پرش به محتوا

عصمت: تفاوت میان نسخه‌ها

R.bahmani (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۷: خط ۶:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
'''[[عصمت]]''' محفوظ بودن شخصِ [[معصوم]] از [[گناه]] و خطاست. متکلمان [[شیعه]] و [[معتزله]] عصمت را لطف الهی و حکمای مسلمان ملکه نفسانی تعریف کرده‌اند که باعث اجتناب معصوم از گناه و خطا می‌شود.
'''[[عصمت]]''' محفوظ بودن شخصِ [[معصوم]] از [[گناه]] و خطاست. عصمت لطف الهی و یا ملکه نفسانی است که باعث اجتناب معصوم از گناه و خطا می‌شود. [[شیعه]] تمام حجت‌های الهی را [[معصوم]] می‌داند و معتقد است ایشان در عقاید و اعمال معصوم‌اند. منتها باید توجه داشت ارزش [[انسان]] به ارادۀ آزاد و اختیار اوست. افرادی که دچار گناه می‌شوند، یا نسبت به زشتی گناه، آگاهی کامل ندارند و یا از اراده‌ای قوی برای ترک آن برخوردار نیستند. در طرف مقابل هرچه [[علم]] و اراده انسان تقویت شود، انسان بیشتر بر خود مسلط شده و می‌تواند در مقابل گناه، خویشتن‌داری بیشتری داشته باشد.


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
سه معنا در لغت برای عصمت بیان شده؛ حفظ و نگهداری؛<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰.</ref> مانع شدن<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و وسیله بازداشتن؛<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵.</ref> با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است.<ref>ر.ک: راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.</ref><ref>سید علی حسینی میلانی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.</ref>
سه معنا در لغت برای عصمت بیان شده؛ حفظ و نگهداری؛<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات في غريب القرآن|سال=1412|نام=حسين بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=بیروت، الدار الشامية|صفحه=569 ـ 570}}</ref> مانع شدن<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=كتاب العين|سال=1410|نام=خليل بن احمد|نام خانوادگی=فراهیدی|ناشر=قم، انتشارات هجرت|جلد=1|صفحه=314}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=القاموس المحیط|سال=1415|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=فیروزآبادی|ناشر=بیروت، دار الکتب العلمية|جلد=4|صفحه=151}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحاح اللغه|سال=1404|نام=اسماعیل بن حماد|نام خانوادگی=جوهری|ناشر=بیروت، دار العلم للملايين|جلد=5|صفحه=1986}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1414|نام=محمد بن مكرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=بیروت، دار صادر|جلد=12|صفحه=403}}</ref> و وسیله بازداشتن؛<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1414|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=بیروت، دار صادر|جلد=12|صفحه=405}}</ref> با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات في غريب القرآن|سال=1412|نام=حسين بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=بیروت، الدار الشامية|صفحه=336 ـ 337}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از منظر فریقین|سال=1394|نام=سید علی|نام خانوادگی=حسینی میلانی|ناشر=قم، انتشارات حقایق|صفحه=14}}</ref>


از لحاظ اصطلاحی نیز دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
از لحاظ اصطلاحی نیز دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
#'''عصمت به معنای لطف''': از نظر [[شیخ مفید]] عصمت از ناحیه [[خداوند]] متعال، توفیق و لطف اوست و دارا بودن این عصمت به وسیله حجت‌های الهی، برای حفظ [[دین]] خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>.
#'''عصمت به معنای لطف''': از نظر [[شیخ مفید]] عصمت از ناحیه [[خداوند]] متعال، توفیق و لطف اوست و دارا بودن این عصمت به وسیله حجت‌های الهی، برای حفظ [[دین]] خداوند از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اعتقادات|سال=1413|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=قم، کنگره بین المللی شیخ مفید|صفحه=128}}</ref>
#'''عصمت به معنای ملکه''': [[خواجه نصیرالدین طوسی]] عصمت را ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهی صادر نمی‌شود<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹.</ref>.<ref>محمد حسین فاریاب، عصمت امام، ص۳۴ ـ ۳۵.</ref>
#'''عصمت به معنای ملکه''': [[خواجه نصیرالدین طوسی]] عصمت را ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهی صادر نمی‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تلخیص المحصل|سال=1405|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=نصیر الدین طوسی|ناشر=بیروت، دار الأضواء|صفحه=369}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت امام|سال=1390|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=فاریاب|ناشر=قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی|صفحه=34 ـ 35}}</ref>


== اهمیت و جایگاه عصمت ==
== اهمیت و جایگاه عصمت ==
عصمت، یکی از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین مسائل نبوت و امامت در حوزه اعتقادات است که هر یک از فرقه‌ها و مذاهب اسلامی از منظر خود به آن پرداخته‌اند. ارتباط بحث عصمت با حجیت قول و فعل فرستادگان و برگزیدگان پروردگار، حساسیت و اهمیت فوق العاده‌ای به این مبحث داده است.
عصمت، یکی از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین مسائل [[نبوت]] و [[امامت]] در حوزه اعتقادات است که هر یک از فرقه‌ها و [[مذاهب اسلامی]] از منظر خود به آن پرداخته‌اند. ارتباط بحث عصمت با حجیت قول و فعل فرستادگان پروردگار، حساسیت و اهمیت فوق العاده‌ای به این مبحث داده است.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن|سال=1397|نام=مهدی|نام خانوادگی=سازندگی|ناشر=قم، انتشارات مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی|صفحه=81}}</ref>


شیعه تمام حجت‌های الهی ـ اعم از نبی، رسول و امام ـ را معصوم می‌داند، و ذیل مباحث نبوت و همچنین در ضمن ویژگی‌های امام به آن می‌پردازد و معتقد است که پیامبران در عقاید و اعمال، قبل و بعد از بعثت، معصوم‌اند اما از آنجا که اهل سنت به عصمت امامان اعتقاد ندارند؛ بحث عصمت را صرفاً ذیل مباحث نبوت مطرح می‌کنند و معتقدند که انبیا(ع) تنها در دریافت و ابلاغ وحی معصوم‌اند و در بقیه حالات فردی و اجتماعی، ارتکاب اشتباه و خطا از ایشان جایز است. با وجود این می‌توان عصمت را از موضوعات مشترک بین فرق و مذاهب مسلمان به شمار آورد؛ هرچند در مصادیق و جزئیات، اختلافات ریشه‌ای فراوانی وجود دارد<ref>مهدی سازندگی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص ۸۱.</ref>.
[[شیعه]] تمام حجت‌های الهی ـ اعم از نبی، رسول و امام ـ را [[معصوم]] می‌داند و معتقد است [[پیامبران]] در عقاید و اعمال، قبل و بعد از [[بعثت]]، معصوم‌اند اما از آنجا که [[اهل سنت]] به عصمت امامان اعتقاد ندارند؛ بحث عصمت را صرفاً ذیل مباحث نبوت مطرح می‌کنند و معتقدند که انبیا(ع) تنها در دریافت و ابلاغ [[وحی]] معصوم‌اند و در بقیه حالات فردی و اجتماعی، ارتکاب اشتباه و خطا از ایشان جایز است. با وجود این می‌توان عصمت را از موضوعات مشترک بین فِرَق و مذاهب [[مسلمان]] به شمار آورد؛ هرچند در مصادیق و جزئیات، اختلافات ریشه‌ای فراوانی وجود دارد.<ref name=":0" />
 
'''نکته'''
 
