پرش به محتوا

شرایط و اقسام نسخ: تفاوت میان نسخه‌ها

A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
معنا، شرایط و اقسام نسخ در قرآن چیست؟
معنا، شرایط و اقسام نسخ در قرآن چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}[[نسخ]] عبارت است از لغو حکمی دینی با حکم دینی‌ای دیگر. شارع مقدس پس از آنکه وقت و مدت و مصلحت حکمی به پایان رسیده است، آن حکم را برمی‌دارد و حکمی دیگر را جایگزین می‌کند. در وقوع نسخ شکی میان مسلمانان نیست. از جمله تغییر قبله. آنچه که از اقسام نسخ مورد توافق علما است نسخ در حکم است نه در تلاوت. یعنی آیه‌ای در قرآن باشد اما حکم آن برداشته شود. همچون آیه نجوی.
 
در فلسفه نسخ گفته شده است که گاهی تشریع برای امتحان عده‌ای خاص است و بعد از نسخ، این امتحان برداشته می‌شود. یا اینکه حکمی برای مصلحتی موقتی است و پس از سپری شدن مدت خاص، آن قانون برداشته می‌شود.


== معنای نسخ ==
== معنای نسخ ==
نسخ در اصطلاح دینی، با الهام از معنای لغوی آن، عبارت است از برداشته شدن حکمی از احکامِ ثابتِ دینی، در اثر سپری شدن وقت و مدت آن، یعنی برداشتن حکم سابق که بر حسب ظاهر، اقتضای دوام داشته، به وسیله تشریع حکم لاحق (بَعدی) به گونه ای که جایگزین آن گردد و امکان جمع میان هر دو نباشد.
نسخ در اصطلاح دینی، با الهام از معنای لغوی آن،
<ref>فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۰۱.</ref>
<ref>صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغه، بيروت، عالم الكتاب‏، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۶۶.</ref>
<ref>عسكرى، حسن بن عبدالله، الفروق في اللغه، بيروت، دار الآفاق الجديده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق، ص۵۰.</ref>
عبارت است از برداشته شدن حکمی از احکامِ ثابتِ دینی، در اثر سپری شدن وقت و مدت آن، یعنی برداشتن حکم سابق که بر حسب ظاهر، اقتضای دوام داشته، به وسیله تشریع حکم لاحق (بَعدی) به گونه‌ای که جایگزین آن گردد.
<ref>راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن - بيروت - دمشق، دار القلم- الدار الشاميه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۸۰۱.</ref>
<ref>قرشى بنايى، على اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الاسلاميه، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق، ج۷، ص۵۵.</ref>


== شرایط نسخ ==
== شرایط نسخ ==
البته اگر حکمی ناسخ و باطل کننده حکم قبلی باشد باید دارای شرایطی باشد:
اگر حکمی ناسخ و باطل کننده حکم قبلی باشد، باید دارای شرایطی باشد:
 
# منسوخ (حکم اول) حکم شرعی باشد نه عقلی. <ref>نظام الاعرج، حسن بن محمد، تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیروت، دار الكتب العلميه، منشورات محمد علي بيضون، چاپ اول، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۵۶.</ref> <ref>زرقانى، محمد عبدالعظيم، مناهل العرفان فى علوم القرآن، بیروت، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ اول، ج۲، ص۱۵۰.</ref>
# منسوخ (حکم اول) حکم شرعی باشد نه عقلی.
# منسوخ، محدود به زمان معیّنی نشده باشد، یعنی به صورت حکم دایمی و همیشگی باشد.<ref>طالقانی، عبدالوهاب، علوم قرآن و فهرست منابع، قم دار القرآن الکريم، ۱۳۶۱ش، ص۳۶۳.</ref>
# منسوخ، محدود به زمان معیّنی نشده باشد، یعنی به صورت حکم دایمی و همیشگی باشد.
# زمان ناسخ (حکم دوم) متأخر از زمان منسوخ باشد.<ref>کمالی دزفولی، علی، شناخت قرآن، تهران، اسوه، ۱۳۷۰ش، ص۲۷۰.</ref>
# زمان ناسخ (حکم دوم) متأخر از زمان منسوخ باشد.
# میان حکم اول و دوم تعارض کلی و تام برقرار باشد به گونه‌ای که امکان جمع میان هر دو حکم نباشد.<ref>مولائی‌نیا همدانی، عزت‌الله، نسخ در قرآن، تهران، نشر رايزن، ۱۳۷۸ش، ص۱۷۳.</ref> <ref>معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهيد، ۱۳۸۱ش، ص۲۵۵.</ref><ref>طاهری، حبیب‌الله، درسهایی از علوم قرآنی، قم، اسوه، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۷۲.</ref>
# میان حکم اول و دوم تعارض کلی و تام برقرار باشد به گونه ای که امکان جمع میان هر دو حکم نباشد.
# تشریع ناسخ از سوی شارع صورت گرفته باشد.<ref>زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان في علوم القرآن، بیروت، دار إحياء التراث العربي، ج۲، ص ۷۲.</ref>
# تشریع ناسخ از سوی شارع صورت گرفته باشد.


