چشم برزخی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار، اصلاح ارقام)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش}}
{{تکمیل}}


{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
خط ۶: خط ۶:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


در برخی آیات قرآن به وجود حقایقی پنهان از انسان، اشاره شده است که اهل غفلت توان ادراکش را ندارند لکن برخی خواص آن را درک می کنند.
در برخی آیات قرآن به وجود حقایقی پنهان از انسان، اشاره شده است که اهل غفلت توان ادراکش را ندارند لکن برخی خواص آن را درک می‌کنند.


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


== چیستی چشم برزخی ==
== چیستی چشم برزخی ==
در عالم «مثال» يا «خيال منفصل»، اين امكان براي عقول يا ارواح فراهم است كه تجسّم يابند و صورت جسماني به خود بگيرند؛ چنان‌كه اجسام نيز مي‌توانند روحاني شده، از عالم طبيعت به عالم مثال سير كنند. همان‌گونه كه نفس انساني از طريق حواس ظاهري با عالم طبيعت تماس برقرار مي‌كند و صور عيني مادي محسوس را از عالم طبيعت انتزاع مي‌نمايد، با حواسي شبيه حواس ظاهري، كه مربوط به ادراك عالم طبيعت‌اند، با عالم مثال يا خيال منفصل ارتباط برقرار مي‌كند و حقايق موجود در آن را درك مي‌نمايد و با چشم برزخي صورت‌هاي مثالي را مي‌بيند.<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1385|دوره=سال سوم|شماره=4|نام=محمّد|نام خانوادگی=حسين‌زاده|عنوان=حواس باطني از منظر معرفت‌شناسي|صفحه=78|ژورنال=فصلنامه معرفت فلسفی}}</ref> لذا تمام انسان ها بعد از مرگ چشم برزخیشان باز می‌شود و حقایق را می‌بینند، لکن برخی مؤمنین نیز در این دنیا توان دیدن آن را دارند. و البته همه حقایق عالم باطن منحصر در مثال و برزخ نمی باشد.
در عالم «مثال» یا «خیال منفصل»، این امکان برای عقول یا ارواح فراهم است که تجسّم یابند و صورت جسمانی به خود بگیرند؛ چنان‌که اجسام نیز می‌توانند روحانی شده، از عالم طبیعت به عالم مثال سیر کنند. همان‌گونه که نفس انسانی از طریق حواس ظاهری با عالم طبیعت تماس برقرار می‌کند و صور عینی مادی محسوس را از عالم طبیعت انتزاع می‌نماید، با حواسی شبیه حواس ظاهری، که مربوط به ادراک عالم طبیعت‌اند، با عالم مثال یا خیال منفصل ارتباط برقرار می‌کند و حقایق موجود در آن را درک می‌نماید و با چشم برزخی صورت‌های مثالی را می‌بیند.<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1385|دوره=سال سوم|شماره=4|نام=محمّد|نام خانوادگی=حسین‌زاده|عنوان=حواس باطنی از منظر معرفت‌شناسی|صفحه=78|ژورنال=فصلنامه معرفت فلسفی}}</ref> لذا تمام انسان‌ها بعد از مرگ چشم برزخیشان باز می‌شود و حقایق را می‌بینند، لکن برخی مؤمنین نیز در این دنیا توان دیدن آن را دارند. و البته همه حقایق عالم باطن منحصر در مثال و برزخ نمی‌باشد.


== چشم برزخی در قرآن ==
== چشم برزخی در قرآن ==
با توجه به برخی از آیات فهمیده می شود که در دنیا انسان می تواند حقایقی از عوالم باطنی را درک کنند و حتی برای افرادی مثل انبیاء این ممکن، رخ داده است.
با توجه به برخی از آیات فهمیده می‌شود که در دنیا انسان می‌تواند حقایقی از عوالم باطنی را درک کنند و حتی برای افرادی مثل انبیاء این ممکن، رخ داده است.