ارزش انسان به ارادۀ آزاد و اختیار اوست. افرادی که دچار گناه می‌شوند یا نسبت به زشتی گناه، آگاهی کامل ندارند و یا از اراده‌ای قوی برای ترک آن برخوردار نیستند. در طرف مقابل هرچه علم و اراده انسان تقویت شود، انسان بیشتر بر خود مسلط شده و می‌تواند در مقابل گناه، خویشتن‌داری بیشتری داشته باشد. معصومان کسانی هستند که به زشتی و ناپسندی کارها علم دارند و همچنین دارای اراده‌ای قوی هستند که می‌توانند نفس خود را کنترل کنند.<ref>راهنماشناسی، ص۱۱۵. برای آشنایی با تبیین‌های دیگری از اختیاری بودن عصمت، نگاه کنید به تلخیص المحصّل، ص۳۶۹؛ ارشاد الطالبین، ص۳۰۱؛ کشف المراد، ص۳۶۵؛ الالهیات، ج۳، ص۱۵۹؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۳، ص۲۹۷؛ امام‌شناسی، ج۱، ص۸۰؛ امامت و رهبری، ص۱۷۴؛ تنزیه انبیا از آدم تا خاتم، ص۱۹؛ گوهر مراد، ص۳۷۹؛ انیس الموحدین، ب۳، ف۳؛ و فلسفه وحی و نبوت، ص۲۱۸.</ref>


== منشأ عصمت ==
== منشأ عصمت ==
در مورد منشأ یا همان موجبات عصمت در پیامبر و امام دیدگاه‌های مختلفی از سوی متکلمان مطرح شده است که با توجه به جایگاه حضرت فاطمه(س) می‌توان این موارد را به آن حضرت نیز تسری داد:
در مورد منشأ یا همان موجبات عصمت در پیامبر و امام دیدگاه‌های مختلفی از سوی متکلمان مطرح شده است:
# '''دیدگاه اول: اسباب چهارگانه:''' قائلان این دیدگاه<ref>برای نمونه: رازی، فخرالدین، المحصل، ص۵۲۲؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.</ref> می‌گویند اجتماع چهار عنصر (سبب) موجب پیدایشِ صفت عصمت (لطف خفی) می‌شود:
# '''دیدگاه اول: اسباب چهارگانه:''' قائلان این دیدگاه<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المحصل|سال=1411|نام=فخرالدین|نام خانوادگی=رازی|ناشر=قاهره، دار التراث‌|صفحه=522}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اللوامع الإلهیة في المباحث الکلامیة|سال=1422|نام=مقداد بن عبد الله|نام خانوادگی=فاضل مقداد|ناشر=قم، دفتر تبليغات اسلامی|صفحه=244}}</ref> می‌گویند اجتماع چهار عنصر (سبب) موجب پیدایشِ صفت عصمت (لطف خفی) می‌شود:
## در نفس یا بدن مطهّر معصوم، خاصیتی (عاملی/ عنصری) وجود دارد که اقتضا می‌کند ملکه مانع از فجور در او پدید آید.
## در نفس یا بدن مطهّر معصوم، خاصیتی (عاملی/ عنصری) وجود دارد که اقتضا می‌کند ملکۀ مانع از فجور در او پدید آید.<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=کشف المراد في شرح تجرید الإعتقاد|سال=1382|نام=حسن بن یوسف|نام خانوادگی=حلی|ناشر=قم، موسسه امام صادق(ع)|صفحه=365}}</ref>
## علم و یقین نسبت به زیان‌ها و مفاسد معاصی و فوائد طاعات در او حاصل است.
## علم و یقین نسبت به زیان‌ها و مفاسد معاصی و فوائد طاعات در او حاصل است.<ref name=":1" />
## وحی یا الهام مستمرّ به معصومان، بینش ایشان نسبت به حقیقت معاصی و طاعات را موکد و عمیق می‌سازد.
## وحی یا [[الهام]] مستمرّ به معصومان، بینش ایشان نسبت به حقیقت معاصی و طاعات را موکّد و عمیق می‌سازد.<ref name=":1" />
## توجه به اینکه در صورت ترک اولی و راجح، مورد مواخذه و سختگیری الهی قرار خواهد گرفت؛ به عبارت دیگر معصوم توجه به این امر دارد که: خداوند هیچ گونه اغماض و اهمالی در ترک اولی، درباره آنها روا نمی‌دارد<ref>حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۵.</ref>.
## توجه به اینکه در صورت ترک اولی و راجح، مورد مواخذه و سخت‌گیری الهی قرار خواهد گرفت؛ به عبارت دیگر معصوم توجه به این امر دارد که [[خداوند]] هیچ گونه اغماض و اهمالی در ترک اولی، درباره آنها روا نمی‌دارد.<ref name=":1" />
# '''دیدگاه دوم: علم ویژه:''' بسیاری از اندیشوران اسلامی، به ویژه در عصر کنونی علت و منشأ عصمت را نوعی خاصّ از علم و آگاهی می‌‏دانند<ref>طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۹ و ج ۱۱، ص۱۶۳؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۱۵۹.</ref>. به این بیان که وجود علم قطعی و تام نسبت به خدای متعال و صفات جمال و جلال او و یا علم تامّ نسبت به حقیقت معاصی و طاعات در نفس معصومان، موجب پیدایش صفت عصمت در ایشان می‌گردد.
# '''دیدگاه دوم: علم ویژه:''' بسیاری از اندیشوران اسلامی، به ویژه در عصر کنونی علت و منشأ عصمت را نوع خاصی از علم و آگاهی می‌‏دانند. به این بیان که وجود علم قطعی و تام نسبت به خدای متعال و صفات جمال و جلال او و یا علم تامّ نسبت به حقیقت معاصی و طاعات در نفس معصومان، موجب پیدایش صفت عصمت در ایشان می‌گردد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الميزان فى تفسير القرآن|سال=1417|نام=سید محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=قم، انتشارات جامعه مدرسین|جلد=2|صفحه=139}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل|سال=1413|نام=جعفر|نام خانوادگی=سبحانی|ناشر=قم، موسسه امام صادق(ع)|جلد=3|صفحه=159}}</ref>
# '''دیدگاه سوم: علم و اراده:''' برخی از اندیشمندان معاصر، عصمت را معلول علم و اراده معصومان دانسته‌اند<ref>محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص۲۰۵؛ حسن یوسفیان؛ احمد حسین شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۵۹-۵۱.</ref>.
# '''دیدگاه سوم: علم و اراده:''' برخی از اندیشمندان معاصر، عصمت را معلول علم و اراده معصومان دانسته‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آموزش عقاید|سال=1377|نام=محمد تقی|نام خانوادگی=مصباح یزدی|ناشر=قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی|صفحه=205}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پژوهشی در عصمت معصومان|سال=1388|نام=حسن|نام خانوادگی=یوسفیان|ناشر=قم، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی|صفحه=51 ـ 59}}</ref>
# '''دیدگاه چهارم: اراده و انتخاب:''' برخی عصمت را زاییده اراده قوی و حسن انتخاب می‌‌دانند. از نظر آنان عصمت پدیده‌ای است کاملا ارادی و اختیاری و اراده انسان در پیدایش این ویژگی نقش تعیین کننده‌ای دارد و در انحصار افراد معدودی نیست، بلکه همه انسان‌ها می‌‌توانند این ویژگی را در خود ایجاد کنند<ref>محمد محمدی ری‌شهری، فلسفه وحی و نبوت، ص۲۱۸ -۲۱۰.</ref>.
# '''دیدگاه چهارم: اراده و انتخاب:''' برخی عصمت را زاییده اراده قوی و حسن انتخاب می‌‌دانند. از نظر آنان عصمت پدیده‌ای است کاملا ارادی و اختیاری و اراده انسان در پیدایش این ویژگی نقش تعیین کننده‌ای دارد و در انحصار افراد معدودی نیست، بلکه همه انسان‌ها می‌‌توانند این ویژگی را در خود ایجاد کنند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فلسفه وحی و نبوت|سال=1390|نام=محمد|نام خانوادگی=محمدی ری‌شهری|ناشر=قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث|صفحه=218 ـ 220}}</ref>
# '''دیدگاه پنجم: تمامیّت عقل:''' برخی از حکمای الهی، تامّ و کامل بودن «قوّه عقل» را ریشه و منبع «عصمت» شمرده‌اند<ref>لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۲۸؛ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۹. حکیم ملامهدی نراقی در این زمینه می‏‌نویسند: «قابل رتبه نبوّت کسی است که جمیع قوای طبیعیّه و حیوانیّه و نفسانیّه او، مطیع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد و کسی که جمیع قوّت‌های او تابع عقل او شوند، محال است که معصیت از او سرزند و صادر شود؛ زیرا که جمیع معاصی در نظر عقل قبیح است و هر که معصیتی از او صادر می‏‌شود تا یکی از قوّت‌های او مثل قوّت غضبی یا قوّت شهوی یا غیرهما، بر عقل او غالب نشود، محال است که مرتکب معصیت شود. نراقی، ملامهدی، انیس الموحدین، ص۹۴.</ref>. برخی از معاصرین نیز بر همین عقیده‌اند<ref>جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۶-۲۳۱.</ref>.
# '''دیدگاه پنجم: تمامیّت عقل:''' برخی از حکمای الهی، تامّ و کامل بودن «قوّه عقل» را ریشه و منبع «عصمت» شمرده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سرمایه ایمان در اصول اعتقادات|سال=1372|نام=عبد الرزاق بن علی|نام خانوادگی=لاهیجی|ناشر=تهران، الزهرا (س)|صفحه=128}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انیس الموحدین|سال=1369|نام=ملامهدی|نام خانوادگی=نراقی|ناشر=تهران، الزهرا (س)|صفحه=94}}</ref> برخی از معاصرین نیز بر همین عقیده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سرچشمه اندیشه|سال=1398|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=قم، نشر اسراء|صفحه=226 ـ 231}}</ref>
 