== اقسام نسخ ==
== اقسام نسخ ==
<nowiki>در میان مسلمانان در مورد وقوع نسخ اختلافی نیست؛ زیرا بیشتر احکام شرایع و ادیان گذشته دین مقدس اسلام نسخ شده است}}</nowiki><ref>رک: خوئی، ابوالقاسم، بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، ترجمه محمد صادق نجفی و هاشم‌زاده هریسی، واحد خوی، دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ پنجم، ج۲، صص۴۷۸–۶۶۲.</ref> و همچنین در خود دین اسلام نیز قسمتی از احکام نسخ شده و به جای آن احکام دیگری وضع گردیده است به عنوان مثال قرآن کریم به نسخ شدن حکمِ نخستین قبله که پیامبر (ص) و مسلمانان به سوی آن نماز می‌خواندند، تصریح می‌کند، و نسخ در این گونه موارد، مورد قبول تمام مسلمانان است. اختلاف در اقسام نسخ عبارت اند از:
در میان مسلمانان در مورد وقوع نسخ اختلافی نیست؛ زیرا بیشتر احکام شرایع و ادیان گذشته دین مقدس [[اسلام]] نسخ شده است.
 
<ref>خوئی، ابوالقاسم، البیان في تفسیر القرآن، قم، مؤسسة إحياء آثار الامام الخوئي، ص۲۸۳.</ref>
۱ـ نسخ فقط در ناحیه تلاوت باشد نه در حکم: یعنی آیه ای داشته باشیم که تنها تلاوت آن نسخ شده با شد و از قرآن حذف شده باشد؛ ولی حکم آن باقی باشد.
<ref>کرمی‌، مرعی‌ بن‌ یوسف‌، قلائد المرجان في الناسخ و المنسوخ من القرآن، غراس، کویت، ۱۴۲۹ق، ص۲۶.</ref>
 
همچنین در خود دین اسلام نیز قسمتی از احکام نسخ شده و به جای آن احکام دیگری وضع گردیده است؛ به عنوان مثال قرآن کریم به نسخ شدن حکمِ نخستین قبله که [[پیامبر(ص)]] و مسلمانان به سوی آن نماز می‌خواندند، تصریح می‌کند.<ref>سوره بقره، آیه۱۴۴.</ref>
۲ـ نسخ در ناحیه تلاوت، و حکم باشد: این دو قسم، از نظر دانشمندان و علمای اسلامی مردود و نفی شده است و چنین نسخی در قرآن کریم وجود ندارد زیرا.
دانشمندان اسلامی در اقسام نسخ اختلاف نظر دارند:
# '''نسخ در تلاوت نه در حکم:''' یعنی آیه‌ای داشته باشیم که تنها تلاوت آن نسخ شده باشد و از قرآن حذف شده باشد؛ ولی حکم آن باقی باشد.
# '''نسخ در تلاوت و حکم:''' این دو قسم، از نظر دانشمندان و علمای اسلامی مردود و نفی شده است؛ زیرا این نوع نسخ، همان عقیده به تحریف قرآن است، در حالی که قرآن تحریف نشده است.<ref>خوئی، ابوالقاسم، البیان في تفسیر القرآن، قم، مؤسسة إحياء آثار الامام الخوئي، ص۲۸۴.</ref>
# '''نسخ فقط در ناحیه حکم نه در تلاوت:''' آن قسم از نسخ که در قرآن انجام شده، این است که آیه‌ای از آیات قرآن نسخ شود و مفهوم و حکم آن در میان مسلمانان واجب العمل نباشد یا اصلاً عمل نمودن به مفهوم آن جایز نباشد و از نظر تلاوت در قرآن ضبط شده باشد و مانند سایر آیات تلاوت شود.<ref>معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهيد، ۱۳۸۱ش، ص۲۵۵.</ref> <ref>سبحانی تبریزی، جعفر، النسخ و البداء في الكتاب و السنة، بیروت، دار الهادي، ۱۴۱۸ق، ص۱۲.</ref>


اولا: قائل بودن به این نوع نسخ، همان عقیده به تحریف قرآن است، در حالی که علما و دانشمندان اسلامی، بر عدم تحریف در قرآن اتفاق نظر دارند.
اکثر دانشمندان و مفسران این نوع نسخ را می‌پذیرند، مانند آیه ۱۲ [[سوره مجادله]] که معروف به [[آیه نجوی|آیه نَجوی]] است و در این آیه خداوند بر مسلمانان شرط فرموده که اگر می‌خواهید با پیامبر(ص) به صورت نجوا و درِگوشی صحبت کنید باید قبل از آن صدقه بدهید، یعنی طبق این آیه شریفه هر کس که می‌خواهد با پیامبر(ص) به صورت نجوی صحبت کند، بر او واجب است که قبل از آن صدقه بدهد، در حالی که این حکم توسط آیه بعدی آن یعنی آیه ۱۳ همین سوره نسخ شده است؛ زیرا در آن آیه، خداوند حکم وجوب صدقه را از عهده مسلمانان برداشته است، از این رو آیه ۱۳ این سوره ناسخ می‌شود.
 
