چشم برزخی: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{تکمیل}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا برای چشم برزخی دلیل قرآنی وجود دارد.
آیا برای چشم برزخی دلیل قرآنی وجود دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
در برخی آیات [[قرآن]] به وجود حقایقی پنهان از انسان، اشاره شده‌است که اهل غفلت توان ادراکش را ندارند، لکن برخی خواص آن را درک می‌کنند.
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
انسان‌های وارسته با دوری از سرگرمی‌های غیر ضروری در دنیا و با رفتن به سوی تزکیه نفس و تعالیم برجستهٔ الهی می‌توانند به مقامی برسد که قبل از قیامت و در همین دنیا آثار رفتار و کردارشان را ببینند و عذاب سخت الهی را مشاهده کنید؛ چنانچه علامه طباطبائی در تفسیر آیات ۷–۵ سورهٔ تکاثر به این مسئله اذعان می‌کنند که خداوند از این که فرمود:


چنان نیست که شما خیال می‌کنید، اگر شما علم یقیین داشتید (افزون طلبی شما را از یاد خدا عافل نمی‌کرد) قطعاً شما جهنم را می‌دیدید؛ و سپس (با ورود به آن) آن را به عین الیقین (و چشم ظاهری) خواهید دید.
== چیستی چشم برزخی ==
در [[عالم مثال]] یا [[خیال منفصل]]، این امکان برای [[عقول]] یا ارواح فراهم است که تجسّم یابند و صورت جسمانی به خود بگیرند؛ چنان‌که اجسام نیز می‌توانند روحانی شده، از عالم طبیعت به عالم مثال سیر کنند. همان‌گونه که نفس انسانی از طریق حواس ظاهری با عالم طبیعت تماس برقرار می‌کند و صور عینی مادی محسوس را از عالم طبیعت انتزاع می‌نماید، با حواسی شبیه حواس ظاهری، که مربوط به ادراک عالم طبیعت‌اند، با عالم مثال یا خیال منفصل ارتباط برقرار می‌کند و حقایق موجود در آن را درک می‌نماید و با چشم برزخی صورت‌های مثالی را می‌بیند.<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1385|دوره=سال سوم|شماره=4|نام=محمّد|نام خانوادگی=حسین‌زاده|عنوان=حواس باطنی از منظر معرفت‌شناسی|صفحه=78|ژورنال=فصلنامه معرفت فلسفی}}</ref> لذا تمام انسان‌ها بعد از مرگ چشم برزخیشان باز می‌شود و حقایق را می‌بینند، لکن برخی مؤمنین نیز در این دنیا توان دیدن آن را دارند. و البته همه حقایق عالم باطن منحصر در مثال و برزخ نمی‌باشد.
 
== چشم برزخی در قرآن ==
با توجه به برخی از آیات فهمیده می‌شود که در دنیا انسان می‌تواند حقایقی از عوالم باطنی را درک کنند و حتی برای افرادی مثل [[انبیاء]] این ممکن، رخ داده است.
 
=== آیه لترون الجحیم ===
در این آیه آمده است که: {{قرآن|کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِین * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیم|ترجمه=نه، باز تأکید می‌کنم که اگر به علم الیقین برسید، آن وقت دوزخ را خواهید دید|سوره=تکاثر|آیه=۵–۶}}


مراد این است که در این دنیا هم می‌توان جهنم را دید. منتها چشم بصیرت می‌خواهد و کارهای نیکو.<ref>طباطبائی، محمد حسین، ترجمه المیزان، مترجم موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ه‍. ش، ج۲۰، ص۶۰۲.</ref>
علامه طباطبایی می‌فرمایند: «از ظاهر کلام بر می‌آید که مراد از دیدن جحیم، دیدن آن در دنیا و قبل از قیامت و به چشم بصیرت است، منظور رؤیت قلب است، که به طوری که از آیه زیر استفاده می‌شود خود از آثار [[علم الیقین]] است، (وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ)، که بحث در پیرامون آن گذشت، و این رؤیت قلبی قبل از قیامت است، و برای مردمی که سرگرم مفاخرتند دست نمی‌دهد، بلکه در مورد آنان امری ممتنع است، چون چنین افرادی ممکن نیست علم الیقین پیدا کنند… {{قرآن|ثمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقِینِ}} مراد از [[عین الیقین]] خود یقین است، و معنایش این است که جحیم را با یقین محض می‌بینند، و مراد از علم یقین در آیه قبل مشاهده دوزخ با [[چشم بصیرت]] و در دنیا است.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسیر المیزان|سال=1402|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی|جلد=20|صفحه=602|مکان=قم}}</ref>


