حقوق اقلیت‌های دینی از دیدگاه قانون اساسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در مورد نحوه رفتار با اقلیت‌های غیر مسلمان چیست؟
دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در مورد نحوه رفتار با اقلیت‌های غیر مسلمان چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}قانون اساسی سعی کرده احترام و جایگاه اقلیت‌های دینی در جامعه را حفظ کند و ضامن آزادی و حقوق آنها باشد. در اصل سیزدهم قانون اساسی آمده است: «ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت‌های دینی شناخته می‌شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند.» طبق اصل بیست و ششم اقلیت‌های دینی می‌توانند فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی داشته باشند.
{{پاسخ}}
{{درگاه|حکومت دینی}}
قانون اساسی سعی کرده احترام و جایگاه اقلیت‌های دینی در جامعه را حفظ کند و ضامن آزادی و حقوق آنها باشد. در اصل سیزدهم قانون اساسی آمده است: «ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت‌های دینی شناخته می‌شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند.» طبق اصل بیست و ششم اقلیت‌های دینی می‌توانند فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی داشته باشند.


==همزیستی مسالمت‌آمیز با اقلیت‌های دینی==
==همزیستی مسالمت‌آمیز با اقلیت‌های دینی==
خط ۱۲: خط ۱۳:
با توجه به اصل سیزدهم قانون اساسی، تنها پیروان سه دین یهودی، مسیحی و زرتشتی به رسمیت شناخته شده‌اند. بنابر این، مشرکین و پیروان دین‌های ساختگی مثل [[بهائیت]]، به رسمیت شناخته نمی‌شوند و از حقوق اقلیت‌های مذکور در اصل سیزدهم بهره‌مند نخواهند شد.<ref>شعبانی، قاسم، حقوق اساسی و ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۸، صص ۸۸ و ۱۱۸.</ref> اسلام علاوه بر امور مادی، به امور معنوی جامعه نیز توجه دارد. فردی که به هیچ دینی پایبند نیست، «خارجی» نامیده می‌شود و یک مسلمان مجاز نیست با کافران مراوداتی داشته باشد و جامعه اسلامی هم نسبت به فرد «خارجی» واکنش‌هایی ظاهر می‌سازد که در مجموع نشانه خطرناک بودن «خارجی» برای اسلام است و به او باید به چشم دشمن نگریست.
با توجه به اصل سیزدهم قانون اساسی، تنها پیروان سه دین یهودی، مسیحی و زرتشتی به رسمیت شناخته شده‌اند. بنابر این، مشرکین و پیروان دین‌های ساختگی مثل [[بهائیت]]، به رسمیت شناخته نمی‌شوند و از حقوق اقلیت‌های مذکور در اصل سیزدهم بهره‌مند نخواهند شد.<ref>شعبانی، قاسم، حقوق اساسی و ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۸، صص ۸۸ و ۱۱۸.</ref> اسلام علاوه بر امور مادی، به امور معنوی جامعه نیز توجه دارد. فردی که به هیچ دینی پایبند نیست، «خارجی» نامیده می‌شود و یک مسلمان مجاز نیست با کافران مراوداتی داشته باشد و جامعه اسلامی هم نسبت به فرد «خارجی» واکنش‌هایی ظاهر می‌سازد که در مجموع نشانه خطرناک بودن «خارجی» برای اسلام است و به او باید به چشم دشمن نگریست.


سخت‌گیری اسلام نسبت به این افراد، بدان معنا نیست که اسلام برای «انسان‌ها»، احترامی قائل نیست. از دید اسلام، همهٔ انسان‌ها برابرند، ولی گروه‌های «خارجی»، برای پیشبرد و گسترش اهداف اسلام خطرناکند؛ چه این که ممکن است در میان جامعه، تبلیغاتی علیه اسلام و قرآن انجام دهند،<ref>مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه محسن مؤیدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۸، صص ۱۰۳–۱۰۶.</ref> پیامبر اکرم(ص) در سیره عملی‌اش، با پیروان ادیان آسمانی مثل مسیحیت و یهودیت رفتار مسالمیت آمیز داشت، اما با بت‌پرستی مبارزه سرسختانه داشت، چون که بت‌پرستی، دین محسوب نمی‌شود بلکه یک انحراف و گمراهی آشکار است که وظیفه الهی پیامبر(ص) ایجاب می‌کرد که در مقابل آنان آرام ننشیند.
سخت‌گیری اسلام نسبت به این افراد، بدان معنا نیست که اسلام برای «انسان‌ها»، احترامی قائل نیست. از دید اسلام، همه انسان‌ها برابرند، ولی گروه‌های «خارجی»، برای پیشبرد و گسترش اهداف اسلام خطرناکند؛ چه این که ممکن است در میان جامعه، تبلیغاتی علیه اسلام و قرآن انجام دهند،<ref>مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه محسن مؤیدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۸، صص ۱۰۳–۱۰۶.</ref> پیامبر اکرم(ص) در سیره عملی‌اش، با پیروان ادیان آسمانی مثل مسیحیت و یهودیت رفتار مسالمیت آمیز داشت، اما با بت‌پرستی مبارزه سرسختانه داشت، چون که بت‌پرستی، دین محسوب نمی‌شود بلکه یک انحراف و گمراهی آشکار است که وظیفه الهی پیامبر(ص) ایجاب می‌کرد که در مقابل آنان آرام ننشیند.