<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانی، چاپ اول، ج۲۴، ص۲۸۴.</ref>
ثانیاً: روایت کننده این اخبار، فقط یک نفر می‌باشد پس خبر واحد می‌باشد به عنوان مثال در مورد قسم اول فقط عمر (خلیفه دوم) آیه رجم را آورده و ادعا نموده که از قرآن است، و در مورد قسم دوم، راوی آن فقط عایشه است، از این رو مسلمانان این ادعا را نپذیرفتند؛ زیرا قرآنی بودن یا نبودن چیزی با خبر یک نفر ثابت نمی‌شود، از طرفی هیچ‌کدام از بزرگان و مفسّران قرآن در آن زمان، چنین حرفی را تأیید نکرده‌اند.
<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲۳، ص۴۵۲.</ref>
 
در اینجا فقط حکم آن برداشته شده است و الاّ تلاوت آن مانند بقیه آیات به اعتبار خود باقی است.
۳ـ نسخ فقط در ناحیه حکم باشد، نه در تلاوت:آن قسم از نسخ که در قرآن انجام شده، این است که آیه ای از آیات قرآن نسخ شود و مفهوم و حکم آن در میان مسلمانان واجب العمل نباشد یا اصلاً عمل نمودن به مفهوم آن جایز نباشد و از نظر تلاوت در قرآن ضبط شده باشد و مانند سایر آیات تلاوت شود.
 
اکثر دانشمندان و مفسّران این نوع نسخ را می‌پذیرند، مانند آیهٔ ۱۲ سورهٔ مجادله که معروف به آیهٔ نَجوی است و در این آیه خداوند بر مسلمانان شرط فرموده که اگر می‌خواهید با پیامبر (صلی الله علیه وآله) به صورت نَجْوی و درِگوشی صحبت کنید باید قبل از آن صدقه بدهید، یعنی طبق این آیه شریفه هر کس که می‌خواهد با پیامبر (صلی الله علیه وآله) به صورت نجوی صحبت کند، بر او واجب است که قبل از آن صدقه بدهد، در حالی که این حکم توسط آیه بعدی آن یعنی آیهٔ ۱۳ همین سوره نسخ شده است؛ زیرا در آن آیه، خداوند حکم وجوب صدقه را از عهدهٔ مسلمانان برداشته است، از این رو آیهٔ ۱۳ این سوره ناسخ می‌شود، برای آیهٔ ۱۲، که در اینجا فقط حکم آن برداشته شده است و الاّ تلاوت آن مانند بقیهٔ آیات به اعتبار خود باقی است.


== فلسفه و وجود آیات منسوخ ==
== فلسفه و وجود آیات منسوخ ==
بنابر عقیدهٔ عقلاء و دانشمندان اسلامی، نسخ در احکام محال نیست بلکه ممکن است حکمی از احکام الهی که در مرحلهٔ تشریع و قانون گذاری تعیین شده بوده برداشته شود و تغییر پیدا کند و حکم دیگری جایگزین آن شود؛ زیرا حکمی که از طرف خداوند تشریع می‌شود، گاهی هدف از تشریع آن اجراشدن آن حکم نیست بلکه منظور دیگری در کار است، مانند آزمایش و امتحان افراد یا اتمام حجت و امثال آن که در این گونه موارد جز امتحان هدف دیگری در میان نیست و نسخ در این گونه موارد، کوچک‌ترین اشکال و محذوری ندارد زیرا هر یک از این دو حکم و حالت یعنی تکلیف و برداشتن تکلیف، هر دو در جای خود دارای حکمت و مصلحت بوده است و یک چنین نسخی مستلزم خلاف حکمت یا عدم اطلاع از حکمت نیست تا دربارهٔ خداوند محال باشد.
نسخ در احکام محال نیست بلکه ممکن است حکمی از احکام الهی که در مرحله [[تشریع]] و قانون‌گذاری تعیین شده بوده، برداشته شود و حکم دیگری جایگزین آن شود؛ زیرا حکمی که از طرف خداوند تشریع می‌شود، گاهی هدف از تشریع آن اجراشدن آن حکم نیست بلکه منظور دیگری در کار است، مانند امتحان افراد یا اتمام حجت و امثال آن که در این گونه موارد جز امتحان هدف دیگری در میان نیست و نسخ در این گونه موارد، کوچک‌ترین اشکالی ندارد. خداوند با این کار می‌تواند افراد را امتحان کند که آیا به این حکم عمل می‌کنند یا نه، مثل این‌که خداوند [[حضرت ابراهیم(ع) در قرآن|حضرت ابراهیم(ع)]] را به ذبح [[اسماعیل(ع)]] امر کرد.<ref>سوره صافات، آیه۱۰۷-۱۰۲.</ref> یا مثل [[واجب شدن صدقه قبل از نجوی و نسخ آن|آیه نجوی]]<ref>سوره مجادله، آیه۱۳-۱۲.</ref> که مردم مأمور به صدقه دادن در موقع سخن گفتن رازگونه از [[رسول‌الله(ص)]] بودند<ref>سوره مجادله، آیه۱۳-۱۲.</ref> و به این وسیله خداوند متعال خواست مسلمانان واقعی از غیر آن معلوم شوند.


