شمر بن ذیالجوشن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز added Category:واقعه کربلا using HotCat |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
شمر بن ذیالجوشن چه شخصیتی است؟ جایگاه او در تاریخ کجاست؟{{پایان سوال}} | شمر بن ذیالجوشن که بود و دارای چه شخصیتی است؟ جایگاه او در تاریخ کجاست؟{{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}}{{درگاه|امام حسین}}شمر بن ذیالجوشن از قبیله [[بنیعامر]] و از [[تابعین]] بود. نام او در لغتنامهها به صورت "شَمِر" آمده و کنیهاش "ابوسابغه" بوده است. درباره نسب و مادر او روایتهای منفی فراوانی وجود دارد. وی فردی زشترو، مبتلا به پیسی و دارای جراحاتی از [[جنگ صفین]] بود. با وجود شرکت در سپاه [[امیرالمومنی|امام علی]] (ع) در صفین، بعداً از او روی گرداند و در زمره دشمنان سرسخت [[تعداد اهلبیت(ع)|اهل بیت]] قرار گرفت. برخی منابع او را در شمار خوارج و از فرماندهان سپاه [[معاویه]] نیز ذکر کردهاند. | ||
در ماجرای [[کربلا]]، شمر یکی از عناصر کلیدی سپاه [[عبیدالله بن زیاد]] بود که با تحریک [[عمر سعد]]، زمینه جنگ را فراهم کرد. او در روز عاشورا فرمانده جناح چپ لشکر کوفه شد و نقشی فعال در خشونت علیه خاندان [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین]] (ع) داشت. از جمله اعمال شمر، اهانت به امام، حمله به خیمهها، کشتن اصحاب و حتی تلاش برای قتل [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد]] (ع) بود. بسیاری از روایات، شمر را قاتل اصلی امام حسین (ع) یا حداقل فردی دخیل در قتل ایشان میدانند. | |||
پس از [[واقعه عاشورا]]، شمر به همراه کاروان اسرا به شام رفت و نزد یزید خوشخدمتی کرد. با قیام [[مختار ثقفی]] در سال ۶۶ هجری، شمر از کوفه گریخت اما توسط نیروهای مختار شناسایی و کشته شد. بدن او پس از مرگ خوراک سگان بیابان شد و سرش به عنوان نشانه انتقام به [[محمد بن حنفیه و امامت پس از امام حسین(ع)|محمد بن حنفیه]] فرستاده شد. این پایان زندگی فردی بود که به عنوان نماد قساوت و دشمنی با اهل بیت در تاریخ اسلام شناخته میشود. | |||
== معنای واژه شمر == | |||
[[پرونده:شمر.webp|جایگزین=شمر بن ذی الجوشن|بندانگشتی|بازیگر نقش شمر بن ذی الجوشن در سریال مختارنامه]] | |||
در کتابهای لغت نام او به صورت شَمِر آمده، اما در نزد عامه مردم به شِمر معروف است. گفته میشود شمر واژهای عبری است و اصل آن شامر به معنی سامر (افسانهسرای، هم صحبت در شبنشینی) است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وقعه الطف|نام خانوادگی=ابومخنف لوط بن یحیی|ناشر=چاپ محمد هادی یوسفی غروی|جلد=1|صفحه=124پاورقی3}}</ref>کُنیه شمر را ابوسابغه نوشتهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الطبقات الکبری|سال=۱۴۰۵ق|نام خانوادگی=ابن سعد کاتب واقدی، محمد|ناشر=چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر|جلد=6|صفحهها=46-47}}</ref> | |||
== نسب شناسی == | == نسب شناسی == | ||
شِمر بن ذی الجَوْشَن، کنیهاش ابوسابغه، از [[تابعین]] و رؤسای قبیلۀ هَوازِن از تیرۀ بنی عامر بن صَعْصَعَه و از خاندان ضِباب بن کلاب بود<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=العقد الفرید|نام خانوادگی=ابن عبدربّه|جلد=3|صفحهها=318-320}}</ref>ازاین رو، از او با نسبهایی چون عامری، ضِبابی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ مدینه دمشق|نام خانوادگی=ابن عساکر|جلد=32|صفحه=186}}</ref>و کلابی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انساب الاشراف|نام خانوادگی=بلاذری|جلد=2|صفحه=482}}</ref>یاد کردهاند. در مورد تاریخ ولادت شمر، اطلاع درستی در دست نیست. | شِمر بن ذی الجَوْشَن، کنیهاش ابوسابغه، از [[تابعین]] و رؤسای قبیلۀ هَوازِن از تیرۀ [[بنی عامر]] بن صَعْصَعَه و از خاندان ضِباب بن کلاب بود<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=العقد الفرید|نام خانوادگی=ابن عبدربّه|جلد=3|صفحهها=318-320}}</ref>ازاین رو، از او با نسبهایی چون عامری، ضِبابی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ مدینه دمشق|نام خانوادگی=ابن عساکر|جلد=32|صفحه=186}}</ref>و کلابی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انساب الاشراف|نام خانوادگی=بلاذری|جلد=2|صفحه=482}}</ref>یاد کردهاند. در مورد تاریخ ولادت شمر، اطلاع درستی در دست نیست. | ||
==== پدر شمر (ذی الجوشن) ==== | |||
شُرَحبیل بن اَعْوَر بن عمرو نام داشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الطبقات الکبری|نام خانوادگی=ابنسعد|جلد=6|صفحه=46}}</ref>دربارۀ سبب نامگذاری او به ذی الجوشن برخی معتقدند به جهت برآمده بودن سینهاش به ذی الجوشن معروف شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=القاموس المحیط، ذیل «جشن».|نام خانوادگی=فیروزآبادی}}</ref>به قولی نیز، نام او جَوشن بن ربیعه بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الطبقات الکبری|نام خانوادگی=ابن سعد|جلد=6|صفحه=24}}</ref>ذوالجوشن به خواسته پیامبر اکرم (ص) برای پذیرش اسلام اهمیتی نداد اما پس از [[فتح مکه]]، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند، [[اسلام]] آورد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ مدینه دمشق|جلد=23|صفحهها=187-188}}</ref> | |||
