وحی به حضرت فاطمه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پیش نویس|ویرایش}}
{{پیش نویس|تکمیل}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}


خط ۷: خط ۷:
{{درگاه|فاطمی}}
{{درگاه|فاطمی}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
"محدثه" یکی از القاب معروف [[حضرت زهرا(س)]] است به معنای کسی که صدای [[فرشته]] را می‌شنود، اما او را نمی‌بیند؛ منتها این نزول به‌معنای [[وحی تشریعی]] نبوده و صرفا بیان اخبار غیبی بوده است. باید توجه داشت ارتباط [[انسان]] با [[فرشتگان]] از لحاظ عقلی امری ممکن بوده و در امت‌های گذشته موارد متعددی از آن واقع شده است، همچون نزول [[ملائکه]] بر [[حضرت مریم(س)]]، وحی بر مادر موسی(س) و بر [[حواریون]] [[حضرت عیسی(ع)]]. روایات مختلفی نیز در باب محدثه بوده [[صدیقه کبری(س)]] از [[ائمه(ع)]] وجود دارد.


== محدثه بودن حضرت زهرا(س) ==
== محدثه بودن حضرت زهرا(س) ==
[[حضرت زهرا(س)]] دارای القاب فراوانی بودند که یکی از آنها "محدثه" است، به معنای کسی که صدای [[فرشته]] را می‌شنود، اما او را نمی‌بیند.<ref>بصائر الدرجات الکبری، ص۳۷۱ ـ ۳۶۸؛ همان، ج۱ ، ص۱٧۶،  ۱٧٧،  ۲۴٣؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۴۱؛ ج۲۶، ص٧۴ ـ٨۲ .</ref> فرق این نزول فرشتگان با [[وحی]] بر [[انبیاء الهی]] آن است که وحیِ انبیاء، وحی تشریعی است، اما نزول فرشتگان بر [[محدَّثین]]، تشریع و بیان [[احکام]] نیست، بلکه بیان [[اخبار غیبی]] (وحی انبائی و غیر تشریعی) و مانند آن است.<ref>سید حسین اسحاقی، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۲۹؛ سید منذر حکیم، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.</ref>
[[حضرت زهرا(س)]] دارای القاب فراوانی بودند که یکی از آنها "محدثه" است، به معنای کسی که صدای [[فرشته]] را می‌شنود، اما او را نمی‌بیند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بصائر الدرجات|سال=1404|نام=محمد بن حسن|نام خانوادگی=صفار|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|صفحه=368 ـ 371}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|سال=1403|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=بیروت، دار احیاء التراث العربی|جلد=11|صفحه=41}}</ref> فرق این نزول فرشتگان با [[وحی]] بر [[انبیاء الهی]] آن است که وحیِ انبیاء، وحی تشریعی است، اما نزول فرشتگان بر [[محدَّثین]]، تشریع و بیان [[احکام]] نیست، بلکه بیان [[اخبار غیبی]] (وحی انبائی و غیر تشریعی) و مانند آن است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگنامه فاطمی|سال=1398|نام=سید حسین|نام خانوادگی=اسحاقی|ناشر=قم، انتشارات هاجر|جلد=1|صفحه=229}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا|سال=1392|نام=سید منذر|نام خانوادگی=حکیم|ناشر=قم، انتشارات هاجر|صفحه=50}}</ref>


انکار گفتگوی حضرت زهرا(س) با جبرئیل، انکار یکی از اوصاف آن حضرت است. انکار محدثه بودن حضرت زهرا(س) ممکن است به سه جهت باشد؛ اول آنکه اساساً دریافت وحی به‌واسطۀ فرشته، جز برای انبیای الهی امکان ندارد، دوم آنکه نزول جبرئیل پس از رحلت ‌رسول خدا(ص) تحقق نیافته است و سوم آنکه وقوع این امر را در مورد حضرت صدیقۀ کبری(س) منکر ‌شوند.<ref>دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.</ref>
انکار گفتگوی حضرت زهرا(س) با جبرئیل، انکار یکی از اوصاف آن حضرت است. انکار محدثه بودن حضرت زهرا(س) ممکن است به سه جهت باشد؛ اول آنکه اساساً دریافت وحی به‌واسطۀ فرشته، جز برای انبیای الهی امکان ندارد، دوم آنکه نزول جبرئیل پس از رحلت ‌رسول خدا(ص) تحقق نیافته است و سوم آنکه وقوع این امر را در مورد حضرت صدیقۀ کبری(س) منکر ‌شوند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|پیوند=https://fa.wikipasokh.com/images/3/3d/%D8%AF%D9%81%D8%B9_%D9%88_%D8%B1%D9%81%D8%B9_%D8%B3%D8%B1%DB%8C_%DB%B9.pdf|ناشر=مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه|جلد=9|صفحه=249 ـ 253}}</ref>