و گاهی نیز ممکن است حکمی که روی یک مصلحت واقعی تشریع شده بود، پس از مدتی نسخ شود، ولی نه به این معنا که آن حکم برای همیشه تشریع شده بود و بعداً در اثر کشف مصلحت واقعی یا برخورد با اشکال در مقام اجرا، به ناچار از طرف شارع تبصره خورده یا تغییر پیدا کرده است، بلکه بدین معنی که مدت آن حکم در علم خدا از روز اول کوتاه و موقت بوده و پس از تمام شدن مدت آن، رفع یا تغییر آن اعلان شده است.
هر یک از این دو حکم و حالت یعنی تکلیف و برداشتن تکلیف، در جای خود دارای حکمت و مصلحت بوده است و چنین نسخی مستلزم خلاف حکمت یا عدم اطلاع از حکمت نیست تا درباره خداوند محال باشد. گاهی نیز ممکن است حکمی که روی یک مصلحت واقعی تشریع شده بود، پس از مدتی نسخ شود، ولی نه به این معنا که آن حکم برای همیشه تشریع شده بود و بعداً در اثر کشف مصلحت واقعی یا برخورد با اشکال در مقام اجرا، به ناچار از طرف شارع تبصره خورده یا تغییر پیدا کرده است، بلکه بدین معنی که مدت آن حکم در علم خدا از روز اول کوتاه و موقت بوده و پس از تمام شدن مدت آن، رفع یا تغییر آن اعلان شده است.
<ref>خویی، ابوالقاسم، محاضرات، قم، ناشر دارالهادی للمطبوعات، چاپ سوم، ۱۴۱۰ه‍، ج۵، ص۳۲۸.</ref>
<ref>حکیم، محمدباقر، علوم قرآنی، ترجمه محمدعلی لسانی فشارکی، تهران، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۲۱۱.</ref>


بنابراین نسخ شرعی در واقع بر این معنی است که مدت حکم از اول موقت و محدود بوده و سپری شدن دوران آن، به عنوان نسخ اعلان می‌شود و نسخ به این معنی هیچ اشکال و محذوری ندارد و قطعاً امکان‌پذیر می‌باشد؛ زیرا تأثیر و دخالت خصوصیات و شرائط زمان در ملاک و حکمت احکام و تشریع آن قابل انکار و تردید نیست و ممکن است یک زمان، شرایط و خصوصیّاتی داشته باشد که حکم مخصوص را ایجاد کند و زمان دیگر، با شرایط خاص دیگر، حکم دیگر را.
بنابراین نسخ شرعی در واقع بر این معنی است که مدت حکم از اول موقت و محدود بوده و سپری شدن دوران آن، به عنوان نسخ اعلان می‌شود و نسخ به این معنی هیچ اشکال و محذوری ندارد و قطعاً امکان‌پذیر می‌باشد؛ زیرا تأثیر و دخالت خصوصیات و شرائط زمان در ملاک و حکمت احکام و تشریع آن قابل انکار و تردید نیست و ممکن است یک زمان، شرایط و خصوصیّاتی داشته باشد که حکم مخصوص را ایجاد کند و زمان دیگر، با شرایط خاص دیگر، حکم دیگر را.


به بیان دیگر، در هر حرکت اصلاحی و روبه پیش، لازمهٔ تکامل، نسخ برخی آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها می‌باشد؛ زیرا در یک حرکت تدریجی وجود مراحل پی درپی و تغییر شرایط، لزوم بازنگری در برنامه را ضروری می‌سازد، البته این تا موقعی است که حرکت به رشد نهایی و کمالِ مقصود نرسیده باشد، لذا هرگاه برنامه‌ها تکامل یافت مسألهٔ نسخ نیز منتفی می‌شود و از این رو نسخ در یک شریعت تا موقعی است که پیامبر حیات داشته باشد و فوت وی دیگر جایی برای نسخ در شریعت باقی نمی‌گذارد. به عنوان مثال، نسخ در یک شریعت نوبنیاد همانند نسخه‌های طبیب است که با شرائط و احوال مریض تغییر پیدا می‌کند و نسخهٔ دیروز در جای خودمفید و نسخهٔ امروز نیز در جای خود مفید است، لذا خداوند می‌فرماید: {{قرآن|مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَه أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ<ref>بقره / ۱۰۶.</ref> هر حکمی را نسخ کنیم‏، یا نسخ آن را به تأخیر اندازیم‏، بهتر از آن‏، یا همانند آن را می‌آوریم‏. آیا نمی‌دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است‏؟! پس هر گونه نسخ که صورت می‌گیرد هر یک در جای خود درست بوده و نسبت به شرایط، رعایت اصلح شده است، و مقصود از {{قرآن|بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا}} لحاض دو حالت است:
خداوند می‌فرماید: {{قرآن|مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَه أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ|ترجمه=هر حکمی را نسخ کنیم، یا نسخ آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می‌آوریم. آیا نمی‌دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است؟!|سوره=بقره|آیه=۱۰۶}}  پس هر گونه نسخ که صورت می‌گیرد هر یک در جای خود درست بوده و نسبت به شرایط، رعایت اصلح شده است. زیرا هر یک با شرایط متناسب خود توافق کامل دارد؛ از طرفی این آیه می‌خواهد این شُبهه را بزداید که در نسخِ احکام یا شرایع هیچ گونه اشتباه یا تغییر در رأی که حاکی از پی بردن به ناروایی حکم سابق باشد، رُخ نداده است بلکه هر یک در جای خود روا می‌باشد.<ref>معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ص۲۴۹.</ref>
 
اگر حکم دیروز را نسبت به شرایط امروز بنگری حکم امروز اصلح (خیر) است.
 
و اگر هر یک را در جای خود بنگری هر دو حکم همانندند.
 
