عوامل تکبر: تفاوت میان نسخه‌ها

(تقویت)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


. اختلال شخصيت:
== اختلال شخصيت ==
یکی از عوامل اصلی تکبر و غرور، ضعف شخصیتی فرد دانسته شده است. بر اساس روایتی از امام صادق(ع)، شخص متکبر کمبود شخصیت داشته و درون خود احساس خواری  ذلت می‌کند.<ref> محمدي ري شهري، گزيده ميزان الحكمه، انتشارات دارالحديث، چاپ اول، ۱۳۷۵، ج۳، ص۲۶،۵۶.</ref>


يكي از عوامل اصلي انحرافات اخلاقي و از جمله تكبر، غرور و خود بزرگ‌بيني ضعف شخصيتي افراد است، افرادي كه از نظر شخصيتي مشكل دارند، به تكبر و خود بزرگ‌بيني مبتلا مي‌شوند.
== نادانی و حماقت ==
جهل و حماقت یکی از عوامل تکبر شمرده شده است.فردي كه خودش را نشناخته و نسبت به ضعف‌ها و ناتواني‌های خود آگاه نیست، گمان می‌کند بی‌عیب و نقص بوده و برتر از دیگران است. در روایتی، امام علي(ع) تکبر را خودِ حماقت دانسته است.<ref> شفيعي، سيد محمد، پرورش روح در پرتو چهل حديث، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۴۸۹؛ محمدي ري شهري، گزيده ميزان الحكمه، انتشارات دارالحديث، چاپ اول، ۱۳۷۵، ج۳، ص۲۹۴.</ref>


۲. جهل و حماقت:
==تسلط و نفوذ شيطان==


دومين عاملي كه باعث تكبر و خود بزرگ‌بيني افراد مي‌شود جهل و حماقت انسان است. يعني فردي كه خودش را نشناخته و نمي‌داند كه سراپاي وجود او ضعف و ناتواني است، احساس مي‌كند كه هيچ مشكلي ندارد و بهتر از همگان است. علي(ع) در اين باره مي‌فرمايد: «التكبر عينُ الحماقه»<ref> شفيعي، سيد محمد، پرورش روح در پرتو چهل حديث، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۴۸۹.</ref> تكبر خود حماقت و ريشه اصلي آن است. براي آن كه به تكبر و غرور و خود بزرگ‌بيني مبتلا نشويم و در اوج شهرت خودمان ‌را گم نكنيم و مغرور نشويم، بايد به اين نكات توجه داشته باشيم:
همان گونه كه شيطان در برابر خداوند تكبر ورزيد و احساس خود بزرگ‌بيني در او دست داد، نفوذ شيطان در انسان باعث مي‌شود كه انسان نسبت به خداوند، يا ديگر همنوعان تكبر بورزد. به گفته امام علی(ع)، تكبر دام بزرگ شيطان است.<ref>آمدي، غررالحكم، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، ج۱، ص۲۲۴.</ref>  


==۱. ضعف شخصيت==
<span></span>منابع{{پانویس}}
 
امام صادق ـ عليه‌السلام ـ فرمود: «كسي تكبر نمي‌ورزد جز آن‌ كه كمبود شخصيت وذلتي در درون خود احساس مي‌كند.»<ref> محمدي ري شهري، گزيده ميزان الحكمه، انتشارات دارالحديث، چاپ اول، ۱۳۷۵، ج۳، ص۲۶،۵۶.</ref>  
 
==۲. حماقت==
 
دومين عامل تكبر، حماقت فرد است. اميرالمؤمنين ـ عليه‌السلام ـ فرمود: «حماقت مايه تكبر است»<ref> محمدي ري شهري، گزيده ميزان الحكمه، انتشارات دارالحديث، چاپ اول، ۱۳۷۵، ج۳، ص۲۹۴.</ref>. مقصود از حماقت، ساده لوحي، بي‌خردي و كم عقلي است شخص احمق شخصي است كه از عقل و خرد خودش در كارهاي روز مره كمتر استفاده مي‌كند.»<ref>معين، محمد، فرهنگ فارسي، تهران، امير كبير، ۱۳۷۱، ج۸، حرف ح، جاول.</ref>
 
==۳. تسلط و نفوذ شيطان==
 
علي ـ عليه‌السلام ـ فرمود: «تكبر دام بزرگ شيطان است.»<ref>آمدي، غررالحكم، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، ج۱، ص۲۲۴.</ref> همان گونه كه شيطان در برابر خداوند تكبر ورزيد و احساس خود بزرگ‌بيني در وي دست داد، نفوذ شيطان در انسان باعث مي‌شود كه انسان نسبت به خداوند، يا ديگر همنوعان تكبر نموده خود را به تراز آنچه هست، ارزيابي نمايد.
 
انسان تكبر ممكن است به چند چيز تكبر بورزد: توانايي و مال و ثروت، عبادت، علم و دانش، نسب، جمال و زيبايي ظاهري، شجاعت و قدرت، مقام و مسئوليت و منزلت اجتماعي و....
 
{{پایان پاسخ}}
 
== منابع ==
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = اخلاق
  | شاخه اصلی = اخلاق

نسخهٔ ‏۸ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۱

سؤال

عوامل و ریشه‌های تکبر چیست؟


اختلال شخصيت

یکی از عوامل اصلی تکبر و غرور، ضعف شخصیتی فرد دانسته شده است. بر اساس روایتی از امام صادق(ع)، شخص متکبر کمبود شخصیت داشته و درون خود احساس خواری ذلت می‌کند.[۱]

نادانی و حماقت

جهل و حماقت یکی از عوامل تکبر شمرده شده است.فردي كه خودش را نشناخته و نسبت به ضعف‌ها و ناتواني‌های خود آگاه نیست، گمان می‌کند بی‌عیب و نقص بوده و برتر از دیگران است. در روایتی، امام علي(ع) تکبر را خودِ حماقت دانسته است.[۲]

تسلط و نفوذ شيطان

همان گونه كه شيطان در برابر خداوند تكبر ورزيد و احساس خود بزرگ‌بيني در او دست داد، نفوذ شيطان در انسان باعث مي‌شود كه انسان نسبت به خداوند، يا ديگر همنوعان تكبر بورزد. به گفته امام علی(ع)، تكبر دام بزرگ شيطان است.[۳]

منابع

  1. محمدي ري شهري، گزيده ميزان الحكمه، انتشارات دارالحديث، چاپ اول، ۱۳۷۵، ج۳، ص۲۶،۵۶.
  2. شفيعي، سيد محمد، پرورش روح در پرتو چهل حديث، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۴۸۹؛ محمدي ري شهري، گزيده ميزان الحكمه، انتشارات دارالحديث، چاپ اول، ۱۳۷۵، ج۳، ص۲۹۴.
  3. آمدي، غررالحكم، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، ج۱، ص۲۲۴.