تکبر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه: تقویت) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
پس تکبر و خود بزرگبینی بزرگترین گناه محسوب میشود. همان گونه که علی(ع) فرمود: «ایّاک و الکبر فانّهُ اعظمُ الذنوب»<ref>شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۲۸۰.</ref> از تکبر بر حذر باش؛ زیرا که آن از گناهان بزرگ است و ریشه اصلی تکبر و خود بزرگ بینی نیز انحراف در عقیده و فکر است. فردی که فکر میکند بهتر از دیگران است، نسبت به آنها احساس برتری میکند؛ بنابراین باید ریشهها و عوامل تکبر و خود بزرگبینی و غرور را بشناسیم و اگر خواسته باشیم از بروز این صفات جلوگیری کنیم یا در خودمان اصلاح نماییم، باید ریشههای آن را قطع نماییم. | پس تکبر و خود بزرگبینی بزرگترین گناه محسوب میشود. همان گونه که علی(ع) فرمود: «ایّاک و الکبر فانّهُ اعظمُ الذنوب»<ref>شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۲۸۰.</ref> از تکبر بر حذر باش؛ زیرا که آن از گناهان بزرگ است و ریشه اصلی تکبر و خود بزرگ بینی نیز انحراف در عقیده و فکر است. فردی که فکر میکند بهتر از دیگران است، نسبت به آنها احساس برتری میکند؛ بنابراین باید ریشهها و عوامل تکبر و خود بزرگبینی و غرور را بشناسیم و اگر خواسته باشیم از بروز این صفات جلوگیری کنیم یا در خودمان اصلاح نماییم، باید ریشههای آن را قطع نماییم. | ||
دو واژه تکبر و غرور از اصطلاحات قرآني و حديثي هستند كه در فارسي استعمال مي شوند. لفظ غرور در فارسي به معناي تكبر به كار مي¬رود؛ ولي همين لفظ در عربي به معني فريب دادن و فريفتن است. اين كه در آيات و روايات وارد شده كه دنيا دارالغرور است يعني دنيا محل فريفتن و فريب¬دادن و گول¬خوردن انسان است به وسيله تجملات دنيا، نفس، شيطان و ... . به هرحال آنچه كه ما امروزه در فارسي از كلمه غرور قصد مي¬كنيم همان چيزي است كه معادل و مساوي تكبر است پس اگر سخن از غرور و تكبر گفته مي شود به دليل همساني معنايي اين دو لفظ در فارسي است. | |||
== تکبر == | == تکبر == |
نسخهٔ ۱۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۰۸
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
تکبر چیست؟
مقدمه
تکبر و خود بزرگبینی، شهرت طلبی و غرور از جمله بیماریهای اخلاقی است که هم در دنیا و هم در آخرت پیامدهای منفی و زیانبار برای انسان به همراه دارد. در آیات قرآن و روایات ائمه اطهار(ع) به آثار و پیامدهای این صفات تصریح شده و آمده است که انسانها در طول تاریخ به دلیل این صفات پست و نامطلوب به چه مشکلاتی در زندگی فردی و اجتماعی خود دچار شدهاند.[۱] یکی از بارزترین مصداقهای تکبر و خود بزرگبینی و مبتلا شدن به انحرافات فکری، داستان ابلیس است که در قرآن بارها به آن پرداخته شده و از آن سخن به میان آمده است. انحرافات فکری در واقع زیر بنای این رذایل اخلاقی است. وقتی خداوند از ملائکه خواست تا در برابر آدم سجده کنند، همه سجده کردند جز ابلیس، ابلیس مبتلا به تکبر و خود بزرگبینی شده و فکر میکرد که از نظر خلقت و آفرینش از آدم بهتر است.[۲]
در واقع زیر بنای تکبر و غرور نیز انحرافات فکری است. این نخستین گناهی است که در جهان به وقوع پیوست، گناهی که سبب شد فردی همچون ابلیس که سالیان دراز و به تعبیر امیر مؤمنان علی(ع) در خطبه قاصعه شش هزار سال خدا را عبادت کرده بود، به سبب تکبر و غرور و به دلیل انحرافات فکری، تمام عبادات و اعمال او بر باد رفت و از آن مقام والا که همنشین با فرشتگان و مقام قرب خدا بود، یکباره سقوط کرد، و درست به همین دلیل خدا او را خوار و ذلیل و پست گردانید.
علی(ع) در این باره میفرماید: «الا ترون کیفَ صغَّرهُ الله بتکبُّره و وضعَهُ بترَفّعِهِ فجعله فی الدنیا مدحوراً و اعدّلهُ فی الآخره سعیراً»[۳] آیا نمیبینید چگونه او را خداوند به سبب تکبرش، تحقیر کرد و بر اثر غرور و بلند پروازی بیدلیلش، وی را پست و خوار گردانید، از همین رو او را در دنیا مطرود ساخت و آتش برافروخته دوزخ را در آخرت برای او مهیا نمود.