زیرا هر یک با شرایط متناسب خود توافق کامل دارد؛ از طرفی این آیه می‌خواهد این شُبهه را بزداید که در نسخِ احکام یا شرایع هیچ گونه اشتباه یا تغییر در رأی که حاکی از پی بردن به ناروایی حکم سابق باشد، رُخ نداده است بلکه هر یک در جای خود روا می‌باشد.}}<ref>معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ص۲۴۹.</ref>
 
== نکات مهم سه‌گانه ==
۱ـ مورد نسخ: نسخ فقط در اوامر و نواهی است یعنی فقط در احکام شرعی می‌باشد، و لذا در مورد مسائل عقلی و اعتقادات، مثلاً در مورد ذات یا صفات خداوند متعال یا نسبت به ارسال پیامبران و کتاب‌های آسمانی آنها و همچنین در مورد روز قیامت و نیز اصول عبادات و معاملات و…، نسخ وجود ندارد؛ زیرا این اصولِ اعتقادی در تمام شرایع الهی وجود داشته و مورد اتفاق نظر همهٔ شرایع می‌باشند، همان‌طور که خداوند متعال فرمود: {{قرآن|شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّی بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَی وَعِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ<ref>شوری / ۱۳.</ref> آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود؛ و آنچه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم این بود که‏: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت می‌کنید! خداوند هر کس را بخواهد برمی‌گزیند، و کسی را که به سوی او بازگردد هدایت می‌کند.
 
۲ـ ناسخ کیست: ناسخ تنها و تنها باید شارع حکیم باشد ولی پیامبران و امامان معصوم(ع) چون از منبع وحی سخن می‌گویند {{قرآن|وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَی. إِنْ هُوَ إِلا وَحْیٌ یُوحَی}}<ref>نجم / ۴ – ۳.</ref> پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید بلکه هر چه می‌گوید چیزی نیست مگر این که به او وحی شده است.
 
لذا به آنان نیز اطلاق شارع می‌گردد و غیر از اینها، دیگران حقّی در نسخ ندارند.
 
۳ـ تعداد آیات منسوخه: کسانی که شرایط مقرر در تحقیق نسخ را نادیده گرفته، یا نسخ را به مفهوم عام آن گرفته‌اند (که نزد پیشینیان کاربرد داشته و شامل عام و خاص، و مطلق و مقید نیز شده) آمار آیات منسوخه را تا ۲۸۸ آیه رسانده‌اند، ولی به نظر می‌رسد که یک زیاده روی است و با ضوابط نسخ سازگاری ندارد؛ از طرفی می‌بینیم که در کتاب البیان، آیت اللّه خویی به بیش از یک آیه (آیهٔ نجوای) قائل به نسخ نیست؛ ولی با ملاحظه آیات دیگری در این باب، آیات منسوخه حدود بیست و اندی خواهد بود، از این رو شُبههٔ وجود آیات منسوخهٔ در قران که موجب گمراه شدن مراجعه کنندگان باشد، اساساً منتفی است.<ref>معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، همان.</ref>


<span></span>
== تعداد آیات نسخ‌شده ==
{{مطالعه بیشتر}}
دانشمندان علوم قرآنی در تعداد آیات نسخ‌شده اختلاف نظر دارند:
# '''نسخ فقط در آیه نجوی:''' مرحوم خوئی با بررسی آیات ادعا شده بر نسخ آن‌ها، فقط آیه نجوی<ref>سوره مجادله، آیه۱۲.</ref> را در قرآن از آیات نسخ شده می‌داند که با آیه بعدی<ref>سوره مجادله آیه۱۳.</ref> نسخ شده است و بقیه آیات ادعایی بر نسخ شدن را رد می‌کند.<ref>خوئی، ابوالقاسم، البیان في تفسیر القرآن، قم، مؤسسه إحياء آثار الامام الخوئي، ص۳۶۷-۲۸۶.</ref>
# '''نسخ یازده آیه:''' مرحوم معرفت آیات نسخ شده را یازده آیه در هفت عنوان آورده است.<ref>معرفت، محمدهادی، ‌التمهید في علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهيد، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۰۶-۲۹۵.</ref>
# '''نسخ بیست آیه در قرآن:''' سیوطی بیست آیه را از آیات نسخ شده قرآن می‌شمارد.<ref> سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر، الإتقان في علوم القرآن، بیروت، دار الکتاب العربي، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۵۸.</ref>
# '''نسخ بیست و دو آیه در قرآن:''' زرقانی در کتاب مناهل العرفان فی علوم القرآن ۲۲ آیه را آورده است که مشهور به نسخ شده‌اند. وی در نسخ شدن برخی از این آیات تردیدهایی هم نقل می‌کند.<ref>زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان في علوم القرآن، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ج۲، ص۱۵۱.</ref>
# '''نسخ بیش از دویست آیه:''' در قرآن گاهی آیه‌ای خاص و آیه دیگر عام است، آیه‌ای مطلق و آیه دیگر برای آن قید آورده است، آیه‌ای خلاصه است و آیه دیگر آن را تفصیل داده است. برخی این آیات را جزو آیات ناسخ و منسوخ دانسته است که مرحوم معرفت به برخی از این آیات اشاره کرده و نسخ شدن‌شان را رد کرده است.<ref>معرفت، محمدهادی، ‌التمهید في علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهيد، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۹۰-۳۰۷.</ref>


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ سید ابوالقاسم خوئی؛ البیان فی تفسیر القرآن، بی جا، امید، بی تا، ص۲۷۷ به بعد.
* نسخ در قرآن، عزت‌الله مولائی‌نیا همدانی،  تهران، نشر رايزن، ۱۳۷۸ش.
 