حاصل سخن اینکه استوارترین دیدگاه در باب «منشأ عصمت»، همان «علم خاص» است. عمده‌‏ترین مشکل دیدگاه سوم (علم و اراده)، این است که ظاهرا علم و اراده به عنوان مبادی فعل اختیاری، هم عرض و هم سطح تلقی شده است و الا اگر مقصود، اراده در طول علم باشد، تفاوت چندانی با دیدگاه دوم (علم خاص) ندارد. در خصوص دیدگاه برخی حکما (کمال عقل) نیز باید گفت: اگر گفتار ایشان دقیق و کامل تبیین گردد، مشخص خواهد شد که دیدگاه ایشان در عرض قول به منشأیت «علم خاص» نبوده است؛ چراکه «کمال عاقله» با «علم ویژه» تلازم وجودی دارد<ref>علی ربانی گلپایگانی؛ سید کریم واعظ حسینی، مقاله منشأ عصمت، ص۷۴-۵۰.</ref>.
 
== اقسام و گونه‌ها ==
=== عصمت موهبتی و عصمت اکتسابی ===
عصمت اکتسابی یا اختیاری نوعی از عصمت است که در آن انسان با اختیار و اراده خود و با مبارزه با هوای نفسش، از گناه دوری می‌کند<ref>سبحانی، الفکرالخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۳۷؛ رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۸.</ref>. به خلاف عصمت موهبتی یا ذاتی که در آن انسان، به‌ واسطه وجود نیرویی که خداوند در او قرار داده، از گناه اجتناب می‌کند<ref>سبحانی، الفکرالخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۳۷؛ رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۸.</ref>.
 
در اینکه عصمت با اکتساب حاصل می‌شود، یا با موهبت الهی، اختلافی میان متکلمان اسلامی دیده نمی‌شود و به جرأت می‌توان گفت که تمام متکلمان در این خصوص قائل به موهوبی بودن عصمت هستند<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد بثواب الانتقاد، ص۱۰۶؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۶. محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، المقنع، ص۴.</ref>.<ref>ابراهیم صفرزاده، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۱۱۱؛ محمد حسین فاریاب، عصمت امام، ص ۲۳۵.</ref>
 
=== عصمت استحقاقی و عصمت تفضلی ===
بحث دیگری که میان متکلمان اسلامی مطرح شده این است که آیا عصمت، استحقاقی است یا تفضّلی. این بحث به بحث اختیار در عصمت و مجبور بودن یا نبودن معصوم در ارتکاب معاصی و عدم ارتکاب آنها بازمی‌گردد. از نظر عقل، اگر عصمت مستلزم مجبور بودن شخص معصوم در انجام طاعات و ترک گناهان باشد، در این صورت شخص معصوم مستحق ستایش و مدح نخواهد بود؛ چراکه وجود این صفت در او فضیلتی برای وی به شمار نیامده و بنا به فرض مذکور او مجبور به ترک گناه بوده و اصلا قدرت بر انجام آن را ندارد<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۱۸۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ص۲۴۳؛ جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۱.</ref>. از آنجا که غالب متکلمان اسلامی غیر از اشاعره، قائل به اختیار شخص معصوم هستند، بنابراین عصمت را امری تفضلی می‌دانند نه استحقاقی<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد بثواب الانتقاد، ص۱۰۶؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۶.</ref>.
 
== امکان عصمت ==  
این مبحث را غالباً کسانی مطرح می‌کنند که منکر عصمت هستند یا دست کم بعضی از اقسام و ابعاد آن را انکار می‌کنند. با مطرح کردن این بحث در واقع دلیل عمده منکران عصمت در مورد محال بودن رخداد چنین پدیده‌ای بررسی و نقد می‌شود.
 
دلیل عمده آنها این است که عصمت با بشریت انسان منافات دارد. بیان این تنافی در آن است که پیامبران همانا انسان‌هایی هستند همچون سایر انسان‌ها؛ تنها تفاوت آنها با دیگر افراد بشر در این است که آنها واسطه در ابلاغ رسالت الهی به مردم می‌باشند؛ یعنی تنها تفاوت این است که آنها بشرهایی هستند که به آنها وحی می‌شود و وحی الهی را برای مردم بازخوانی می‌کنند. تنها فضیلت و برتری آنها بر افراد عادی بشر در این است که مخاطب وحی الهی واقع می‌شوند و مأمور انتقال پیام خداوند به سایر افراد بشر می‌باشند؛ همان‌طور که خداوند پیامبر اکرم(ص) را فرمان می‌دهد که به مردم بگوید من همچون شما بشری عادی هستم: {{قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ}} «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی می‌شود» سوره کهف، آیه ۱۱۰.<ref>بهروز مینایی، اندیشه کلامی عصمت، ص ۲۸۰-۲۸۶.</ref>


== گستره عصمت ==
بهترین دیدگاه در باب «منشأ عصمت»، همان «علم خاص» است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقاله منشأ عصمت، فصلنامه کلام اسلامی|سال=1393|نام=علی|نام خانوادگی=ربانی گلپایگانی|ناشر=قم|صفحه=50 ـ 74}}</ref>
گستره عصمت معصومان به دو بخش کلی گستره زمانی و گستره متعلق قابل تقسیم است.
=== گستره زمانی ===
در گستره زمانی، عصمت معصومان به لحاظ قبل از تصدی منصب نبوت یا امامت و از زمان تولد و نیز پس از تصدی منصب بررسی می‌شود.
# '''عصمت پیش از تصدی منصب (نبوت یا امامت):''' بحث از قلمرو عصمت معصومان اعم از پیامبران و امامان و نیز تفکیک این بحث به قبل از تصدی منصب نبوت و امامت و پس از آن تا عصر امامان اهل بیت(ع) دیده و شنیده نشده، چه اینکه گویا تأکید ائمه در دوران حضور بیشتر بر تثبیت اصل مسأله عصمت بوده است<ref>حسن یوسفیان؛ احمد حسین شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۹.</ref>.
# '''عصمت پس از تصدی منصب (نبوت یا امامت):''' یکی از مسائل مورد اتفاق اندیشمندان امامیه در این قرون و حتی امروز، ضرورت عصمت پیامبران و امامان معصوم از گناه پس از تصدی منصب نبوت و امامت است. تصریح به این مسأله دست کم از دوران امامان معصوم(ع) مطرح شده و تا به امروز نیز ادامه داشته است<ref>محمد حسین فاریاب، عصمت امام، ص۴۱۲.</ref>. این بخش خود به چهار قسم دیگر تقسیم می‌شود که عبارت‌اند از: عصمت در تلقی و ابلاغ وحی؛ عصمت در تفسیر و تبیین وحی؛ عصمت از اشتباه، خطا و فراموشی در انجام تکالیف شخصی و اجتماعی و عصمت از گناه.


