عذاب شش گروه به‌جهت شش خصلت ناروا: تفاوت میان نسخه‌ها

(ایجاد مدخل جدید)
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی نویسنده =↵ | بازبینی =شد' به ' | ارزیابی کمی = | ارزیابی کیفی = ')
 
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در حال ویرایش|Fabbasi}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در حديثي آمده است: خداوند شش گروه را به خاطر داشتن شش خوي بد، کيفر کند، متن حديث و توضيح آن را بيان کنيد؟
در حدیثی آمده است: خداوند شش گروه را به خاطر داشتن شش خوی بد، کیفر کند، متن حدیث و توضیح آن را بیان کنید؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
خداوند عرب را به جهت داشتن خوی [[عصبیّت(نژادپرستی)]]، کدخدایان را به داشتن خوی [[تکبر|تکبّر]]، حاکمان را به خوی [[ستمگری]]، دانشمندان را به خوی [[حسد|حسادت]]، بازرگانان را به خوی [[خیانت]] و روستائیان را به [[جهالت]] کیفر می‌دهد. علت هشدار به این شش گروه برای این است که بیشتر از دیگران در معرض افتادن به خصلت‌های ناروا هستند و بدان معنا نیست که این شش گروه همیشه این خصلت‌ها را دارند.
== متن حدیث ==
== متن حدیث ==
{{عربی بزرگ|أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع): إِنَّ اللَّهَ يُعَذِّبُ‏ السِّتَّةَ بِالسِّتَّةِ الْعَرَبَ بِالْعَصَبِيَّةِ وَ الدَّهَاقِينَ بِالْكِبْرِ وَ الْأُمَرَاءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهَاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجَّارَ بِالْخِيَانَةِ وَ أَهْلَ الرَّسَاتِيقِ بِالْجَهْلِ|ترجمه=خداوند شش گروه را به داشتن شش خوي بد، کيفر کند: عرب را به داشتن خوي عصبيّت (نژاد پرستي)، کدخدایان را به داشتن خوي تکبّر، حاکمان را به خوي ستمگري، دانشمندان را به خوي حسادت، بازرگانان را به خوي خيانت، روستائيان را به ناداني. <ref> کليني، محمد بن یعقوب، الکافي، تهران، دار الکتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1407ق، ج8، ص162، حدیث170.</ref>}}  
{{عربی بزرگ|علی(ع): إِنَّ اللَّهَ يُعَذِّبُ السِّتَّةَ بِالسِّتَّةِ الْعَرَبَ بِالْعَصَبِيَّةِ وَ الدَّهَاقِينَ بِالْكِبْرِ وَ الْأُمَرَاءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهَاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجَّارَ بِالْخِيَانَةِ وَ أَهْلَ الرَّسَاتِيقِ بِالْجَهْلِ<ref>کليني، محمد بن یعقوب، الکافي، تهران، دار الکتب الاسلاميه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۶۲، حدیث۱۷۰.</ref>
 
خداوند شش گروه را به خاطر داشتن شش خصلت ناروا، کيفر می‌کند: عرب را به داشتن خوي عصبيّت(نژاد پرستي)، کدخدایان را به داشتن خوي تکبّر، حاکمان را به خوي ستمگري، دانشمندان را به خوي حسادت، بازرگانان را به خوي خيانت، روستائيان را به جهالت.}}
 
== سند حدیث ==
[[جایگاه علامه مجلسی|علامه مجلسی]] سند حدیث را ضعیف دانسته است.<ref>مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ج۲۶، ص۲۷.</ref> این روایت به جهت ذکر نشدن نام برخی راویان، [[حدیث مرفوع|مرفوع]] است و مرفوع بودن حدیث یکی از دلایل ضعف روایت است.<ref>سند، محمد، بحوث فی مبانی علم الرجال، قم، مدین، چاپ دوم، ۱۴۲۹ق، ص۴۱.</ref>
 
== شش خصلت ناروا ==
خصلت‌های ناروا و زشت، برای همه مردم زشت است. اما شش گروهی که در روایت به آن‌ها اشاره شد، زمینه بیشتری برای گرفتار شدن به این شش خصلت را دارند. این روایت، هشداری بر این شش گروه است تا بیش از دیگران مراقب خود باشند نه آن‌که آنها ذاتاً دارای چنین اخلاقی هستند.
 