پس تکبر و خود بزرگبینی بزرگترین گناه محسوب میشود. همان گونه که علی(ع) فرمود: «ایّاک و الکبر فانّهُ اعظمُ الذنوب»[۴] از تکبر بر حذر باش؛ زیرا که آن از گناهان بزرگ است و ریشه اصلی تکبر و خود بزرگ بینی نیز انحراف در عقیده و فکر است. فردی که فکر میکند بهتر از دیگران است، نسبت به آنها احساس برتری میکند؛ بنابراین باید ریشهها و عوامل تکبر و خود بزرگبینی و غرور را بشناسیم و اگر خواسته باشیم از بروز این صفات جلوگیری کنیم یا در خودمان اصلاح نماییم، باید ریشههای آن را قطع نماییم.
دو واژه تکبر و غرور از اصطلاحات قرآني و حديثي هستند كه در فارسي استعمال مي شوند. لفظ غرور در فارسي به معناي تكبر به كار مي¬رود؛ ولي همين لفظ در عربي به معني فريب دادن و فريفتن است. اين كه در آيات و روايات وارد شده كه دنيا دارالغرور است يعني دنيا محل فريفتن و فريب¬دادن و گول¬خوردن انسان است به وسيله تجملات دنيا، نفس، شيطان و ... . به هرحال آنچه كه ما امروزه در فارسي از كلمه غرور قصد مي¬كنيم همان چيزي است كه معادل و مساوي تكبر است پس اگر سخن از غرور و تكبر گفته مي شود به دليل همساني معنايي اين دو لفظ در فارسي است.
تکبر
معنای تکبر این است که فردی با رفتار و کردار خود وانمود کند که از دیگران برتر و بالاتر است؛ برای اینکه بتوانیم این صفت ناپسند را درمان کنیم، باید بدانیم تکبر چگونه به وجود میآید. در این خصوص دانشمندان اعتقاد دارند که تکبر از نتایج خودبینی و عجب بوده و از آن نشأت میگیرد.[۵] تبیین روان شناختی تکبر ما را به این حقیقت رهنمون میسازد که ریشه اصلی تکبر از نقص و نقصانی است که در شخص متکبر وجود دارد و او ناخودآگاه میکوشد با ابراز تکبر نقص را جبران نماید. از امام صادق ـ علیهالسلام ـ نقل شده است که فرمودند: «ما من احدٍ تکبَّر الا لِذله وَجَدَها فی نفسه»[۶]؛ هر که تکبر نماید این بزرگبینی بر اثر ذلّت و نقصی است که در خود او وجود دارد. امیرالمؤمنین علی ـ علیهالسلام ـ میفرماید: «بر حذر باش از تکبر؛ زیرا که آن از گناهان بزرگ است.»[۷] نقصی که در فرد وجود دارد و باعث تکبر میشود، در برخی روایات بیان شده، لذا باید آنها را شناخت وبه درمان یکایک آنها پرداخت.
انسان تكبر ممكن است به چند چيز تكبر بورزد: توانايي و مال و ثروت، عبادت، علم و دانش، نسب، جمال و زيبايي ظاهري، شجاعت و قدرت، مقام و مسئوليت و منزلت اجتماعي و....
عوامل تکبر
عوامل تکبر، اختلال در شخصیت، ناآگاهی از ضعفهای خود و تسلط شیطان بر انسان شمرده شده است. احساس خواری و ذلت یکی از اختلالها شخصیتی است که با وجود آن انسان به تکبر دچار میشود.
راههای درمان تکبر
برای درمان تکبر راههای گوناگونی گفته شده، که برخی از آنها چنین است:
- خودشناسی؛[۸]
- یاد مرگ؛[۹]
- عبادت؛[۱۰]
- تواضع؛[۱۱]
- توجه به پیامدهای تکبر؛
- تقویت عزت نفس.
شناخت به ضعف خود، بهویژه هنگام تولد و هنگام مرگ، خودبزرگبینی را در انسان از بین میبرد.[۱۲] عبادت نیز، که فروتنی نزد خدا است، باعث ضعیف شدن احساس تکبر میشود.[۱۰]
یکی از عوامل تکبر، احساس حقارت در خود است، که برای درمان آن، تقویت عزت نفس تأثیرگذار دانسته شده است.
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی ابن ابیطالب(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۲، فصل اول.
- ↑ بقره/۳۴.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ دوم، ج۱۳، ص۱۲۷.
- ↑ شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۲۸۰.
- ↑ محمدی ری شهری، گزیده میزان الحکمه، دارالحدیث، ۱۳۸۱، ص۶۶۴.
- ↑ رشید پور، مجید، مبانی اخلاق اسلامی، انتشارات هجرت، ۱۳۷۴، ص۳۱۱.
- ↑ رشید پور، مجید، مبانی اخلاق اسلامی، انتشارات هجرت، ۱۳۷۴، ص۳۱۱؛ میزان الحکمه، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی. چاپ چهارم، ۱۳۷۱، ج۸، ص۲۹۸.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج۷۸، ص۹۴.
- ↑ شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۴۹۱.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، دارالحدیث، چاپ اول، ج۳، ص۲۶۵۷؛ شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۴۹۲.
- ↑ شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، ج۱، ص۴۹۱.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج۷۸، ص۹۴.