==== مادر شمر ==== | |||
از مادر شمر نیز به پلیدی یاد میکنند تا جایی که گویند وی هنگام جابجایی گوسفندانش از جایی به جای دیگر، دامنش به گناه آلوده گشت و فرزندش شمر از راه نامشروع به دنیا آمد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=منتهی الآمال|سال=۱۳۸۱ ش|نام خانوادگی=قمی، شیخ عباس|ناشر=تهران: انتشارات فراروی|جلد=1|صفحه=714}}</ref>[[امام حسین(ع)|امام حسین (ع)]] نیز در واقعه [[کربلا]] او را پسر زن بزچران خطاب کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الارشاد|سال=۱۴۱۴ ق|نام خانوادگی=شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان|جلد=2|صفحه=96}}</ref> | |||
=== خصوصیات شمر === | |||
او فردی زشترو و زشت کردار بود. در اینکه به مرض پیسی مبتلا بوده شکی نیست و اکثر مبابع و مقاتل این مسئله را نقل کردهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=احقاق الحق و ازهاق الباطل|نام خانوادگی=شوشتری، قاضی نور الله|جلد=27|صفحه=304}}</ref>[[امام حسین علیهالسلام|امام حسین]] (علیهالسّلام) در ماجرای کربلا با دیدن شمر از پیشگویی [[پیامبر]] درباره قاتل اهل بیتش چنین میفرماید: «قالَ رَسولُ اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «رَاَیتُ کَاَنَّ کَلبا ابقَعَ یَلَغُ فی دِماءِ اهلِ بَیتی...؛ سگی سیاه و سفید را دیدم که به خونِ اهل بیتم، زبان میزند و میآشامد...»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ|نام خانوادگی=محمدی ریشهری، محمد|جلد=7|صفحه=264}}</ref> | |||
همچنین در نقل است که [[سید الشهداء|سید الشهدا]] (علیهالسّلام) در کربلا در عالم رویا دیدند که سگانی، ایشان را میگزند، در میان آنها، سگی سیاه و سفید بود که از همه بیشتر به وی حمله میکند. سپس امام (علیهالسّلام) میفرماید: گمان میبَرَم کسی که کُشتن مرا به عهده میگیرد، مردی کریهالمنظر و پلید از این قوم باشد که دچار بیماری پیسی است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|نام خانوادگی=علامه مجلسی، محمدباقر|جلد=45|صفحه=3}}</ref>او در صورتش نیز آثاری از جراحت [[جنگ صفین]] داشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|نام خانوادگی=طبری، محمد بن جریر|جلد=4|صفحه=20}}</ref> | |||
شمر از پدرش روایت کرده و ابواسحاق سبیعی نیز از شمر روایت نموده است، در حالی که، در منابع [[اهل سنّت]] از شمر با نکوهش یاد شده است و گفتهاند که او از قاتلان [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین]] بوده و شایستگی برای روایت حدیث ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان المیزان|نام خانوادگی=ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|جلد=3|صفحه=152}}</ref> در [[زیارت عاشورا]] از شمر با لعن و نفرین یاد شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کامل الزیارات|نام خانوادگی=ابن قولویه، جعفر بن محمد|جلد=1|صفحه=177}}</ref> | |||
== جایگاه شمر اسلام == | |||
=== شمر در سپاه امام علی === | |||
شمر بن ذیالجوشن در ابتدا از یاران [[امیرالمؤمنین]] علی (علیهالسّلام) بود. وی در [[جنگ صفین]]، آن حضرت را یاری کرد و در مبارزه با ادهمبن مُحرِز باهِلی (از سپاه شام)، صورتش به شدت مجروح گشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|نام خانوادگی=طبری، محمد بن جریر|جلد=4|صفحه=20}}</ref> به گونهای که شمشیر، استخوان پیشانی وی را شکافت. شمر نیز به عنوان انتقام، نیزهای به او زد و او را از اسب به زیر افکند. با این حال ادهم با کمک شامیان از مرگ رهایی یافت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وقعه صفین|نام خانوادگی=منقری، نصر بن مزاحم|جلد=1|صفحه=268}}</ref> | |||
==== آغاز انحراف ==== | |||
شمر بعدا از جنگ صفین از [[امام علی]] (علیهالسّلام) روی گرداند و از دشمنان پرکینه وی و خاندانش شد. در دوره حکومت امام علی (علیهالسّلام)، پایان جنگ صفین، آغاز انحراف گروهی به ظاهر مسلمان، به نام [[خوارج]] بود. این گروه منحرف که به «خوارج نهروان» و «[[مارقین]]» معروف بودند، در زمان [[امیرالمؤمنین]] علی (علیهالسّلام) با شعار «لا حکم الا لله» سر از اطاعت ولی خداوند برتافتند و به اطاعت شیطان در آمدند. بر اساس برخی نقلهای تاریخی شمر یکی از سرکردگان خوارج در کوفه بوده است. «شیخ یاسین» درکتاب ارزشمند «[[صلح الحسن]] (علیهالسّلام)» چنین نگاشته است: سرکردگان خوارج در کوفه عبارت بودند: از عبدالله بن وهب الراسبی، شیث بن ربعی، عبدالله بن الکواء، اشعث بن قیس و شمر بن ذیالجوشن.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صلح الحسن (ع)|نام خانوادگی=آلیاسین، راضی|جلد=1|صفحه=70}}</ref> | |||
