حکومتهای دینی موفق در تاریخ: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
{{درگاه|واژهها}} | {{درگاه|واژهها}} | ||
{{درگاه|حکومت دینی}} | {{درگاه|حکومت دینی}} | ||
گاه منظور از [[حکومت دینی]]، حکومتی است که نه تنها همه قوانین و مقررات اجرایی آن برگرفته از [[احکام دینی]] است، بلکه مجریان آن نیز مستقیماً از طرف [[شناخت خدا|خدا]] منصوبند یا به اذن خاص یا عام معصوم منصوب شدهاند، چنین حکومتی، [[حکومت دینی]] ایدهآل و کمال مطلوب است، زیرا حکومتی با این خصوصیات از پشتوانه حکم الهی برخوردار است و بر اساس اراده تشریعی [[شناخت خدا|خدا]] شکل گرفته است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخها، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۴۵.</ref>. | گاه منظور از [[حکومت دینی|حکومت دینی]]، حکومتی است که نه تنها همه قوانین و مقررات اجرایی آن برگرفته از [[احکام دینی]] است، بلکه مجریان آن نیز مستقیماً از طرف [[شناخت خدا|خدا]] منصوبند یا به اذن خاص یا عام [[چهارده معصوم(ع)|امامان معصوم (ع)]] منصوب شدهاند، چنین حکومتی، [[حکومت دینی|حکومت دینی]] ایدهآل و کمال مطلوب است، زیرا حکومتی با این خصوصیات از پشتوانه حکم الهی برخوردار است و بر اساس اراده تشریعی [[شناخت خدا|خدا]] شکل گرفته است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخها، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۴۵.</ref> | ||
برای بررسی [[حکومت دینی|حکومتهای دینی]] موفق ابتدا لازم است مقصود از [[حکومت دینی|حکومت دینی]] مشخص شود. | |||
== اقسام حکومت دینی == | == اقسام حکومت دینی == | ||
* قسم اول از [[حکومت دینی]]، حکومتی است که مرجعیت همهجانبه دین خاص را در عرصه [[سیاست]] و اداره جامعه پذیرفته است یعنی دولت و نهادهای مختلف آن خود را در برابر آموزهها و تعالیم دین و مذهب خاصی متعهد میدانند و سعی میکنند در تدابیر و تصمیمات و وضع قوانین و شیوه سلوک با مردم و نوع معیشت و تنظیم [[روابط اجتماعی]]، دغدغه [[دین]] داشته باشند و در همه شئون حکومتی از تعالیم دینی الهام بگیرند و آنها را با دین، موزون و هماهنگ کنند و نظام سیاسی و ساختار قدرت در چنین حکومتی برگرفته از آموزههای دینی است.<ref>واعظی، احمد، حکومت اسلامی، قم، انتشارات سامیر، ۱۳۸۰ش، ص۳۰ و ۳۱.</ref> در حقیقت در این معنا، دینی بودن حکومت، با قرار گرفتن حاکم معصوم یا مأذون او در مرکز قدرت | * قسم اول از [[حکومت دینی|حکومت دینی]]، حکومتی است که مرجعیت همهجانبه دین خاص را در عرصه [[دین و سیاست|سیاست]] و اداره جامعه پذیرفته است یعنی دولت و نهادهای مختلف آن خود را در برابر آموزهها و تعالیم دین و مذهب خاصی متعهد میدانند و سعی میکنند در تدابیر و تصمیمات و وضع قوانین و شیوه سلوک با مردم و نوع معیشت و تنظیم [[روابط اجتماعی]]، دغدغه [[دین]] داشته باشند و در همه شئون حکومتی از تعالیم دینی الهام بگیرند و آنها را با دین، موزون و هماهنگ کنند و نظام [[دین و سیاست|سیاسی]] و ساختار قدرت در چنین حکومتی برگرفته از آموزههای دینی است.<ref>واعظی، احمد، حکومت اسلامی، قم، انتشارات سامیر، ۱۳۸۰ش، ص۳۰ و ۳۱.</ref> در حقیقت در این معنا، دینی بودن حکومت، با قرار گرفتن حاکم معصوم یا مأذون او در مرکز قدرت [[دین و سیاست|سیاسی]]، تضمین میشود و عامل تضمین کننده جوهره دینی حکومت در گرو دینی بودن علت فاعلی (متولیان حکومت) و علت غایی (هدف حکومت) آن است. | ||