=== آیه لترون الجحیم ===
=== آیه لترون الجحیم ===
در این آیه آمده است که: {{قرآن|كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِين * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيم|ترجمه=نه، باز تاكيد مى‌كنم كه اگر به علم اليقين برسيد، آن وقت دوزخ را خواهيد ديد|سوره=تکاثر|آیه=5-6}}
در این آیه آمده است که: {{قرآن|کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِین * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیم|ترجمه=نه، باز تأکید می‌کنم که اگر به علم الیقین برسید، آن وقت دوزخ را خواهید دید|سوره=تکاثر|آیه=۵–۶}}


علامه طباطبایی می فرمایند: «از ظاهر كلام بر مى‌آيد كه مراد از ديدن جحيم، ديدن آن در دنيا و قبل از قيامت و به چشم بصيرت است، منظور رؤيت قلب است، كه به طورى كه از آيه زير استفاده مى‌شود خود از آثار علم اليقين است، (وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَكه بحث در پيرامون آن گذشت، و اين رؤيت قلبى قبل از قيامت است، و براى مردمى كه سرگرم مفاخرتند دست نمى‌دهد، بلكه در مورد آنان امرى ممتنع است، چون چنين افرادى ممكن نيست علم اليقين پيدا كنند... {{قرآن|ثمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ}} مراد از عين اليقين خود يقين است، و معنايش اين است كه جحيم را با يقين محض مى‌بينند، و مراد از علم يقين در آيه قبل مشاهده دوزخ با چشم بصيرت و در دنيا است.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسير الميزان‌|سال=1402|نام=محمدحسين‌|نام خانوادگی=طباطبايى|ناشر=جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى‌|جلد=20|صفحه=602|مکان=قم}}</ref>
علامه طباطبایی می‌فرمایند: «از ظاهر کلام بر می‌آید که مراد از دیدن جحیم، دیدن آن در دنیا و قبل از قیامت و به چشم بصیرت است، منظور رؤیت قلب است، که به طوری که از آیه زیر استفاده می‌شود خود از آثار علم الیقین است، (وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَکه بحث در پیرامون آن گذشت، و این رؤیت قلبی قبل از قیامت است، و برای مردمی که سرگرم مفاخرتند دست نمی‌دهد، بلکه در مورد آنان امری ممتنع است، چون چنین افرادی ممکن نیست علم الیقین پیدا کنند… {{قرآن|ثمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقِینِ}} مراد از عین الیقین خود یقین است، و معنایش این است که جحیم را با یقین محض می‌بینند، و مراد از علم یقین در آیه قبل مشاهده دوزخ با چشم بصیرت و در دنیا است.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسیر المیزان|سال=1402|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی|جلد=20|صفحه=602|مکان=قم}}</ref>


=== آیه رویت ملکوت ===
=== آیه رویت ملکوت ===
در این آیه آمده است که: {{قرآن|وَ کذلِک نُری إِبْراهیمَ مَلَکوت السَّماوات وَ الْأَرْضِ وَ لِیکونَ مِنَ المُوقِنین‏|ترجمه=و این گونه فرمانروایی و مالکیّت و ربوبیّت خود را بر آسمان‌ها و زمین به ابراهیم نشان می‌دهیم تا از یقین کنندگان شود.|سوره=انعام|آیه=75}}  
در این آیه آمده است که: {{قرآن|وَ کذلِک نُری إِبْراهیمَ مَلَکوت السَّماوات وَ الْأَرْضِ وَ لِیکونَ مِنَ المُوقِنین‏|ترجمه=و این گونه فرمانروایی و مالکیّت و ربوبیّت خود را بر آسمان‌ها و زمین به ابراهیم نشان می‌دهیم تا از یقین کنندگان شود.|سوره=انعام|آیه=۷۵}}