=== بررسی جهت اول ===
=== بررسی جهت اول ===
ارتباط [[انسان]] با فرشتگان از لحاظ عقلی امری ممکن و مطابق آیات مختلفی از [[قرآن کریم]]، نزول فرشتگان الهی و وحی بر غیر انبیا، نه تنها امکان دارد، بلکه در امت‌های گذشته موارد متعددی واقع شده است و قرآن کریم به آنها اشاره نموده است؛ همچون نزول [[ملائکه]] بر [[حضرت مریم(س)]]، وحی بر مادر موسی(س) و وحی بر [[حواریون]] [[حضرت عیسی(ع)]].<ref>سید حسین اسحاقی، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۲۹.</ref> خداوند دربارۀ حضرت مریم(س) می‌فرماید: {{قرآن|فَأَرْسَلْنا إِلَیها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیا}}<ref>مریم، آیه ۱۷ «پس ما روح خود را نزد او فرستادیم که به صورت انسانی بر او مجسم گشت».</ref> و نیز می‌فرماید: {{قرآن|إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَة}}<ref>آل‌عمران، آیه ۴۵ «زمانی که فرشتگان گفتند: ‌ای مریم خدای تعالی به کلمه‏ای بشارتت می‏دهد».</ref> و همچنین {{قرآن|وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک}}.<ref>آل‌عمران، آیة ۴۲ «و به یاد آر زمانی را که ملائکه گفتند:‌ای مریم: بدان که خدا تو را برگزید».</ref>
ارتباط [[انسان]] با فرشتگان از لحاظ عقلی امری ممکن و مطابق آیات مختلفی از [[قرآن کریم]]، نزول فرشتگان الهی و وحی بر غیر انبیا، نه تنها امکان دارد، بلکه در امت‌های گذشته موارد متعددی واقع شده است و قرآن کریم به آنها اشاره نموده است؛ همچون نزول [[ملائکه]] بر [[حضرت مریم(س)]]، وحی بر مادر موسی(س) و وحی بر [[حواریون]] [[حضرت عیسی(ع)]].<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگنامه فاطمی|سال=1398|نام=سید حسین|نام خانوادگی=اسحاقی|ناشر=قم، انتشارات هاجر|جلد=1|صفحه=229}}</ref> خداوند دربارۀ حضرت مریم(س) می‌فرماید: {{قرآن|فَأَرْسَلْنا إِلَیها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیا|ترجمه=پس ما روح خود را نزد او فرستادیم که به صورت انسانی بر او مجسم گشت|سوره=مریم|آیه=آیه 17}} و نیز می‌فرماید: {{قرآن|إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَة|ترجمه=زمانی که فرشتگان گفتند: ‌ای مریم خدای تعالی به کلمه‏ای بشارتت می‏دهد|سوره=آل عمران|آیه=آیه 45}} و همچنین {{قرآن|وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک|ترجمه=و به یاد آر زمانی را که ملائکه گفتند:‌ای مریم: بدان که خدا تو را برگزید|سوره=آل عمران|آیه=آیه 42}}.


در منابع روایی شیعه روایاتی آمده است که بر اساس آن «محدّث» بودن تنها اختصاص به حضرت زهرا(س) ندارد؛ بلکه تمامی [[ائمه(ع)]] محدّث بوده‌اند؛ مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی را به عنوان {{عربی|ان الائمه محدثون فهمون}} گشوده و به بیان روایاتی در این زمینه پرداخته است.<ref>الکافی، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱.</ref> در این زمینه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: {{عربی|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ}}<ref>بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، محمد بن حسن صفار قمی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>، {{عربی|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي أَئِمَّه مُهْتَدُونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ}}<ref>الإختصاص، شیخ مفید، ص۳۲۹.</ref>.
در منابع روایی شیعه روایاتی آمده است که بر اساس آن «محدّث» بودن تنها اختصاص به حضرت زهرا(س) ندارد؛ بلکه تمامی [[ائمه(ع)]] محدّث بوده‌اند؛ مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی را به عنوان {{عربی|ان الائمه محدثون فهمون}} گشوده و به بیان روایاتی در این زمینه پرداخته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کافی|سال=1407|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=تهران، دارالکتب الاسلامیه|جلد=1|صفحه=270 ـ 271}}</ref> در این زمینه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: {{عربی|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ|ترجمه=همانا من و جانشینان من از فرزندانم هدایت شده هستیم و همگی ما محدث هستیم}}،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بصائر الدرجات|سال=1404|نام=محمد بن حسن|نام خانوادگی=صفار|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|صفحه=372}}</ref> {{عربی|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي أَئِمَّه مُهْتَدُونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الإختصاص|سال=1413|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=قم، کنگره شیخ مفید|صفحه=329}}</ref>