* قسم دوم از [[حکومت دینی]] گفته میشود که در آن احکام دینی رعایت شود و لازم نیست شخص حاکم، منصوب مستقیم یا غیر مستقیم [[شناخت خدا|خدا]] باشد. در این صورت مجری این حکومت پشتوانه الهی ندارد و دینی بودن حکومت فقط به این معناست که قوانین دینی در این حکومت رعایت میشود. این شکل حکومت در مرتبه بعد از | * قسم دوم از [[حکومت دینی|حکومت دینی]] گفته میشود که در آن احکام دینی رعایت شود و لازم نیست شخص حاکم، منصوب مستقیم یا غیر مستقیم [[شناخت خدا|خدا]] باشد. در این صورت مجری این حکومت پشتوانه الهی ندارد و دینی بودن حکومت فقط به این معناست که قوانین دینی در این حکومت رعایت میشود. این شکل حکومت در مرتبه بعد از ر ایدهآل و در واقع بدل اضطراری آن است و در شرایطی که برپایی [[حکومت دینی|حکومت دینی]] ایدهآل امکانپذیر نباشد، میتواند جایگزین آن گردد.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، همان، ص۴۵ و ۴۶</ref> به عبارت دیگر پذیرش مرجعیت تمام عیار دین و [[غفلت]] نکردن از همه آموزههای آن در ساختار حکومت، سطح عالی ترکیب دین و دولت را به دنبال دارد و اگر مرجعیت دین تنها در مرحله حفظ ارزشها و اصول دین باشد مرتبه نازلتری از [[حکومت دینی|حکومت دینی]] را در اختیار مینهد و جامعه ای که آموزههای دین در زمینه ساختار قدرت [[دین و سیاست|سیاسی]] و شرایط [[سید علی خامنهای|رهبری]] را نادیده میگیرد اما بر اجرا و حفظ قوانین شریعت، اصرار میورزد دارای مرتبهای از [[حکومت دینی|حکومت دینی]] است.<ref>واعظی، احمد، حکومت دینی، تأملی در اندیشه سیاسی اسلام، قم، انتشارات مرصاد، ۱۳۷۸ش، ص۳۸.</ref> | ||
== بررسی حکومتهای دینی == | == بررسی حکومتهای دینی == | ||
اگر منظور از [[حکومت دینی]] در سئوال شما، [[حکومت دینی]] به معنای اول باشد، چنین حکومتی تنها در زمان حیات [[حضرت محمد(ص) از دیدگاه امام علی(ع)|پیامبر اکرم(ص)]] و پنج سال حکومت [[حضرت علی (ع)]] و مدت زمانی کوتاه از امامت [[امام حسن(ع) با عظمتترین شخص پس از پیامبر(ص)|امام حسن(ع)]] تحقق پیدا نمود و در زمان سایر [[امامان معصوم (ع)]] شرایط برقراری چنین حکومتی فراهم نشد و حکومتی که در رأس آن | اگر منظور از [[حکومت دینی|حکومت دینی]] در سئوال شما، [[حکومت دینی|حکومت دینی]] به معنای اول باشد، چنین حکومتی تنها در زمان حیات [[حضرت محمد(ص) از دیدگاه امام علی(ع)|پیامبر اکرم(ص)]] و پنج سال حکومت [[حضرت علی (ع)]] و مدت زمانی کوتاه از امامت [[امام حسن(ع) با عظمتترین شخص پس از پیامبر(ص)|امام حسن(ع)]] تحقق پیدا نمود و در زمان سایر [[چهارده معصوم(ع)|امامان معصوم (ع)]] شرایط برقراری چنین حکومتی فراهم نشد و حکومتی که در رأس آن [[چهارده معصوم(ع)|امامان معصوم (ع)]] قرار بگیرد تشکیل نشد. در طول دوران [[غیبت امام زمان(ع)|غیبت]] نظام [[جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|جمهوری اسلامی]] تنها نمونه ای از چنین [[حکومت دینی|حکومت دینی]] است، که ولی فقیه که منصوب عام از سوی [[چهارده معصوم(ع)|امامان معصوم (ع)]] است، در رأس [[حکومت دینی|حکومت دینی]] قرار دارد و قوانین و مقررات کشور بر اساس موازین[[جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|اسلام]] تنظیم شده است؛ بنابراین [[حکومت دینی|حکومت دینی]] در شکل ایدهآل آن در این چند نمونه خلاصه میشود. | ||
و اگر منظور از [[حکومت دینی]]، [[حکومت دینی]] به معنای دوم باشد که داعیه اجرای احکام دین داشته باشد و به دنبال رعایت احکام دینی باشد هر چند در رأس حکومت، حاکم معصوم یا منصوب از سوی ایشان در رأس حکومت قرار نداشته باشد. نمونههای مختلفی در طول تاریخ داشته است، مانند: حکومت [[طبرستان]]، [[سربداران]]، [[آل بویه]]، [[صفویه]]، [[حکومت فاطمی مصر]] و…، در عین حال هر چند این حکومتها در برپایی [[حکومت دینی]] و مبتنی بر آموزههای اسلامی تلاش زیادی را انجام دادند و کامیابیهایی را در این زمینه به دست آوردند امّا هیچکدام از این نمونهها را نمیتوان نمونههای [[حکومت دینی]] موفق برشمرد. البته اصل تأثیر گذاری این حکومتها در احیای مبانی دینی و ارزشهای اسلامی را نمیتوان نادیده انگاشت. در حقیقت این دولتها و حکومتها در حدّ دمیدن بارقه امیدی بر دلهای یأس گرفته بود و آغازگر حرکتی بودند که در جهت پیشبرد اهداف نظام مطلوب