برخی از انسان‌ها نیز نتیجه رفتارشان را در هنگامه جان دادن خواهند دید. چرا که این‌ها را دنیا فریفته بود و نتوانسته‌اند در لحظات زندگی با چشم بصیرت یا به تعبیری برزخی ثمرهٔ رفتارشان را ببینند و خداوند در وصف این‌ها چنین ترسیم می‌کند: آن‌ها که به خود ظلم کرده‌اند، در هنگام جان دادن (و با دیدن نتیجه اعمال زشت شان) تسلیم شده و می‌گویند ما کار بدی نکرده‌ایم آری خداوند به آنچه انجام داده‌اید آگاه است.<ref>نحل/۲۸.</ref>
=== آیه رویت ملکوت ===
در این آیه آمده است که: {{قرآن|وَ کذلِک نُری إِبْراهیمَ مَلَکوت السَّماوات وَ الْأَرْضِ وَ لِیکونَ مِنَ المُوقِنین‏|ترجمه=و این گونه فرمانروایی و مالکیّت و ربوبیّت خود را بر آسمان‌ها و زمین به ابراهیم نشان می‌دهیم تا از یقین کنندگان شود.|سوره=انعام|آیه=۷۵}}


این افراد چون در زندگی خود با دروغ زندگی کرده‌اند حتی با دیدن واقعیات باز به دروغ می‌گویند که ما کار بدی انجام نداده‌ایم<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ه‍. ش، ج۱۱، ص۲۱۰.</ref> و در آیهٔ ۱۰ سورهٔ منافقون نیز وقتی با چشم برزخی می‌بینند که اموال و دارائی شان سودی به آنها نمی‌کند می‌گویند خدا یا چرا مرگ ما را تا خیر نمی‌اندازی تا از این دارائی صدقه داده و از نیکوکاران باشیم.<ref>همان، ج۲۴، ص۱۷۱.</ref>
علامه طباطبایی می‌فرمایند: «[[ملکوت]] در عرف قرآن و بطوری که از آیه[یس۸۴] استفاده می‌شود عبارت است از باطن و آن طرف هر چیز که بسوی پروردگار متعال است، و نظر کردن به این طرف با یقین ملازم است، هم چنان‌که از آیه[انعام۷۵] این تلازم به خوبی استفاده می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسیر المیزان|سال= 1402|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی|جلد=8|صفحه=455|مکان=قم}}</ref>


در سورهٔ قیامت نیز تا موقع ندیدن نشانه‌های عذاب الهی ایمان نمی‌آورند، ولی وقتی با باز شدن چشم بصیرت در لحظه رسیدن جانشان ثمره کارهایشان را می‌بینند، می‌گویند: ما ایمان آورده‌ایم؛ ولی این ایمان سودی نخواهد داشت.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۰۸.</ref>
=== آیه حدید ===
خداوند متعال می‌فرمایند:{{قرآن|لَقَدْ کنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکشَفْنا عَنْک غِطاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدیدٌ|ترجمه=[به او می‌گویند:] تو از این روز بزرگ در بی‌خبری و غفلت بودی، پس ما پرده بی‌خبری را از دیده [بصیرت] ات کنار زدیم در نتیجه دیده ات امروز بسیار تیزبین است.|سوره=ق|آیه=۲۲}}


