ضرورت و فضيلت نماز جمعه و نماز عيدين: تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ر. ک. ' به 'نگاه کنید به ') |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
۱. {{قرآن|قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی | ۱. {{قرآن|قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی | ||
| ترجمه = به یقین کسی که پاکی جست (و خود را تزکیه کرد) رستگار شد و (آنکه) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند | | ترجمه = به یقین کسی که پاکی جست (و خود را تزکیه کرد) رستگار شد و (آنکه) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند | ||
}}<ref>اعلی/ 14–15</ref> | }}<ref>اعلی/ 14–15</ref> در روایت چنین تفسیر شده است «و ذکر اسم ربه فصلی»؛ «قال صلوه الفطر و الاضحی» که مراد از صلوه نماز عید قربان و عید فطر است.<ref>بحار الانوار، پیشین، ج۸۷، ص۳۴۸.</ref> | ||
۲. {{قرآن|فصل لربک والنحر | ۲. {{قرآن|فصل لربک والنحر | ||
| ترجمه = پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. | | ترجمه = پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. | ||
}}<ref>کوثر/ ۲.</ref> | }}<ref>کوثر/ ۲.</ref> در این آیه امر شده است به نماز عید و امر هم دلالت بر وجوب دارد. مراد از صلوه هم طبق گفته مفسران و روایت پیامبر اکرم(ص) نماز عید قربان است.<ref>بحار الانوار، پیشین، ج۷۸، ص۳۴۹.</ref> | ||
آیات مذکور در عین حال که لزوم نماز عیدین را میرساند متضمن فضائل آنها نیز میباشد چرا که آیه اول میگوید رستگاری از آن کسی است که خود را پاکیزه کرد (یا قربانی نمود) و نماز عید برگزار نمود.<ref>تفسیر صافی، پیشین، ج۵، ص۳۸۳.</ref> | آیات مذکور در عین حال که لزوم نماز عیدین را میرساند متضمن فضائل آنها نیز میباشد چرا که آیه اول میگوید رستگاری از آن کسی است که خود را پاکیزه کرد (یا قربانی نمود) و نماز عید برگزار نمود.<ref>تفسیر صافی، پیشین، ج۵، ص۳۸۳.</ref> |
نسخهٔ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۴
ضرورت و فضیلت نماز جمعه و نماز عیدین را از دیدگاه آیات و روایات بیان کنید؟
قرآن کریم، در سوره جمعه مردمِ عصر پیامبر را امر به شرکت در نماز جمعه میکند. روایات فراوانی داریم که نماز جمعه و نماز عید فطر و عید قربان را واجب میداند و فضیلتهای زیادی برای آن شمرده است. از جمله اینکه سبب آمرزش گناهان میشود و ثواب زیادی دارد.
نماز جمعه از دیدگاه قرآن
الف. در سوره جمعه میخوانیم: ﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاه مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَه فَاسْعَوْا إِلی ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ … وَ إِذا رَأَوْا تِجارَه أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَه وَ اللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که برای نماز روز جمعه اذان گفته میشود بسوی ذکر خدا (نماز جمعه) بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این برای شما بهتر است اگر میدانستید و هنگامی که نماز پایان گرفت شما آزادید در زمین پراکنده شوید و از فضل الهی طلب کنید و خدا را بسیار یاد کنید تا رستگار شوید. هنگامی که تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند و بسوی آن میروند و تو را ایستاده بحال خود رها میکنند بگو آنچه نزد خدا است بهتر از لهو و تجارت است و خداوند بهترین روزیدهندگان است.﴾.[۱]
- در آیات فوق نکاتی، دلالت بر ضرورت و اهمیت نماز جمعه دارد:
۱. کلمه «یا ایها الناس» که حرف نداء با حرف تنبیه همراه آمده دلالت بر هشدار و بیدار باش دارد. میرساند که مسئله نیاز به توجه خاص و هوشمندانهای دارد و آگاهی ویژهای را میطلبد. «ان کنتم تعلمون»
۲. خطاب به مؤمنین بودن، «الذین آمنوا»، خود لطف ویژه در اهمیت و ضرورت مسئله نماز جمعه دارد.
۳. جمله «فاسعوا الی ذکر الله» که در آن از ماده «سعی» بصورت امر استفاده شده (با اینکه میتوانست خداوند «فاقیموا الصلوه…» بفرماید) نهایت دلالت را بر اهمیت و ضرورت نماز جمعه و شتافتن به سوی آن دارد.