'''۱. تعصب عربی'''
 
عصبیّت و تعصّب همان پشتیبانی کردن ستمگرانه از خویشان و هم ولایتی‌ها یا فرهنگ‌های بدون پشتوانه دینی و عقلانی است، که امروزه با مفهوم «نژادپرستی» از آن یاد می‌شود. شخصی از [[امام سجاد(ع)]] از معنای عصبیّت پرسید؟ حضرت فرمود: {{نقل قول|آن عصبیّت گناه به شمار می‌آید که آدمی بدان، قوم و تیره خود را از خوبان دیگران، برتر داند. (وگرنه) دوست داشتن قوم خود، عصبیّت نیست، بلکه یاری رساندن بر ستم آنان، عصبیّت است.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۰۸، حدیث۷.</ref>}}
 
نژادپرستی برجسته‌ترین ویژگی عرب جاهلی بوده است،<ref>هاشمى رفسنجانى، اكبر، فرهنگ قرآن، قم، بوستان كتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش، ج۸، ص۲۱۱.</ref> [[قرآن]] این تعصب عربی را ناروا دانسته است.<ref>سوره شعراء، آیه۱۹۸. سوره فصلت، آیه۴۴.</ref>
 
'''۲. تکبر کدخدایان'''
 
{{همچنین ببینید|تکبر}}
 
تکبر، بزرگ شمردن خود نسبت به دیگران و کوچک شمردن سایرین با گفتار یا رفتار است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، نشر کتاب، ۱۴۰۴ق، ص۴۲۱ </ref> هرگاه این باور در رفتار و گفتار آدمی خود نمایی کند، متکبر نامیده می‌شود.<ref>نراقی، ملا احمد، جامع السعادات، معراج السعاده، مشهد، انتشارات ندای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ص۱۷۶. شجاعی، محمد، مقالات، انتشارات سروش، ج۲، ص ۳۰۶.</ref>
 
از آنجا که ریاست نیازمند گنجایش روح خاصی است، آلودگی به خوی تکبّر در آنان فراهم است و آنان باید بیش از دیگران مراقب خود باشند. [[علی(ع)]] به مالک اشتر فرمود: {{نقل قول|هر گاه‏ رياست‏ ترا بخودبينى افكند و بازگو كند براى تو بزرگى و تكبر را پس نگاه كن ببزرگى پادشاهى خدا كه بالاتر از تو است.<ref>مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، مبیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۲۵۸.</ref>}}


== سند حدیث==
'''۳. ستمگری حاکمان'''
علامه مجلسی سند حدیث را ضعیف دانسته است. <ref> مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1404ق، ج26، ص27.</ref> در سند حدیث یرفعونه آمده است <ref> کليني، محمد بن یعقوب، الکافي، تهران، دار الکتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1407ق، ج8، ص162، حدیث170.</ref> به چنین روایاتی مرفوعه گویند یعنی راویان حدیث، مقداری از سلسله سند را ذکر نکرده‌اند و حدیث را به امیرمومنان(ع) رسانده‌اند و مرفوعه بودن حدیث یکی از  دلایل ضعیف بودن حدیث است.<ref>سند، محمد، بحوث فى مبانى علم الرجال، قم، مدين، چاپ دوم، 1429ق، ص41. </ref>