روایات [[اهل‌تسنن]] نیز محدّث بودن افرادی غیر از انبیای الهی را انکار نمی‌کند، به عنوان مثال در کتاب [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] از ‌رسول‌خدا(ص) نقل شده است: {{عربی|قال النبی: قد كان فى الامم قبلكم محدثون فان يكن فى امتى منهم أحد فان عمر بن الخطاب منهم‌}}، «مردانی در امت بنی‌اسرائیل بودند که خداوند یا ملائکه با آنان گفتگو می‌کردند که انبیاء نبودند و اگر چنین فردی در امت من وجود داشت، او عمربن‌خطاب بود».<ref>محمدبن‌اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۴۹؛ همان، ج۴، ص۱٧٩؛ مسلم‌بن‌حجاج نیشابوری، صحیح‌مسلم، ج۷، ص۱۱۶.</ref> ابن‌حجر می‌گوید: این سخن بیانگر تأکید است، نه تردید در محدّث بودن عمر!!!<ref>حقیقة مصحف فاطمه عند الشیعة، ص۱۶۸-۱۶۹ به نقل از ابن‌حجر، ارشاد الساری، ج۶،  ص۱۰٣.</ref> همچنین ابن‌ابی‌داود سجستانی در کتاب «المصاحف» نقل کرده است: ابوبکر مناجات جبرئیل با پیامبر(ص) را می‌شنید.<ref>کتاب المصاحف، ص۶.</ref> در مسند احمد بن حنبل آمده است: «روزی حذیفه نزد پیامبر(ص) رفت و گفت: من در حال نماز شنیدم که کسی می‌گفت: {{عربی|اللهم لک الحمد کله...}}، پیامبر(ص) فرمودند: آن فرد مَلِک بود که می‌خواست به شما بیاموزد چگونه خدا را حمد گویید».<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۹۶.</ref>
روایات [[اهل‌تسنن]] نیز محدّث بودن افرادی غیر از انبیای الهی را انکار نمی‌کند، به عنوان مثال در کتاب [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] از ‌رسول‌خدا(ص) نقل شده است: {{عربی|قال النبی: قد كان فى الامم قبلكم محدثون فان يكن فى امتى منهم أحد فان عمر بن الخطاب منهم‌|ترجمه=مردانی در امت بنی‌اسرائیل بودند که خداوند یا ملائکه با آنان گفتگو می‌کردند که انبیاء نبودند و اگر چنین فردی در امت من وجود داشت، او عمربن‌خطاب بود}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح بخاری|سال=1442|نام=محمد بن اسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|ناشر=قاهره، انتشارات مکتبة البشری|جلد=4|صفحه=145}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح مسلم|سال=1374|نام=مسلم بن حجاج|نام خانوادگی=نیشابوری|ناشر=قاهره، انتشارات دار إحیاء الکتب العربیة|جلد=7|صفحه=116}}</ref> ابن‌حجر می‌گوید: این سخن بیانگر تأکید است، نه تردید در محدّث بودن عمر!!!<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حقيقة مصحف فاطمة عند الشيعة|سال=1418|نام=اكرم بركات|نام خانوادگی=عاملي|ناشر=بيروت : دارالصفوة|صفحه=168 ـ 169}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إرشاد الساري لشرح صحيح بخاري|سال=1431|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=قسطلانی|ناشر=بیروت، دار الفکر|جلد=6|صفحه=131}}</ref> همچنین ابن‌ابی‌داود سجستانی در کتاب «المصاحف» نقل کرده است: «ابوبکر مناجات جبرئیل با پیامبر(ص) را می‌شنید».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب المصاحف|سال=1423|نام=ابو بكر بن ابی داود|نام خانوادگی=سجستانی|ناشر=قاهره، الفاروق الحدیثه|صفحه=6}}</ref> در مسند احمد بن حنبل آمده است: «روزی حذیفه نزد پیامبر(ص) رفت و گفت: من در حال نماز شنیدم که کسی می‌گفت: {{عربی|اللهم لک الحمد کله...}}، پیامبر(ص) فرمودند: آن فرد مَلِک بود که می‌خواست به شما بیاموزد چگونه خدا را حمد گویید».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مسند|سال=1416|نام=احمد|نام خانوادگی=ابن حنبل|ناشر=قاهره، دارالحدیث|جلد=5|صفحه=396}}</ref>


بنابراین اصل وجود افرادی که نبی و رسول خدا نبوده اما با ملائکه گفتگو نموده‌اند، هم نزد [[شیعیان]] و هم نزد اهل تسنن اثبات شده است.<ref>دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.</ref>
بنابراین اصل وجود افرادی که نبی و رسول خدا نبوده اما با ملائکه گفتگو نموده‌اند، هم نزد [[شیعیان]] و هم نزد اهل تسنن اثبات شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|پیوند=https://fa.wikipasokh.com/images/3/3d/%D8%AF%D9%81%D8%B9_%D9%88_%D8%B1%D9%81%D8%B9_%D8%B3%D8%B1%DB%8C_%DB%B9.pdf|ناشر=مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه|جلد=9|صفحه=249 ـ 253}}</ref>


=== بررسی جهت دوم ===
=== بررسی جهت دوم ===
برخی منابع چنین نقل کرده‌اند که جبرئیل هنگام وفات رسول اکرم(ص) خطاب به ایشان گفت: «این آخرین فرود آمدن من به زمین است».<ref>کنزالعمال، ج۷، ص۲۶۴؛ ابن‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری، ج۲، ص۲۶۷.</ref> بر اساس این روایت برخی معتقدند جبرئیل پس از رحلت حضرت محمد(ص) هرگز به زمین نازل نشد.<ref>دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.</ref>
برخی منابع چنین نقل کرده‌اند که جبرئیل هنگام وفات رسول اکرم(ص) خطاب به ایشان گفت: «این آخرین فرود آمدن من به زمین است».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنزالعمال|سال=1401|نام=علاء الدين علي بن حسام الدين|نام خانوادگی=متقی هندی|ناشر=مؤسسة الرسالة|جلد=7|صفحه=264}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فتح‌ الباری|سال=1379|نام=أحمد بن علي|نام خانوادگی=ابن حجر عسقلانی|ناشر=بیروت، دارالمعرفه|جلد=2|صفحه=267}}</ref> بر اساس این روایت برخی معتقدند جبرئیل پس از رحلت حضرت محمد(ص) هرگز به زمین نازل نشد.


