تعاریف ایمان نخبه‌گرایانه یا عمومی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
نخبه‌گرا بودن یعنی تعریف تنها شامل تعدادی از نخبگان شود. «رويارويي مجذوبانه با خداوند»، تعریف مجتهد شبستری، به اقرار خودش نخبه‌گرایانه است؛<ref>کیان، ش ۵۲، ص۱۰–۱۱.</ref> چنان‌که تعریف مصطفی ملکیان که ایمان به «دویدن در پی آواز حقیقت» نیز چنین است. اما تعریف به معرفت قلبی و امید عمومیت دارد و تنها شامل نخبگان نمی‌شود.<ref>کیان، ش ۵۲، ص۵۱.</ref>
نخبه‌گرا بودن یعنی تعریف تنها شامل تعدادی از نخبگان شود. «رويارويي مجذوبانه با خداوند»، تعریف مجتهد شبستری، به اقرار خودش نخبه‌گرایانه است؛<ref>کیان، ش ۵۲، ص۱۰–۱۱.</ref> چنان‌که تعریف مصطفی ملکیان که ایمان به «دویدن در پی آواز حقیقت» نیز چنین است. اما تعریف به معرفت قلبی و امید عمومیت دارد و تنها شامل نخبگان نمی‌شود.<ref>کیان، ش ۵۲، ص۵۱.</ref>


ممکن است این ایراد گرفته شود که لحن قرآن در باب ایمان، نخبه‌گرایانه است. آن‌جا که می‌گوید: {{قرآن|وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ|ترجمه=لکن بیش‌تر مردمان به آن ایمان نمی‌آورند.|سوره=هود: ۱۷ رعد: ۱}} و یا {{قرآن|وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ| سوره = یوسف|آیه = ۱۰۶|ترجمه = و بیشترین خلق به خدا ایمان نمی‌آورند، مگر آن که مشرک شوند.}} از این آیات مختص بودن ایمان  برای نخبگان نتیجه گرفته می‌شود. اما باید توجه داشت بیشتر این نمونه‌ها که حدود هفتاد آیه است درباره علم است: {{قرآن|وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ|سوره = اعراف|آیه = ۱۸۷|ترجمه = لیکن اکثر مردم بر این حقیقت آگاه نیستند.}} و پس از آن موضوع درباره شکر است؛ {{قرآن|وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ|سوره = غافر|آیه = ۶۱|ترجمه = لیکن بیش‌تر مردم شکرگذار نیستند.}}
این ایراد گرفته می‌شود که لحن قرآن در باب ایمان، نخبه‌گرایانه است. آن‌جا که می‌گوید: {{قرآن|وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ|سوره=هود: ۱۷ رعد: ۱|ترجمه=لکن بیش‌تر مردمان به آن ایمان نمی‌آورند.}} و یا {{قرآن|وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ| سوره = یوسف|آیه = ۱۰۶|ترجمه = و بيشترشان به خدا ايمان نياورند بلكه همچنان مشركند.}} از این آیات مختص بودن ایمان  برای نخبگان نتیجه گرفته می‌شود. اما باید توجه داشت بیشتر این نمونه‌ها که حدود هفتاد آیه است درباره علم است: {{قرآن|وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ|سوره = اعراف|آیه = ۱۸۷|ترجمه = لیکن اکثر مردم بر این حقیقت آگاه نیستند.}} و پس از آن موضوع درباره شکر است؛ {{قرآن|وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ|سوره = غافر|آیه = ۶۱|ترجمه = لیکن بیش‌تر مردم شکرگذار نیستند.}}


* در بیش‌تر این نمونه‌ها از تعبیر «اکثرهم» استفاده شده که همراه با ضمیر است، و این ضمایر اشاره به اقوام سابق دارد؛ پس معنا چنین است که مثلاً «اکثر قوم ابراهیم چنین‌اند»، و به این ترتیب عمومیت ندارد.
* در بیش‌تر این نمونه‌ها از تعبیر «اکثرهم» استفاده شده که همراه با ضمیر است، و این ضمایر اشاره به اقوام سابق دارد؛ پس معنا چنین است که مثلاً «اکثر قوم ابراهیم چنین‌اند»، و به این ترتیب عمومیت ندارد.

نسخهٔ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۳:۲۳

سؤال

ایا تعاریف از ایمان نخبه گرایانه است و یا برای عموم مردم مناسب است؟

نخبه‌گرا بودن یعنی تعریف تنها شامل تعدادی از نخبگان شود. «رويارويي مجذوبانه با خداوند»، تعریف مجتهد شبستری، به اقرار خودش نخبه‌گرایانه است؛[۱] چنان‌که تعریف مصطفی ملکیان که ایمان به «دویدن در پی آواز حقیقت» نیز چنین است. اما تعریف به معرفت قلبی و امید عمومیت دارد و تنها شامل نخبگان نمی‌شود.[۲]

این ایراد گرفته می‌شود که لحن قرآن در باب ایمان، نخبه‌گرایانه است. آن‌جا که می‌گوید: ﴿وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ؛ لکن بیش‌تر مردمان به آن ایمان نمی‌آورند.(هود: ۱۷ رعد: ۱) و یا ﴿وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ؛ و بيشترشان به خدا ايمان نياورند بلكه همچنان مشركند.(یوسف:۱۰۶) از این آیات مختص بودن ایمان برای نخبگان نتیجه گرفته می‌شود. اما باید توجه داشت بیشتر این نمونه‌ها که حدود هفتاد آیه است درباره علم است: ﴿وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ؛ لیکن اکثر مردم بر این حقیقت آگاه نیستند.(اعراف:۱۸۷) و پس از آن موضوع درباره شکر است؛ ﴿وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ؛ لیکن بیش‌تر مردم شکرگذار نیستند.(غافر:۶۱)

  • در بیش‌تر این نمونه‌ها از تعبیر «اکثرهم» استفاده شده که همراه با ضمیر است، و این ضمایر اشاره به اقوام سابق دارد؛ پس معنا چنین است که مثلاً «اکثر قوم ابراهیم چنین‌اند»، و به این ترتیب عمومیت ندارد.
  • در آن نمونه‌هایی که آیه ناظر به ایمان بوده، و عمومیت نیز داشته باشد، مراد، ایمان کامل و توحید ناب است.[۳] به تعبیر دیگر ایمان مراتبی دارد و مرتبه بالا و کامل آن تنها در افرادی نادر پدید می‌آید. ایمان مراتبی دیگر نیز دارد که شامل غیر نخبگان هم می‌شود.
  • باید میان تعریف محدود و قلّت مصداق تفاوت گذارد. بدین معنا که گاه ما از ابتدا تعریف ایمان را چنان محدود و همراه با خسّت بیان می‌کنیم که مصادیق نادری داشته باشد؛ اما زمانی تعریف به خودی خود عمومیت دارد، ولی مصادیق خالص آن اندک‌اند. با توجه به این نکته باید گفت تعریف نخست (معرفت قلبی) در عین حال که تعریفی پیشینی است، به کار هدایت جامعه می‌آید، و عمومیت لازم را نیز داراست؛ هرچند مصداق خالص و تمام‌عیار آن بسیار اندک باشد.

منابع

  1. کیان، ش ۵۲، ص۱۰–۱۱.
  2. کیان، ش ۵۲، ص۵۱.
  3. المیزان، ج۱۸، ص۲۷۴، و ج۱۵، ص۲۵۲.