه القرآن؛ قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۶۶.</ref>


در اصطلاح، حد به مجازاتی گفته می‌شود که نوع، میزان و کیفیت آن در شرع تعیین شده است.<ref>قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۷۰، ماده ۱۳.</ref> فقها گفته‌اند:, کل ماله عقوبه مقدره یسمی حدا،<ref>جواهر الکلام، همان، ص۲۵۴.</ref> «هر آنچه که دارای مجازات مقدر و معین شرعی است، حد نامیده می‌شود». بدین ترتیب، حدود کیفرهای تعبدی هستند که نص صریح کتاب و سنت بر آنها دلالت دارند و میزان و کیفیت آنها در شرع مشخص شده است، قانونگذار عادی حق تصرف در آن را ندارند.
در اصطلاح، حد به مجازاتی گفته می‌شود که نوع، میزان و کیفیت آن در شرع تعیین شده است.<ref>قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۷۰، ماده ۱۳.</ref> فقها گفته‌اند: «هر آنچه که دارای مجازات مقدر و معین شرعی است، حد نامیده می‌شود.»<ref>جواهر الکلام، همان، ص۲۵۴.</ref> بدین ترتیب، حدود کیفرهای تعبدی هستند که نص صریح کتاب و سنت بر آنها دلالت دارند و میزان و کیفیت آنها در شرع مشخص شده است، قانونگذار عادی حق تصرف در آن را ندارند.


== مصادیق حد ==
== مصادیق حد ==
{{نوشتار اصلی|تفاوت نظر اهل‌سنت و امامیه درباره تعداد حدود}}
{{نوشتار اصلی|تفاوت نظر اهل‌سنت و امامیه درباره تعداد حدود}}
[[علامه حلی]] حدود را شش مورد می‌داند: ۱. [[حد زنا]]؛ ۲. حدود ملحق به [[زنا]] ([[لواط]]، [[مساحقه]] و قوادی)؛ ۳. حد [[قذف]]؛ ۴. حد مسکر؛ ۵. حد سرقت؛ ۶. حد محارب.<ref>نجم الدین، ابوالقاسم، حلی، شرایع الاسلام، قم، اسماعیلیان، چاپ سوم، ج۴، ص۱۰۶.</ref> که اکثر فقیهان امامیه از این نظر تبعیت کرده‌اند.<ref>جواهر الکلام، پیشین، ج۴۱، ص۲۵۵، موسوی خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیله، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ج۲، ص۴۱۰.</ref> البته بعضی قائل هستند که حدود در واقع هشت مورد است، زیرا هر یک از لواط، مساحقه و قوادی، به تنهایی سبب مستقلی برای ثبوت حد به شمار می‌آیند،<ref>مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، ۱۴۱۸ ق، ص۱۷.</ref> در قانون مجازات اسلامی نیز حدود هشت تا احصا شده است.<ref>قانون مجازات اسلامی، ماده ۶۳، ۱۰۸، ۱۲۷، ۱۳۵، ۱۳۹، ۱۶۵، ۱۹۷، ۱۸۳.</ref> در هر حال، فقیهانی که حدود را شش تا شمرده‌اند، در ادامه بحثشان مواردی دیگری را نیز از جرائم حدی شمرده‌اند.<ref>تحریر الوسیله، همان، زین الدین جبلی عاملی، شرح لمعه، بیروت، دار العالم الاسلامی، بی‌تا، ج۹، ص۳۰۶.</ref>
[[علامه حلی]] حدود را شش مورد می‌داند: ۱. [[حد زنا]]؛ ۲. حدود ملحق به [[زنا]] ([[لواط]]، [[مساحقه]] و قوادی)؛ ۳. حد [[قذف]]؛ ۴. حد مسکر؛ ۵. حد سرقت؛ ۶. حد محارب.<ref>نجم الدین، ابوالقاسم، حلی، شرایع الاسلام، قم، اسماعیلیان، چاپ سوم، ج۴، ص۱۰۶.</ref> که اکثر فقیهان امامیه از این نظر تبعیت کرده‌اند.<ref>جواهر الکلام، پیشین، ج۴۱، ص۲۵۵، موسوی خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیله، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ج۲، ص۴۱۰.</ref> البته بعضی قائل هستند که حدود در واقع هشت مورد است، زیرا هر یک از لواط، مساحقه و قوادی، به تنهایی سبب مستقلی برای ثبوت حد به‌شمار می‌آیند،<ref>مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، ۱۴۱۸ ق، ص۱۷.</ref> در قانون مجازات اسلامی نیز حدود هشت تا احصا شده است.<ref>قانون مجازات اسلامی، ماده ۶۳، ۱۰۸، ۱۲۷، ۱۳۵، ۱۳۹، ۱۶۵، ۱۹۷، ۱۸۳.</ref> در هر حال، فقیهانی که حدود را شش تا شمرده‌اند، در ادامه بحثشان مواردی دیگری را نیز از جرائم حدی شمرده‌اند.<ref>تحریر الوسیله، همان، زین الدین جبلی عاملی، شرح لمعه، بیروت، دار العالم الاسلامی، بی‌تا، ج۹، ص۳۰۶.</ref>