سیوطی از علمای اهل سنت در مورد صحت این روایت می‌گوید: «این روایت واقعاً ضعیف است؛ چراکه معلوم نیست نزول جبرئیل هنگام وفات پیامبر(ص) آخرین نزول او به زمین باشد، زیرا در روایتی از ‌رسول خدا(ص) رسیده است که در هر [[شب قدر]] جبرئیل با ملائکه فرود می‌آیند و بر هر قائم و قاعدی که به یاد خداست، سلام می‌کنند».<ref>الدرالمنثور، ج۶، ص۳۷۷.</ref> حتی برخی روایات به نزول جبرئیل پس از رحلت پیامبر(ص) تصریح دارند.<ref>علی‌بن‌ابراهیم حلبی، السیرة الحلبیة، ج۳، ص۴۷۲-۴۷۳.</ref>
سیوطی از علمای اهل سنت در مورد صحت این روایت می‌گوید: «این روایت واقعاً ضعیف است؛ چراکه معلوم نیست نزول جبرئیل هنگام وفات پیامبر(ص) آخرین نزول او به زمین باشد، زیرا در روایتی از ‌رسول خدا(ص) رسیده است که در هر [[شب قدر]] جبرئیل با ملائکه فرود می‌آیند و بر هر قائم و قاعدی که به یاد خداست، سلام می‌کنند».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الدرالمنثور|سال=1404|نام=جلال الدین|نام خانوادگی=سیوطی|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|جلد=6|صفحه=377}}</ref> حتی برخی روایات به نزول جبرئیل پس از رحلت پیامبر(ص) تصریح دارند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=السیرة الحلبیة|سال=1427|نام=علی بن ابراهیم|نام خانوادگی=حلبی|ناشر=بیروت، دار الكتب العلميه|جلد=3|صفحه=472 ـ 473}}</ref>


بنابراین باید گفت مراد از انقطاع وحی پس از ‌رسول‌خدا(ص)، انقطاع وحی قرآنی و وحی‌ای است که با آن کتاب آسمانی نازل می‌شود یا مراد جبرئیل، آن است که این آخرین نزول من به زمین بر توست؛ به عبارت دیگر این سخن جبرئیل به منظور خبر دادن از فوت قریب الوقوع پیامبر(ص) بوده است.<ref>دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.</ref>
بنابراین باید گفت مراد از انقطاع وحی پس از ‌رسول‌خدا(ص)، انقطاع وحی قرآنی و وحی‌ای است که با آن کتاب آسمانی نازل می‌شود یا مراد جبرئیل، آن است که این آخرین نزول من به زمین بر توست؛ به عبارت دیگر این سخن جبرئیل به منظور خبر دادن از فوت قریب الوقوع پیامبر(ص) بوده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|پیوند=https://fa.wikipasokh.com/images/3/3d/%D8%AF%D9%81%D8%B9_%D9%88_%D8%B1%D9%81%D8%B9_%D8%B3%D8%B1%DB%8C_%DB%B9.pdf|ناشر=مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه|جلد=9|صفحه=249 ـ 253}}</ref>


=== بررسی جهت سوم ===
=== بررسی جهت سوم ===
[[امام صادق(ع)]] درباره گفتگوی [[جبرئیل]] با حضرت زهرا(س) می‌فرماید: «... [[فاطمه(س)]] پس از رحلت [[رسول خدا(ص)]] بسیار محزون بود و جبرئیل پی در پی نزد او می‌آمد و ایشان را تسلی می‌داد و از آن حضرت برای ایشان خبر می‌آورد و نیز ایشان را از حوادثی که پس از وی در نسل او رخ خواهد داد آگاه می‌کرد و [[علی(ع)]] نیز آنها را می‌نوشت که همان [[مصحف فاطمه]] است».<ref>بصائر الدرجات، حسن صفار، ص۱۷۴؛ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۴۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۵۴۵ و ج۲۶، ص۴۱.</ref>.<ref>محمد کرمانی کجور، مقاله فاطمه زهرا دختر رسول خدا، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۱۱ ـ ۲۲۵.</ref>
[[امام صادق(ع)]] درباره گفتگوی [[جبرئیل]] با حضرت زهرا(س) می‌فرماید: «... [[فاطمه(س)]] پس از رحلت [[رسول خدا(ص)]] بسیار محزون بود و جبرئیل پی در پی نزد او می‌آمد و ایشان را تسلی می‌داد و از آن حضرت برای ایشان خبر می‌آورد و نیز ایشان را از حوادثی که پس از وی در نسل او رخ خواهد داد آگاه می‌کرد و [[علی(ع)]] نیز آنها را می‌نوشت که همان [[مصحف فاطمه]] است».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بصائر الدرجات|سال=1404|نام=محمد بن حسن|نام خانوادگی=صفار|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|صفحه=174}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کافی|سال=1407|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=تهران، دارالکتب الاسلامیه|جلد=1|صفحه=241}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|سال=1403|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=بیروت، دار إحياء التراث العربی|جلد=22|صفحه=545}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقاله فاطمه زهرا دختر رسول خدا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم|سال=1391|نام=محمد|نام خانوادگی=کرمانی کجور|ناشر=تهران|جلد=1|صفحه=211 ـ 225}}</ref>