با این بیان، از آیات قرآنی استفاده می‌شود که انسان‌ها می‌توانند بر اثر تقوی به درجاتی برسند که ثمره کارشان را ببینند و هم در اثر غفلت فقط در لحظه مرگ مشاهده کنند، اما این که آیا می‌توان به اعمال دیگر انسان‌ها نیز اشراف داشت و دید یا نه باید گفت: خداوند ستار العیوب است و دیگران را نیز از عیب جویی بر حذر می‌دارد<ref>حجرات/۱۲: و هرگز در کار دیگران تجسس نکنید و هیچ‌یک از شما دیگری را غیبت نکند (و عیب دیگران را فاش سازد) و…</ref> و خدائی که صفتش پوشش عیب بندگان خویش بوده و دیگران را به خاطر پرده دری مورد عتاب قرار می‌دهد، ولی به بندگانش چنین اجازه ای دهد که عیب دیگران را ببیند و اگر در روایات اسلامی می‌بینیم که حضرات معصومین از چنین موهبت الهی برخوردارند و تمام کارهای بندگان را می‌دانند، چنانچه امام(ع) نحن عین الله فی خلقه: و مائیم چشم بصیرت خدا در خلقش.<ref>کلینی، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ه‍. ش، ج۱، ص۱۴۳.</ref>
علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌گویند: «خطاب می‌شود:(لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا) تو در دنیا از این‌هایی که فعلاً مشاهده می‌کنی و به معاینه می‌بینی در غفلت بودی، هر چند که در دنیا هم جلو چشمت بود و هرگز از تو غایب نمی‌شد، لیکن تعلق و دل‌بستگی‌ات به اسباب، تو را از درک آنها غافل ساخت و پرده و حائلی بین تو و این حقائق افکند، اینک ما آن پرده را از جلو درک و چشمت کنار زده‌ایم».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسیر المیزان|سال= 1402|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی|جلد=18|صفحه=524|مکان=قم}}</ref>


فقط برای تربیت جامعه و به نوعی معجزه الهی است که خداوند با این عنایت خواسته ائمه هدی(ع) از قلب دیگران خبر دهند تا آن‌ها بیشتر به حقانیت دین خدا و رسالت و امامت پی ببرند.
و در ادامه می‌نویسند: «اولا غفلت وقتی تصور دارد که در این میان چیزی باشد و ما از بودنش غافل باشیم. از سوی دیگر تعبیر به غطاء (پرده) کرده، و این تعبیر در جایی صحیح است که پشت پرده چیزی باشد و پرده آن را پوشانده و بین بیننده و آن حائل شده باشد. و از سوی سوم تعبیر به حدت و تیزبینی در جایی صحیح است، و چشم تیزبین در جایی به درد می‌خورد که بخواهد یک دیدنی بسیار دقیقی را ببیند و الا احتیاجی به چشم تیزبین پیدا نمی‌شود.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسیر المیزان|سال= 1402|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی|جلد=18|صفحه=524|مکان=قم}}</ref>


پس دلیل قرآنی چشم برزخی، همان طهارت باطن، بندگی کردن، صفا، اخلاص، صداقت، یکرنگی، خدمت رسانی و رعایت حلال حرام الهی است.
در نتیجه آشکار می‌شود که انسان‌هایی که در غفلت نیستند، مثل انبیاء و ائمه(ع)، پرده از دیدگانشان برداشته شده و حقایق را می‌بینند.
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۷: خط ۳۹:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = اخلاق در قرآن
| شاخه فرعی۱ = اخلاق در قرآن
|شاخه فرعی۲ = آثار اعمال
| شاخه فرعی۲ = آثار اعمال
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =-
  | تیترها =
  | تیترها =-
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =د
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۱

الگو:تکمیل


سؤال

آیا برای چشم برزخی دلیل قرآنی وجود دارد؟

در برخی آیات قرآن به وجود حقایقی پنهان از انسان، اشاره شده‌است که اهل غفلت توان ادراکش را ندارند، لکن برخی خواص آن را درک می‌کنند.


چیستی چشم برزخی

در عالم مثال یا خیال منفصل، این امکان برای عقول یا ارواح فراهم است که تجسّم یابند و صورت جسمانی به خود بگیرند؛ چنان‌که اجسام نیز می‌توانند روحانی شده، از عالم طبیعت به عالم مثال سیر کنند. همان‌گونه که نفس انسانی از طریق حواس ظاهری با عالم طبیعت تماس برقرار می‌کند و صور عینی مادی محسوس را از عالم طبیعت انتزاع می‌نماید، با حواسی شبیه حواس ظاهری، که مربوط به ادراک عالم طبیعت‌اند، با عالم مثال یا خیال منفصل ارتباط برقرار می‌کند و حقایق موجود در آن را درک می‌نماید و با چشم برزخی صورت‌های مثالی را می‌بیند.[۱] لذا تمام انسان‌ها بعد از مرگ چشم برزخیشان باز می‌شود و حقایق را می‌بینند، لکن برخی مؤمنین نیز در این دنیا توان دیدن آن را دارند. و البته همه حقایق عالم باطن منحصر در مثال و برزخ نمی‌باشد.

چشم برزخی در قرآن

با توجه به برخی از آیات فهمیده می‌شود که در دنیا انسان می‌تواند حقایقی از عوالم باطنی را درک کنند و حتی برای افرادی مثل انبیاء این ممکن، رخ داده است.