علامه طباطبایی میفرمایند: «ملكوت در عرف قرآن و بطورى كه از آيه‌[یس84] استفاده مى‌شود عبارت است از باطن و آن طرف هر چيز كه بسوى پروردگار متعال است، و نظر كردن به اين طرف با يقين ملازم است، هم چنان كه از آيه‌[انعام75] اين تلازم به خوبى استفاده مى‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسير الميزان‌|سال= 1402|نام=محمدحسين‌|نام خانوادگی=طباطبايى|ناشر=جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى‌|جلد=8|صفحه=455|مکان=قم}}</ref>
علامه طباطبایی می‌فرمایند: «ملکوت در عرف قرآن و بطوری که از آیه[یس۸۴] استفاده می‌شود عبارت است از باطن و آن طرف هر چیز که بسوی پروردگار متعال است، و نظر کردن به این طرف با یقین ملازم است، هم چنان‌که از آیه[انعام۷۵] این تلازم به خوبی استفاده می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسیر المیزان|سال= 1402|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی|جلد=8|صفحه=455|مکان=قم}}</ref>


=== آیه حدید ===
=== آیه حدید ===
خداوند متعال می فرمایند:{{قرآن|لَقَدْ کنْتَ‏ فی‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکشَفْنا عَنْک غِطاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدیدٌ|ترجمه=[به او می گویند:] تو از این روز بزرگ در بی خبری و غفلت بودی، پس ما پرده بی خبری را از دیده [بصیرت] ات کنار زدیم در نتیجه دیده ات امروز بسیار تیزبین است.|سوره=ق|آیه=22}}
خداوند متعال می‌فرمایند:{{قرآن|لَقَدْ کنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکشَفْنا عَنْک غِطاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدیدٌ|ترجمه=[به او می‌گویند:] تو از این روز بزرگ در بی‌خبری و غفلت بودی، پس ما پرده بی‌خبری را از دیده [بصیرت] ات کنار زدیم در نتیجه دیده ات امروز بسیار تیزبین است.|سوره=ق|آیه=۲۲}}


علامه طباطبایی در ذیل این آیه می گویند: «خطاب مى‌شود:(لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا) تو در دنيا از اين هايى كه فعلا مشاهده مى‌كنى و به معاينه مى‌بينى در غفلت بودى، هر چند كه در دنيا هم جلو چشمت بود و هرگز از تو غايب نمى‌شد، ليكن تعلق و دل‌بستگى‌ات به اسباب، تو را از درك آنها غافل ساخت و پرده و حائلى بين تو و اين حقائق افكند، اينك ما آن پرده را از جلو درك و چشمت كنار زده‌ايم».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسير الميزان‌|سال= 1402|نام=محمدحسين‌|نام خانوادگی=طباطبايى|ناشر=جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى‌|جلد=18|صفحه=524|مکان=قم}}</ref>
علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌گویند: «خطاب می‌شود:(لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا) تو در دنیا از این‌هایی که فعلاً مشاهده می‌کنی و به معاینه می‌بینی در غفلت بودی، هر چند که در دنیا هم جلو چشمت بود و هرگز از تو غایب نمی‌شد، لیکن تعلق و دل‌بستگی‌ات به اسباب، تو را از درک آنها غافل ساخت و پرده و حائلی بین تو و این حقائق افکند، اینک ما آن پرده را از جلو درک و چشمت کنار زده‌ایم».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسیر المیزان|سال= 1402|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی|جلد=18|صفحه=524|مکان=قم}}</ref>