درباره محدثه بودن آن حضرت راوی می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: همانا فاطمه(س) را به این جهت محدَّثه نامیدند که فرشتگان از آسمان نازل می‌شدند و با او گفتگو می‌کردند؛ مانند گفت و شنود مریم دختر عمران با فرشتگان؛ بنابراین از نام‌های معروف فاطمه زهرا(س) محدثه است که امام صادق(ع) در سبب نامگذاری مادرش فاطمه(س) به محدَّثه چنین می‌فرماید: {{عربی|‌إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَه مُحَدَّثَه لِأَنَّ الْمَلَائِكَه كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ}}؛ «فاطمه محدثه نامگذاری شد، چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود می‌آمدند و به او خبر می‌دادند؛ همان‌گونه که به مریم دختر عمران خبر می‌دادند».<ref>عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ص۳۶؛ بحارالانوار، ج۴٣ ، ص٧٨.</ref> در زیارت حضرت فاطمه(س) نیز وارد شده است: {{عربی|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّه النَّقِيَّه السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَه الْعَلِيمَه}}.
درباره محدثه بودن آن حضرت راوی می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: همانا فاطمه(س) را به این جهت محدَّثه نامیدند که فرشتگان از آسمان نازل می‌شدند و با او گفتگو می‌کردند؛ مانند گفت و شنود مریم دختر عمران با فرشتگان؛ بنابراین از نام‌های معروف فاطمه زهرا(س) محدثه است که امام صادق(ع) در سبب نامگذاری مادرش فاطمه(س) به محدَّثه چنین می‌فرماید: {{عربی|‌إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَه مُحَدَّثَه لِأَنَّ الْمَلَائِكَه كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ|ترجمه=فاطمه محدثه نامگذاری شد، چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود می‌آمدند و به او خبر می‌دادند؛ همان‌گونه که به مریم دختر عمران خبر می‌دادند}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عوالم العلوم|سال=1382|نام=شیخ عبدالله بن نورالله|نام خانوادگی=بحرانی اصفهانی|ناشر=قم، مؤسس امام مهدى(ع)|صفحه=36}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=1403|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=بیروت، دار احیاء التراث العربی|جلد=43|صفحه=78}}</ref> در زیارت حضرت فاطمه(س) نیز وارد شده است: {{عربی|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّه النَّقِيَّه السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَه الْعَلِيمَه}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=من لا یحضره الفقیه|سال=1413|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن بابویه|ناشر=قم، دفتر انتشارات اسلامى‏|جلد=2|صفحه=573}}</ref>


در کتاب‌های روایی اهل تسنن نیز فاطمه اطهر(س) دارای فضائل متعددی است؛ از ‌این روی نزول وحی بر ایشان هرگز بعید و دور از ذهن نیست؛ در صحیح‌ بخاری آمده است ‌رسول‌خدا(ص) در آخرین سخنانشان با حضرت فاطمه(س) فرمودند: «آیا راضی می‌شوی که سیدۀ نساء أهل الجنة یا نساء المؤمنین باشی؟»<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۱۸۳.</ref> در صحیح‌ مسلم نیز روایتی مشابه آن آمده است.<ref>صحیح‌مسلم، ج۷، ص۱۴۳.</ref> مسلّم است که گفتگو با جبرئیل بر چنین شخصیتی، غریب‌تر از گفتگوی جبرئیل با سایر افرادی است که در کتب اهل‌تسنن جزء محدّثان به‌شمار رفته‌اند؛ بنابراین وجهی برای انکار نزول ملک یا جبرئیل بر فاطمه زهرا(س) باقی نمی‌ماند.<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۹۷.</ref>
در کتاب‌های روایی اهل تسنن نیز فاطمه اطهر(س) دارای فضائل متعددی است؛ از ‌این روی نزول وحی بر ایشان هرگز بعید و دور از ذهن نیست؛ در صحیح‌ بخاری آمده است ‌رسول‌خدا(ص) در آخرین سخنانشان با حضرت فاطمه(س) فرمودند: «آیا راضی می‌شوی که سیدۀ نساء أهل الجنة یا نساء المؤمنین باشی؟»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح بخاری|سال=1442|نام=محمد بن اسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|ناشر=قاهره، انتشارات مکتبة البشری|جلد=4|صفحه=183}}</ref> در صحیح‌ مسلم نیز روایتی مشابه آن آمده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح مسلم|سال=1374|نام=مسلم بن حجاج|نام خانوادگی=نیشابوری|ناشر=قاهره، انتشارات دار إحیاء الکتب العربیة|جلد=7|صفحه=143}}</ref> مسلّم است که گفتگو با جبرئیل بر چنین شخصیتی، غریب‌تر از گفتگوی جبرئیل با سایر افرادی است که در کتب اهل‌تسنن جزء محدّثان به‌شمار رفته‌اند؛ بنابراین وجهی برای انکار نزول ملک یا جبرئیل بر فاطمه زهرا(س) باقی نمی‌ماند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اعیان الشیعة|سال=1403|نام=سید محسن|نام خانوادگی=امین|ناشر=بیروت، دار التعارف للمطبوعات|جلد=1|صفحه=97}}</ref>