==عذاب شش گروه به خاطر شش خصلت ناروا ==
حاکمان و فرماندهان کشور، دارای قدرت و إعمال نظر هستند. زمینه ستم‌گری در آنان بیش از دیگران فراهم است.<ref>مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي-الأصول و الروضة-، تهران، المکتبه الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق، ج۱۲، ص۱۷۸.</ref> از همین رو آنان باید بیش از دیگران مراقب باشند تا بر کسی ستم روا ندارند و صد البته حاکمان عادلی نیز همواره بوده‌اند و اینگونه روایات به معنای ذاتی بودن خوی ستمگری در حاکمان و فرماندهان نیست.
'''تعصب عربی'''
عصبيّت و تعصّب همان پشتيباني کردن ستمگرانه از خويشان و هم ولايتي‌ها یا فرهنگ‌های بدون پشتوانه دینی و عقلانی است، که امروزه با مفهوم «نژاد پرستي» از آن ياد مي شود.
شخصی از [[امام سجاد(ع)]] از معناي عصبيّت پرسيد؟ حضرت فرمود: آن عصبيّت گناه به شمار مي‌آيد که آدمي بدان، قوم و تيره خود را از خوبان ديگران، برتر داند. (وگرنه) دوست داشتن قوم خود، عصبيّت نيست، بلکه ياري رساندن بر ستم آنان، عصبيّت است.<ref> کليني، محمد بن یعقوب، الکافي، تهران، دار الکتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص308، حدیث7.</ref>
نژاد پرستي برجسته‌ترين ويژگي عرب جاهلي بوده است، از همين رو تهديد به کيفر الهي شده‌اند.


'''تکبر کدخدایان'''
'''۴. حسادت دانشمندان'''
'''کبر''' براي خود امتياز ديدن و خود را به داشتن اين امتياز، برتر از ديگران دانستن است. هرگاه اين باور در رفتار و گفتار آدمي خود نمايي کند، وی را متکبر نامند.<ref> شجاعي، محمد ، مقالات، انتشارات سروش، ج2،ص 306.</ref>
'''دهقان''' همان کدخدايان را گويند که رياست دهاتيان را در دست دارند.<ref> بستانى، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدى، تهران، اسلامی، چاپ دوم، 1375ش، ص400.</ref> از آنجا که رياست نيازمند گنجايش روحي خاصي است از همين رو آلودگي به خوي تکبّر در آنان فراهم است و آنان بايد بيش از ديگر دهاتيان مراقب خود باشند. [[امام باقر(ع)]] درباره دارندگان اين خوي زشت فرمود: «هر کس ذره اي از کبر در دلش باشد، وارد بهشت نمي شود».<ref>کليني، محمد بن یعقوب، الکافي، تهران، دار الکتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص310، حدیث6.</ref>


'''ستم‌گری حاکمان'''
چون نعمت دانش، بیش از هر نعمت دیگری جاذبه دارد، زمینه حسادت در دانشمندان نیز بیش از دیگران است. [[امیرالمؤمنین|امیرالمؤمنین(ع)]] فرمود: {{نقل قول| اى طالب علم علم را فضايل بسيار هست. علم مانند آدمى است كه سر او تواضع با خدا و خلق است و چشم علم بيزارى از حسد است... .<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۸.</ref>}}
ستم کردن همان آسيب رساندن به جان، مال و آبروي ديگران است. فرمانده‌هان و حاکمان کشور، داراي قدرت و اعمال نظر مي‌باشند، زمينه ستم‌گري در آنان بيش از ديگران فراهم است، از همين رو آنان بايد بيش از ديگران مراقب باشند تا بر کسي ستم روا ندارند.


'''حسادت دانشمندان'''
'''۵. خیانت بازرگانان'''
{{نقل قول| امام باقر(ع): حسد ايمان را مي‌خورد همچنانکه آتش، هيزم را مي‌خورد.<ref> کليني، محمد بن یعقوب، الکافي، تهران، دار الکتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص306، حدیث2.</ref>
چون نعمت دانش، بيش از هر نعمت ديگري جاذبه دارد، زمينه حسادت در دانشمندان بيش از ديگران است.


'''خیانت بازرگانان'''
بازرگانان نیاز زندگی مردم را فراهم می‌کنند و مردم ناچارند به هر بهایی نیاز خود را فراهم کنند و این زمینه مناسبی برای سوء استفاده است.
بازرگانان نياز زندگي مردم را فراهم مي‌کنند و مردم ناچارند به هر بهايي نياز خود را فراهم کنند. روح سوداگري بازرگانان زمينه مناسبي است براي سوء استفاده از اين شرايط اجتماعي می‌شود. بايد بسيار مراقب باشند تا به اعتماد همگاني، خيانت نورزند. [[پيامبر اکرم(ص)]] فرمود: «بازرگانان خيانت کار، بدترين مردانند». <ref> مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، ج103، ص103، حدیث55.</ref>