نویسنده «[[هدایة الکبری]]» در روایتی از [[امام حسن]] مجتبی (علیهالسّلام) چنین نقل میکند: حسن بن علی (علیهالسّلام) هنگام وفات به برادرش حسین (علیهالسّلام) فرمود: «همانا پدرم علی (علیهالسّلام) پس از جنگ صفین در خطبهای، خبر شهادت من و تو را به مردم داد. اشعث بن قیس، پدر جعده (قاتل امام حسن (علیهالسّلام)) که در مجلس بود، برخاست و گفت: اخباری را میگویی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز آن را ادعا نکرده است. این علوم را از کجا به دست آوردهای؟ پدرم پاسخ داد: ای آتش بیار معرکه! همانا پسرت، محمد بن اشعث نیز از قاتلان حسین است. به خدا سوگند! شمر بن ذیالجوشن و [[شبث بن ربعی]] و زبیدی و عمرو بن حریث نیز از آنان هستند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الهدایة الکبری|نام خانوادگی=خصیبی، حسین بن حمدان|جلد=1|صفحه=184}}</ref>آن حضرت، در این خطبه، شماری از [[خوارج]] را نام برده و شمر را نیز در ردیف آنان آورده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مدینه المعاجز|نام خانوادگی=بحرانی، سیدهاشم|جلد=3|صفحه=197}}</ref> | |||
برخی از منابع نیز او را در شمار طرفداران [[معاویه]] دانستهاند. «[[شیخ مفید]]» در کتاب شریف «[[الاختصاص]]» آورده است: «معاویه، نامهای برای امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) فرستاد. حضرت نیز پاسخ آن نامه را نوشت و به دست «طرماح بن عدی طایی» به دمشق فرستاد. وی پس از آن که به شام رسید، پرسید: فرماندهان معاویه کجایند؟ به او پاسخ دادند: کدامشان را میخواهی؟ گفت: ابوالاعور اسلمی و [[عمرو عاص]] و شمر بن ذیالجوشن و هدی بن محمد بن [[اشعث کندی]] را میخواهم.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الاختصاص|نام خانوادگی=شیخ مفید، محمد بن محمد|جلد=1|صفحه=139}}</ref>در این خبر، شمر با صراحت در شمار دستاندرکاران لشکر معاویه قرار گرفته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|نام خانوادگی=علامه مجلسی، محمدباقر|جلد=33|صفحه=286}}</ref> | |||
==== شمر در دوران خلافت امام حسن ==== | |||
در زمان خلافت [[امام حسن]] (ع) به ظاهر در سپاه آن حضرت بود، اما دل با معاویه داشت و سپس علنا به [[معاویه]] پیوست. شمر در هنگام دستگیری حجر بن عدی به سال ۵۱ هجری جزو کسانی بود که به دروغ نزد [[زیاد بن ابیه]] شهادت داد که حجر کافر و مرتد شده و شهر را به آشوب کشیده است و در نتیجه همین شهادتهای ناحق بود که حجر و یارانش در ”مرج عذراء“ به [[شهادت]] رسیدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک|سال=۱۳۸۷ ق|نام خانوادگی=طبری، محمدبن جریر|ناشر=چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت|جلد=5|صفحهها=269-270}}</ref> | |||
== نقش او در واقعه کربلا == | |||
وقتی [[مسلم بن عقیل]] در [[سال ۶۰ قمری]] از سوی امام حسین(ع) به [[کوفه]] رفت، شمر از جمله افرادی بود که از طرف [[عبیدالله بن زیاد]]، حاکم کوفه، مأمور شد مردم را از اطراف مسلم پراکنده سازد. وی در سخنانی مسلم را فتنهگر نامید و کوفیان را از سپاه [[شام]] ترساند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وقعة الطف|نام خانوادگی=ابومخفف|جلد=1|صفحهها=123-124}}</ref> | |||
پس از آنکه امام حسین(ع) به [[کربلا]] رسید، [[عمر بن سعد]]، فرمانده لشکر کوفه، قصد جلوگیری از جنگ و خون ریزی داشت و به دنبال راه حل مسالمت آمیز بود<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الارشاد|نام خانوادگی=شیخ مفید|جلد=2|صفحهها=87-88}}</ref>اما شمر، ابن زیاد را که به نظر میرسید با قصد عمر بن سعد موافق است، به جنگ با امام تشویق کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انساب الاشراف|نام خانوادگی=بلاذری|جلد=2|صفحه=482}}</ref> | |||
در عصر روز ۹ محرم سال ۶۱ قمری، شمر با چهار هزار سپاهی و نامۀ تهدیدآمیزی از سوی [[ابن زیاد]]، برای [[عمر بن سعد]] به [[کربلا]] رسید. ابن سعد با دیدن نامه، خطاب به شمر گفت کاری را که در آن امید صلاح بود تباه کردی. با این حال، عمر سعد دستور ابن زیاد مبنی بر اخذ [[بیعت]] از امام حسین(ع) یا جنگ با او را پذیرفت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|جلد=5|صفحهها=414-415}}</ref>و شمر سردار سپاه او گردید. شمر برای حفظ سنّت قبیلهای و پیوندهای جاهلی، از آنجا که با[[ام البنین]]، مادر [[حضرت عباس]] ، هم قبیله بود، در عصر [[تاسوعا]] عباس و برادرانش را خواهر زادگان خود صدا کرده و خواست تا آنان امان نامهای [[ابن زیاد]] قبول کنند، اما آنها نپذیرفته و در کنار امام ماندند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الارشاد|نام خانوادگی=مفید|جلد=2|صفحه=89}}</ref> | |||