=== گستره متعلق (ابعاد عصمت) ===
== ابعاد عصمت ==
مقصود از «گستره متعلق»، ابعادی است که امام(ع) در آنها معصوم است. به بیان دیگر می‌‌توان عصمت امام را از جنبه‌های متعددی بررسی و آنها را در دو بخش کلی مطرح کرد:
عصمت امام از جنبه‌های متعددی بررسی و در دو بخش کلی مطرح می‌شود:
# '''عصمت عملی:'''
# '''عصمت عملی:'''
## '''عصمت از گناهان صغیره و کبیره، پیش یا پس از تصدی منصب:''' تمامی متکلمان شیعه پیامبران الهی و امامان اثنی عشر را از انجام کلیه گناهان صغیره و کبیره، قبل و پس از تصدی منصب، معصوم می‌دانند و اختلافی در این خصوص میان آنها وجود ندارد هرچند در آرای متکلمان اهل سنت در این بحث اختلافاتی میان اصل عصمت پیامبران از گناهان قبل از رسیدن به مقام نبوت و نیز در جواز یا عدم جواز ارتکاب گناهان صغیره پس از تصدی نبوت، وجود داشته و در مورد عدم عصمت جانشینان پیامبر خاتم نیز اتفاق دارند<ref>مهدی فرمانیان، مقاله عصمت امامان شیعه، معارف کلامی شیعه، ص۱۹.</ref>.
## '''عصمت از [[گناهان صغیره]] و کبیره، پیش یا پس از تصدی منصب:''' تمامی متکلمان شیعه [[پیامبران الهی]] و [[امامان اثنی عشر]] را از انجام کلیه گناهان صغیره و کبیره، قبل و پس از تصدی منصب، معصوم می‌دانند و اختلافی در این خصوص میان آنها وجود ندارد هرچند در آرای متکلمان اهل سنت در این بحث اختلافاتی میان اصل [[عصمت پیامبران]] از گناهان قبل از رسیدن به مقام [[نبوت]] و نیز در جواز یا عدم جواز ارتکاب گناهان صغیره پس از تصدی نبوت، وجود داشته و در مورد عدم عصمت جانشینان [[پیامبر خاتم(ص)]] نیز اتفاق دارند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقاله عصمت امامان شیعه، معارف کلامی شیعه|سال=1393|نام=مهدی|نام خانوادگی=فرمانیان|ناشر=قم، دانشگاه ادیان و مذاهب|صفحه=19}}</ref>
## '''عصمت از سهو:''' مرحوم صدوق به همراه استاد خود ابن ولید، با ادعای وجود روایات فراوانی مبنی بر وقوع سهو و به تعبیر دقیق‌تر، اسهاء از پیامبر خاتم(ص)، ضرورت عصمت آن حضرت از اشتباه در نماز<ref>ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۰۳.</ref> و نیز خواب ماندن از نماز<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰-۳۵۸، ح۱۰۳۱.</ref> را نفی می‌کند. اما پس از او مرحوم شیخ مفید قاطعانه امکان اشتباه امام در نماز<ref>مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص۱۰۴.</ref> و به طور کلی عمل به دین را رد نموده و امام را از چنین اشتباهاتی معصوم می‌داند. متکلمان متأخر غالباً قائل به ضرورت عصمت امام از اشتباه در ادای واجبات بوده و به عبارت دیگر پیامبران و امامان را معصوم از سهو می‌دانند.
## '''عصمت از سهو:''' مرحوم صدوق به همراه استاد خود ابن ولید، با ادعای وجود روایات فراوانی مبنی بر وقوع سهو و به تعبیر دقیق‌تر، اسهاء از پیامبر خاتم(ص)، ضرورت عصمت آن حضرت از اشتباه در [[نماز]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عیون اخبار الرضا(ع)|سال=1378|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن بابویه|ناشر=تهران، نشر جهان|جلد=2|صفحه=203}}</ref> و نیز خواب ماندن از نماز<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=من لا یحضره الفقیه|سال=1413|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن بابویه|ناشر=قم، انتشارات جامعه مدرسین|جلد=1|صفحه=358 ـ 360}}</ref> را نفی می‌کند. اما پس از او مرحوم شیخ مفید قاطعانه امکان اشتباه پیامبر و امام در نماز<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الفصول المختارة من العیون و المحاسن|سال=1413|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=قم، کنگره بین الملیی شیخ مفید|صفحه=104}}</ref> و به طور کلی عمل به دین را رد نموده و امام را از چنین اشتباهاتی معصوم می‌داند.
## '''عصمت از نسیان:''' فراموش کردن احکام الهی از جانب انبیا(ع) باعث گمراهی دیگران و احتجاج ایشان به آن عمل می‌گردد. جمله {{قرآن|لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ}}<ref>«تا معلوم دارد که رسالت‌های پروردگارشان را رسانده‌اند» سوره جن، آیه ۲۸.</ref> می‌فهماند که رسول به‌گونه‌ای وحی الهی را دریافت و ابلاغ می‌کند که اشتباه و فراموشی در آن رخ نمی‌دهد. اگر رسول در گرفتن وحی، حفظ وحی و تبلیغ آن مصونیت نداشته باشد. غرض خداوند یعنی ابلاغ رسالت حاصل نمی‌شود.
## '''عصمت از ترک اولی و ترک مستحبات'''.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الفصول المختارة من العیون و المحاسن|سال=1413|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=قم، کنگره بین المللی شیخ مفید|صفحه=62}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تصحیح الاعتقادات الامامیة|سال=1413|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=قم، کنگره بین المللی شیخ مفید|صفحه=129}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت امام|سال=1390|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=فاریاب|ناشر=قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی|صفحه=370}}</ref>
## '''عصمت از ترک اولی و ترک مستحبات:''' مسأله عصمت از ترک مستحبات و ترک اولی هر چند با برخی روایت‌ها قابل استنباط است اما در منابع کلامی امامیه تا زمان مرحوم شیخ مفید مطرح نبوده و ایشان نخستین کسی بود که با اشاره به این مسأله زمینه طرح آن را برای برخی متکلمان متأخر، فراهم آورد<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الفصول المختاره، ص۶۲؛ همو، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۹.</ref>.<ref>محمد حسین فاریاب، عصمت امام، ص۳۷۰.</ref>
# '''عصمت علمی:''' مقصود از «عصمت علمی» آن است که آیا امام در نظریاتی که ارائه می‌‌کند، از اشتباه معصوم است؟ به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی امام با واقع مطابق است؟ این بخش از عصمت نیز می‌‌تواند دارای انواع زیر باشد:
# '''عصمت علمی:''' مقصود از «عصمت علمی» آن است که آیا امام در نظریاتی که ارائه می‌‌کند، از اشتباه معصوم است؟ به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی امام با واقع مطابق است؟ این بخش از عصمت نیز می‌‌تواند دارای انواع زیر باشد:
## '''عصمت از اشتباه در تبیین دین پیش یا پس از تصدی منصب:''' از آنجا که جامعه شیعی و نیز اندیشمندان مسلمان، یکی از اهداف نصب امام را تبیین دین پس از رسول خدا(ص) می‌دانند، همگی بر این نظر اتفاق دارند که امام، ضرورتا از اشتباه در تبیین دین معصوم است.
## '''عصمت از اشتباه در تبیین دین پیش یا پس از تصدی منصب:''' از آنجا که جامعه شیعی و نیز اندیشمندان مسلمان، یکی از اهداف نصب امام را تبیین دین پس از [[رسول خدا(ص)]] می‌دانند، همگی بر این نظر اتفاق دارند که امام، ضرورتا از اشتباه در تبیین دین معصوم است.<ref name=":2">{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت امام|سال=1390|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=فاریاب|ناشر=قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی|صفحه=414 ـ 415}}</ref>
## '''عصمت از اشتباه در نظریات علمی غیر دینی پیش یا پس از تصدی منصب:''' غالب متکلمان امامیه در پنج قرن نخست، به صراحت درباره این مسأله نظریه پردازی نکرده‌اند، لکن از نظریات آنان درباره مسأله علم امام دست کم می‌توان به لوازم نظریه‌شان در این بخش نیز دست یافت. چه اینکه در میان متکلمان تنها مرحوم طبری و سدآبادی، علم امام را مطلق دانسته‌اند<ref>ر.ک: طبری ابن جریر، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص۵۷۱؛ همان، ص۴۶۹.</ref>. از این رو می‌توان آنان را بر این عقیده دانست که امام از اشتباه در نظریات غیر دینی معصوم است.  
## '''عصمت از اشتباه در نظریات علمی غیر دینی پیش یا پس از تصدی منصب:''' غالب متکلمان امامیه در پنج قرن نخست، به صراحت درباره این مسأله نظریه پردازی نکرده‌اند، لکن از نظریات آنان درباره مسأله علم امام دست کم می‌توان به لوازم نظریه‌شان در این بخش نیز دست یافت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المسترشد|سال=1415|نام=محمد بن جریر|نام خانوادگی=طبری|ناشر=تهران، بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور|صفحه=571}}</ref> از این رو می‌توان آنان را بر این عقیده دانست که امام از اشتباه در نظریات غیر دینی معصوم است.<ref name=":2" />
## '''عصمت از اشتباه در امور عادی زندگی پیش یا پس از تصدی منصب:''' به نظر می‌رسد تبیین این مسأله در عصر امامان معصوم(ع)، دغدغه اصلی خود آن حضرات و نیز یارانشان نبوده است؛ زیرا مطلب خاصی در این باره به دست نیامده است. در هر حال باید گفت فضای حاکم بر جامعه شیعی، تا پایان قرن پنجم هجری بر معصوم دانستن پیامبر و امام از اشتباه در امور عادی استوار نبوده است<ref>محمد حسین فاریاب، عصمت امام، ص۴۱۴ ـ ۴۱۵.</ref>.