فقیهان اهل سنت، نیز در تعداد حدود اختلاف نظر دارند، اقوال متعددی در این زمینه نقل شده است: شافعیه حدود را هفت تا می‌داند «حد جراحات، حد لواط، حد ارتداد، حد زنا، حد سرقت، حد مشروبات الکلی، حد قذف»؛ مالکیه بر این تعداد «حد محاربه» را افزوده است.<ref>الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۵، ص۷–۱۲.</ref> در این میان، حنفیه می‌گوید: حدود همان است که در قرآن به آنها اشاره شده است:<ref>الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۵، ص۷–۱۲.</ref> حد زنا،<ref>نور/۲.</ref> حد سرقت،<ref>مائده/۳۸ و ۳۹.</ref> [[حد شرب خمر]]،<ref>مائده/۹۰.</ref> حد محارب،<ref>مائده/۳۳.</ref> [[حد قذف]].<ref>نور/۴ و ۵.</ref>
فقیهان [[اهل سنت]]، نیز در تعداد حدود اختلاف نظر دارند، اقوال متعددی در این زمینه نقل شده است: شافعیه حدود را هفت تا می‌داند «حد جراحات، حد لواط، حد ارتداد، حد زنا، حد سرقت، حد مشروبات الکلی، حد قذف»؛ مالکیه بر این تعداد «حد محاربه» را افزوده است.<ref>الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۵، ص۷–۱۲.</ref> در این میان، حنفیه می‌گوید: حدود همان است که در قرآن به آنها اشاره شده است:<ref>الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۵، ص۷–۱۲.</ref> حد زنا،<ref>سوره نور، آیه ۲.</ref> حد سرقت،<ref>سوره مائده، آیه ۳۸ و ۳۹.</ref> [[حد شرب خمر]] (در قرآن نیامده است)،<ref>سوره مائده، آیه ۹۰.</ref> حد محارب،<ref>سوره مائده، آیه ۳۳.</ref> [[حد قذف]].<ref>سوره نور، آیه ۴ و ۵.</ref>


== تفاوت حد و تعزیر ==
== تفاوت حد و تعزیر ==
خط ۲۱: خط ۲۲:
[[تعزیر]] مجازات‌هایی است که نوع و میزان آن را قاضی به تناسب جرم معین می‌کند؛ برخلاف حدود که همه چیز آن مشخص است. ملاک اصلی تعزیر کمتر بودن آن از حد است. در تعزیر زمان و مکان مهم است و کیفیت تعزیر را تغییر می‌دهد؛ برخلاف حدود.
[[تعزیر]] مجازات‌هایی است که نوع و میزان آن را قاضی به تناسب جرم معین می‌کند؛ برخلاف حدود که همه چیز آن مشخص است. ملاک اصلی تعزیر کمتر بودن آن از حد است. در تعزیر زمان و مکان مهم است و کیفیت تعزیر را تغییر می‌دهد؛ برخلاف حدود.