و در ادامه می نویسند: «اولا غفلت وقتى تصور دارد كه در اين ميان چيزى باشد و ما از بودنش غافل باشيم. از سوى ديگر تعبير به غطاء (پرده) كرده، و اين تعبير در جايى صحيح است كه پشت پرده چيزى باشد و پرده آن را پوشانده و بين بيننده و آن حائل شده باشد. و از سوى سوم تعبير به حدت و تيزبينى در جايى صحيح است، و چشم تيزبين در جايى به درد مى‌خورد كه بخواهد يك ديدنى بسيار دقيقى را ببيند و الا احتياجى به چشم تيزبين پيدا نمى‌شود.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسير الميزان‌|سال= 1402|نام=محمدحسين‌|نام خانوادگی=طباطبايى|ناشر=جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى‌|جلد=18|صفحه=524|مکان=قم}}</ref>
و در ادامه می‌نویسند: «اولا غفلت وقتی تصور دارد که در این میان چیزی باشد و ما از بودنش غافل باشیم. از سوی دیگر تعبیر به غطاء (پرده) کرده، و این تعبیر در جایی صحیح است که پشت پرده چیزی باشد و پرده آن را پوشانده و بین بیننده و آن حائل شده باشد. و از سوی سوم تعبیر به حدت و تیزبینی در جایی صحیح است، و چشم تیزبین در جایی به درد می‌خورد که بخواهد یک دیدنی بسیار دقیقی را ببیند و الا احتیاجی به چشم تیزبین پیدا نمی‌شود.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ترجمه تفسیر المیزان|سال= 1402|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی|جلد=18|صفحه=524|مکان=قم}}</ref>


در نتیجه آشکار می شود که انسان هایی که در غفلت نیستند، مثل انبیاء و ائمه(ع)، پرده از دیدگانشان برداشته شده و حقایق را می بینند.<span></span>
در نتیجه آشکار می‌شود که انسان‌هایی که در غفلت نیستند، مثل انبیاء و ائمه(ع)، پرده از دیدگانشان برداشته شده و حقایق را می‌بینند.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۲: خط ۵۲:
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =

نسخهٔ ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۵

الگو:تکمیل


سؤال

آیا برای چشم برزخی دلیل قرآنی وجود دارد؟

در برخی آیات قرآن به وجود حقایقی پنهان از انسان، اشاره شده است که اهل غفلت توان ادراکش را ندارند لکن برخی خواص آن را درک می‌کنند.


چیستی چشم برزخی

در عالم «مثال» یا «خیال منفصل»، این امکان برای عقول یا ارواح فراهم است که تجسّم یابند و صورت جسمانی به خود بگیرند؛ چنان‌که اجسام نیز می‌توانند روحانی شده، از عالم طبیعت به عالم مثال سیر کنند. همان‌گونه که نفس انسانی از طریق حواس ظاهری با عالم طبیعت تماس برقرار می‌کند و صور عینی مادی محسوس را از عالم طبیعت انتزاع می‌نماید، با حواسی شبیه حواس ظاهری، که مربوط به ادراک عالم طبیعت‌اند، با عالم مثال یا خیال منفصل ارتباط برقرار می‌کند و حقایق موجود در آن را درک می‌نماید و با چشم برزخی صورت‌های مثالی را می‌بیند.[۱] لذا تمام انسان‌ها بعد از مرگ چشم برزخیشان باز می‌شود و حقایق را می‌بینند، لکن برخی مؤمنین نیز در این دنیا توان دیدن آن را دارند. و البته همه حقایق عالم باطن منحصر در مثال و برزخ نمی‌باشد.

چشم برزخی در قرآن

با توجه به برخی از آیات فهمیده می‌شود که در دنیا انسان می‌تواند حقایقی از عوالم باطنی را درک کنند و حتی برای افرادی مثل انبیاء این ممکن، رخ داده است.