=== روز عاشورا === | |||
شمر برای حفظ سنّت قبیلهای و پیوندهای جاهلی، از آنجا که با ام البنین، مادر ابوالفضل عباس بن علی (علیهالسلام)، هم قبیله بود، خواست تا اماننامهای از ابن زیاد برای عباس و برادرانش بگیرد، اما آنها نپذیرفتند و در کنار امام ماندند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|نام خانوادگی=مجلسی، محمدباقر|جلد=44|صفحه=391}}</ref> | |||
صبح [[روز عاشورا]]، شمر فرماندهی قسمت چپ جبهه [[سپاه عمر سعد]] را برعهده گرفت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انساب الاشراف|نام خانوادگی=بلاذری|جلد=2|صفحه=487}}</ref>و هنگامی که با خندق و هیزم مشتعل در اطراف خیمههای امام علیهالسلام و یارانش روبه رو شد، با امام گستاخانه سخن گفت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وقعة الطف|نام خانوادگی=ابومخنف|جلد=1|صفحه=205}}</ref>پس از آنکه امام علیهالسلام برای تذکر به سپاه کوفه خطبهای در سابقۀ درخشان خاندانش و بیاناتی از [[رسول اکرم]] (ص) در مورد دوستی [[اهل بیت]] آغاز نمود، شمر کلام امام را قطع کرد اما [[حبیب بن مظاهر]] به او پاسخ دندانشکنی داد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|نام خانوادگی=طبری|جلد=5|صفحه=425}}</ref> | |||
وقتی [[عبدالله بن عمیر کلبی|عبدالله بن عُمَیر کلبی]] به شهادت رسید، شمر به غلام خود (رستم) دستور داد تا با نیزهای همسر عبدالله را که بر بالینش نشسته بود نیز به شهادت رساند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انساب الاشراف|نام خانوادگی=بلاذری|جلد=2|صفحه=493}}</ref>شمر، [[نافع بن هلال|نافع بن هِلال جَمَلی]]، یار دلاور امام حسین(ع)، را پس از جنگی سخت، در حالی که دو بازوی نافع شکسته بود، [[اسیر]] کرد و به شهادت رساند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|نام خانوادگی=طبری|جلد=5|صفحهها=441-442}}</ref> | |||
پس از شهادت بسیاری از [[اصحاب امام حسین]]، دشمنان به سوی خیمهها حمله بردند. شمر نیزه خود را در خیمه امام حسین(ع) فروبرد و فریاد زد که آتش بیاورید تا این خیمه را با اهلش بسوزانم. امام او را نفرین کرد و حتی دوستش، [[شبث بن ربعی|شَبَث بن رِبعی]]، نیز او را سرزنش نمود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نفس المهموم|نام خانوادگی=قمی|جلد=1|صفحه=323}}</ref>یک بار دیگر در عصر عاشورا و قبل از شهادت امام حسین(ع)، شمر قصد داشت به خیمه امام، که خاندانش نیز در آن بود، حمله کند و آن را به تاراج برد؛ اما امام او را از این کار برحذر داشت و شمر بازگشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقاتل الطالبیین|نام خانوادگی=ابوالفرج اصفهانی|جلد=1|صفحه=118}}</ref> | |||
=== به شهادت رساندن امام حسین(ع) === | |||
شمر به تیراندازان دستور داد تا بدن امام را هدف قرار دهند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الارشاد|نام خانوادگی=مفید|جلد=2|صفحهها=111-112}}</ref> سپس با فرمان او، همه به سوی امام حمله بردند و کسانی از جمله [[سنان بن انس|سِنان بن اَنَس]] و زُرْعَة بن شریک ضربههای نهایی را بر امام وارد کردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الارشاد|نام خانوادگی=مفید|جلد=2|صفحه=112}}</ref> | |||
درباره کسی که [[سر امام حسین(ع)]] را از تن جدا کرد، روایات گوناگونی وجود دارد که در برخی از آنها از شمر نام برده شده است. به گفته واقدی، شمر امام حسین(ع) را کشت و با اسب خود بدن آن حضرت را لگدکوب کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقاتل الطالبیین|نام خانوادگی=اصفهانی|جلد=1|صفحه=119}}</ref>در برخی روایات گفته شده است که وی بر سینۀ امام نشست و سر او را از قفا جدا کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقتل الحسین|نام خانوادگی=خوارزمی|جلد=2|صفحهها=41-42}}</ref>در [[زیارت ناحیه مقدسه]] نیز شمر قاتل امام حسین(ع) معرفی شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|سال=۱۴۰۳ق|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=98|صفحه=322}}</ref> | |||
پس از شهادت [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین]](ع) و غارت و آتش زدن خیمهها، شمر قصد داشت [[امام سجاد(ع)]] را که در بستر بیماری بود به قتل رساند، اما عدهای مانع او شدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الارشاد|نام خانوادگی=مفید|جلد=2|صفحهها=112-113}}</ref> | |||
== شمر بعد از واقعه عاشورا<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|نام خانوادگی=طبری|جلد=6|صفحه=52}}</ref> == | |||
[[عبیدالله بن زیاد]]، به فرمان [[یزید بن معاویه]]، [[اسیران کربلا|اسرای کربلا]] و سرهای شهدا را با شمر و همراهانش به سوی [[یزید]] در [[شام]] فرستاد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|نام خانوادگی=طبری|جلد=5|صفحه=460}}</ref>شمر نزد یزید سخنان توهینآمیزی دربارۀ امام و دیگر [[شهدای کربلا]] بیان نمود. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الارشاد|نام خانوادگی=مفید|جلد=2|صفحه=118}}</ref> | |||