== تعطیلی حدود در زمان غیبت ==
== حدود در قرآن ==
در بحث بر سر اقامه حدود در زمان غیبت اختلاف جدی بین فقهای شیعه وجود دارد. برخی محققین گفته‌اند: «جواز اقامه حد در زمان غیبت نه تنها اجماعی نیست، بلکه قول به عدم جواز قولی قوی در کنار قول به جواز مطرح بوده و شمار قابل توجهی از فقیهان برجسته شیعه یا قائل به عدم جواز اجرای حدود به نحو مطلق هستند، یا قائل به عدم جواز اجرای حدود مستلزم قتل و جرح هستند، و یا با توقف در اتخاذ موضع در این امر عملا معتقد به تعطیل حدود در زمان غیبت هستند.»<ref>محسن کدیور، مقاله اقوال فقیهان برجسته در تعطیلی حدود در زمان غیبت، منتشر در سایت محسن کدیور</ref>
مجازات چهار جرم در قرآن به صراحت آمده است: حد محاربه، حد زنا، حد قذف، حد سرقت. مجازات لواط، مساحقه، ارتداد که به عنوان حدود شناخته می‌شوند از سنت و روایات استخراج شده‌اند.


== فلسفه حد ==
در قرآن آمده است که زنی که مرتکب فحشا می‌شود را در خانه حبس کنید<ref>سوره نساء، آیه ۱۵.</ref> پس از آن در سوره نور آمده است که مرد و زن زنا کار را هر کدام صد تازیانه بزنید.<ref>سوره نور، آیه ۲.</ref>
مصالحی بنیادین در زندگی وجود دارند که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستند و فقط حفظ آنها لازم است و آنها «پنج چیز است که در شریعت همه پیامبران حفظ آنها لازم و قطعی به شمار می‌آید: دین، نفس، مال، نسب و عقل. حفظ دین به اقامه عبادات و کشتن کافران و مرتدان، و اجرای حد بر کسانی که دین را سبک شمارد؛ حفظ نفس به قصاص کردن و دیه گرفتن است؛ حفظ نسب به نکاح و منع از زنا و لواط و امثال آن و جریان حد بر مرتکب آنهاست؛ حفظ عقل که موجب امتیاز انسان از حیوانات است به منع از آشامیدن شراب و دیگر چیزهای مست کننده و اجرای حد بر مرتکب آنهاست».<ref>مجلسی، محمد باقر، رساله حدود، قصاص و دیات، ص۱۰.</ref>


مصالح نامبرده که به ضروریات پنجگانه معروفند، ارکان تشکیل دهنده یک جامعه به شمار می‌روند و هر تجاوزی به آنها در واقع تجاوز به اصل جامعه است. به همین دلیل، اسلام از آنها دفاع می‌کند و تلاش دارد تا حریم این ارزش‌های بنیادین از تجاوز مصون بماند، زیرا دوام و بقای جامعه در گرو وجود این مصالح است و هر گونه سهل انگاری در حفظ و حمایت از آنها به سقوط تدریجی جامعه می‌انجامد، لذا حدود جهت پاسداری از مصالح بنیادین جامعه و پیشگیری از حریم و تجاوز به حریم اجتماع وضع شده‌اند و اقامه حد بر مرتکبان جرایم حدی تا آنجا اهمیت دارد که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «اقامه حدّ بهتر از (باریدن) باران در چهل صبح است».<ref>محمد بن الحسن الحر العاملی؛ وسایل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۱۸، ص۳۰۸، ابواب مقدمات حدود، ب ۱، ح ۴.</ref>
حد قذف (اتهام زنا به زنان) در قرآن هشتاد تازیانه است.<ref>سوره نور، آیه ۴.</ref> و حد سرقت، قطع دست است.<ref>سوره مائده، آیه ۳۸.</ref> و حد محارب هم قتل، قطع دست و پا، و تبعید است.<ref>سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>
[[پرونده:کتاب حدود، تعزیرات و قصاص نوشته ابوالقاسم گرجی.jpg|بندانگشتی|کتاب «حدود، تعزیرات و قصاص» نوشته ابوالقاسم گرجی|281x281پیکسل]]
== ماهیت حد ==
مصالحی بنیادین در زندگی وجود دارند که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستند و فقط حفظ آنها لازم است و آنها «پنج چیز است که در شریعت همه پیامبران حفظ آنها لازم و قطعی به‌شمار می‌آید: دین، نفس، مال، نسب و عقل. حفظ دین به اقامه عبادات و کشتن کافران و مرتدان، و اجرای حد بر کسانی که دین را سبک شمارد؛ حفظ نفس به قصاص کردن و دیه گرفتن است؛ حفظ نسب به نکاح و منع از زنا و لواط و امثال آن و جریان حد بر مرتکب آنهاست؛ حفظ عقل که موجب امتیاز انسان از حیوانات است به منع از آشامیدن شراب و دیگر چیزهای مست کننده و اجرای حد بر مرتکب آنهاست».<ref>مجلسی، محمد باقر، رساله حدود، قصاص و دیات، ص۱۰.</ref>