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
خط ۵۸: خط ۵۹:
  | ارزیابی کمی =  
  | ارزیابی کمی =  
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت = ب
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۳۵


سؤال

مگر نه اینکه نزول وحی پس از وفات پیامبر(ص) پایان یافت؟ آیا مصحف فاطمه و نزول جبرئیل بر او خلاف قرآن نیست؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png


"محدثه" یکی از القاب معروف حضرت زهرا(س) است به معنای کسی که صدای فرشته را می‌شنود، اما او را نمی‌بیند؛ منتها این نزول به‌معنای وحی تشریعی نبوده و صرفا بیان اخبار غیبی بوده است. باید توجه داشت ارتباط انسان با فرشتگان از لحاظ عقلی امری ممکن بوده و در امت‌های گذشته موارد متعددی از آن واقع شده است، همچون نزول ملائکه بر حضرت مریم(س)، وحی بر مادر موسی(س) و بر حواریون حضرت عیسی(ع). روایات مختلفی نیز در باب محدثه بوده صدیقه کبری(س) از ائمه(ع) وجود دارد.

محدثه بودن حضرت زهرا(س)

حضرت زهرا(س) دارای القاب فراوانی بودند که یکی از آنها "محدثه" است، به معنای کسی که صدای فرشته را می‌شنود، اما او را نمی‌بیند.[۱][۲] فرق این نزول فرشتگان با وحی بر انبیاء الهی آن است که وحیِ انبیاء، وحی تشریعی است، اما نزول فرشتگان بر محدَّثین، تشریع و بیان احکام نیست، بلکه بیان اخبار غیبی (وحی انبائی و غیر تشریعی) و مانند آن است.[۳][۴]

انکار گفتگوی حضرت زهرا(س) با جبرئیل، انکار یکی از اوصاف آن حضرت است. انکار محدثه بودن حضرت زهرا(س) ممکن است به سه جهت باشد؛ اول آنکه اساساً دریافت وحی به‌واسطۀ فرشته، جز برای انبیای الهی امکان ندارد، دوم آنکه نزول جبرئیل پس از رحلت ‌رسول خدا(ص) تحقق نیافته است و سوم آنکه وقوع این امر را در مورد حضرت صدیقۀ کبری(س) منکر ‌شوند.[۵]

بررسی جهت اول

ارتباط انسان با فرشتگان از لحاظ عقلی امری ممکن و مطابق آیات مختلفی از قرآن کریم، نزول فرشتگان الهی و وحی بر غیر انبیا، نه تنها امکان دارد، بلکه در امت‌های گذشته موارد متعددی واقع شده است و قرآن کریم به آنها اشاره نموده است؛ همچون نزول ملائکه بر حضرت مریم(س)، وحی بر مادر موسی(س) و وحی بر حواریون حضرت عیسی(ع).[۶] خداوند دربارۀ حضرت مریم(س) می‌فرماید: ﴿فَأَرْسَلْنا إِلَیها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیا؛ پس ما روح خود را نزد او فرستادیم که به صورت انسانی بر او مجسم گشت(مریم:آیه 17) و نیز می‌فرماید: ﴿إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَة؛ زمانی که فرشتگان گفتند: ‌ای مریم خدای تعالی به کلمه‏ای بشارتت می‏دهد(آل عمران:آیه 45) و همچنین ﴿وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک؛ و به یاد آر زمانی را که ملائکه گفتند:‌ای مریم: بدان که خدا تو را برگزید(آل عمران:آیه 42).

در منابع روایی شیعه روایاتی آمده است که بر اساس آن «محدّث» بودن تنها اختصاص به حضرت زهرا(س) ندارد؛ بلکه تمامی ائمه(ع) محدّث بوده‌اند؛ مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی را به عنوان «ان الائمه محدثون فهمون» گشوده و به بیان روایاتی در این زمینه پرداخته است.[۷] در این زمینه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ؛ همانا من و جانشینان من از فرزندانم هدایت شده هستیم و همگی ما محدث هستیم»،[۸] «إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي أَئِمَّه مُهْتَدُونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ».[۹]

