دلیل ازدواج نکردن حضرت عیسی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|فاطمی}}
{{درگاه|زن و خانواده}}
در میان پیامبران الهی دو شخص ازدواج نکرده‌اند، یکی [[حضرت عیسی(ع)]] و دیگری [[حضرت یحیی]] که چون ازدواج امری واجب نیست، به دلایل و مصالح دیگر از ازدواج خودداری کردند.
در میان پیامبران الهی [[حضرت عیسی(ع)]] و [[حضرت یحیی]] ازدواج نکردند. گفته شده چون ازدواج امری واجب نیست، به دلایل و مصالحی این دو پیامبر از ازدواج خودداری کردند.


ازدواج به خودی خود امر واجبی نیست و خداوند به خاطر مصالحی که برای حفظ زندگی فردی و اجتماعی بشر لازم است آن را تشریع نموده است؛ و گاهی به خاطر مصالحی انجام آن واجب می‌شود مثل کسانی که اگر ازدواج نکنند دچار گناه می‌شوند. ولی اگر کسی ازدواج نکند و در ضمن خود را نیز از گناه حفظ کند مرتکب عمل حرام و خلاف شرع نشده است؛ و گاهی به خاطر مصالح مهمتر ترک آن رجحان می‌یابد. لذا پیامبران اگر ترک کرده‌اند قطعاً مصلحت‌های مهمتری وجود داشته است؛ و توصیه‌های دین اسلام بر ازدواج به عنوان یک امر کلی است و شامل مواردی که مصالح مهمتر ترک آن را ایجاب کند نمی‌شود.
ازدواج به خودی خود امر واجبی نیست و خداوند به خاطر مصالحی که برای حفظ زندگی فردی و اجتماعی بشر لازم است آن را تشریع نموده است؛ و گاهی به خاطر مصالحی انجام آن واجب می‌شود مثل کسانی که اگر ازدواج نکنند دچار گناه می‌شوند. ولی اگر کسی ازدواج نکند و در ضمن خود را نیز از گناه حفظ کند مرتکب عمل حرام و خلاف شرع نشده است؛ و گاهی به خاطر مصالح مهمتر ترک آن رجحان می‌یابد؛ لذا پیامبران اگر ترک کرده‌اند قطعاً مصلحت‌های مهمتری وجود داشته است؛ و توصیه‌های دین اسلام بر ازدواج به عنوان یک امر کلی است و شامل مواردی که مصالح مهمتر ترک آن را ایجاب کند نمی‌شود.


==دلایل عدم ازدواج==
== دلایل عدم ازدواج ==
می‌توان وجوهی را به عنوان دلایل عدم ازدواج آن دو پیامبر الهی ذکر کرد، هر چند این دلایل به عنوان دلیل مورد اعتماد و متقن نمی‌توان شمرد چون نصی در این مورد نداریم:
برخی وجوهی را به عنوان دلایل عدم ازدواج حضرت عیسی و حضرت یحیی ذکر کرده‌اند از جمله:


۱. بر اساس مبانی عرفانی هر یک از اسمای الهی بر هر یک از پیامبران ظهور می‌یابد و در هر کدام تجلی و ظهور اسمی از اسمای الهی می‌باشد، و اسم الهی که در حضرت عیسی و یحیی تجلی یافته است، اقتضای آن را داشته که کاملا منعزل از این دنیا باشد، به گونه‌ای که هیچ امری موجب غفلت آنان نشود، و لذا اقدام به ازدواج نکردند. فیض کاشانی می‌گوید: حضرت عیسی(ع) احتیاط کردند و برای آن که دچار غفلت نشوند ازدواج را ترک کردند یا شاید برای ایشان کسب روزی حلال و تأمین زندگی یک خانواده ممکن نبوده است و لذا اقدام به ازدواج نکرده‌اند یا این که شاید حال معنوی ایشان به گونه‌ای بوده که ازدواج مانع عبادت ایشان بوده است.<ref>فیض کاشانی، ملامحسن، محمد بن مرتضی، المحجه‌البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا، چاپ دوم، ج۳، ص۷۹.</ref>
۱. بر اساس مبانی عرفانی هر یک از اسمای الهی بر هر یک از پیامبران ظهور می‌یابد و در هر کدام تجلی و ظهور اسمی از اسمای الهی می‌باشد، و اسم الهی که در حضرت عیسی و یحیی تجلی یافته است، اقتضای آن را داشته که کاملاً منعزل از این دنیا باشد، به گونه‌ای که هیچ امری موجب غفلت آنان نشود، و لذا اقدام به ازدواج نکردند. فیض کاشانی می‌گوید: حضرت عیسی(ع) احتیاط کردند و برای آن که دچار غفلت نشوند ازدواج را ترک کردند یا شاید برای ایشان کسب روزی حلال و تأمین زندگی یک خانواده ممکن نبوده است و لذا اقدام به ازدواج نکرده‌اند یا این که شاید حال معنوی ایشان به گونه‌ای بوده که ازدواج مانع عبادت ایشان بوده است.<ref>فیض کاشانی، ملامحسن، محمد بن مرتضی، المحجه‌البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا، چاپ دوم، ج۳، ص۷۹.</ref>


در [[نهج البلاغه]] خطبه ۱۶۰ نیز عبارتی آمده است که به نوعی مؤید سخن فوق می‌باشد: امیر المؤمنین(ع) در توصیف حضرت عیسی(ع) می‌فرمایند: عیسی(ع) نه همسری داشت که او را فریفته‌خود سازد و نه فرزندی که باعث حزن و اندوه او شود.
در [[نهج البلاغه]] خطبه ۱۶۰ نیز عبارتی آمده است که به نوعی مؤید سخن فوق می‌باشد: امیر المؤمنین(ع) در توصیف حضرت عیسی(ع) می‌فرمایند: عیسی(ع) نه همسری داشت که او را فریفته‌خود سازد و نه فرزندی که باعث حزن و اندوه او شود.
خط ۲۱: خط ۲۱:


۳. وجه دیگری که می‌توان ذکر کرد این است که با توجه عمر کوتاه حضرت عیسی در دنیا که بیش از ۳۱ سال نبوده و سپس غایب شده‌اند، و اشتغالات فراوان تبلیغی و مسافرت‌های مکرر به اطراف این فرصت را برای این پیامبر الهی مساعد نساخت تا ازدواج کند.
۳. وجه دیگری که می‌توان ذکر کرد این است که با توجه عمر کوتاه حضرت عیسی در دنیا که بیش از ۳۱ سال نبوده و سپس غایب شده‌اند، و اشتغالات فراوان تبلیغی و مسافرت‌های مکرر به اطراف این فرصت را برای این پیامبر الهی مساعد نساخت تا ازدواج کند.
==منابع==
 
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
خط ۳۰: خط ۳۱:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =شد
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:ازدواج]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۷

سؤال

با توجه به توصیه‌هایی که در اسلام از سوی پیامبر اسلام و ائمه طاهرین به ازدواج شده است، چرا حضرت عیسی(ع) ازدواج نکرد؟

درگاه‌ها
زن-و-خانواده.png


در میان پیامبران الهی حضرت عیسی(ع) و حضرت یحیی ازدواج نکردند. گفته شده چون ازدواج امری واجب نیست، به دلایل و مصالحی این دو پیامبر از ازدواج خودداری کردند.

ازدواج به خودی خود امر واجبی نیست و خداوند به خاطر مصالحی که برای حفظ زندگی فردی و اجتماعی بشر لازم است آن را تشریع نموده است؛ و گاهی به خاطر مصالحی انجام آن واجب می‌شود مثل کسانی که اگر ازدواج نکنند دچار گناه می‌شوند. ولی اگر کسی ازدواج نکند و در ضمن خود را نیز از گناه حفظ کند مرتکب عمل حرام و خلاف شرع نشده است؛ و گاهی به خاطر مصالح مهمتر ترک آن رجحان می‌یابد؛ لذا پیامبران اگر ترک کرده‌اند قطعاً مصلحت‌های مهمتری وجود داشته است؛ و توصیه‌های دین اسلام بر ازدواج به عنوان یک امر کلی است و شامل مواردی که مصالح مهمتر ترک آن را ایجاب کند نمی‌شود.