امام موسی بن جعفر(ع) فرمودند: در تفسیر آیه شریفه {{قرآن|وَیحْیی الْأَرْ‌ضَ بَعْدَ مَوْتِهَا|ترجمه=و زمین را بعد از مرگش زنده می‌سازد.|سوره=روم|آیه=۱۹}} فرمودند: خداوند زمین را به وسیله باران زنده نمی‌کند، بلکه مردانی را بر می‌انگیزاند که عدالت را زنده کنند، سپس زمین به خاطر احیای عدالت زنده می‌شود. بعد فرمودند: یقیناً اجرای حد در راستای اقامه عدالت سودمندتر است از چهل شبانه روز باران»<ref>وسائل الشیعه، همان، ح۳.</ref> این سودمندتر بودن برای آن است که سلامت و امنیت اجتماعی اساس همه چیزهاست. باران پربرکت، فراوانی نعمت و… همه در سایه امنیت مفیدند و کارساز.
مصالح نامبرده که به ضروریات پنجگانه معروفند، ارکان تشکیل دهنده یک جامعه به‌شمار می‌روند و هر تجاوزی به آنها در واقع تجاوز به اصل جامعه است. به همین دلیل، اسلام از آنها دفاع می‌کند و تلاش دارد تا حریم این ارزش‌های بنیادین از تجاوز مصون بماند، زیرا دوام و بقای جامعه در گرو وجود این مصالح است و هر گونه سهل‌انگاری در حفظ و حمایت از آنها به سقوط تدریجی جامعه می‌انجامد، لذا حدود جهت پاسداری از مصالح بنیادین جامعه و پیشگیری از حریم و تجاوز به حریم اجتماع وضع شده‌اند و اقامه حد بر مرتکبان جرایم حدی تا آنجا اهمیت دارد که پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «اقامه حدّ بهتر از (باریدن) باران در چهل صبح است».<ref>محمد بن الحسن الحر العاملی؛ وسایل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۱۸، ص۳۰۸، ابواب مقدمات حدود، ب ۱، ح ۴.</ref>


<span></span>
امام موسی بن جعفر(ع) در تفسیر آیه شریفه {{قرآن|وَیحْیی الْأَرْ‌ضَ بَعْدَ مَوْتِهَا|ترجمه=و زمین را بعد از مرگش زنده می‌سازد.|سوره=روم|آیه=۱۹}} فرمودند: «خداوند زمین را به وسیله باران زنده نمی‌کند، بلکه مردانی را بر می‌انگیزاند که عدالت را زنده کنند، سپس زمین به خاطر احیای عدالت زنده می‌شود. بعد فرمودند: یقیناً اجرای حد در راستای اقامه عدالت سودمندتر است از چهل شبانه روز باران»<ref>وسائل الشیعه، همان، ح۳.</ref> این سودمندتر بودن برای آن است که سلامت و امنیت اجتماعی اساس همه چیزهاست. باران پربرکت، فراوانی نعمت و… همه در سایه امنیت مفیدند و کارساز.
 