==وضعیت صابئین==
==وضعیت صابئین==
از این گروه در قرآن کریم یاد شده‌ است: {{قرآن|اِنّ الّذینَ آمَنوا وَ الّذینَ هادوا وَ النَّصاری وَ الصابِئینَ|ترجمه=در حقیقت، کسانی که (به اسلام) ایمان آورده، و کسانی که یهودی شده‌اند، و ترسایان و صابئان...|سوره=بقره|آیه=۶۲}}
از این گروه در قرآن کریم یاد شده‌ است: {{قرآن|اِنّ الّذینَ آمَنوا وَ الّذینَ هادوا وَ النَّصاری وَ الصابِئینَ|ترجمه=در حقیقت، کسانی که (به اسلام) ایمان آورده، و کسانی که یهودی شده‌اند، و ترسایان و صابئان...|سوره=بقره|آیه=۶۲}}


در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از [[صابئین]] ذکری به میان نیامده است از این جهت که اولاً، این طایفه در اثر کمی جمعیت و اصرار آنان به نهان داشتن آیین خود و منع از دعوت و تبلیغ و اعتقاد بر این که: آیین آنان، یک «آیین اختصاصی» است، نه عمومی، و پیغمبرشان فقط برای نجات آنان مبعوث شده‌است و بس، وضع آنان به صورت اسرارآمیز درآمده و جمعیت آنان رو به انقراض می‌رود.<ref>مکارم شیرازی، و دیگران: تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۸۹.</ref> ثانیاً، برخی این طایفه را، شاخه‌ای از دو مذهب مسیحیت یا یهودیت می‌دانند.<ref>شعبانی، قاسم، پیشین، ص۸۸.</ref>
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از [[صابئین]] ذکری به میان نیامده است از این جهت که اولاً، این طایفه در اثر کمی جمعیت و اصرار آنان به نهان داشتن آیین خود و منع از دعوت و تبلیغ و اعتقاد بر این که: آیین آنان، یک «آیین اختصاصی» است، نه عمومی، و پیغمبرشان فقط برای نجات آنان مبعوث شده است و بس، وضع آنان به صورت اسرارآمیز درآمده و جمعیت آنان رو به انقراض می‌رود.<ref>مکارم شیرازی، و دیگران: تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۸۹.</ref> ثانیاً، برخی این طایفه را، شاخه‌ای از دو مذهب مسیحیت یا یهودیت می‌دانند.<ref>شعبانی، قاسم، پیشین، ص۸۸.</ref>


==احوالات شخصیه اقلیت‌های دینی==
==احوالات شخصیه اقلیت‌های دینی==
خط ۲۷: خط ۲۸:
اقلیت‌های دینی علاوه بر برخورداری از آزادی‌هایی که در اصل سیزدهم ذکر شد، طبق اصل بیست و ششم می‌توانند فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی هم داشته باشند، مشروط بر این که اصول مندرج در این ماده نقض نشود. به علاوه، تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد، برای همگان و از جمله اقلیت‌های دینی آزاد است. در اصل بیست و هفتم قانون اساسی می‌خوانیم: «تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.»
اقلیت‌های دینی علاوه بر برخورداری از آزادی‌هایی که در اصل سیزدهم ذکر شد، طبق اصل بیست و ششم می‌توانند فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی هم داشته باشند، مشروط بر این که اصول مندرج در این ماده نقض نشود. به علاوه، تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد، برای همگان و از جمله اقلیت‌های دینی آزاد است. در اصل بیست و هفتم قانون اساسی می‌خوانیم: «تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.»