آیه لترون الجحیم

در این آیه آمده است که: ﴿کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِین * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیم؛ نه، باز تأکید می‌کنم که اگر به علم الیقین برسید، آن وقت دوزخ را خواهید دید(تکاثر:۵–۶)

علامه طباطبایی می‌فرمایند: «از ظاهر کلام بر می‌آید که مراد از دیدن جحیم، دیدن آن در دنیا و قبل از قیامت و به چشم بصیرت است، منظور رؤیت قلب است، که به طوری که از آیه زیر استفاده می‌شود خود از آثار علم الیقین است، (وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ)، که بحث در پیرامون آن گذشت، و این رؤیت قلبی قبل از قیامت است، و برای مردمی که سرگرم مفاخرتند دست نمی‌دهد، بلکه در مورد آنان امری ممتنع است، چون چنین افرادی ممکن نیست علم الیقین پیدا کنند… ﴿ثمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقِینِ مراد از عین الیقین خود یقین است، و معنایش این است که جحیم را با یقین محض می‌بینند، و مراد از علم یقین در آیه قبل مشاهده دوزخ با چشم بصیرت و در دنیا است.»[۲]

آیه رویت ملکوت

در این آیه آمده است که: ﴿وَ کذلِک نُری إِبْراهیمَ مَلَکوت السَّماوات وَ الْأَرْضِ وَ لِیکونَ مِنَ المُوقِنین‏؛ و این گونه فرمانروایی و مالکیّت و ربوبیّت خود را بر آسمان‌ها و زمین به ابراهیم نشان می‌دهیم تا از یقین کنندگان شود.(انعام:۷۵)

علامه طباطبایی می‌فرمایند: «ملکوت در عرف قرآن و بطوری که از آیه[یس۸۴] استفاده می‌شود عبارت است از باطن و آن طرف هر چیز که بسوی پروردگار متعال است، و نظر کردن به این طرف با یقین ملازم است، هم چنان‌که از آیه[انعام۷۵] این تلازم به خوبی استفاده می‌شود.[۳]

آیه حدید

خداوند متعال می‌فرمایند:﴿لَقَدْ کنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکشَفْنا عَنْک غِطاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدیدٌ؛ [به او می‌گویند:] تو از این روز بزرگ در بی‌خبری و غفلت بودی، پس ما پرده بی‌خبری را از دیده [بصیرت] ات کنار زدیم در نتیجه دیده ات امروز بسیار تیزبین است.(ق:۲۲)

علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌گویند: «خطاب می‌شود:(لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا) تو در دنیا از این‌هایی که فعلاً مشاهده می‌کنی و به معاینه می‌بینی در غفلت بودی، هر چند که در دنیا هم جلو چشمت بود و هرگز از تو غایب نمی‌شد، لیکن تعلق و دل‌بستگی‌ات به اسباب، تو را از درک آنها غافل ساخت و پرده و حائلی بین تو و این حقائق افکند، اینک ما آن پرده را از جلو درک و چشمت کنار زده‌ایم».[۴]

و در ادامه می‌نویسند: «اولا غفلت وقتی تصور دارد که در این میان چیزی باشد و ما از بودنش غافل باشیم. از سوی دیگر تعبیر به غطاء (پرده) کرده، و این تعبیر در جایی صحیح است که پشت پرده چیزی باشد و پرده آن را پوشانده و بین بیننده و آن حائل شده باشد. و از سوی سوم تعبیر به حدت و تیزبینی در جایی صحیح است، و چشم تیزبین در جایی به درد می‌خورد که بخواهد یک دیدنی بسیار دقیقی را ببیند و الا احتیاجی به چشم تیزبین پیدا نمی‌شود.»[۵]

در نتیجه آشکار می‌شود که انسان‌هایی که در غفلت نیستند، مثل انبیاء و ائمه(ع)، پرده از دیدگانشان برداشته شده و حقایق را می‌بینند.

منابع

  1. حسین‌زاده، محمّد (۱۳۸۵). «حواس باطنی از منظر معرفت‌شناسی». فصلنامه معرفت فلسفی. سال سوم (۴): ۷۸.
  2. طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج. ۲۰. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۶۰۲.
  3. طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج. ۸. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۴۵۵.
  4. طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج. ۱۸. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۵۲۴.
  5. طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج. ۱۸. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۵۲۴.