دلایل عدم ازدواج

برخی وجوهی را به عنوان دلایل عدم ازدواج حضرت عیسی و حضرت یحیی ذکر کرده‌اند از جمله:

۱. بر اساس مبانی عرفانی هر یک از اسمای الهی بر هر یک از پیامبران ظهور می‌یابد و در هر کدام تجلی و ظهور اسمی از اسمای الهی می‌باشد، و اسم الهی که در حضرت عیسی و یحیی تجلی یافته است، اقتضای آن را داشته که کاملاً منعزل از این دنیا باشد، به گونه‌ای که هیچ امری موجب غفلت آنان نشود، و لذا اقدام به ازدواج نکردند. فیض کاشانی می‌گوید: حضرت عیسی(ع) احتیاط کردند و برای آن که دچار غفلت نشوند ازدواج را ترک کردند یا شاید برای ایشان کسب روزی حلال و تأمین زندگی یک خانواده ممکن نبوده است و لذا اقدام به ازدواج نکرده‌اند یا این که شاید حال معنوی ایشان به گونه‌ای بوده که ازدواج مانع عبادت ایشان بوده است.[۱]

در نهج البلاغه خطبه ۱۶۰ نیز عبارتی آمده است که به نوعی مؤید سخن فوق می‌باشد: امیر المؤمنین(ع) در توصیف حضرت عیسی(ع) می‌فرمایند: عیسی(ع) نه همسری داشت که او را فریفته‌خود سازد و نه فرزندی که باعث حزن و اندوه او شود.

۲. خداوند برای هر قومی پیامبری از میان خودشان می‌فرستد؛[۲] یعنی پیامبر هر قومی بر اساس شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه خود مبعوث شده و برنامه‌ای مناسب با آن محیط برای هدایت و مبارزه با انحرافات آنها دارد. حضرت عیسی و یحیی هر دو، همزمان و در یک منطقه بوده‌اند؛ یعنی در شرایط فرهنگی و اجتماعی واحدی می‌زیسته‌اند.

با توجه به این امر شاید بتوان چنین نتیجه‌گیری کرد که انحرافات جامعه بنی‌اسرائیل در زمان این پیامبر به گونه‌ای بوده است که یکی از راه‌های مبارزه با آن فرهنگ، ترویج زندگی زاهدانه و دنیاگریزی بوده است تا گرایش افراطی مردم به شهوات مهار شود. چنان‌که توصیفاتی که حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه از حضرت عیسی(ع) آورده‌اند شاهد این است که حضرت عیسی(ع) بسیار زندگی زاهدانه‌ای داشته‌اند[۳] و شاید همین عامل باعث شده است که این دو پیامبر در آن زمان از تشکیل خانواده سرباز زده‌اند؛ و ناگفته نماند که ایشان بنی‌اسرائیل را دعوت به ترک ازدواج نمی‌کردند و این را یک امر ارزش تلقی نمی‌کردند؛ بلکه مربوط به احوال شخصی ایشان بوده است، چنان‌که ائمه ما نیز اعمالی خاص خود را داشته و بر دیگران لازم نبوده و نیست.

۳. وجه دیگری که می‌توان ذکر کرد این است که با توجه عمر کوتاه حضرت عیسی در دنیا که بیش از ۳۱ سال نبوده و سپس غایب شده‌اند، و اشتغالات فراوان تبلیغی و مسافرت‌های مکرر به اطراف این فرصت را برای این پیامبر الهی مساعد نساخت تا ازدواج کند.

منابع

  1. فیض کاشانی، ملامحسن، محمد بن مرتضی، المحجه‌البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا، چاپ دوم، ج۳، ص۷۹.
  2. بقره/ ۱۲۹ و ۱۵۱؛ آل عمران/ ۱۶۴؛ مؤمنون/ ۳۲؛ جمعه/ ۲.
  3. نهج البلاغه، تصحیح دکتر صبحی صالح، خطبه ۱۶۰.