پس از بازگشت اهل بیت به [[مدینه]]، شمر نیز با پایان یافتن مأموریتش به [[کوفه]] بازگشت. گفته شده است که او [[نماز]] میخواند و از [[خداوند]] طلب بخشش میکرد و در توجیه شرکت در قتل امام حسین(ع) میگفت که از امرای خود فرمانبرداری کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میزان الاعتدال|نام خانوادگی=ذهبی|جلد=2|صفحه=280}}</ref> | |||
{{ | === سرنوشت شمر === | ||
در پی قیام [[مختار ثقفی]] در سال ۶۶ قمری، شمر در جنگ علیه او شرکت کرد اما مختار وی و دیگر امرای اموی را در جنگ جَبّانة السَبیع (از محلههای کوفه) شکست داد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انساب الاشراف|نام خانوادگی=بلاذری|جلد=6|صفحهها=58-59}}</ref> و شمر از کوفه گریخت. مختار جمعی را به همراه غلام خود (زِربی) در پی او فرستاد. شمر غلام مختار را کشت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|نام خانوادگی=طبری|جلد=6|صفحه=52}}</ref>و به قریهای به نام ساتیدَما گریخت و از آنجا به قریهای به نام کلتانیه (بین شوش و روستای صَیمره) رفت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|نام خانوادگی=طبری|جلد=6|صفحه=52}}</ref>و نامهای برای [[مصعب بن زبیر|مُصعَب بن زبیر]] فرستاد که آماده جنگ با مختار بود، اما برخی از سپاهیان مختار، شمر را محاصره کردند و در حالی که یارانش گریخته بودند، او را کشتند و سرش را نزد مختار فرستادند و بدنش را پیش سگان انداختند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انساب الاشراف|نام خانوادگی=بلاذری|جلد=6|صفحهها=65-66}}</ref>مختار نیز سر شمر را برای [[محمد بن حنفیه]] فرستاد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الاخبار الطوال|نام خانوادگی=دینوری|جلد=1|صفحه=305}}</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = شخصیتها و مشاهیر | ||
|شاخه فرعی۱ = | |شاخه فرعی۱ = حاکمان و فرمانروایان | ||
|شاخه فرعی۲ = | |شاخه فرعی۲ =فرماندهان نظامی | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{ | {{ارزیابی | ||
| شناسه = | | شناسه = شد | ||
| | | عکس = شد | ||
| | | درگاه = شد | ||
| | | ادبیات = شد | ||
| | | پیوند = شد | ||
| | | ناوبری = شد | ||
| | | تغییرمسیر = شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات =شد | ||
| ارزیابی کمی =شد | | ارزیابی کمی = شد | ||
| | | ارزیابی کیفی = شد | ||
| اولویت =ج | | اولویت = <!--الف | ب | ج | د--> | ||
| کیفیت = | | کیفیت = <!--خیلیخوب | خوب | متوسط | ضعیف--> | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
[[رده: | [[رده:واقعه کربلا]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۱۶
شمر بن ذیالجوشن از قبیله بنیعامر و از تابعین بود. نام او در لغتنامهها به صورت "شَمِر" آمده و کنیهاش "ابوسابغه" بوده است. درباره نسب و مادر او روایتهای منفی فراوانی وجود دارد. وی فردی زشترو، مبتلا به پیسی و دارای جراحاتی از جنگ صفین بود. با وجود شرکت در سپاه امام علی (ع) در صفین، بعداً از او روی گرداند و در زمره دشمنان سرسخت اهل بیت قرار گرفت. برخی منابع او را در شمار خوارج و از فرماندهان سپاه معاویه نیز ذکر کردهاند.
در ماجرای کربلا، شمر یکی از عناصر کلیدی سپاه عبیدالله بن زیاد بود که با تحریک عمر سعد، زمینه جنگ را فراهم کرد. او در روز عاشورا فرمانده جناح چپ لشکر کوفه شد و نقشی فعال در خشونت علیه خاندان امام حسین (ع) داشت. از جمله اعمال شمر، اهانت به امام، حمله به خیمهها، کشتن اصحاب و حتی تلاش برای قتل امام سجاد (ع) بود. بسیاری از روایات، شمر را قاتل اصلی امام حسین (ع) یا حداقل فردی دخیل در قتل ایشان میدانند.
پس از واقعه عاشورا، شمر به همراه کاروان اسرا به شام رفت و نزد یزید خوشخدمتی کرد. با قیام مختار ثقفی در سال ۶۶ هجری، شمر از کوفه گریخت اما توسط نیروهای مختار شناسایی و کشته شد. بدن او پس از مرگ خوراک سگان بیابان شد و سرش به عنوان نشانه انتقام به محمد بن حنفیه فرستاده شد. این پایان زندگی فردی بود که به عنوان نماد قساوت و دشمنی با اهل بیت در تاریخ اسلام شناخته میشود.
معنای واژه شمر

در کتابهای لغت نام او به صورت شَمِر آمده، اما در نزد عامه مردم به شِمر معروف است. گفته میشود شمر واژهای عبری است و اصل آن شامر به معنی سامر (افسانهسرای، هم صحبت در شبنشینی) است.[۱]کُنیه شمر را ابوسابغه نوشتهاند.[۲]
نسب شناسی
شِمر بن ذی الجَوْشَن، کنیهاش ابوسابغه، از تابعین و رؤسای قبیلۀ هَوازِن از تیرۀ بنی عامر بن صَعْصَعَه و از خاندان ضِباب بن کلاب بود[۳]ازاین رو، از او با نسبهایی چون عامری، ضِبابی[۴]و کلابی[۵]یاد کردهاند. در مورد تاریخ ولادت شمر، اطلاع درستی در دست نیست.