- نکاتی که از آیات فوق دلالت بر فضیلت نماز جمعه دارد اموری به صورت ذیل میباشد:
۱. ذکر «یوم الجمعه» روز جمعه که منشأ برکات و فضائل بیشماری است. گستردگی رحمت خدا در آن، عید مسلمانان، تجدید عهد ولایت در روز جمعه و وقوع حوادث بسیار عظیم و سرنوشتساز در آن، همچون ولادت پیامبر(ص) در آن روز، ظهور امام زمان، قیام قیامت…[۲]
۲. بکار بردن «ذکر الله» بجای «صلوه الجمعه» خود نشاندهنده فضیلت آن است چرا که «یاد خدا» آرامش بخش دلها است. ﴿الا بذکر الله تطمئن القلوب﴾[۳]
۳. عامل رستگاری «لعلکم تفلحون» و تفضل خدا را به دنبال داشتن «من فضل الله»
۴. ضمانت رزق و روزی «خیرالرازقین» نسبت به کسانی که نماز جمعه را با آرامش خاطر و خضوع و خشوع برگزار نمودهاند، و خود و یا حواسشان به دنبال کسب وتجارت نرفتهاند.
ب. شاهد و مشهود: قسم به شاهد و مشهود، تفسیرهای مختلفی برای آن شده است از جمله اینکه مراد از آن روز جمعه است که شاهد اجتماع مسلمین در مراسم نماز جمعه در آن روز هستیم.[۴] بنابر این تفسیر دلالت بر اهمیت نماز جمعه دارد زیرا خداوند بعنوان یک چیز با عظمت به آن قسم یاد کرده است.
نماز جمعه در روایات
ضرورت نماز جمعه
۱. وجوب و لزوم نماز جمعه بر همه: امام علی(ع) فرمود: «و الجمعه واجبه علی کل مؤمن الا علی العبی والمریض…» نماز جمعه بر همه واجب و (ثابت) است جزء چند گروه، کودک، مریض، دیوانه، پیرمرد، نابینا، مسافر، زن و برده …[۵]
۲. لزوم اجتماع و ترک نماز جمعه نشانه نفاق: امام باقر(ع) فرمود: «نماز جمعه واجب و اجتماع درآن با امام لازم است اگر کسی سه هفته بدون عذری نماز جمعه را ترک کند در واقع سه واجب را ترک کرده که این عمل نشانه نفاق و منافق بودن اواست.»[۶]
۳. ترک نماز جمعه و پرده افتادن بر قلب و روح: امام باقر(ع) همیشه میفرمود: «من ترک الجمعه ثلاثا متوالیات بغیر عله طبع الله علی قلبه»[۷] کسی که سه جمعه متوالی نماز جمعه را بدون عذر ترک کند بر قلب (و روح) او پرده زده میشود.[۸]
۴. بدون نماز جمعه، نماز واقعی نیست: امام باقر(ع) فرمود: کسی که نماز جمعه و جماعت را ترک کند «فلا صلوه له» نماز واقعی (و کامل) برای او نیست.[۹]
۵. نماز جمعه حج فقراء: پیامبر اسلام(ص) فرمود: «علیک بالجمعه فانها حج المساکین»[۱۰] در نماز جمعه شرکت کن که حج فقراء و درماندگان است.
۶. سفارش اکید پیامبر اسلام(ص) درباره نماز جمعه: «براستی خداوند نماز جمعه را فرض و واجب نموده است؛ هرکس آنرا در حیات من، یا بعد از مرگ من از روی بیاعتنایی (و استخفاف) یا انکار ترک کند خداوند او را پریشان نموده، پراکندگی او را جمع نخواهد کرد و کار و امرش برکت نخواهد یافت. بیدار باشید نمازی برای او نیست، بیدار باشید زکاتی برای او نیست (زکاتی که پرداخته قبول نمیشود) آگاه باشید که حج و روزه و نیکی برای او (قبول حق) نیست تا آنگاه که توبه کند.»[۱۱]
این نکته که مذمتهای شدیدی که در مورد ترک نماز جمعه آمده است و تارکان جمعه در ردیف منافقان شمرده شدهاند؛ این در صورتی است که نماز جمعه واجب عینی باشد یعنی در زمان حضور امام معصوم و مسبوط الید بودن او باشد. اما در زمان غیبت بنابر این که واجب تخییری (بین ظهر و جمعه) باشد و از روی استخفاف و انکار انجام نگیرد مشمول این مذمتها نخواهد شد.[۱۲]
فضیلت نماز جمعه
۱. حرام شدن آتش بر نماز گذار جمعه: امام صادق(ع) فرمود: «ما من قدم سعت الی الجمعه الا حرم الله جسدها علی النار»[۱۳] هر قدمی که در راه نماز جمعه برداشته شود (و در آن راه سعی کند) خداوند آتش را بر جسد و بدن او حرام میکند.