== مراتب گناه ==
== مراتب گناه ==
گناه و نافرمانی دارای مراتبی است<ref>ر.ک: المیزان، ج۶، ص۳۷۱. </ref> که ابتدا باید روشن شود عصمت از کدامیک از آنها مورد ادعای ما می‌باشد. به همین منظور لازم است مراحل و مراتب گناه را بازشناسیم:
[[گناه]] و نافرمانی دارای مراتبی است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الميزان فى تفسير القرآن|سال=1417|نام=سید محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=قم، انتشارات جامعه مدرسین|جلد=6|صفحه=371}}</ref> که ابتدا باید روشن شود عصمت از کدامیک از آنها مورد ادعای ما می‌باشد. به همین منظور لازم است مراحل و مراتب گناه را بازشناسیم:
 
# '''گناه قانونی و شرعی''': این همان معنای مشهور گناه است و منظور از آن تخلف از قانون مطاع (اعم از قانون دینی یا غیر آن) است. این مرحله در امور شرعی مطابق است با تخلف از اوامر و نواهی مولوی و ما معتقدیم که تمامی انبیا از ارتکاب این قسم از گناه معصومند.<ref name=":3">{{یادکرد کتاب|عنوان=پژوهشی در عصمت معصومان|سال=1388|نام=حسن|نام خانوادگی=یوسفیان|ناشر=قم، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی|صفحه=181}}</ref>
'''گناه قانونی و شرعی''': این همان معنای مشهور گناه است، و منظور از آن تخلف از قانون مطاع (اعم از قانون دینی یا غیر آن) است. این مرحله در امور شرعی مطابق است با تخلف از اوامر و نواهی مولوی و ما معتقدیم که تمامی انبیا از ارتکاب این قسم از گناه معصومند.
# '''گناه اخلاقی''': یعنی کاری از شخص سر زند که مخالف [[مکارم اخلاق]] باشد؛ هر چند که از حیث قانون و شرع ممنوع و حرام نباشد. گناه اخلاقی نسبت به موقعیت اجتماعی افراد متفاوت است. طبیعی است افرادی که از نظر اجتماعی و دینی الگوی دیگران‌اند، باید از این نوع گناهان نیز مبرّا باشند.<ref name=":3" />
 
# '''گناه در مقام محبّت''': مقام محبّت لوازم و اقتضائاتی دارد که اگر محبّ به یکی از آن اقتضائات و آداب عمل نکند و از آن غفلت نماید، این کار را بزرگ‌ترین گناه برای خویش دانسته و پیوسته از آن [[استغفار]] و اظهار پشیمانی می‌کند. روشن است که در این حالات، مسأله وجوب و حرمت شرعی و امور اخلاقی و نفسانی مطرح نیست، حساب دیگری در کار است و سرّ و رمزی ویژه دارد که جز آنان که در آن وادی‌اند، خبری از آن ندارند.<ref name=":3" />
'''گناه اخلاقی''': یعنی کاری از شخص سر زند که مخالف مکارم اخلاق باشد؛ هر چند که از حیث قانون و شرع، ممنوع و حرام نباشد. گناه اخلاقی نسبت به موقعیت اجتماعی افراد متفاوت است. مثلاً نسبت به برخی از افراد هیچ اشکال اخلاقی ندارد که فی‌المثل یک نوشیدنی را به دست گرفته، در معابر عمومی، مشغول نوشیدن آن باشند. اما ممکن است چنین عملی برای افرادی که از نظر موقعیت اجتماعی و دینی در مرتبه بالایی قرار دارند، خلاف اخلاقی محسوب شود و مرتکب آن، مورد سرزنش قرار گیرد.
 
طبیعی است افرادی که از نظر اجتماعی و دینی الگوی دیگران‌اند، باید از این نوع گناهان نیز مبرّا باشند. آشکار است کسی که خداوند اخلاق او را تأیید کرده، خطاب به او می‌فرماید: {{قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref> و او را الگو و اسوه تمامی آدمیان معرفی می‌نماید: {{قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}}<ref>«بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>.
 
از این نوع تخلفات هم معصوم و مصون خواهد بود. کسی که هدف از بعثتش تکمیل مکارم اخلاقی و یا به تعبیر دیگر، رسیدن به اوج و نهایت مکارم اخلاق است، نمی‌تواند خود نقصی در این زمینه داشته باشد<ref>بدایة المعارف الالهیة، ج۱، ص۲۶۶-۲۶۷.</ref>؛ هر چند که مخالفت با چنین عصمتی منافاتی با عصمت آنان از گناهان شرعی ندارد؛ مگر اینکه گفته شود برخی از اموری که نسبت به عموم مردم گناه اخلاقی شمرده می‌شود، در مورد انبیا گناه شرعی محسوب می‌گردد. در این صورت، عصمت از این قسم از گناه نیز داخل در قسم اول خواهد شد.
 
'''گناه در مقام محبّت''': مقام محبّت لوازم و اقتضائاتی دارد که اگر محبّ به یکی از آن اقتضائات و آداب عمل نکند و از آن غفلت نماید، این کار را بزرگ‌ترین گناه برای خویش دانسته و پیوسته از آن استغفار و اظهار پشیمانی می‌کند.
 