'''جهالت روستانشینان'''
'''۶. جهل روستانشینان'''
روستا نشينان در گذشته به خاطر محدوديت جغرافيايي، نمي‌توانستند همراه با فرهنگ و تمدن، پيش روند. از اين رو بیسوادی و در نتیجه بی‌خبری از آداب و رسوم درست و منطقی در ميان آنان رواج داشت، دسترسي نداشتن به آموزه‌هاي ديني و عالمان دين، باعث ترک برخی از واجبات و انجام برخی از محرّمات مي‌گرديد.
البته بايسته است به اين نکته توجه داشته باشيم که در شرايط کنوني، نوع زندگي روستائيان با گذشته تفاوت بسيار پيدا کرده است، در اين دوران دسترسي به دانش و آموزه‌هاي ديني به راحتي در روستاها امکان پذير گشته است و بسياري از روستائيان به قلّه‌هاي دانش گام نهاده‌اند و دين داري آنان در مواقعي بهتر از ديگر مؤمنان باشد.


==چند نکته دارای اهمیت ==
روستانشینان در گذشته به خاطر محدودیت جغرافیایی، نمی‌توانستند همراه با فرهنگ و تمدن، پیش روند. از این رو بی‌سوادی و در نتیجه بی‌خبری از آداب و رسوم درست و منطقی در میان آنان رواج داشت، دسترسی نداشتن به آموزه‌های دینی و عالمان دین، باعث ترک برخی از واجبات و انجام برخی از محرّمات می‌گردید. در شرایط کنونی، نوع زندگی روستائیان با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است، در این دوران دسترسی به دانش و آموزه‌های دینی به راحتی در روستاها امکان‌پذیر گشته است.
* مرفوعه بودن حدیث به معنای ضعیف بودن سند آن است نه اینکه جعلی و دروغ باشد، از این‌رو ممکن است که راویانی که نام‌شان در سند به هر دلیلی نیامده است، ثقه بودند و ضعیف بودن این روایت به معنای روا بودن این خصلت‌ها نیست.
* خصلت‌هاي ناروا و زشت، براي همه اصناف مردم زشت است. ليکن از آن رو که اين شش گروه زمينه بیشتری براي آلودگي به اين شش خصلت دارند، آنان تهديد به کيفر شده‌اند.
اين سخن، هشداری بر اين شش گروه است تا بيش از ديگران مراقب خود باشند نه آن که آنها ذاتاً داراي چنين اخلاقي هستند. در میان علما، حاکمان کشورها و بزرگان طایفه و قبیله افراد زیادی هستند که اهل تقوا بوده و دستورات الهی را همواره مد نظر داشتند.


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه اصلی = حدیث
| شاخه فرعی۱ = اخلاق
| شاخه فرعی۱ = اخلاق
| شاخه فرعی۲ = رذایل اخلاقی
| شاخه فرعی۲ = رذائل اخلاقی
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | ارزیابی کمی =  
  | بازبینی =  
  | ارزیابی کیفی =  
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۴

سؤال

در حدیثی آمده است: خداوند شش گروه را به خاطر داشتن شش خوی بد، کیفر کند، متن حدیث و توضیح آن را بیان کنید؟


خداوند عرب را به جهت داشتن خوی عصبیّت(نژادپرستی)، کدخدایان را به داشتن خوی تکبّر، حاکمان را به خوی ستمگری، دانشمندان را به خوی حسادت، بازرگانان را به خوی خیانت و روستائیان را به جهالت کیفر می‌دهد. علت هشدار به این شش گروه برای این است که بیشتر از دیگران در معرض افتادن به خصلت‌های ناروا هستند و بدان معنا نیست که این شش گروه همیشه این خصلت‌ها را دارند.

متن حدیث

سند حدیث

علامه مجلسی سند حدیث را ضعیف دانسته است.[۲] این روایت به جهت ذکر نشدن نام برخی راویان، مرفوع است و مرفوع بودن حدیث یکی از دلایل ضعف روایت است.[۳]

شش خصلت ناروا

خصلت‌های ناروا و زشت، برای همه مردم زشت است. اما شش گروهی که در روایت به آن‌ها اشاره شد، زمینه بیشتری برای گرفتار شدن به این شش خصلت را دارند. این روایت، هشداری بر این شش گروه است تا بیش از دیگران مراقب خود باشند نه آن‌که آنها ذاتاً دارای چنین اخلاقی هستند.