اسلامی تلاش مینمودند. راهی که سرانجام در مسیر تکامل خود به پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی بر پایه مبانی و اصول | و اگر منظور از [[حکومت دینی|حکومت دینی]]، [[حکومت دینی|حکومت دینی]] به معنای دوم باشد که داعیه اجرای احکام دین داشته باشد و به دنبال رعایت احکام دینی باشد هر چند در رأس حکومت، حاکم معصوم یا منصوب از سوی ایشان در رأس حکومت قرار نداشته باشد. نمونههای مختلفی در طول تاریخ داشته است، مانند: حکومت [[طبرستان]]، [[سربداران]]، [[آل بویه]]، [[صفویه]]، [[حکومت فاطمی مصر]] و…، در عین حال هر چند این حکومتها در برپایی [[حکومت دینی|حکومت دینی]] و مبتنی بر آموزههای [جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|اسلامی]] تلاش زیادی را انجام دادند و کامیابیهایی را در این زمینه به دست آوردند امّا هیچکدام از این نمونهها را نمیتوان نمونههای [[حکومت دینی|حکومت دینی]] موفق برشمرد. البته اصل تأثیر گذاری این حکومتها در احیای مبانی دینی و ارزشهای [[جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|اسلامی]] را نمیتوان نادیده انگاشت. در حقیقت این دولتها و حکومتها در حدّ دمیدن بارقه امیدی بر دلهای یأس گرفته بود و آغازگر حرکتی بودند که در جهت پیشبرد اهداف نظام مطلوب [[جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|اسلامی]] تلاش مینمودند. راهی که سرانجام در مسیر تکامل خود به پیروزی [[جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|انقلاب اسلامی]] و شکلگیری نظام [[جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|جمهوری اسلامی]] بر پایه مبانی و اصول [[جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|اسلامی]]، انجامید. از این رو نظام [[جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|جمهوری اسلامی]] و برپایی چنین [[حکومت دینی|حکومت دینی]]، ثمره قرنها تلاش و کوشش جان فرسا برای تحقق [[حکومت دینی|حکومت دینی]] است و امید است با موفقیتی که به دست میآورد نمونه و الگویی از [[حکومت دینی|حکومت دینی]] در عصر [[غیبت امام زمان(ع)|غیبت]] باشد. | ||
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر == | == معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر == |
نسخهٔ ۹ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۵۴
این مقاله هماکنون به دست Mohammadaminrazi در حال ویرایش است. |
حکومتهای دینی موفق در تاریخ را بررسی کنید؟
گاه منظور از حکومت دینی، حکومتی است که نه تنها همه قوانین و مقررات اجرایی آن برگرفته از احکام دینی است، بلکه مجریان آن نیز مستقیماً از طرف خدا منصوبند یا به اذن خاص یا عام امامان معصوم (ع) منصوب شدهاند، چنین حکومتی، حکومت دینی ایدهآل و کمال مطلوب است، زیرا حکومتی با این خصوصیات از پشتوانه حکم الهی برخوردار است و بر اساس اراده تشریعی خدا شکل گرفته است.[۱]
برای بررسی حکومتهای دینی موفق ابتدا لازم است مقصود از حکومت دینی مشخص شود.
اقسام حکومت دینی
- قسم اول از حکومت دینی، حکومتی است که مرجعیت همهجانبه دین خاص را در عرصه سیاست و اداره جامعه پذیرفته است یعنی دولت و نهادهای مختلف آن خود را در برابر آموزهها و تعالیم دین و مذهب خاصی متعهد میدانند و سعی میکنند در تدابیر و تصمیمات و وضع قوانین و شیوه سلوک با مردم و نوع معیشت و تنظیم روابط اجتماعی، دغدغه دین داشته باشند و در همه شئون حکومتی از تعالیم دینی الهام بگیرند و آنها را با دین، موزون و هماهنگ کنند و نظام سیاسی و ساختار قدرت در چنین حکومتی برگرفته از آموزههای دینی است.[۲] در حقیقت در این معنا، دینی بودن حکومت، با قرار گرفتن حاکم معصوم یا مأذون او در مرکز قدرت سیاسی، تضمین میشود و عامل تضمین کننده جوهره دینی حکومت در گرو دینی بودن علت فاعلی (متولیان حکومت) و علت غایی (هدف حکومت) آن است.