اقتضای محبت کامل این است که محبّ تمام توجه‌اش به محبوب باشد و نهایت انقیاد و فرمانبرداری را از او داشته باشد، و هیچ‌گاه از او غافل نشود. تنها و تنها به محبوب و خواسته‌های او بنگرد و همّ و غمش جلب رضایت او باشد. روشن است که در این حالات، مسأله وجوب و حرمت شرعی و امور اخلاقی و نفسانی مطرح نیست، حساب دیگری در کار است و سرّ و رمزی ویژه دارد که جز آنان که در آن وادی‌اند، خبری از آن ندارند.
 
محبت الهی نیز مستثنای از این حکم کلی نیست. البته موقعیت همه عاشقان و محبّان نسبت به خداوند، یکسان نیست. بلکه مقام محبت، خود، نیز دارای مراتب مختلفی است که هر مرتبه‌ای، آداب خاص خود را دارد. در ضمن، همه پیامبران هم در یک سطح نیستند: {{قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref>. به هر حال، هر چه مرتبه تقرب آدمی به خداوند نزدیک‌تر شود، مراتب گناه هم لطیف‌تر و عظیم‌تر خواهد شد و بسا عظمت و بزرگی گناه در مقام محبّت برای محبّان و عاشقان، به مراتب بزرگ‌تر از محرّماتی باشد که دیگران مرتکب می‌شوند: {{عربی|حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ‌}}.
 
حال ممکن است این سؤال مطرح شود که چه چیز باعث می‌شود انبیا و اولیای الهی به لوازم مقام محبّت عمل نکرده، به این قسم از گناه گرفتار آیند؟


پاسخ این است که هیچ موجود مادّی با حفظ تمرکز کامل نسبت به خداوند در تمامی مراحل حیات، نمی‌تواند زندگی کند. لازمه زندگی دنیوی، توجه ـ هر چند اندک ـ به مخلوقات است. حتی ممکن است که این توجهات از نظر شرعی واجب باشند، مثلاً خداوند حکیم خود دستور به انجام ازدواج، خوردن غذا، تأمین معاش و معاشرت با مردم داده است، ولی لازمه عمل به این واجبات شرعی این است که مقداری از توجهات محبّ به غیر محبوب معطوف شود. کسی که در مقام محبت سیر می‌کند، این‌گونه امور را برای خویش گناه و کوتاهی (نسبت به آن مقام) تلقی می‌نماید و درصدد استغفار و طلب رحمت از خدا برمی‌آید. روشن است که حتی مقرب‌ترین انسان‌ها و افضل و اشرف انبیا نیز نمی‌تواند بدون چنین اموری که به حسب مقام محبت، گناه تلقی می‌شوند، زندگی کند و معصوم از آنها باشد<ref>احمد حسین شریفی، حسن یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ص ۱۸۱.</ref>.
== عصمت و اختیار ==
ارزش [[انسان]] به ارادۀ آزاد و اختیار اوست. افرادی که دچار گناه می‌شوند، یا نسبت به زشتی گناه، آگاهی کامل ندارند و یا از اراده‌ای قوی برای ترک آن برخوردار نیستند. در طرف مقابل هرچه [[علم]] و اراده انسان تقویت شود، انسان بیشتر بر خود مسلط شده و می‌تواند در مقابل گناه، خویشتن‌داری بیشتری داشته باشد. معصومان کسانی هستند که به زشتی و ناپسندی کارها علم دارند و همچنین دارای اراده‌ای قوی هستند که می‌توانند نفس خود را کنترل کنند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تلخیص المحصل|سال=1405|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=نصیر الدین طوسی|ناشر=بیروت، دار الأضواء|صفحه=369}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین|سال=1405|نام=مقداد بن عبد الله|نام خانوادگی=فاضل مقداد|ناشر=قم، کتاب خانه آیت الله مرعشی نجفی|صفحه=301}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد|سال=1430|نام=حسن بن يوسف|نام خانوادگی=حلی|ناشر=قم، انتشارات جامعه مدرسین|صفحه=365}}</ref>


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
خط ۱۰۷: خط ۶۷:
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = قرآن
  | شاخه اصلی = کلام و اعتقادات
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ = باورهای کلامی
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ = عصمت
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =  
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{ارزیابی
| شناسه =  
| شناسه = شد
| تیترها =  
| عکس = <!--خالی | شد-->
| ویرایش =  
| درگاه = شد
| لینک‌دهی =  
| ادبیات = شد
| ناوبری =  
| پیوند = شد
| نمایه =  
| ناوبری = شد
| تغییر مسیر =  
| تغییرمسیر = شد
| بازبینی =  
| ارجاعات = شد
| تکمیل =  
| ارزیابی کمی = شد
| اولویت = ب
| ارزیابی کیفی = شد
| کیفیت = ب
| اولویت = الف
| کیفیت = خیلی‌خوب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}


[[رده:کلام و اعتقادات]]
[[رده:کلام و اعتقادات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۰۸

سؤال

اگر معصوم بودن به‌معنای نداشتن خطا، گناه و اشتباه در تمام عمر است، چگونه می‌توان این ویژگی را برای انسان‌هایی پذیرفت که در شرایط طبیعی و اجتماعی زندگی می‌کردند؟ آیا باور به عصمت مطلق، با اصل اختیار، مسئولیت‌پذیری و تجربه انسانی در تعارض نیست؟


درگاه‌ها


عصمت محفوظ بودن شخصِ معصوم از گناه و خطاست. عصمت لطف الهی و یا ملکه نفسانی است که باعث اجتناب معصوم از گناه و خطا می‌شود. شیعه تمام حجت‌های الهی را معصوم می‌داند و معتقد است ایشان در عقاید و اعمال معصوم‌اند. منتها باید توجه داشت ارزش انسان به ارادۀ آزاد و اختیار اوست. افرادی که دچار گناه می‌شوند، یا نسبت به زشتی گناه، آگاهی کامل ندارند و یا از اراده‌ای قوی برای ترک آن برخوردار نیستند. در طرف مقابل هرچه علم و اراده انسان تقویت شود، انسان بیشتر بر خود مسلط شده و می‌تواند در مقابل گناه، خویشتن‌داری بیشتری داشته باشد.

معناشناسی

سه معنا در لغت برای عصمت بیان شده؛ حفظ و نگهداری؛[۱] مانع شدن[۲][۳][۴][۵] و وسیله بازداشتن؛[۶] با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است.[۷][۸]

از لحاظ اصطلاحی نیز دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:

  1. عصمت به معنای لطف: از نظر شیخ مفید عصمت از ناحیه خداوند متعال، توفیق و لطف اوست و دارا بودن این عصمت به وسیله حجت‌های الهی، برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است.[۹]
  2. عصمت به معنای ملکه: خواجه نصیرالدین طوسی عصمت را ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهی صادر نمی‌شود.[۱۰][۱۱]

اهمیت و جایگاه عصمت

عصمت، یکی از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین مسائل نبوت و امامت در حوزه اعتقادات است که هر یک از فرقه‌ها و مذاهب اسلامی از منظر خود به آن پرداخته‌اند. ارتباط بحث عصمت با حجیت قول و فعل فرستادگان پروردگار، حساسیت و اهمیت فوق العاده‌ای به این مبحث داده است.[۱۲]

شیعه تمام حجت‌های الهی ـ اعم از نبی، رسول و امام ـ را معصوم می‌داند و معتقد است پیامبران در عقاید و اعمال، قبل و بعد از بعثت، معصوم‌اند اما از آنجا که اهل سنت به عصمت امامان اعتقاد ندارند؛ بحث عصمت را صرفاً ذیل مباحث نبوت مطرح می‌کنند و معتقدند که انبیا(ع) تنها در دریافت و ابلاغ وحی معصوم‌اند و در بقیه حالات فردی و اجتماعی، ارتکاب اشتباه و خطا از ایشان جایز است. با وجود این می‌توان عصمت را از موضوعات مشترک بین فِرَق و مذاهب مسلمان به شمار آورد؛ هرچند در مصادیق و جزئیات، اختلافات ریشه‌ای فراوانی وجود دارد.[۱۲]