نیز، اهل کتاب می‌توانند از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات مخصوص خود در کنار زبان فارسی، استفاده نمایند. در اصل پانزدهم قانون اساسی آمده‌است: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد، ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
نیز، اهل کتاب می‌توانند از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات مخصوص خود در کنار زبان فارسی، استفاده نمایند. در اصل پانزدهم قانون اساسی آمده است: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد، ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»


از آنجایی که در ایران اقوام و قبایل پراکنده و متنوعی زندگی می‌کنند، قانون گذار ضمن آگاهی از این مطلب، در ذیل اصل پانزدهم قانون اساسی، به تمام گروه‌ها و قبائل اجازه داده‌ است که از زبان محلی و قومی خود استفاده کنند، که به مفاد آن، این حق فرهنگی، شامل پیروان اقلیت‌های دینی هم می‌شود.
از آنجایی که در ایران اقوام و قبایل پراکنده و متنوعی زندگی می‌کنند، قانون گذار ضمن آگاهی از این مطلب، در ذیل اصل پانزدهم قانون اساسی، به تمام گروه‌ها و قبائل اجازه داده‌ است که از زبان محلی و قومی خود استفاده کنند، که به مفاد آن، این حق فرهنگی، شامل پیروان اقلیت‌های دینی هم می‌شود.


افزون بر این که، اقلیت‌های دینی حق دارند که در مجلس شورای اسلامی، نماینده داشته باشند. در مجموع پنج نماینده برای کل اقلیت‌های غیر مسلمان در نظر گرفته شده‌است. در اصل شصت و چهارم آمده‌است: «... زرتشتیان و کلیمیان هر کدام یک نماینده و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر کدام یک نماینده انتخاب می‌کنند…».
افزون بر این که، اقلیت‌های دینی حق دارند که در مجلس شورای اسلامی، نماینده داشته باشند. در مجموع پنج نماینده برای کل اقلیت‌های غیر مسلمان در نظر گرفته شده است. در اصل شصت و چهارم آمده است: «... زرتشتیان و کلیمیان هر کدام یک نماینده و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر کدام یک نماینده انتخاب می‌کنند…».
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


خط ۴۳: خط ۴۴:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۰

سؤال

دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در مورد نحوه رفتار با اقلیت‌های غیر مسلمان چیست؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png


قانون اساسی سعی کرده احترام و جایگاه اقلیت‌های دینی در جامعه را حفظ کند و ضامن آزادی و حقوق آنها باشد. در اصل سیزدهم قانون اساسی آمده است: «ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت‌های دینی شناخته می‌شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند.» طبق اصل بیست و ششم اقلیت‌های دینی می‌توانند فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی داشته باشند.

همزیستی مسالمت‌آمیز با اقلیت‌های دینی

از نظر قانون اساسی، «اقلیت دینی» به کسانی اطلاق می‌شود که پیرو یکی از ادیان یهودی، مسیحی یا زرتشتی بوده و دارای تابعیت جمهوری اسلامی ایران باشند. این عده را «اهل کتاب» نیز می‌خوانند. قانون اساسی، برای اقلیت‌های دینی ارزش و احترام خاصی قائل است و ضامن آزادی و حقوق ملی آنان می‌باشد و این یکی از مزایای بزرگ اسلام است که عدالت اجتماعی را برای همه ساکنان سرزمین خود، با وجود اختلاف مذهب، نژاد، قوم، زبان و رنگ تأمین می‌کند.

وضعیت دین‌های ساختگی

با توجه به اصل سیزدهم قانون اساسی، تنها پیروان سه دین یهودی، مسیحی و زرتشتی به رسمیت شناخته شده‌اند. بنابر این، مشرکین و پیروان دین‌های ساختگی مثل بهائیت، به رسمیت شناخته نمی‌شوند و از حقوق اقلیت‌های مذکور در اصل سیزدهم بهره‌مند نخواهند شد.[۱] اسلام علاوه بر امور مادی، به امور معنوی جامعه نیز توجه دارد. فردی که به هیچ دینی پایبند نیست، «خارجی» نامیده می‌شود و یک مسلمان مجاز نیست با کافران مراوداتی داشته باشد و جامعه اسلامی هم نسبت به فرد «خارجی» واکنش‌هایی ظاهر می‌سازد که در مجموع نشانه خطرناک بودن «خارجی» برای اسلام است و به او باید به چشم دشمن نگریست.