در آیه ۳۸ سوره مائده حد قذف را {{قرآن|نَکَالًا مِنَ اللَّهِ|ترجمه=این عقوبتی است از جانب خدا|سوره=مائده|آیه=۳۸}} بیان کرده است. نکال به معنای امری بازدارنده و کیفری که مایه عبرت دیگران است آمده است.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ۱۳۸۳ش، چاپ یازدهم، ذیل آیه ۳۸ سوره مائده.</ref>
 
طبق روایات و نظر فقیهان، حدود ماهیت‌های متعددی دارد. عده‌ای آن را برای اصلاح و پاک شدن جامعه می‌دانند. که جنبه بازدارندگی دارد. و عده‌ای دیگر آن را برای تطهیر فرد گناهکار دانسته‌اند.<ref>پاکتچی، احمد و محمدصادق لبانی مطلق، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۴۵۳.</ref>
 
 
== مطالعه بیشتر ==
* حدود، تعزیرات و قصاص، ابوالقاسم گرجی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۹۴.
* حدود با رویکرد قانون مجازات اسلامی، محمد رضا واعظی نژاد، جاودانه، ۱۳۹۶.
* تفسیر آیات حدود کیفری در قرآن، حافظ عسکری، شاهچراغ، ۱۳۹۷.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۷: خط ۵۰:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = حقوق
  | شاخه اصلی = حقوق
|شاخه فرعی۱ =حقوق جزای داخلی
|شاخه فرعی۱ =حقوق جزا
|شاخه فرعی۲ =حدود
|شاخه فرعی۲ =حدود
|شاخه فرعی۳ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۴

سؤال

حدّ به چه معناست و برای چه مواردی این مجازات قرار داده شده است؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


حدود مجازات‌هایی را گویند که نوع و کیفیت آن در شرع (کتاب یا سنت بودن اختلاف است) آمده است. تعزیر بر خلاف حد است که به تناسب زمان و مکان قابل تغییر است. برخی فقها، قائل به تعطیلی حدود در زمان غیبت هستند. به حد زنا، حد ملحقات زنا (لواط و مساحقه)، حد قذف، حد مسکر، حد سرقت، حد محارب، حدود گفته می‌شود.

تعریف حد

حد در لغت به معنای منع است و به دربان، حداد گفته می‌شود؛ زیرا مانع ورود مردم می‌شود. مجازات‌های مشخص شده شرعی را از آن لحاظ حد نامیده‌اند که مانع مردم از ارتکاب گناهان می‌شود.[۱] در فقه القرآن آمده: «حد در لغت به معنای منع است، و در حد گناهکار به این اسم نامیده شده، بدان جهت که او را از بازگشت به گناه منع می‌کنند.»[۲]

در اصطلاح، حد به مجازاتی گفته می‌شود که نوع، میزان و کیفیت آن در شرع تعیین شده است.[۳] فقها گفته‌اند: «هر آنچه که دارای مجازات مقدر و معین شرعی است، حد نامیده می‌شود.»[۴] بدین ترتیب، حدود کیفرهای تعبدی هستند که نص صریح کتاب و سنت بر آنها دلالت دارند و میزان و کیفیت آنها در شرع مشخص شده است، قانونگذار عادی حق تصرف در آن را ندارند.

مصادیق حد

علامه حلی حدود را شش مورد می‌داند: ۱. حد زنا؛ ۲. حدود ملحق به زنا (لواط، مساحقه و قوادی)؛ ۳. حد قذف؛ ۴. حد مسکر؛ ۵. حد سرقت؛ ۶. حد محارب.[۵] که اکثر فقیهان امامیه از این نظر تبعیت کرده‌اند.[۶] البته بعضی قائل هستند که حدود در واقع هشت مورد است، زیرا هر یک از لواط، مساحقه و قوادی، به تنهایی سبب مستقلی برای ثبوت حد به‌شمار می‌آیند،[۷] در قانون مجازات اسلامی نیز حدود هشت تا احصا شده است.[۸] در هر حال، فقیهانی که حدود را شش تا شمرده‌اند، در ادامه بحثشان مواردی دیگری را نیز از جرائم حدی شمرده‌اند.[۹]