منشأ عصمت

در مورد منشأ یا همان موجبات عصمت در پیامبر و امام دیدگاه‌های مختلفی از سوی متکلمان مطرح شده است:

  1. دیدگاه اول: اسباب چهارگانه: قائلان این دیدگاه[۱۳][۱۴] می‌گویند اجتماع چهار عنصر (سبب) موجب پیدایشِ صفت عصمت (لطف خفی) می‌شود:
    1. در نفس یا بدن مطهّر معصوم، خاصیتی (عاملی/ عنصری) وجود دارد که اقتضا می‌کند ملکۀ مانع از فجور در او پدید آید.[۱۵]
    2. علم و یقین نسبت به زیان‌ها و مفاسد معاصی و فوائد طاعات در او حاصل است.[۱۵]
    3. وحی یا الهام مستمرّ به معصومان، بینش ایشان نسبت به حقیقت معاصی و طاعات را موکّد و عمیق می‌سازد.[۱۵]
    4. توجه به اینکه در صورت ترک اولی و راجح، مورد مواخذه و سخت‌گیری الهی قرار خواهد گرفت؛ به عبارت دیگر معصوم توجه به این امر دارد که خداوند هیچ گونه اغماض و اهمالی در ترک اولی، درباره آنها روا نمی‌دارد.[۱۵]
  2. دیدگاه دوم: علم ویژه: بسیاری از اندیشوران اسلامی، به ویژه در عصر کنونی علت و منشأ عصمت را نوع خاصی از علم و آگاهی می‌‏دانند. به این بیان که وجود علم قطعی و تام نسبت به خدای متعال و صفات جمال و جلال او و یا علم تامّ نسبت به حقیقت معاصی و طاعات در نفس معصومان، موجب پیدایش صفت عصمت در ایشان می‌گردد.[۱۶][۱۷]
  3. دیدگاه سوم: علم و اراده: برخی از اندیشمندان معاصر، عصمت را معلول علم و اراده معصومان دانسته‌اند.[۱۸][۱۹]
  4. دیدگاه چهارم: اراده و انتخاب: برخی عصمت را زاییده اراده قوی و حسن انتخاب می‌‌دانند. از نظر آنان عصمت پدیده‌ای است کاملا ارادی و اختیاری و اراده انسان در پیدایش این ویژگی نقش تعیین کننده‌ای دارد و در انحصار افراد معدودی نیست، بلکه همه انسان‌ها می‌‌توانند این ویژگی را در خود ایجاد کنند.[۲۰]
  5. دیدگاه پنجم: تمامیّت عقل: برخی از حکمای الهی، تامّ و کامل بودن «قوّه عقل» را ریشه و منبع «عصمت» شمرده‌اند.[۲۱][۲۲] برخی از معاصرین نیز بر همین عقیده‌اند.[۲۳]

بهترین دیدگاه در باب «منشأ عصمت»، همان «علم خاص» است.[۲۴]

ابعاد عصمت

عصمت امام از جنبه‌های متعددی بررسی و در دو بخش کلی مطرح می‌شود:

  1. عصمت عملی:
    1. عصمت از گناهان صغیره و کبیره، پیش یا پس از تصدی منصب: تمامی متکلمان شیعه پیامبران الهی و امامان اثنی عشر را از انجام کلیه گناهان صغیره و کبیره، قبل و پس از تصدی منصب، معصوم می‌دانند و اختلافی در این خصوص میان آنها وجود ندارد هرچند در آرای متکلمان اهل سنت در این بحث اختلافاتی میان اصل عصمت پیامبران از گناهان قبل از رسیدن به مقام نبوت و نیز در جواز یا عدم جواز ارتکاب گناهان صغیره پس از تصدی نبوت، وجود داشته و در مورد عدم عصمت جانشینان پیامبر خاتم(ص) نیز اتفاق دارند.[۲۵]
    2. عصمت از سهو: مرحوم صدوق به همراه استاد خود ابن ولید، با ادعای وجود روایات فراوانی مبنی بر وقوع سهو و به تعبیر دقیق‌تر، اسهاء از پیامبر خاتم(ص)، ضرورت عصمت آن حضرت از اشتباه در نماز[۲۶] و نیز خواب ماندن از نماز[۲۷] را نفی می‌کند. اما پس از او مرحوم شیخ مفید قاطعانه امکان اشتباه پیامبر و امام در نماز[۲۸] و به طور کلی عمل به دین را رد نموده و امام را از چنین اشتباهاتی معصوم می‌داند.
    3. عصمت از ترک اولی و ترک مستحبات.[۲۹][۳۰][۳۱]
  2. عصمت علمی: مقصود از «عصمت علمی» آن است که آیا امام در نظریاتی که ارائه می‌‌کند، از اشتباه معصوم است؟ به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی امام با واقع مطابق است؟ این بخش از عصمت نیز می‌‌تواند دارای انواع زیر باشد:
    1. عصمت از اشتباه در تبیین دین پیش یا پس از تصدی منصب: از آنجا که جامعه شیعی و نیز اندیشمندان مسلمان، یکی از اهداف نصب امام را تبیین دین پس از رسول خدا(ص) می‌دانند، همگی بر این نظر اتفاق دارند که امام، ضرورتا از اشتباه در تبیین دین معصوم است.[۳۲]
    2. عصمت از اشتباه در نظریات علمی غیر دینی پیش یا پس از تصدی منصب: غالب متکلمان امامیه در پنج قرن نخست، به صراحت درباره این مسأله نظریه پردازی نکرده‌اند، لکن از نظریات آنان درباره مسأله علم امام دست کم می‌توان به لوازم نظریه‌شان در این بخش نیز دست یافت.[۳۳] از این رو می‌توان آنان را بر این عقیده دانست که امام از اشتباه در نظریات غیر دینی معصوم است.[۳۲]

مراتب گناه

گناه و نافرمانی دارای مراتبی است[۳۴] که ابتدا باید روشن شود عصمت از کدامیک از آنها مورد ادعای ما می‌باشد. به همین منظور لازم است مراحل و مراتب گناه را بازشناسیم:

  1. گناه قانونی و شرعی: این همان معنای مشهور گناه است و منظور از آن تخلف از قانون مطاع (اعم از قانون دینی یا غیر آن) است. این مرحله در امور شرعی مطابق است با تخلف از اوامر و نواهی مولوی و ما معتقدیم که تمامی انبیا از ارتکاب این قسم از گناه معصومند.[۳۵]
  2. گناه اخلاقی: یعنی کاری از شخص سر زند که مخالف مکارم اخلاق باشد؛ هر چند که از حیث قانون و شرع ممنوع و حرام نباشد. گناه اخلاقی نسبت به موقعیت اجتماعی افراد متفاوت است. طبیعی است افرادی که از نظر اجتماعی و دینی الگوی دیگران‌اند، باید از این نوع گناهان نیز مبرّا باشند.[۳۵]
  3. گناه در مقام محبّت: مقام محبّت لوازم و اقتضائاتی دارد که اگر محبّ به یکی از آن اقتضائات و آداب عمل نکند و از آن غفلت نماید، این کار را بزرگ‌ترین گناه برای خویش دانسته و پیوسته از آن استغفار و اظهار پشیمانی می‌کند. روشن است که در این حالات، مسأله وجوب و حرمت شرعی و امور اخلاقی و نفسانی مطرح نیست، حساب دیگری در کار است و سرّ و رمزی ویژه دارد که جز آنان که در آن وادی‌اند، خبری از آن ندارند.[۳۵]