- قسم دوم از حکومت دینی گفته میشود که در آن احکام دینی رعایت شود و لازم نیست شخص حاکم، منصوب مستقیم یا غیر مستقیم خدا باشد. در این صورت مجری این حکومت پشتوانه الهی ندارد و دینی بودن حکومت فقط به این معناست که قوانین دینی در این حکومت رعایت میشود. این شکل حکومت در مرتبه بعد از ر ایدهآل و در واقع بدل اضطراری آن است و در شرایطی که برپایی حکومت دینی ایدهآل امکانپذیر نباشد، میتواند جایگزین آن گردد.[۳] به عبارت دیگر پذیرش مرجعیت تمام عیار دین و غفلت نکردن از همه آموزههای آن در ساختار حکومت، سطح عالی ترکیب دین و دولت را به دنبال دارد و اگر مرجعیت دین تنها در مرحله حفظ ارزشها و اصول دین باشد مرتبه نازلتری از حکومت دینی را در اختیار مینهد و جامعه ای که آموزههای دین در زمینه ساختار قدرت سیاسی و شرایط رهبری را نادیده میگیرد اما بر اجرا و حفظ قوانین شریعت، اصرار میورزد دارای مرتبهای از حکومت دینی است.[۴]
بررسی حکومتهای دینی
اگر منظور از حکومت دینی در سئوال شما، حکومت دینی به معنای اول باشد، چنین حکومتی تنها در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) و پنج سال حکومت حضرت علی (ع) و مدت زمانی کوتاه از امامت امام حسن(ع) تحقق پیدا نمود و در زمان سایر امامان معصوم (ع) شرایط برقراری چنین حکومتی فراهم نشد و حکومتی که در رأس آن امامان معصوم (ع) قرار بگیرد تشکیل نشد. در طول دوران غیبت نظام جمهوری اسلامی تنها نمونه ای از چنین حکومت دینی است، که ولی فقیه که منصوب عام از سوی امامان معصوم (ع) است، در رأس حکومت دینی قرار دارد و قوانین و مقررات کشور بر اساس موازیناسلام تنظیم شده است؛ بنابراین حکومت دینی در شکل ایدهآل آن در این چند نمونه خلاصه میشود.
و اگر منظور از حکومت دینی، حکومت دینی به معنای دوم باشد که داعیه اجرای احکام دین داشته باشد و به دنبال رعایت احکام دینی باشد هر چند در رأس حکومت، حاکم معصوم یا منصوب از سوی ایشان در رأس حکومت قرار نداشته باشد. نمونههای مختلفی در طول تاریخ داشته است، مانند: حکومت طبرستان، سربداران، آل بویه، صفویه، حکومت فاطمی مصر و…، در عین حال هر چند این حکومتها در برپایی حکومت دینی و مبتنی بر آموزههای [جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب|اسلامی]] تلاش زیادی را انجام دادند و کامیابیهایی را در این زمینه به دست آوردند امّا هیچکدام از این نمونهها را نمیتوان نمونههای حکومت دینی موفق برشمرد. البته اصل تأثیر گذاری این حکومتها در احیای مبانی دینی و ارزشهای اسلامی را نمیتوان نادیده انگاشت. در حقیقت این دولتها و حکومتها در حدّ دمیدن بارقه امیدی بر دلهای یأس گرفته بود و آغازگر حرکتی بودند که در جهت پیشبرد اهداف نظام مطلوب اسلامی تلاش مینمودند. راهی که سرانجام در مسیر تکامل خود به پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی بر پایه مبانی و اصول اسلامی، انجامید. از این رو نظام جمهوری اسلامی و برپایی چنین حکومت دینی، ثمره قرنها تلاش و کوشش جان فرسا برای تحقق حکومت دینی است و امید است با موفقیتی که به دست میآورد نمونه و الگویی از حکومت دینی در عصر غیبت باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
- مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخها، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۴۵ تا ۵۳.
- واعظی، احمد، حکومت دینی، تأملی در اندیشه سیاسی اسلام، قم، مرصاد، ۱۳۷۸ش، ص۱۸ تا ۴۰.
جستارهای وابسته