پدر شمر (ذی الجوشن)
شُرَحبیل بن اَعْوَر بن عمرو نام داشت.[۶]دربارۀ سبب نامگذاری او به ذی الجوشن برخی معتقدند به جهت برآمده بودن سینهاش به ذی الجوشن معروف شده است.[۷]به قولی نیز، نام او جَوشن بن ربیعه بود.[۸]ذوالجوشن به خواسته پیامبر اکرم (ص) برای پذیرش اسلام اهمیتی نداد اما پس از فتح مکه، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند، اسلام آورد.[۹]
مادر شمر
از مادر شمر نیز به پلیدی یاد میکنند تا جایی که گویند وی هنگام جابجایی گوسفندانش از جایی به جای دیگر، دامنش به گناه آلوده گشت و فرزندش شمر از راه نامشروع به دنیا آمد.[۱۰]امام حسین (ع) نیز در واقعه کربلا او را پسر زن بزچران خطاب کرده است.[۱۱]
خصوصیات شمر
او فردی زشترو و زشت کردار بود. در اینکه به مرض پیسی مبتلا بوده شکی نیست و اکثر مبابع و مقاتل این مسئله را نقل کردهاند.[۱۲]امام حسین (علیهالسّلام) در ماجرای کربلا با دیدن شمر از پیشگویی پیامبر درباره قاتل اهل بیتش چنین میفرماید: «قالَ رَسولُ اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «رَاَیتُ کَاَنَّ کَلبا ابقَعَ یَلَغُ فی دِماءِ اهلِ بَیتی...؛ سگی سیاه و سفید را دیدم که به خونِ اهل بیتم، زبان میزند و میآشامد...»[۱۳]
همچنین در نقل است که سید الشهدا (علیهالسّلام) در کربلا در عالم رویا دیدند که سگانی، ایشان را میگزند، در میان آنها، سگی سیاه و سفید بود که از همه بیشتر به وی حمله میکند. سپس امام (علیهالسّلام) میفرماید: گمان میبَرَم کسی که کُشتن مرا به عهده میگیرد، مردی کریهالمنظر و پلید از این قوم باشد که دچار بیماری پیسی است.[۱۴]او در صورتش نیز آثاری از جراحت جنگ صفین داشت.[۱۵]
شمر از پدرش روایت کرده و ابواسحاق سبیعی نیز از شمر روایت نموده است، در حالی که، در منابع اهل سنّت از شمر با نکوهش یاد شده است و گفتهاند که او از قاتلان امام حسین بوده و شایستگی برای روایت حدیث ندارد.[۱۶] در زیارت عاشورا از شمر با لعن و نفرین یاد شده است.[۱۷]
جایگاه شمر اسلام
شمر در سپاه امام علی
شمر بن ذیالجوشن در ابتدا از یاران امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) بود. وی در جنگ صفین، آن حضرت را یاری کرد و در مبارزه با ادهمبن مُحرِز باهِلی (از سپاه شام)، صورتش به شدت مجروح گشت.[۱۸] به گونهای که شمشیر، استخوان پیشانی وی را شکافت. شمر نیز به عنوان انتقام، نیزهای به او زد و او را از اسب به زیر افکند. با این حال ادهم با کمک شامیان از مرگ رهایی یافت.[۱۹]
آغاز انحراف
شمر بعدا از جنگ صفین از امام علی (علیهالسّلام) روی گرداند و از دشمنان پرکینه وی و خاندانش شد. در دوره حکومت امام علی (علیهالسّلام)، پایان جنگ صفین، آغاز انحراف گروهی به ظاهر مسلمان، به نام خوارج بود. این گروه منحرف که به «خوارج نهروان» و «مارقین» معروف بودند، در زمان امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) با شعار «لا حکم الا لله» سر از اطاعت ولی خداوند برتافتند و به اطاعت شیطان در آمدند. بر اساس برخی نقلهای تاریخی شمر یکی از سرکردگان خوارج در کوفه بوده است. «شیخ یاسین» درکتاب ارزشمند «صلح الحسن (علیهالسّلام)» چنین نگاشته است: سرکردگان خوارج در کوفه عبارت بودند: از عبدالله بن وهب الراسبی، شیث بن ربعی، عبدالله بن الکواء، اشعث بن قیس و شمر بن ذیالجوشن.[۲۰]
نویسنده «هدایة الکبری» در روایتی از امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) چنین نقل میکند: حسن بن علی (علیهالسّلام) هنگام وفات به برادرش حسین (علیهالسّلام) فرمود: «همانا پدرم علی (علیهالسّلام) پس از جنگ صفین در خطبهای، خبر شهادت من و تو را به مردم داد. اشعث بن قیس، پدر جعده (قاتل امام حسن (علیهالسّلام)) که در مجلس بود، برخاست و گفت: اخباری را میگویی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز آن را ادعا نکرده است. این علوم را از کجا به دست آوردهای؟ پدرم پاسخ داد: ای آتش بیار معرکه! همانا پسرت، محمد بن اشعث نیز از قاتلان حسین است. به خدا سوگند! شمر بن ذیالجوشن و شبث بن ربعی و زبیدی و عمرو بن حریث نیز از آنان هستند.[۲۱]آن حضرت، در این خطبه، شماری از خوارج را نام برده و شمر را نیز در ردیف آنان آورده است.[۲۲]
برخی از منابع نیز او را در شمار طرفداران معاویه دانستهاند. «شیخ مفید» در کتاب شریف «الاختصاص» آورده است: «معاویه، نامهای برای امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) فرستاد. حضرت نیز پاسخ آن نامه را نوشت و به دست «طرماح بن عدی طایی» به دمشق فرستاد. وی پس از آن که به شام رسید، پرسید: فرماندهان معاویه کجایند؟ به او پاسخ دادند: کدامشان را میخواهی؟ گفت: ابوالاعور اسلمی و عمرو عاص و شمر بن ذیالجوشن و هدی بن محمد بن اشعث کندی را میخواهم.[۲۳]در این خبر، شمر با صراحت در شمار دستاندرکاران لشکر معاویه قرار گرفته است.[۲۴]
شمر در دوران خلافت امام حسن
در زمان خلافت امام حسن (ع) به ظاهر در سپاه آن حضرت بود، اما دل با معاویه داشت و سپس علنا به معاویه پیوست. شمر در هنگام دستگیری حجر بن عدی به سال ۵۱ هجری جزو کسانی بود که به دروغ نزد زیاد بن ابیه شهادت داد که حجر کافر و مرتد شده و شهر را به آشوب کشیده است و در نتیجه همین شهادتهای ناحق بود که حجر و یارانش در ”مرج عذراء“ به شهادت رسیدند.[۲۵]