عصمت و اختیار

ارزش انسان به ارادۀ آزاد و اختیار اوست. افرادی که دچار گناه می‌شوند، یا نسبت به زشتی گناه، آگاهی کامل ندارند و یا از اراده‌ای قوی برای ترک آن برخوردار نیستند. در طرف مقابل هرچه علم و اراده انسان تقویت شود، انسان بیشتر بر خود مسلط شده و می‌تواند در مقابل گناه، خویشتن‌داری بیشتری داشته باشد. معصومان کسانی هستند که به زشتی و ناپسندی کارها علم دارند و همچنین دارای اراده‌ای قوی هستند که می‌توانند نفس خود را کنترل کنند.[۳۶][۳۷][۳۸]

مطالعه بیشتر

  1. «عصمت از منظر فریقین‌»، اثر سید علی حسینی میلانی.
  2. پژوهشی در عصمت معصومان(ع)، تألیف احمدحسین شریفی و حسن یوسفیان.
  3. عصمت از دیدگاه شیعه و اهل‌تسنن، اثر فاطمه محقق؛
  4. عصمت، ضرورت و آثار، از سید موسی هاشمی تنکابنی؛
  5. اندیشه کلامی عصمت؛ پیامدهای فقهی و اصول فقهی، اثر بهروز مینایی.
  6. منشأ عصمت از گناه و خطا؛ نظریه‌ها و دیدگاه‌ها، نوشته عبدالحسین کافی.
  7. «اندیشه کلامی عصمت‌ (پیامدهای فقهی و اصول فقهی)»، وبگاه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی؛ پژوهشکده فق و حقوق.
  8. رابطه عصمت و اختیار؛ محمد حسین فاریاب؛ فصلنامه علمی پژوهشی انجمن کلام حوزه؛ بهار ۱۳۹۸.
  9. عصمت و اختیار، قنبرعلی صمدی؛ پژوهش‌های مهدوی؛ پاییز ۱۳۹۰.

منابع

  1. راغب اصفهانی، حسين بن محمد (۱۴۱۲). المفردات في غريب القرآن. بیروت، الدار الشامية. ص۵۶۹ ـ ۵۷۰.
  2. فراهیدی، خليل بن احمد (۱۴۱۰). كتاب العين. ج۱. قم، انتشارات هجرت. ص۳۱۴.
  3. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب (۱۴۱۵). القاموس المحیط. ج۴. بیروت، دار الکتب العلمية. ص۱۵۱.
  4. جوهری، اسماعیل بن حماد (۱۴۰۴). صحاح اللغه. ج۵. بیروت، دار العلم للملايين. ص۱۹۸۶.
  5. ابن منظور، محمد بن مكرم (۱۴۱۴). لسان العرب. ج۱۲. بیروت، دار صادر. ص۴۰۳.
  6. ابن منظور، محمد بن مکرم (۱۴۱۴). لسان العرب. ج۱۲. بیروت، دار صادر. ص۴۰۵.
  7. راغب اصفهانی، حسين بن محمد (۱۴۱۲). المفردات في غريب القرآن. بیروت، الدار الشامية. ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.
  8. حسینی میلانی، سید علی (۱۳۹۴). عصمت از منظر فریقین. قم، انتشارات حقایق. ص۱۴.
  9. مفید، محمد بن محمد (۱۴۱۳). اعتقادات. قم، کنگره بین المللی شیخ مفید. ص۱۲۸.
  10. نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد (۱۴۰۵). تلخیص المحصل. بیروت، دار الأضواء. ص۳۶۹.
  11. فاریاب، محمد حسین (۱۳۹۰). عصمت امام. قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. ص۳۴ ـ ۳۵.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ سازندگی، مهدی (۱۳۹۷). عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن. قم، انتشارات مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی. ص۸۱.
  13. رازی، فخرالدین (۱۴۱۱). المحصل. قاهره، دار التراث‌. ص۵۲۲.
  14. فاضل مقداد، مقداد بن عبد الله (۱۴۲۲). اللوامع الإلهیة في المباحث الکلامیة. قم، دفتر تبليغات اسلامی. ص۲۴۴.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ ۱۵٫۳ حلی، حسن بن یوسف (۱۳۸۲). کشف المراد في شرح تجرید الإعتقاد. قم، موسسه امام صادق(ع). ص۳۶۵.
  16. طباطبایی، سید محمد حسین (۱۴۱۷). الميزان فى تفسير القرآن. ج۲. قم، انتشارات جامعه مدرسین. ص۱۳۹.
  17. سبحانی، جعفر (۱۴۱۳). الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل. ج۳. قم، موسسه امام صادق(ع). ص۱۵۹.
  18. مصباح یزدی، محمد تقی (۱۳۷۷). آموزش عقاید. قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. ص۲۰۵.
  19. یوسفیان، حسن (۱۳۸۸). پژوهشی در عصمت معصومان. قم، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص۵۱ ـ ۵۹.
  20. محمدی ری‌شهری، محمد (۱۳۹۰). فلسفه وحی و نبوت. قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث. ص۲۱۸ ـ ۲۲۰.
  21. لاهیجی، عبد الرزاق بن علی (۱۳۷۲). سرمایه ایمان در اصول اعتقادات. تهران، الزهرا (س). ص۱۲۸.
  22. نراقی، ملامهدی (۱۳۶۹). انیس الموحدین. تهران، الزهرا (س). ص۹۴.
  23. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۹۸). سرچشمه اندیشه. قم، نشر اسراء. ص۲۲۶ ـ ۲۳۱.
  24. ربانی گلپایگانی، علی (۱۳۹۳). مقاله منشأ عصمت، فصلنامه کلام اسلامی. قم. ص۵۰ ـ ۷۴.
  25. فرمانیان، مهدی (۱۳۹۳). مقاله عصمت امامان شیعه، معارف کلامی شیعه. قم، دانشگاه ادیان و مذاهب. ص۱۹.
  26. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۷۸). عیون اخبار الرضا(ع). ج۲. تهران، نشر جهان. ص۲۰۳.
  27. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۴۱۳). من لا یحضره الفقیه. ج۱. قم، انتشارات جامعه مدرسین. ص۳۵۸ ـ ۳۶۰.
  28. مفید، محمد بن محمد (۱۴۱۳). الفصول المختارة من العیون و المحاسن. قم، کنگره بین الملیی شیخ مفید. ص۱۰۴.
  29. مفید، محمد بن محمد (۱۴۱۳). الفصول المختارة من العیون و المحاسن. قم، کنگره بین المللی شیخ مفید. ص۶۲.
  30. مفید، محمد بن محمد (۱۴۱۳). تصحیح الاعتقادات الامامیة. قم، کنگره بین المللی شیخ مفید. ص۱۲۹.
  31. فاریاب، محمد حسین (۱۳۹۰). عصمت امام. قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. ص۳۷۰.
  32. ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ فاریاب، محمد حسین (۱۳۹۰). عصمت امام. قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. ص۴۱۴ ـ ۴۱۵.
  33. طبری، محمد بن جریر (۱۴۱۵). المسترشد. تهران، بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور. ص۵۷۱.
  34. طباطبایی، سید محمد حسین (۱۴۱۷). الميزان فى تفسير القرآن. ج۶. قم، انتشارات جامعه مدرسین. ص۳۷۱.
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ یوسفیان، حسن (۱۳۸۸). پژوهشی در عصمت معصومان. قم، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص۱۸۱.
  36. نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد (۱۴۰۵). تلخیص المحصل. بیروت، دار الأضواء. ص۳۶۹.
  37. فاضل مقداد، مقداد بن عبد الله (۱۴۰۵). ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین. قم، کتاب خانه آیت الله مرعشی نجفی. ص۳۰۱.
  38. حلی، حسن بن يوسف (۱۴۳۰). كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد. قم، انتشارات جامعه مدرسین. ص۳۶۵.