فقیهان اهل سنت، نیز در تعداد حدود اختلاف نظر دارند، اقوال متعددی در این زمینه نقل شده است: شافعیه حدود را هفت تا می‌داند «حد جراحات، حد لواط، حد ارتداد، حد زنا، حد سرقت، حد مشروبات الکلی، حد قذف»؛ مالکیه بر این تعداد «حد محاربه» را افزوده است.[۱۰] در این میان، حنفیه می‌گوید: حدود همان است که در قرآن به آنها اشاره شده است:[۱۱] حد زنا،[۱۲] حد سرقت،[۱۳] حد شرب خمر (در قرآن نیامده است)،[۱۴] حد محارب،[۱۵] حد قذف.[۱۶]

تفاوت حد و تعزیر

تعزیر مجازات‌هایی است که نوع و میزان آن را قاضی به تناسب جرم معین می‌کند؛ برخلاف حدود که همه چیز آن مشخص است. ملاک اصلی تعزیر کمتر بودن آن از حد است. در تعزیر زمان و مکان مهم است و کیفیت تعزیر را تغییر می‌دهد؛ برخلاف حدود.

حدود در قرآن

مجازات چهار جرم در قرآن به صراحت آمده است: حد محاربه، حد زنا، حد قذف، حد سرقت. مجازات لواط، مساحقه، ارتداد که به عنوان حدود شناخته می‌شوند از سنت و روایات استخراج شده‌اند.

در قرآن آمده است که زنی که مرتکب فحشا می‌شود را در خانه حبس کنید[۱۷] پس از آن در سوره نور آمده است که مرد و زن زنا کار را هر کدام صد تازیانه بزنید.[۱۸]

حد قذف (اتهام زنا به زنان) در قرآن هشتاد تازیانه است.[۱۹] و حد سرقت، قطع دست است.[۲۰] و حد محارب هم قتل، قطع دست و پا، و تبعید است.[۲۱]

کتاب «حدود، تعزیرات و قصاص» نوشته ابوالقاسم گرجی

ماهیت حد

مصالحی بنیادین در زندگی وجود دارند که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستند و فقط حفظ آنها لازم است و آنها «پنج چیز است که در شریعت همه پیامبران حفظ آنها لازم و قطعی به‌شمار می‌آید: دین، نفس، مال، نسب و عقل. حفظ دین به اقامه عبادات و کشتن کافران و مرتدان، و اجرای حد بر کسانی که دین را سبک شمارد؛ حفظ نفس به قصاص کردن و دیه گرفتن است؛ حفظ نسب به نکاح و منع از زنا و لواط و امثال آن و جریان حد بر مرتکب آنهاست؛ حفظ عقل که موجب امتیاز انسان از حیوانات است به منع از آشامیدن شراب و دیگر چیزهای مست کننده و اجرای حد بر مرتکب آنهاست».[۲۲]

مصالح نامبرده که به ضروریات پنجگانه معروفند، ارکان تشکیل دهنده یک جامعه به‌شمار می‌روند و هر تجاوزی به آنها در واقع تجاوز به اصل جامعه است. به همین دلیل، اسلام از آنها دفاع می‌کند و تلاش دارد تا حریم این ارزش‌های بنیادین از تجاوز مصون بماند، زیرا دوام و بقای جامعه در گرو وجود این مصالح است و هر گونه سهل‌انگاری در حفظ و حمایت از آنها به سقوط تدریجی جامعه می‌انجامد، لذا حدود جهت پاسداری از مصالح بنیادین جامعه و پیشگیری از حریم و تجاوز به حریم اجتماع وضع شده‌اند و اقامه حد بر مرتکبان جرایم حدی تا آنجا اهمیت دارد که پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «اقامه حدّ بهتر از (باریدن) باران در چهل صبح است».[۲۳]