نقش او در واقعه کربلا
وقتی مسلم بن عقیل در سال ۶۰ قمری از سوی امام حسین(ع) به کوفه رفت، شمر از جمله افرادی بود که از طرف عبیدالله بن زیاد، حاکم کوفه، مأمور شد مردم را از اطراف مسلم پراکنده سازد. وی در سخنانی مسلم را فتنهگر نامید و کوفیان را از سپاه شام ترساند.[۲۶]
پس از آنکه امام حسین(ع) به کربلا رسید، عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه، قصد جلوگیری از جنگ و خون ریزی داشت و به دنبال راه حل مسالمت آمیز بود[۲۷]اما شمر، ابن زیاد را که به نظر میرسید با قصد عمر بن سعد موافق است، به جنگ با امام تشویق کرد.[۲۸]
در عصر روز ۹ محرم سال ۶۱ قمری، شمر با چهار هزار سپاهی و نامۀ تهدیدآمیزی از سوی ابن زیاد، برای عمر بن سعد به کربلا رسید. ابن سعد با دیدن نامه، خطاب به شمر گفت کاری را که در آن امید صلاح بود تباه کردی. با این حال، عمر سعد دستور ابن زیاد مبنی بر اخذ بیعت از امام حسین(ع) یا جنگ با او را پذیرفت.[۲۹]و شمر سردار سپاه او گردید. شمر برای حفظ سنّت قبیلهای و پیوندهای جاهلی، از آنجا که باام البنین، مادر حضرت عباس ، هم قبیله بود، در عصر تاسوعا عباس و برادرانش را خواهر زادگان خود صدا کرده و خواست تا آنان امان نامهای ابن زیاد قبول کنند، اما آنها نپذیرفته و در کنار امام ماندند.[۳۰]
روز عاشورا
شمر برای حفظ سنّت قبیلهای و پیوندهای جاهلی، از آنجا که با ام البنین، مادر ابوالفضل عباس بن علی (علیهالسلام)، هم قبیله بود، خواست تا اماننامهای از ابن زیاد برای عباس و برادرانش بگیرد، اما آنها نپذیرفتند و در کنار امام ماندند.[۳۱]
صبح روز عاشورا، شمر فرماندهی قسمت چپ جبهه سپاه عمر سعد را برعهده گرفت[۳۲]و هنگامی که با خندق و هیزم مشتعل در اطراف خیمههای امام علیهالسلام و یارانش روبه رو شد، با امام گستاخانه سخن گفت[۳۳]پس از آنکه امام علیهالسلام برای تذکر به سپاه کوفه خطبهای در سابقۀ درخشان خاندانش و بیاناتی از رسول اکرم (ص) در مورد دوستی اهل بیت آغاز نمود، شمر کلام امام را قطع کرد اما حبیب بن مظاهر به او پاسخ دندانشکنی داد.[۳۴]
وقتی عبدالله بن عُمَیر کلبی به شهادت رسید، شمر به غلام خود (رستم) دستور داد تا با نیزهای همسر عبدالله را که بر بالینش نشسته بود نیز به شهادت رساند.[۳۵]شمر، نافع بن هِلال جَمَلی، یار دلاور امام حسین(ع)، را پس از جنگی سخت، در حالی که دو بازوی نافع شکسته بود، اسیر کرد و به شهادت رساند.[۳۶]
پس از شهادت بسیاری از اصحاب امام حسین، دشمنان به سوی خیمهها حمله بردند. شمر نیزه خود را در خیمه امام حسین(ع) فروبرد و فریاد زد که آتش بیاورید تا این خیمه را با اهلش بسوزانم. امام او را نفرین کرد و حتی دوستش، شَبَث بن رِبعی، نیز او را سرزنش نمود.[۳۷]یک بار دیگر در عصر عاشورا و قبل از شهادت امام حسین(ع)، شمر قصد داشت به خیمه امام، که خاندانش نیز در آن بود، حمله کند و آن را به تاراج برد؛ اما امام او را از این کار برحذر داشت و شمر بازگشت.[۳۸]
به شهادت رساندن امام حسین(ع)
شمر به تیراندازان دستور داد تا بدن امام را هدف قرار دهند[۳۹] سپس با فرمان او، همه به سوی امام حمله بردند و کسانی از جمله سِنان بن اَنَس و زُرْعَة بن شریک ضربههای نهایی را بر امام وارد کردند.[۴۰]
درباره کسی که سر امام حسین(ع) را از تن جدا کرد، روایات گوناگونی وجود دارد که در برخی از آنها از شمر نام برده شده است. به گفته واقدی، شمر امام حسین(ع) را کشت و با اسب خود بدن آن حضرت را لگدکوب کرد.[۴۱]در برخی روایات گفته شده است که وی بر سینۀ امام نشست و سر او را از قفا جدا کرد.[۴۲]در زیارت ناحیه مقدسه نیز شمر قاتل امام حسین(ع) معرفی شده است.[۴۳]
پس از شهادت امام حسین(ع) و غارت و آتش زدن خیمهها، شمر قصد داشت امام سجاد(ع) را که در بستر بیماری بود به قتل رساند، اما عدهای مانع او شدند.[۴۴]
شمر بعد از واقعه عاشورا[۴۵]
عبیدالله بن زیاد، به فرمان یزید بن معاویه، اسرای کربلا و سرهای شهدا را با شمر و همراهانش به سوی یزید در شام فرستاد.[۴۶]شمر نزد یزید سخنان توهینآمیزی دربارۀ امام و دیگر شهدای کربلا بیان نمود. [۴۷]
پس از بازگشت اهل بیت به مدینه، شمر نیز با پایان یافتن مأموریتش به کوفه بازگشت. گفته شده است که او نماز میخواند و از خداوند طلب بخشش میکرد و در توجیه شرکت در قتل امام حسین(ع) میگفت که از امرای خود فرمانبرداری کرده است.[۴۸]
سرنوشت شمر
در پی قیام مختار ثقفی در سال ۶۶ قمری، شمر در جنگ علیه او شرکت کرد اما مختار وی و دیگر امرای اموی را در جنگ جَبّانة السَبیع (از محلههای کوفه) شکست داد[۴۹] و شمر از کوفه گریخت. مختار جمعی را به همراه غلام خود (زِربی) در پی او فرستاد. شمر غلام مختار را کشت[۵۰]و به قریهای به نام ساتیدَما گریخت و از آنجا به قریهای به نام کلتانیه (بین شوش و روستای صَیمره) رفت[۵۱]و نامهای برای مُصعَب بن زبیر فرستاد که آماده جنگ با مختار بود، اما برخی از سپاهیان مختار، شمر را محاصره کردند و در حالی که یارانش گریخته بودند، او را کشتند و سرش را نزد مختار فرستادند و بدنش را پیش سگان انداختند[۵۲]مختار نیز سر شمر را برای محمد بن حنفیه فرستاد[۵۳]
منابع
- ↑ ابومخنف لوط بن یحیی. وقعه الطف. ج۱. چاپ محمد هادی یوسفی غروی. ص۱۲۴پاورقی۳.