* ناسخ و منسوخ در قرآن، محمد حسینی بهشتی،تهران: روزنه، ۱۳۹۴ش.
۲ـ سید محمدباقر حکیم؛ علوم القرآن.
* بررسی تطبیقی نسخ در قرآن کریم، عبدالرسول حسینی‌زاده، قم، موسسه بوستان کتاب، ۱۳۹۳ش.
 
۳ـ محمدهادی معرفت؛ التمهید فی علوم القرآن.
 
۴ـ محمدهادی معرفت؛ علوم قرآنی؛ (قم: مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ اول).
 
۵ـ منّاع القطّان؛ مباحث فی علوم القرآن.
 
۶ـ حسین جوان آراسته؛ در سنامه علوم قرآنی.
 
۷ـ محمدباقر سعیدی روشن؛ علوم قرآنی.
 
۸ـ سیدابوالقاسم خوئی؛ بیان در علوم و مسائل کلی قرآن؛ ترجمهٔ محمدصادق نجفی و….
 
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۸۲: خط ۶۷:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = ناسخ و منسوخ
| شاخه فرعی۱ = ناسخ و منسوخ
|شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ ژوئن ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۴۷

سؤال

معنا، شرایط و اقسام نسخ در قرآن چیست؟

نسخ عبارت است از لغو حکمی دینی با حکم دینی‌ای دیگر. شارع مقدس پس از آنکه وقت و مدت و مصلحت حکمی به پایان رسیده است، آن حکم را برمی‌دارد و حکمی دیگر را جایگزین می‌کند. در وقوع نسخ شکی میان مسلمانان نیست. از جمله تغییر قبله. آنچه که از اقسام نسخ مورد توافق علما است نسخ در حکم است نه در تلاوت. یعنی آیه‌ای در قرآن باشد اما حکم آن برداشته شود. همچون آیه نجوی.

در فلسفه نسخ گفته شده است که گاهی تشریع برای امتحان عده‌ای خاص است و بعد از نسخ، این امتحان برداشته می‌شود. یا اینکه حکمی برای مصلحتی موقتی است و پس از سپری شدن مدت خاص، آن قانون برداشته می‌شود.

معنای نسخ

نسخ در اصطلاح دینی، با الهام از معنای لغوی آن، [۱] [۲] [۳] عبارت است از برداشته شدن حکمی از احکامِ ثابتِ دینی، در اثر سپری شدن وقت و مدت آن، یعنی برداشتن حکم سابق که بر حسب ظاهر، اقتضای دوام داشته، به وسیله تشریع حکم لاحق (بَعدی) به گونه‌ای که جایگزین آن گردد. [۴] [۵]

شرایط نسخ

اگر حکمی ناسخ و باطل کننده حکم قبلی باشد، باید دارای شرایطی باشد:

  1. منسوخ (حکم اول) حکم شرعی باشد نه عقلی. [۶] [۷]
  2. منسوخ، محدود به زمان معیّنی نشده باشد، یعنی به صورت حکم دایمی و همیشگی باشد.[۸]
  3. زمان ناسخ (حکم دوم) متأخر از زمان منسوخ باشد.[۹]
  4. میان حکم اول و دوم تعارض کلی و تام برقرار باشد به گونه‌ای که امکان جمع میان هر دو حکم نباشد.[۱۰] [۱۱][۱۲]
  5. تشریع ناسخ از سوی شارع صورت گرفته باشد.[۱۳]

اقسام نسخ

در میان مسلمانان در مورد وقوع نسخ اختلافی نیست؛ زیرا بیشتر احکام شرایع و ادیان گذشته دین مقدس اسلام نسخ شده است. [۱۴] [۱۵] همچنین در خود دین اسلام نیز قسمتی از احکام نسخ شده و به جای آن احکام دیگری وضع گردیده است؛ به عنوان مثال قرآن کریم به نسخ شدن حکمِ نخستین قبله که پیامبر(ص) و مسلمانان به سوی آن نماز می‌خواندند، تصریح می‌کند.[۱۶] دانشمندان اسلامی در اقسام نسخ اختلاف نظر دارند:

  1. نسخ در تلاوت نه در حکم: یعنی آیه‌ای داشته باشیم که تنها تلاوت آن نسخ شده باشد و از قرآن حذف شده باشد؛ ولی حکم آن باقی باشد.
  2. نسخ در تلاوت و حکم: این دو قسم، از نظر دانشمندان و علمای اسلامی مردود و نفی شده است؛ زیرا این نوع نسخ، همان عقیده به تحریف قرآن است، در حالی که قرآن تحریف نشده است.[۱۷]
  3. نسخ فقط در ناحیه حکم نه در تلاوت: آن قسم از نسخ که در قرآن انجام شده، این است که آیه‌ای از آیات قرآن نسخ شود و مفهوم و حکم آن در میان مسلمانان واجب العمل نباشد یا اصلاً عمل نمودن به مفهوم آن جایز نباشد و از نظر تلاوت در قرآن ضبط شده باشد و مانند سایر آیات تلاوت شود.[۱۸] [۱۹]