سخت‌گیری اسلام نسبت به این افراد، بدان معنا نیست که اسلام برای «انسان‌ها»، احترامی قائل نیست. از دید اسلام، همه انسان‌ها برابرند، ولی گروه‌های «خارجی»، برای پیشبرد و گسترش اهداف اسلام خطرناکند؛ چه این که ممکن است در میان جامعه، تبلیغاتی علیه اسلام و قرآن انجام دهند،[۲] پیامبر اکرم(ص) در سیره عملی‌اش، با پیروان ادیان آسمانی مثل مسیحیت و یهودیت رفتار مسالمیت آمیز داشت، اما با بت‌پرستی مبارزه سرسختانه داشت، چون که بت‌پرستی، دین محسوب نمی‌شود بلکه یک انحراف و گمراهی آشکار است که وظیفه الهی پیامبر(ص) ایجاب می‌کرد که در مقابل آنان آرام ننشیند.

وضعیت صابئین

از این گروه در قرآن کریم یاد شده‌ است: ﴿اِنّ الّذینَ آمَنوا وَ الّذینَ هادوا وَ النَّصاری وَ الصابِئینَ؛ در حقیقت، کسانی که (به اسلام) ایمان آورده، و کسانی که یهودی شده‌اند، و ترسایان و صابئان...(بقره:۶۲)

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از صابئین ذکری به میان نیامده است از این جهت که اولاً، این طایفه در اثر کمی جمعیت و اصرار آنان به نهان داشتن آیین خود و منع از دعوت و تبلیغ و اعتقاد بر این که: آیین آنان، یک «آیین اختصاصی» است، نه عمومی، و پیغمبرشان فقط برای نجات آنان مبعوث شده است و بس، وضع آنان به صورت اسرارآمیز درآمده و جمعیت آنان رو به انقراض می‌رود.[۳] ثانیاً، برخی این طایفه را، شاخه‌ای از دو مذهب مسیحیت یا یهودیت می‌دانند.[۴]

احوالات شخصیه اقلیت‌های دینی

پیروان اهل کتاب در ایران، در احوال شخصیه نظیر ازدواج، طلاق، ارث و وصیت طبق اصل سیزدهم قانون اساسی، تابع قوانین و مقررات خودشان می‌باشند و ملزم به رعایت قوانین مدنی ایران، که مبتنی بر فقه و شریعت اسلامی است، نمی‌باشند. نیز، تدریس تعلیمات دینی و آموزش زبان عربی و قرآن در مدارس اقلیت‌های مذهبی الزامی نیست.

فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقلیت‌های دینی

در اصل بیست و ششم قانون اساسی آمده‌ است: «احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.»

اقلیت‌های دینی علاوه بر برخورداری از آزادی‌هایی که در اصل سیزدهم ذکر شد، طبق اصل بیست و ششم می‌توانند فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی هم داشته باشند، مشروط بر این که اصول مندرج در این ماده نقض نشود. به علاوه، تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد، برای همگان و از جمله اقلیت‌های دینی آزاد است. در اصل بیست و هفتم قانون اساسی می‌خوانیم: «تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.»

نیز، اهل کتاب می‌توانند از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات مخصوص خود در کنار زبان فارسی، استفاده نمایند. در اصل پانزدهم قانون اساسی آمده است: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد، ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»

از آنجایی که در ایران اقوام و قبایل پراکنده و متنوعی زندگی می‌کنند، قانون گذار ضمن آگاهی از این مطلب، در ذیل اصل پانزدهم قانون اساسی، به تمام گروه‌ها و قبائل اجازه داده‌ است که از زبان محلی و قومی خود استفاده کنند، که به مفاد آن، این حق فرهنگی، شامل پیروان اقلیت‌های دینی هم می‌شود.

افزون بر این که، اقلیت‌های دینی حق دارند که در مجلس شورای اسلامی، نماینده داشته باشند. در مجموع پنج نماینده برای کل اقلیت‌های غیر مسلمان در نظر گرفته شده است. در اصل شصت و چهارم آمده است: «... زرتشتیان و کلیمیان هر کدام یک نماینده و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر کدام یک نماینده انتخاب می‌کنند…».


منابع

  1. شعبانی، قاسم، حقوق اساسی و ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۸، صص ۸۸ و ۱۱۸.
  2. مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه محسن مؤیدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۸، صص ۱۰۳–۱۰۶.
  3. مکارم شیرازی، و دیگران: تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۸۹.
  4. شعبانی، قاسم، پیشین، ص۸۸.