۱. تعصب عربی

عصبیّت و تعصّب همان پشتیبانی کردن ستمگرانه از خویشان و هم ولایتی‌ها یا فرهنگ‌های بدون پشتوانه دینی و عقلانی است، که امروزه با مفهوم «نژادپرستی» از آن یاد می‌شود. شخصی از امام سجاد(ع) از معنای عصبیّت پرسید؟ حضرت فرمود:

نژادپرستی برجسته‌ترین ویژگی عرب جاهلی بوده است،[۵] قرآن این تعصب عربی را ناروا دانسته است.[۶]

۲. تکبر کدخدایان

تکبر، بزرگ شمردن خود نسبت به دیگران و کوچک شمردن سایرین با گفتار یا رفتار است.[۷] هرگاه این باور در رفتار و گفتار آدمی خود نمایی کند، متکبر نامیده می‌شود.[۸]

از آنجا که ریاست نیازمند گنجایش روح خاصی است، آلودگی به خوی تکبّر در آنان فراهم است و آنان باید بیش از دیگران مراقب خود باشند. علی(ع) به مالک اشتر فرمود:

۳. ستمگری حاکمان

حاکمان و فرماندهان کشور، دارای قدرت و إعمال نظر هستند. زمینه ستم‌گری در آنان بیش از دیگران فراهم است.[۱۰] از همین رو آنان باید بیش از دیگران مراقب باشند تا بر کسی ستم روا ندارند و صد البته حاکمان عادلی نیز همواره بوده‌اند و اینگونه روایات به معنای ذاتی بودن خوی ستمگری در حاکمان و فرماندهان نیست.

۴. حسادت دانشمندان

چون نعمت دانش، بیش از هر نعمت دیگری جاذبه دارد، زمینه حسادت در دانشمندان نیز بیش از دیگران است. امیرالمؤمنین(ع) فرمود:

۵. خیانت بازرگانان

بازرگانان نیاز زندگی مردم را فراهم می‌کنند و مردم ناچارند به هر بهایی نیاز خود را فراهم کنند و این زمینه مناسبی برای سوء استفاده است.

۶. جهل روستانشینان

روستانشینان در گذشته به خاطر محدودیت جغرافیایی، نمی‌توانستند همراه با فرهنگ و تمدن، پیش روند. از این رو بی‌سوادی و در نتیجه بی‌خبری از آداب و رسوم درست و منطقی در میان آنان رواج داشت، دسترسی نداشتن به آموزه‌های دینی و عالمان دین، باعث ترک برخی از واجبات و انجام برخی از محرّمات می‌گردید. در شرایط کنونی، نوع زندگی روستائیان با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است، در این دوران دسترسی به دانش و آموزه‌های دینی به راحتی در روستاها امکان‌پذیر گشته است.

منابع

  1. کليني، محمد بن یعقوب، الکافي، تهران، دار الکتب الاسلاميه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۶۲، حدیث۱۷۰.
  2. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ج۲۶، ص۲۷.
  3. سند، محمد، بحوث فی مبانی علم الرجال، قم، مدین، چاپ دوم، ۱۴۲۹ق، ص۴۱.
  4. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۰۸، حدیث۷.
  5. هاشمى رفسنجانى، اكبر، فرهنگ قرآن، قم، بوستان كتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش، ج۸، ص۲۱۱.
  6. سوره شعراء، آیه۱۹۸. سوره فصلت، آیه۴۴.
  7. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، نشر کتاب، ۱۴۰۴ق، ص۴۲۱
  8. نراقی، ملا احمد، جامع السعادات، معراج السعاده، مشهد، انتشارات ندای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ص۱۷۶. شجاعی، محمد، مقالات، انتشارات سروش، ج۲، ص ۳۰۶.
  9. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، مبیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۲۵۸.
  10. مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي-الأصول و الروضة-، تهران، المکتبه الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق، ج۱۲، ص۱۷۸.
  11. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۸.