- ↑ ابن سعد کاتب واقدی، محمد (۱۴۰۵ق). الطبقات الکبری. ج۶. چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر. صص۴۶–۴۷. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ابن عبدربّه. العقد الفرید. ج۳. صص۳۱۸–۳۲۰.
- ↑ ابن عساکر. تاریخ مدینه دمشق. ج۳۲. ص۱۸۶.
- ↑ بلاذری. انساب الاشراف. ج۲. ص۴۸۲.
- ↑ ابنسعد. الطبقات الکبری. ج۶. ص۴۶.
- ↑ فیروزآبادی. القاموس المحیط، ذیل «جشن».
- ↑ ابن سعد. الطبقات الکبری. ج۶. ص۲۴.
- ↑ تاریخ مدینه دمشق. ج۲۳. صص۱۸۷–۱۸۸.
- ↑ قمی، شیخ عباس (۱۳۸۱ ش). منتهی الآمال. ج۱. تهران: انتشارات فراروی. ص۷۱۴. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان (۱۴۱۴ ق). الارشاد. ج۲. ص۹۶. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ شوشتری، قاضی نور الله. احقاق الحق و ازهاق الباطل. ج۲۷. ص۳۰۴.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد. دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ. ج۷. ص۲۶۴.
- ↑ علامه مجلسی، محمدباقر. بحار الانوار. ج۴۵. ص۳.
- ↑ طبری، محمد بن جریر. تاریخ طبری. ج۴. ص۲۰.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی. لسان المیزان. ج۳. ص۱۵۲.
- ↑ ابن قولویه، جعفر بن محمد. کامل الزیارات. ج۱. ص۱۷۷.
- ↑ طبری، محمد بن جریر. تاریخ طبری. ج۴. ص۲۰.
- ↑ منقری، نصر بن مزاحم. وقعه صفین. ج۱. ص۲۶۸.
- ↑ آلیاسین، راضی. صلح الحسن (ع). ج۱. ص۷۰.
- ↑ خصیبی، حسین بن حمدان. الهدایة الکبری. ج۱. ص۱۸۴.
- ↑ بحرانی، سیدهاشم. مدینه المعاجز. ج۳. ص۱۹۷.
- ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد. الاختصاص. ج۱. ص۱۳۹.
- ↑ علامه مجلسی، محمدباقر. بحار الانوار. ج۳۳. ص۲۸۶.
- ↑ طبری، محمدبن جریر (۱۳۸۷ ق). تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک. ج۵. چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت. صص۲۶۹–۲۷۰. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ابومخفف. وقعة الطف. ج۱. صص۱۲۳–۱۲۴.
- ↑ شیخ مفید. الارشاد. ج۲. صص۸۷–۸۸.
- ↑ بلاذری. انساب الاشراف. ج۲. ص۴۸۲.
- ↑ تاریخ طبری. ج۵. صص۴۱۴–۴۱۵.
- ↑ مفید. الارشاد. ج۲. ص۸۹.
- ↑ مجلسی، محمدباقر. بحار الانوار. ج۴۴. ص۳۹۱.
- ↑ بلاذری. انساب الاشراف. ج۲. ص۴۸۷.
- ↑ ابومخنف. وقعة الطف. ج۱. ص۲۰۵.
- ↑ طبری. تاریخ طبری. ج۵. ص۴۲۵.
- ↑ بلاذری. انساب الاشراف. ج۲. ص۴۹۳.
- ↑ طبری. تاریخ طبری. ج۵. صص۴۴۱–۴۴۲.
- ↑ قمی. نفس المهموم. ج۱. ص۳۲۳.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی. مقاتل الطالبیین. ج۱. ص۱۱۸.
- ↑ مفید. الارشاد. ج۲. صص۱۱۱–۱۱۲.
- ↑ مفید. الارشاد. ج۲. ص۱۱۲.
- ↑ اصفهانی. مقاتل الطالبیین. ج۱. ص۱۱۹.
- ↑ خوارزمی. مقتل الحسین. ج۲. صص۴۱–۴۲.
- ↑ مجلسی (۱۴۰۳ق). بحارالانوار. ج۹۸. ص۳۲۲. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ مفید. الارشاد. ج۲. صص۱۱۲–۱۱۳.
- ↑ طبری. تاریخ طبری. ج۶. ص۵۲.
- ↑ طبری. تاریخ طبری. ج۵. ص۴۶۰.
- ↑ مفید. الارشاد. ج۲. ص۱۱۸.
- ↑ ذهبی. میزان الاعتدال. ج۲. ص۲۸۰.
- ↑ بلاذری. انساب الاشراف. ج۶. صص۵۸–۵۹.
- ↑ طبری. تاریخ طبری. ج۶. ص۵۲.
- ↑ طبری. تاریخ طبری. ج۶. ص۵۲.
- ↑ بلاذری. انساب الاشراف. ج۶. صص۶۵–۶۶.
- ↑ دینوری. الاخبار الطوال. ج۱. ص۳۰۵.