۲. بهشت رفتن: پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هر گامی بسوی نماز جمعه برداشته شود خداوند سختیهای قیامت را بر او آسان میکند و دستور میدهد به او که وارد بهشت شود.»[۱۴]
۳. پاک شدن گناهان گذشته: پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من الی الجمعه ایمان و احسابا استأنف العمل»[۱۵] کسی که از روی ایمان و برای خدا در نماز جمعه شرکت کند گناهان او بخشوده شد و برنامه عملش را از نو آغاز میکند. در روایت دیگر فرمود چهار گروهند که (گناهان آنها بخشیده میشود) اعمال خویش را از نو آغاز میکنند: ۱. مریضی که بهبودی یافته ۲. مشرکی که مسلمان شده ۳. کسی که از نماز جمعه برگشته ۴. و حاجی که از سفر حج برگشته است.[۱۶]
نماز عیدین
آیات قرآن
۱. ﴿قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی؛ به یقین کسی که پاکی جست (و خود را تزکیه کرد) رستگار شد و (آنکه) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند﴾[۱۷] در روایت چنین تفسیر شده است «و ذکر اسم ربه فصلی»؛ «قال صلوه الفطر و الاضحی» که مراد از صلوه نماز عید قربان و عید فطر است.[۱۸]
۲. ﴿فصل لربک والنحر؛ پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن.﴾[۱۹] در این آیه امر شده است به نماز عید و امر هم دلالت بر وجوب دارد. مراد از صلوه هم طبق گفته مفسران و روایت پیامبر اکرم(ص) نماز عید قربان است.[۲۰]
آیات مذکور در عین حال که لزوم نماز عیدین را میرساند متضمن فضائل آنها نیز میباشد چرا که آیه اول میگوید رستگاری از آن کسی است که خود را پاکیزه کرد (یا قربانی نمود) و نماز عید برگزار نمود.[۲۱]
روایات
بخش اول: ضرورت و لزوم نماز عیدین
۱. نماز عید فرض و واجب است. امام صادق(ع) فرمود: «صلوه العیدین فریضه»[۲۲]
۲. علی(ع) فرمود: «لا تجسوا النساء عن الخروج فی العیدین فهو علیهن واجب»[۲۳] زنها را از رفتن در نماز عیدین منع نکنید چرا که نماز عید بر آنها لازم (و ثابت) است.
منتهی روایات بسیاری آورده شده است که لزوم نماز عیدین را مشروط به وجود امام معصوم(ع) نموده است از جمله امام باقر(ع) فرمود: «لا صلوه یوم الفطر و الضحی الا مع امام»[۲۴] نماز عید فطر و عید قربان بدون وجود امام (معصوم) لازم نیست.
بخش دوم: فضیلت نماز و روز عیدین
۱. روز گرفتن پاداش: پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اغدوا الی جوائزکم… ثم قال هو یوم الجوائز» ای مؤمنان صبح عید بدنبال گرفتن جوائز خود باشید، ای جابر جوائز الهی مانند جوائز شاهان نیست، آنگاه فرمود روز عید روز گرفتن جائزه است.[۲۵] در روایت دیگر فرمود: «الیوم الذی یثاب فیه المحسنون» روزی که خوبان در آن روز پاداش و ثواب دریافت میکنند.[۲۶]
۲. روز اجتماع مسلمین: امام هشتم(ع) فرمود: روز عید فطر عید قرار داده شده تا مردم در آن روز گرد هم آمده، نعمتهای خدا را ستایش گویند، آن روز، روز عید، دادن زکات، روز تضرع و زاری و روزی است که خوردن و نوشیدن حلال است.[۲۷]
۳. همچون روز قیامت: علی(ع) فرمود: روز عید فطر روزی است که به نیکان ثواب داده میشوند و بدان زیانکار میشوند، آن روز شبیهترین روز به روز قیامت شما است پس هنگام خروج از منزل به سوی مصلی به یاد آن لحظه باشید که از قبرها به سوی پروردگار خروج میکنید و در لحظه ایستادن به نماز در مصلی به یاد آن وقتی باشید که در پیشگاه الهی قرار میگیرید و در لحظه برگشت بسوی خانهها به یاد برگشتن بسوی بهشت یا جهنم باشید.[۲۸]
۴. بخشیدن گناهان: پیامبر(ص) فرمود: «هنگامی که به سوی نماز عید خارج شدید، خداوند براین مسئله آگاهی دارد و میفرماید: (عبادی لی صمتم و لی صلیتم عودوا مغفورا لکم)»[۲۹]
۵. روز عطای فراوان و بخشش بزرگ: پیامبر(ص) در این رابطه فرمود: «ان الملائکه یقومون یوم العید علی افواه السکه و یقولون اغدوا الی رب کریم یعطی الجزیل و یغفر العظیم.»[۳۰] فرمود: ملائکه روز عید بر لبان انسانهای ساکت قرار گرفته یا در مسیر مردم ایستاده میگویند بر پروردگار کریم صبحگاه وارد شوید که عطای فراوان و بخشش زیاد دارد.
