دلیل کشته‌شدن هابیل توسط برادرش: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
بر اساس آیات [[قرآن]] خداوند از آنان خواست هر یک [[قربانی]] در راه خدا بیاورند، هر یک از آنان به فراخور حال و نیت درونی خود قربانی آوردند که از یکی قبول نشد،{{قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ ۖ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ|ترجمه=و داستان دو پسر آدم را [که سراسر پند و عبرت است] به درستی و راستی بر آنان بخوان، هنگامی که هر دو نفر با انجام کار نیکی به پروردگار تقرّب جستند، پس از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد. [برادری که عملش پذیرفته نشد از روی حسد و خودخواهی به برادرش] گفت: بی تردید تو را می کشم. [او] گفت: خدا فقط از پرهیزکاران می پذیرد|سوره=مائده|آیه=۲۷}}.
بر اساس آیات [[قرآن]] خداوند از آنان خواست هر یک [[قربانی]] در راه خدا بیاورند، هر یک از آنان به فراخور حال و نیت درونی خود قربانی آوردند که از یکی قبول نشد،{{قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ ۖ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ|ترجمه=و داستان دو پسر آدم را [که سراسر پند و عبرت است] به درستی و راستی بر آنان بخوان، هنگامی که هر دو نفر با انجام کار نیکی به پروردگار تقرّب جستند، پس از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد. [برادری که عملش پذیرفته نشد از روی حسد و خودخواهی به برادرش] گفت: بی تردید تو را می کشم. [او] گفت: خدا فقط از پرهیزکاران می پذیرد|سوره=مائده|آیه=۲۷}}.


[[هابیل]] که قربانی او پذیرفته شده بود به او گفت (قابیل)، من به سوی تو دست درازی ندارم چون از خداوند می‌ترسم که کسی را به قتل برسانم چون اگر به تو تعدی کنم از اهل آتشم، نفس قابیل بر هابیل غلبه یافت و به دلیل شدّت حسد و غضب او را کشت و از زیانکاران گردید، وقتی [[قابیل]] هابیل را کشت در مخفی کردن جنازه اش بازماند به همین روی خداوند کلاغی را فرستاد تا به او نشان بدهد که چگونه جسد برادرش را پنهان سازد قابیل با دیدن کار کلاغ یا زاغ، به خود آمد و گفت ای وای بر من چقدر عاجزم که به اندازه این زاغ نیستم؛ تا جنازه برادرم را پنهان سازم، در این لحظه بود که از کار خود پشیمان شد، نزاع هابیل و قابیل بر سر این مسئله بود، و علت پذیرفته نشدن قربانی قابیل نیز این بود که [[اخلاص]] و تقوای هابیل بیش از قابیل بود.
[[هابیل]] که قربانی او پذیرفته شده بود به او گفت (قابیل)، من به سوی تو دست درازی ندارم چون از خداوند می‌ترسم که کسی را به قتل برسانم چون اگر به تو تعدی کنم از اهل آتشم، نفس قابیل بر هابیل غلبه یافت و به دلیل شدّت حسد و غضب او را کشت و از زیانکاران گردید، وقتی [[قابیل]] هابیل را کشت در مخفی کردن جنازه اش بازماند به همین روی خداوند کلاغی را فرستاد تا به او نشان بدهد که چگونه جسد برادرش را پنهان سازد قابیل با دیدن کار کلاغ یا زاغ، به خود آمد و گفت ای وای بر من چقدر عاجزم که به اندازه این زاغ نیستم؛ تا جنازه برادرم را پنهان سازم، در این لحظه بود که از کار خود پشیمان شد، نزاع هابیل و قابیل بر سر این مسئله بود، و علت پذیرفته نشدن قربانی قابیل نیز این بود که [[اخلاص]] و تقوای هابیل بیش از قابیل بود.{{مدرک}}
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


خط ۲۷: خط ۲۷:
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۸

سؤال

دلیل کشته شدن هابیل توسط برادرش قابیل (فرزندان حضرت آدم) چه بوده است؟

بر اساس آیات قرآن خداوند از آنان خواست هر یک قربانی در راه خدا بیاورند، هر یک از آنان به فراخور حال و نیت درونی خود قربانی آوردند که از یکی قبول نشد،﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ ۖ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ؛ و داستان دو پسر آدم را [که سراسر پند و عبرت است] به درستی و راستی بر آنان بخوان، هنگامی که هر دو نفر با انجام کار نیکی به پروردگار تقرّب جستند، پس از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد. [برادری که عملش پذیرفته نشد از روی حسد و خودخواهی به برادرش] گفت: بی تردید تو را می کشم. [او] گفت: خدا فقط از پرهیزکاران می پذیرد(مائده:۲۷).

هابیل که قربانی او پذیرفته شده بود به او گفت (قابیل)، من به سوی تو دست درازی ندارم چون از خداوند می‌ترسم که کسی را به قتل برسانم چون اگر به تو تعدی کنم از اهل آتشم، نفس قابیل بر هابیل غلبه یافت و به دلیل شدّت حسد و غضب او را کشت و از زیانکاران گردید، وقتی قابیل هابیل را کشت در مخفی کردن جنازه اش بازماند به همین روی خداوند کلاغی را فرستاد تا به او نشان بدهد که چگونه جسد برادرش را پنهان سازد قابیل با دیدن کار کلاغ یا زاغ، به خود آمد و گفت ای وای بر من چقدر عاجزم که به اندازه این زاغ نیستم؛ تا جنازه برادرم را پنهان سازم، در این لحظه بود که از کار خود پشیمان شد، نزاع هابیل و قابیل بر سر این مسئله بود، و علت پذیرفته نشدن قربانی قابیل نیز این بود که اخلاص و تقوای هابیل بیش از قابیل بود.[نیازمند منبع]


منابع