آیه لترون الجحیم

در این آیه آمده است که: ﴿کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِین * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیم؛ نه، باز تأکید می‌کنم که اگر به علم الیقین برسید، آن وقت دوزخ را خواهید دید(تکاثر:۵–۶)

علامه طباطبایی می‌فرمایند: «از ظاهر کلام بر می‌آید که مراد از دیدن جحیم، دیدن آن در دنیا و قبل از قیامت و به چشم بصیرت است، منظور رؤیت قلب است، که به طوری که از آیه زیر استفاده می‌شود خود از آثار علم الیقین است، (وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ)، که بحث در پیرامون آن گذشت، و این رؤیت قلبی قبل از قیامت است، و برای مردمی که سرگرم مفاخرتند دست نمی‌دهد، بلکه در مورد آنان امری ممتنع است، چون چنین افرادی ممکن نیست علم الیقین پیدا کنند… ﴿ثمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقِینِ مراد از عین الیقین خود یقین است، و معنایش این است که جحیم را با یقین محض می‌بینند، و مراد از علم یقین در آیه قبل مشاهده دوزخ با چشم بصیرت و در دنیا است.»[۲]

آیه رویت ملکوت

در این آیه آمده است که: ﴿وَ کذلِک نُری إِبْراهیمَ مَلَکوت السَّماوات وَ الْأَرْضِ وَ لِیکونَ مِنَ المُوقِنین‏؛ و این گونه فرمانروایی و مالکیّت و ربوبیّت خود را بر آسمان‌ها و زمین به ابراهیم نشان می‌دهیم تا از یقین کنندگان شود.(انعام:۷۵)

علامه طباطبایی می‌فرمایند: «ملکوت در عرف قرآن و بطوری که از آیه[یس۸۴] استفاده می‌شود عبارت است از باطن و آن طرف هر چیز که بسوی پروردگار متعال است، و نظر کردن به این طرف با یقین ملازم است، هم چنان‌که از آیه[انعام۷۵] این تلازم به خوبی استفاده می‌شود.[۳]

آیه حدید

خداوند متعال می‌فرمایند:﴿لَقَدْ کنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکشَفْنا عَنْک غِطاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدیدٌ؛ [به او می‌گویند:] تو از این روز بزرگ در بی‌خبری و غفلت بودی، پس ما پرده بی‌خبری را از دیده [بصیرت] ات کنار زدیم در نتیجه دیده ات امروز بسیار تیزبین است.(ق:۲۲)

علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌گویند: «خطاب می‌شود:(لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا) تو در دنیا از این‌هایی که فعلاً مشاهده می‌کنی و به معاینه می‌بینی در غفلت بودی، هر چند که در دنیا هم جلو چشمت بود و هرگز از تو غایب نمی‌شد، لیکن تعلق و دل‌بستگی‌ات به اسباب، تو را از درک آنها غافل ساخت و پرده و حائلی بین تو و این حقائق افکند، اینک ما آن پرده را از جلو درک و چشمت کنار زده‌ایم».[۴]

و در ادامه می‌نویسند: «اولا غفلت وقتی تصور دارد که در این میان چیزی باشد و ما از بودنش غافل باشیم. از سوی دیگر تعبیر به غطاء (پرده) کرده، و این تعبیر در جایی صحیح است که پشت پرده چیزی باشد و پرده آن را پوشانده و بین بیننده و آن حائل شده باشد. و از سوی سوم تعبیر به حدت و تیزبینی در جایی صحیح است، و چشم تیزبین در جایی به درد می‌خورد که بخواهد یک دیدنی بسیار دقیقی را ببیند و الا احتیاجی به چشم تیزبین پیدا نمی‌شود.»[۵]

در نتیجه آشکار می‌شود که انسان‌هایی که در غفلت نیستند، مثل انبیاء و ائمه(ع)، پرده از دیدگانشان برداشته شده و حقایق را می‌بینند.

منابع

  1. حسین‌زاده، محمّد (۱۳۸۵). «حواس باطنی از منظر معرفت‌شناسی». فصلنامه معرفت فلسفی. سال سوم (۴): ۷۸.
  2. طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج. ۲۰. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۶۰۲.
  3. طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج. ۸. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۴۵۵.
  4. طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج. ۱۸. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۵۲۴.
  5. طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج. ۱۸. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۵۲۴.