مطالعه بیشتر
۱. وسائل الشیعه، حرعاملی، ج۵، ص۱ تا ۱۴۲.
۲. مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج۶، ص۵ تا ۱۶.
۳. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج۸۶، ص۱۲۲ تا ۳۸۴ و ج۸۷، ص۳۴۵ تا ۳۸۱.
۴. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۲۴، ص۱۲۴ تا ۱۴۰.
۵. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ترجمه جلد ۲ قدیم (ج ۵ جدید)، ذیل آیه ۹ تا ۱۱ سوره جمعه.
۶. آیین جمعه، محمد تقی موسوی (فقیه احمدآبادی)، باب ششم، ص۱۸۱ تا ۲۱۰.
منابع
- ↑ جمعه/ ۹ – ۱۱.
- ↑ نگاه کنید به موسوی اصفهانی، محمد تقی، آداب الجمعات (آیین جمعه)، قم، مدرسه امام هادی، ۱۴۰۴ هـ ق، ص۲۸ – ۸۰؛ و نگاه کنید به حر عاملی، وسائل االشیعه، ج۵، ص۶۵.
- ↑ رعد/ ۲۸.
- ↑ تفسیر نمونه، همان، ج۲۶، ص۳۳۰؛ و مجمع البیان، همان، ج۱۰، ص۷۰۸.
- ↑ حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱، ج۵، ص۳، روایت ۷، ۱، ۴.
- ↑ همان، ج۵، ص۴، روایت ۸ و ۱۲ و ص۶، روایت ۲۶.
- ↑ همان، ج۵، ص۴، روایت ۱۱، و ص۶، روایت۲۰.
- ↑ همان. ج۵، ص۶، روایت ۲۵.
- ↑ همان، ج۵، ص۴، روایت ۱۳.
- ↑ همان، ج۵، ص۴، روایت ۱۷.
- ↑ همان، ص۷، روایت ۲۸.
- ↑ نگاه کنید به تفسیر نمونه، پیشین، ج۲۴، ص۱۳۳.
- ↑ وسائل الشیعه، پیشین، ج۵، ص۳، روایت ۷.
- ↑ همان، ج۵، ص۴، روایت ۹.
- ↑ همان، ج۵، ص۴، روایت ۱۰، ص۳، روایت ۳.
- ↑ مستدرک الوسائل، پیشین، ج۶، ص۷.
- ↑ اعلی/ 14–15
- ↑ بحار الانوار، پیشین، ج۸۷، ص۳۴۸.
- ↑ کوثر/ ۲.
- ↑ بحار الانوار، پیشین، ج۷۸، ص۳۴۹.
- ↑ تفسیر صافی، پیشین، ج۵، ص۳۸۳.
- ↑ وسائل الشیعه، پیشین، ص۹۴، روایت ۱ و ۴.
- ↑ بحار الانوار، پیشین، ج۸۷.
- ↑ وسائل الشیعه، پیشین، ج۵، ص۹۶، روایت ۱ و ۲ و ۳ و ۴.
- ↑ وسائل الشیعه، پیشین، ج۵، ص۱۴۰.
- ↑ همان، ص۱۴۰، روایت۳.
- ↑ همان، ص۱۴۱، روایت ۴.
- ↑ همان، ص۱۴۱، روایت ۱.
- ↑ مستدرک الوسائل، پیشین، ج۶، ص۱۲۱.
- ↑ همان، ج۶، ص۱۵۴.