امام موسی بن جعفر(ع) در تفسیر آیه شریفه ﴿وَیحْیی الْأَرْ‌ضَ بَعْدَ مَوْتِهَا؛ و زمین را بعد از مرگش زنده می‌سازد.(روم:۱۹) فرمودند: «خداوند زمین را به وسیله باران زنده نمی‌کند، بلکه مردانی را بر می‌انگیزاند که عدالت را زنده کنند، سپس زمین به خاطر احیای عدالت زنده می‌شود. بعد فرمودند: یقیناً اجرای حد در راستای اقامه عدالت سودمندتر است از چهل شبانه روز باران»[۲۴] این سودمندتر بودن برای آن است که سلامت و امنیت اجتماعی اساس همه چیزهاست. باران پربرکت، فراوانی نعمت و… همه در سایه امنیت مفیدند و کارساز.

در آیه ۳۸ سوره مائده حد قذف را ﴿نَکَالًا مِنَ اللَّهِ؛ این عقوبتی است از جانب خدا(مائده:۳۸) بیان کرده است. نکال به معنای امری بازدارنده و کیفری که مایه عبرت دیگران است آمده است.[۲۵]

طبق روایات و نظر فقیهان، حدود ماهیت‌های متعددی دارد. عده‌ای آن را برای اصلاح و پاک شدن جامعه می‌دانند. که جنبه بازدارندگی دارد. و عده‌ای دیگر آن را برای تطهیر فرد گناهکار دانسته‌اند.[۲۶]


مطالعه بیشتر

  • حدود، تعزیرات و قصاص، ابوالقاسم گرجی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۹۴.
  • حدود با رویکرد قانون مجازات اسلامی، محمد رضا واعظی نژاد، جاودانه، ۱۳۹۶.
  • تفسیر آیات حدود کیفری در قرآن، حافظ عسکری، شاهچراغ، ۱۳۹۷.

منابع

  1. نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، بی‌تا، ج۴۱، ص۲۵۴.
  2. سعید قطب الدین، فقه القرآن؛ قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۶۶.
  3. قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۷۰، ماده ۱۳.
  4. جواهر الکلام، همان، ص۲۵۴.
  5. نجم الدین، ابوالقاسم، حلی، شرایع الاسلام، قم، اسماعیلیان، چاپ سوم، ج۴، ص۱۰۶.
  6. جواهر الکلام، پیشین، ج۴۱، ص۲۵۵، موسوی خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیله، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ج۲، ص۴۱۰.
  7. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، ۱۴۱۸ ق، ص۱۷.
  8. قانون مجازات اسلامی، ماده ۶۳، ۱۰۸، ۱۲۷، ۱۳۵، ۱۳۹، ۱۶۵، ۱۹۷، ۱۸۳.
  9. تحریر الوسیله، همان، زین الدین جبلی عاملی، شرح لمعه، بیروت، دار العالم الاسلامی، بی‌تا، ج۹، ص۳۰۶.
  10. الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۵، ص۷–۱۲.
  11. الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۵، ص۷–۱۲.
  12. سوره نور، آیه ۲.
  13. سوره مائده، آیه ۳۸ و ۳۹.
  14. سوره مائده، آیه ۹۰.
  15. سوره مائده، آیه ۳۳.
  16. سوره نور، آیه ۴ و ۵.
  17. سوره نساء، آیه ۱۵.
  18. سوره نور، آیه ۲.
  19. سوره نور، آیه ۴.
  20. سوره مائده، آیه ۳۸.
  21. سوره مائده، آیه ۳۳.
  22. مجلسی، محمد باقر، رساله حدود، قصاص و دیات، ص۱۰.
  23. محمد بن الحسن الحر العاملی؛ وسایل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۱۸، ص۳۰۸، ابواب مقدمات حدود، ب ۱، ح ۴.
  24. وسائل الشیعه، همان، ح۳.
  25. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ۱۳۸۳ش، چاپ یازدهم، ذیل آیه ۳۸ سوره مائده.
  26. پاکتچی، احمد و محمدصادق لبانی مطلق، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۴۵۳.