روایات اهل‌تسنن نیز محدّث بودن افرادی غیر از انبیای الهی را انکار نمی‌کند، به عنوان مثال در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم از ‌رسول‌خدا(ص) نقل شده است: «قال النبی: قد كان فى الامم قبلكم محدثون فان يكن فى امتى منهم أحد فان عمر بن الخطاب منهم‌؛ مردانی در امت بنی‌اسرائیل بودند که خداوند یا ملائکه با آنان گفتگو می‌کردند که انبیاء نبودند و اگر چنین فردی در امت من وجود داشت، او عمربن‌خطاب بود».[۱۰][۱۱] ابن‌حجر می‌گوید: این سخن بیانگر تأکید است، نه تردید در محدّث بودن عمر!!![۱۲][۱۳] همچنین ابن‌ابی‌داود سجستانی در کتاب «المصاحف» نقل کرده است: «ابوبکر مناجات جبرئیل با پیامبر(ص) را می‌شنید».[۱۴] در مسند احمد بن حنبل آمده است: «روزی حذیفه نزد پیامبر(ص) رفت و گفت: من در حال نماز شنیدم که کسی می‌گفت: «اللهم لک الحمد کله...»، پیامبر(ص) فرمودند: آن فرد مَلِک بود که می‌خواست به شما بیاموزد چگونه خدا را حمد گویید».[۱۵]

بنابراین اصل وجود افرادی که نبی و رسول خدا نبوده اما با ملائکه گفتگو نموده‌اند، هم نزد شیعیان و هم نزد اهل تسنن اثبات شده است.[۱۶]

بررسی جهت دوم

برخی منابع چنین نقل کرده‌اند که جبرئیل هنگام وفات رسول اکرم(ص) خطاب به ایشان گفت: «این آخرین فرود آمدن من به زمین است».[۱۷][۱۸] بر اساس این روایت برخی معتقدند جبرئیل پس از رحلت حضرت محمد(ص) هرگز به زمین نازل نشد.

سیوطی از علمای اهل سنت در مورد صحت این روایت می‌گوید: «این روایت واقعاً ضعیف است؛ چراکه معلوم نیست نزول جبرئیل هنگام وفات پیامبر(ص) آخرین نزول او به زمین باشد، زیرا در روایتی از ‌رسول خدا(ص) رسیده است که در هر شب قدر جبرئیل با ملائکه فرود می‌آیند و بر هر قائم و قاعدی که به یاد خداست، سلام می‌کنند».[۱۹] حتی برخی روایات به نزول جبرئیل پس از رحلت پیامبر(ص) تصریح دارند.[۲۰]

بنابراین باید گفت مراد از انقطاع وحی پس از ‌رسول‌خدا(ص)، انقطاع وحی قرآنی و وحی‌ای است که با آن کتاب آسمانی نازل می‌شود یا مراد جبرئیل، آن است که این آخرین نزول من به زمین بر توست؛ به عبارت دیگر این سخن جبرئیل به منظور خبر دادن از فوت قریب الوقوع پیامبر(ص) بوده است.[۲۱]

بررسی جهت سوم

امام صادق(ع) درباره گفتگوی جبرئیل با حضرت زهرا(س) می‌فرماید: «... فاطمه(س) پس از رحلت رسول خدا(ص) بسیار محزون بود و جبرئیل پی در پی نزد او می‌آمد و ایشان را تسلی می‌داد و از آن حضرت برای ایشان خبر می‌آورد و نیز ایشان را از حوادثی که پس از وی در نسل او رخ خواهد داد آگاه می‌کرد و علی(ع) نیز آنها را می‌نوشت که همان مصحف فاطمه است».[۲۲][۲۳][۲۴][۲۵]

درباره محدثه بودن آن حضرت راوی می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: همانا فاطمه(س) را به این جهت محدَّثه نامیدند که فرشتگان از آسمان نازل می‌شدند و با او گفتگو می‌کردند؛ مانند گفت و شنود مریم دختر عمران با فرشتگان؛ بنابراین از نام‌های معروف فاطمه زهرا(س) محدثه است که امام صادق(ع) در سبب نامگذاری مادرش فاطمه(س) به محدَّثه چنین می‌فرماید: «‌إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَه مُحَدَّثَه لِأَنَّ الْمَلَائِكَه كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ؛ فاطمه محدثه نامگذاری شد، چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود می‌آمدند و به او خبر می‌دادند؛ همان‌گونه که به مریم دختر عمران خبر می‌دادند».[۲۶][۲۷] در زیارت حضرت فاطمه(س) نیز وارد شده است: «السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّه النَّقِيَّه السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَه الْعَلِيمَه».[۲۸]

در کتاب‌های روایی اهل تسنن نیز فاطمه اطهر(س) دارای فضائل متعددی است؛ از ‌این روی نزول وحی بر ایشان هرگز بعید و دور از ذهن نیست؛ در صحیح‌ بخاری آمده است ‌رسول‌خدا(ص) در آخرین سخنانشان با حضرت فاطمه(س) فرمودند: «آیا راضی می‌شوی که سیدۀ نساء أهل الجنة یا نساء المؤمنین باشی؟»[۲۹] در صحیح‌ مسلم نیز روایتی مشابه آن آمده است.[۳۰] مسلّم است که گفتگو با جبرئیل بر چنین شخصیتی، غریب‌تر از گفتگوی جبرئیل با سایر افرادی است که در کتب اهل‌تسنن جزء محدّثان به‌شمار رفته‌اند؛ بنابراین وجهی برای انکار نزول ملک یا جبرئیل بر فاطمه زهرا(س) باقی نمی‌ماند.[۳۱]