اکثر دانشمندان و مفسران این نوع نسخ را می‌پذیرند، مانند آیه ۱۲ سوره مجادله که معروف به آیه نَجوی است و در این آیه خداوند بر مسلمانان شرط فرموده که اگر می‌خواهید با پیامبر(ص) به صورت نجوا و درِگوشی صحبت کنید باید قبل از آن صدقه بدهید، یعنی طبق این آیه شریفه هر کس که می‌خواهد با پیامبر(ص) به صورت نجوی صحبت کند، بر او واجب است که قبل از آن صدقه بدهد، در حالی که این حکم توسط آیه بعدی آن یعنی آیه ۱۳ همین سوره نسخ شده است؛ زیرا در آن آیه، خداوند حکم وجوب صدقه را از عهده مسلمانان برداشته است، از این رو آیه ۱۳ این سوره ناسخ می‌شود. [۲۰] [۲۱] در اینجا فقط حکم آن برداشته شده است و الاّ تلاوت آن مانند بقیه آیات به اعتبار خود باقی است.

فلسفه و وجود آیات منسوخ

نسخ در احکام محال نیست بلکه ممکن است حکمی از احکام الهی که در مرحله تشریع و قانون‌گذاری تعیین شده بوده، برداشته شود و حکم دیگری جایگزین آن شود؛ زیرا حکمی که از طرف خداوند تشریع می‌شود، گاهی هدف از تشریع آن اجراشدن آن حکم نیست بلکه منظور دیگری در کار است، مانند امتحان افراد یا اتمام حجت و امثال آن که در این گونه موارد جز امتحان هدف دیگری در میان نیست و نسخ در این گونه موارد، کوچک‌ترین اشکالی ندارد. خداوند با این کار می‌تواند افراد را امتحان کند که آیا به این حکم عمل می‌کنند یا نه، مثل این‌که خداوند حضرت ابراهیم(ع) را به ذبح اسماعیل(ع) امر کرد.[۲۲] یا مثل آیه نجوی[۲۳] که مردم مأمور به صدقه دادن در موقع سخن گفتن رازگونه از رسول‌الله(ص) بودند[۲۴] و به این وسیله خداوند متعال خواست مسلمانان واقعی از غیر آن معلوم شوند.

هر یک از این دو حکم و حالت یعنی تکلیف و برداشتن تکلیف، در جای خود دارای حکمت و مصلحت بوده است و چنین نسخی مستلزم خلاف حکمت یا عدم اطلاع از حکمت نیست تا درباره خداوند محال باشد. گاهی نیز ممکن است حکمی که روی یک مصلحت واقعی تشریع شده بود، پس از مدتی نسخ شود، ولی نه به این معنا که آن حکم برای همیشه تشریع شده بود و بعداً در اثر کشف مصلحت واقعی یا برخورد با اشکال در مقام اجرا، به ناچار از طرف شارع تبصره خورده یا تغییر پیدا کرده است، بلکه بدین معنی که مدت آن حکم در علم خدا از روز اول کوتاه و موقت بوده و پس از تمام شدن مدت آن، رفع یا تغییر آن اعلان شده است. [۲۵] [۲۶]

بنابراین نسخ شرعی در واقع بر این معنی است که مدت حکم از اول موقت و محدود بوده و سپری شدن دوران آن، به عنوان نسخ اعلان می‌شود و نسخ به این معنی هیچ اشکال و محذوری ندارد و قطعاً امکان‌پذیر می‌باشد؛ زیرا تأثیر و دخالت خصوصیات و شرائط زمان در ملاک و حکمت احکام و تشریع آن قابل انکار و تردید نیست و ممکن است یک زمان، شرایط و خصوصیّاتی داشته باشد که حکم مخصوص را ایجاد کند و زمان دیگر، با شرایط خاص دیگر، حکم دیگر را.

خداوند می‌فرماید: ﴿مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَه أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ هر حکمی را نسخ کنیم، یا نسخ آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می‌آوریم. آیا نمی‌دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است؟!(بقره:۱۰۶) پس هر گونه نسخ که صورت می‌گیرد هر یک در جای خود درست بوده و نسبت به شرایط، رعایت اصلح شده است. زیرا هر یک با شرایط متناسب خود توافق کامل دارد؛ از طرفی این آیه می‌خواهد این شُبهه را بزداید که در نسخِ احکام یا شرایع هیچ گونه اشتباه یا تغییر در رأی که حاکی از پی بردن به ناروایی حکم سابق باشد، رُخ نداده است بلکه هر یک در جای خود روا می‌باشد.[۲۷]

تعداد آیات نسخ‌شده

دانشمندان علوم قرآنی در تعداد آیات نسخ‌شده اختلاف نظر دارند:

  1. نسخ فقط در آیه نجوی: مرحوم خوئی با بررسی آیات ادعا شده بر نسخ آن‌ها، فقط آیه نجوی[۲۸] را در قرآن از آیات نسخ شده می‌داند که با آیه بعدی[۲۹] نسخ شده است و بقیه آیات ادعایی بر نسخ شدن را رد می‌کند.[۳۰]
  2. نسخ یازده آیه: مرحوم معرفت آیات نسخ شده را یازده آیه در هفت عنوان آورده است.[۳۱]
  3. نسخ بیست آیه در قرآن: سیوطی بیست آیه را از آیات نسخ شده قرآن می‌شمارد.[۳۲]
  4. نسخ بیست و دو آیه در قرآن: زرقانی در کتاب مناهل العرفان فی علوم القرآن ۲۲ آیه را آورده است که مشهور به نسخ شده‌اند. وی در نسخ شدن برخی از این آیات تردیدهایی هم نقل می‌کند.[۳۳]
  5. نسخ بیش از دویست آیه: در قرآن گاهی آیه‌ای خاص و آیه دیگر عام است، آیه‌ای مطلق و آیه دیگر برای آن قید آورده است، آیه‌ای خلاصه است و آیه دیگر آن را تفصیل داده است. برخی این آیات را جزو آیات ناسخ و منسوخ دانسته است که مرحوم معرفت به برخی از این آیات اشاره کرده و نسخ شدن‌شان را رد کرده است.[۳۴]

مطالعه بیشتر

  • نسخ در قرآن، عزت‌الله مولائی‌نیا همدانی، تهران، نشر رايزن، ۱۳۷۸ش.
  • ناسخ و منسوخ در قرآن، محمد حسینی بهشتی،تهران: روزنه، ۱۳۹۴ش.
  • بررسی تطبیقی نسخ در قرآن کریم، عبدالرسول حسینی‌زاده، قم، موسسه بوستان کتاب، ۱۳۹۳ش.

منابع

  1. فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۰۱.
  2. صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغه، بيروت، عالم الكتاب‏، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۶۶.
  3. عسكرى، حسن بن عبدالله، الفروق في اللغه، بيروت، دار الآفاق الجديده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق، ص۵۰.
  4. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن - بيروت - دمشق، دار القلم- الدار الشاميه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۸۰۱.
  5. قرشى بنايى، على اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الاسلاميه، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق، ج۷، ص۵۵.
  6. نظام الاعرج، حسن بن محمد، تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیروت، دار الكتب العلميه، منشورات محمد علي بيضون، چاپ اول، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۵۶.
  7. زرقانى، محمد عبدالعظيم، مناهل العرفان فى علوم القرآن، بیروت، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ اول، ج۲، ص۱۵۰.
  8. طالقانی، عبدالوهاب، علوم قرآن و فهرست منابع، قم دار القرآن الکريم، ۱۳۶۱ش، ص۳۶۳.
  9. کمالی دزفولی، علی، شناخت قرآن، تهران، اسوه، ۱۳۷۰ش، ص۲۷۰.
  10. مولائی‌نیا همدانی، عزت‌الله، نسخ در قرآن، تهران، نشر رايزن، ۱۳۷۸ش، ص۱۷۳.
  11. معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهيد، ۱۳۸۱ش، ص۲۵۵.
  12. طاهری، حبیب‌الله، درسهایی از علوم قرآنی، قم، اسوه، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۷۲.
  13. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان في علوم القرآن، بیروت، دار إحياء التراث العربي، ج۲، ص ۷۲.
  14. خوئی، ابوالقاسم، البیان في تفسیر القرآن، قم، مؤسسة إحياء آثار الامام الخوئي، ص۲۸۳.
  15. کرمی‌، مرعی‌ بن‌ یوسف‌، قلائد المرجان في الناسخ و المنسوخ من القرآن، غراس، کویت، ۱۴۲۹ق، ص۲۶.
  16. سوره بقره، آیه۱۴۴.
  17. خوئی، ابوالقاسم، البیان في تفسیر القرآن، قم، مؤسسة إحياء آثار الامام الخوئي، ص۲۸۴.
  18. معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهيد، ۱۳۸۱ش، ص۲۵۵.
  19. سبحانی تبریزی، جعفر، النسخ و البداء في الكتاب و السنة، بیروت، دار الهادي، ۱۴۱۸ق، ص۱۲.
  20. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانی، چاپ اول، ج۲۴، ص۲۸۴.
  21. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲۳، ص۴۵۲.
  22. سوره صافات، آیه۱۰۷-۱۰۲.
  23. سوره مجادله، آیه۱۳-۱۲.
  24. سوره مجادله، آیه۱۳-۱۲.
  25. خویی، ابوالقاسم، محاضرات، قم، ناشر دارالهادی للمطبوعات، چاپ سوم، ۱۴۱۰ه‍، ج۵، ص۳۲۸.
  26. حکیم، محمدباقر، علوم قرآنی، ترجمه محمدعلی لسانی فشارکی، تهران، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۲۱۱.
  27. معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ص۲۴۹.
  28. سوره مجادله، آیه۱۲.
  29. سوره مجادله آیه۱۳.
  30. خوئی، ابوالقاسم، البیان في تفسیر القرآن، قم، مؤسسه إحياء آثار الامام الخوئي، ص۳۶۷-۲۸۶.
  31. معرفت، محمدهادی، ‌التمهید في علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهيد، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۰۶-۲۹۵.
  32. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر، الإتقان في علوم القرآن، بیروت، دار الکتاب العربي، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۵۸.
  33. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان في علوم القرآن، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ج۲، ص۱۵۱.
  34. معرفت، محمدهادی، ‌التمهید في علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهيد، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۹۰-۳۰۷.