منابع

  1. صفار، محمد بن حسن (۱۴۰۴). بصائر الدرجات. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۳۶۸ ـ ۳۷۱.
  2. مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحارالانوار. ج. ۱۱. بیروت، دار احیاء التراث العربی. ص. ۴۱.
  3. اسحاقی، سید حسین (۱۳۹۸). فرهنگنامه فاطمی. ج. ۱. قم، انتشارات هاجر. ص. ۲۲۹.
  4. حکیم، سید منذر (۱۳۹۲). درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا. قم، انتشارات هاجر. ص. ۵۰.
  5. دفع و رفع (PDF). ج. ۹. مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه. ص. ۲۴۹ ـ ۲۵۳.
  6. اسحاقی، سید حسین (۱۳۹۸). فرهنگنامه فاطمی. ج. ۱. قم، انتشارات هاجر. ص. ۲۲۹.
  7. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). کافی. ج. ۱. تهران، دارالکتب الاسلامیه. ص. ۲۷۰ ـ ۲۷۱.
  8. صفار، محمد بن حسن (۱۴۰۴). بصائر الدرجات. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۳۷۲.
  9. مفید، محمد بن محمد (۱۴۱۳). الإختصاص. قم، کنگره شیخ مفید. ص. ۳۲۹.
  10. بخاری، محمد بن اسماعیل (۱۴۴۲). صحیح بخاری. ج. ۴. قاهره، انتشارات مکتبة البشری. ص. ۱۴۵.
  11. نیشابوری، مسلم بن حجاج (۱۳۷۴). صحیح مسلم. ج. ۷. قاهره، انتشارات دار إحیاء الکتب العربیة. ص. ۱۱۶.
  12. عاملي، اكرم بركات (۱۴۱۸). حقيقة مصحف فاطمة عند الشيعة. بيروت : دارالصفوة. ص. ۱۶۸ ـ ۱۶۹.
  13. قسطلانی، احمد بن محمد (۱۴۳۱). إرشاد الساري لشرح صحيح بخاري. ج. ۶. بیروت، دار الفکر. ص. ۱۳۱.
  14. سجستانی، ابو بكر بن ابی داود (۱۴۲۳). کتاب المصاحف. قاهره، الفاروق الحدیثه. ص. ۶.
  15. ابن حنبل، احمد (۱۴۱۶). مسند. ج. ۵. قاهره، دارالحدیث. ص. ۳۹۶.
  16. دفع و رفع (PDF). ج. ۹. مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه. ص. ۲۴۹ ـ ۲۵۳.
  17. متقی هندی، علاء الدين علي بن حسام الدين (۱۴۰۱). کنزالعمال. ج. ۷. مؤسسة الرسالة. ص. ۲۶۴.
  18. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علي (۱۳۷۹). فتح‌ الباری. ج. ۲. بیروت، دارالمعرفه. ص. ۲۶۷.
  19. سیوطی، جلال الدین (۱۴۰۴). الدرالمنثور. ج. ۶. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۳۷۷.
  20. حلبی، علی بن ابراهیم (۱۴۲۷). السیرة الحلبیة. ج. ۳. بیروت، دار الكتب العلميه. ص. ۴۷۲ ـ ۴۷۳.
  21. دفع و رفع (PDF). ج. ۹. مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه. ص. ۲۴۹ ـ ۲۵۳.
  22. صفار، محمد بن حسن (۱۴۰۴). بصائر الدرجات. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۱۷۴.
  23. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). کافی. ج. ۱. تهران، دارالکتب الاسلامیه. ص. ۲۴۱.
  24. مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحارالانوار. ج. ۲۲. بیروت، دار إحياء التراث العربی. ص. ۵۴۵.
  25. کرمانی کجور، محمد (۱۳۹۱). مقاله فاطمه زهرا دختر رسول خدا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم. ج. ۱. تهران. ص. ۲۱۱ ـ ۲۲۵.
  26. بحرانی اصفهانی، شیخ عبدالله بن نورالله (۱۳۸۲). عوالم العلوم. قم، مؤسس امام مهدى(ع). ص. ۳۶.
  27. مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج. ۴۳. بیروت، دار احیاء التراث العربی. ص. ۷۸.
  28. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۴۱۳). من لا یحضره الفقیه. ج. ۲. قم، دفتر انتشارات اسلامى‏. ص. ۵۷۳.
  29. بخاری، محمد بن اسماعیل (۱۴۴۲). صحیح بخاری. ج. ۴. قاهره، انتشارات مکتبة البشری. ص. ۱۸۳.
  30. نیشابوری، مسلم بن حجاج (۱۳۷۴). صحیح مسلم. ج. ۷. قاهره، انتشارات دار إحیاء الکتب العربیة. ص. ۱۴۳.
  31. امین، سید محسن (۱۴۰۳). اعیان الشیعة. ج. ۱. بیروت، دار التعارف للمطبوعات. ص. ۹۷.